آشنایی با نسبتهای مالی و کاربرد آنها
کارشناسان بازار سرمایه، تحلیل بنیادی را قدرتمندترین روش برای تحلیل بورس میدانند. بر خلاف تحلیل تکنیکال که بیشتر با ابزارهای گرافیکی و نمودار قیمت کار دارد، تحلیل بنیادی نیازمند مطالعه صورتهای مالی، گزارشهای فعالیت شرکت و بررسی نسبتهای مالی است. کاربرد اصلی نسبتهای مالی، ایجاد ارتباط معنیدار میان صورتهای مختلف و ارقام مندرج داخل آنها است که از این طریق میتواند دیدگاه جامعتر و دقیقتری را درباره وضعیت فعلی و آینده شرکت در اختیار تحلیلگر بگذارد.
گفتنی است که درک کامل نسبتهای مالی و کار کردن با آنها نیاز به دانش مالی حداقلی دارد که در این مقاله نمیگنجد، به همین مقاله حاضر را با هدف آشنایی کلی با صورتهای مالی و نحوه محاسبه آنها، منتشر کردهایم. با ما همراه باشید.
تعریف نسبتهای مالی
نسبتهای مالی، اعداد و ارقام موجود در صورتهای مالی مانند ترازنامهها، صورتهای سود و زیان و صورتهای جریان نقدینگی را بررسی کرده و آنها را از مفهوم ریالی به نسبتهای عددی قابل مقایسه تبدیل میکند. به بیان صادهتر، نسبتهای مالی اعدادی هستند که به منظور استخراج اطلاعات با معنی و تحلیلپذیر از صورتهای مالی، شرکت محاسبه میشوند.
یکی از متداولترین راههای ابزارهای تحلیل بنیادی، محاسبه و مقایسه همین نسبتهای مالی است. این نسبتها در چهار دسته کاربردی برای تحلیلگران بازار طبقهبندی میشوند که هر کدام کاربرد خاص خود را داشته و به یکی از جنبههای وضعیت مالی شرکت میپردازند. این چهار دسته عبارتند از:
- نسبت مالی نقدینگی
- نسبت مالی اهرمی
- نسبت مالی سودآوری
- نسبت مالی ارزش بازار
در ادامه هر کدام از این نسبتها را به اختصار بررسی خواهیم کرد:
الف) نسبتهای نقدینگی
در یک تعریف ساده میتوان نقدینگی را قابلیت شرکت در پاسخگویی به تعهدات و بدهیهای خود در نظر گرفت. وجود نقدینگی کافی برای اجرای فعالیتهای هر شرکت لازم است، چرا که هر لحظه ممکن است که شرکت با چالشهای خاصی مانند رکود بازار یا افزایش ناگهانی در قیمت مواد اولیه و قطعات مورد نیاز روبرو شود. در این صورت است که نقدینگی موجود شرکت باید به میدان آمده و این نیازها را برطرف کند.
به طور کلی سه نسبت مالی نقدینگی وجود دارند که مورد استفاده تحلیلگران قرار میگیرند:
1- نسبت جاری
نسبت جاری توانایی شرکت در پرداخت بدهیهای و رفع تعهدات کوتاه مدت با استفاده از داراییها یا همان نقدینگی جاری شرکت، نشان می دهد. نسبت جاری به کمک رابطه زیر محاسبه میشود:
2- نسبت آنی
نسبت آنی که به آن نسبت سریع نیز گفته میشود، سریع از تقسیم دارائی نقدی در دسترس و سریع الوصول جاری شرکت مانند وجوه نقد، موجودی بانک و اسناد دریافتنی، به بدهیهای جاری محاسبه میشود.
موجودی کالا و اقلام فیزیکی، بـه دلیل اینکه بـرای زمان بیشتری برای نقدشوندگی آنها مورد نیاز است، در این محاسبه لحاظ نمیشوند. بـدیهی است كـه مقدار بزرگتر از یـك بـرای ایـن نـسبت، نشاندهنده توانـایی شركت در بازپرداخت بدهیهای جاری خود است. فرمول محاسبه نسبت آنی به شرح زیر است:
3- نسبت وجه نقد یا نسبت نقدی
نسبت نقدی نشاندهنده قابلیت شرکت برای پرداخت بدهیهای کوتاهمدت خود، صرفا از طریق پول نقد خود است. میتوان گفت که نسبت نقدی، محافظه کارانهترین نسبت نقدینگی است که فقط و فقط برای پرداخت بدهیها و رفع تعهدات، روی موجودی نقد شرکت حساب میکند و حسابهای دریافتنی، کالاها و اوراق را در نظر نمیگیرد.
فرمول محاسبه این نسبت به شرح زیر است:
ب) نسبتهای اهرمی
نسبتهای اهرمی که به آنها نسبت ساختار سرمایهای نیز گفته میشود، میزان سرمایهای را نشان میدهد که از طریق ایجاد بدهی به سایر مجموعهها برای شرکت تامین شده است. به عبارت سادهتر نسبتهای مالی اهرمی، سطح بدهی یک شرکت را اندازه گیری میکنند. نسبتهای اهرمی معمولا شامل موارد زیر هستند:
1- نسبت بدهی
مقدار داراییهای شرکت را که از طریق بدهیها (تعهدات به شخص ثالت) تامین شده را میسنجد و از رابطه زیر بدست میآید:
2- نسبت تسهیلات
مقدار داراییهای شرکت که به اتکای استقراض از بانک و صندوقهای استقراضی و نیز حقوق سهامداران تامین شده است را نشان داده و از رابطه زیر محاسبه میشود:
3- نسبت پوشش هزینه – بهره
این نسبت نشان میدهد كه سود حاصلشده از فعالیتهای مختلف شرکت قبل از کسر بهره و مالیات، چند مرتبه میتواند تمام هزینه بهره را پوشش دهد. در واقع این نسبت حاشیه ایمنی مشخصی را در مورد توانایی شرکت برای تسویه بدهیهای خود نشان میدهد. محاسبه این نسبت مالی به کمک رابطه زیر است:
ج) نسبتهای مالی سودآوری
نسبتهای مالی سودآوری، قابلیت سودسازی شرکت را در ایجاد سود نسبت به مقدار درآمد، دارییهای ترازنامهای، هزینه های عملیاتی و در مجموع کل سرمایه شرکت، مورد سنجش قرار میدهد. نسبتهای مالی سودآوری متداول، شامل موارد زیر هستند:
1- بازدهی داراییها
این نسبت مالی نشان میدهد که چگونه منابع و داراییهای تحت مالکیت شرکت، منجر به سودآوری برای خود شرکت و سهامداران آن شده است. این نسبت مالی به عنوان شاخص متداول برای ارزیابی کارآمدی هیئت مدیره شرکت مورد استفاده است. محاسبه نسبت بازدهی داراییها به کمک رابطه زیر است:
2- بازدهی حقوق سهامداران
این نسبت به محاسبه مقداری از سود شرکت میپردازد که بر اساس سرمایهای که سهامداران شرکت از طریق خرید سهام به مجموعه تزریق کردهاند، حاصل شده است. محاسبه این نسبت از طریق رابطه زیر است:
3- حاشیه سود ناخالص
این نسبت نشان دهنده مدار سودی است که پـس از پرداخت قیمت تمامشده کالای به فروش رسیده، عاید شرکت شده است. بدیهی است که هرچه این نسبت بالاتر باشد، وضعیت سودآوری شرکت مطلوبتر خواهد بود. محاسبه این نسبت مالی به کمک رابطه زیر است:
4- حاشیه سود عملیاتی
حاشیه سود عملیاتی، تاثیر فروش محصولات یا خدمات شرکت بر روی سود عملیاتی آن را مورد ارزیابی قرار میدهد. بدین ترتیب که هر تعداد یا مقدار فروش محصول، چه اندازه سود عملیاتی برای شرکت به ارمغان میآورد. محاسبه این نسبت از طریق رابطه زیر:
5- حاشیه سود خالص
نسبت سود خالص شرکت به فروش خالص آن را حاشیه سود خالص مینامند. ایـن نـسبت نشاندهنده سودآوری حاصل از درآمدهای شرکت بوده و به کمک رابطه زیر محاسبه میشود:
د) نسبتهای مالی ارزش بازار
نسبتهای مالی ارزش بازار معمولا بیشترین کاربرد را برای تحلیلگران بنیادی دارند، چرا که نشاندهنده اطلاعات مهم و کاربردی در زمینه عملکرد گذشته شرکت، وضعیت فعلی و پیشبینی روند آتی آن هستند. این نسبتها، قیمت روز سهام شـرکت را بـه سود عایدی و یا ارزش دفتری سهام ارتباط میدهند. همچنین ارتباط قیمت سهام با سود پرداختی به سهامداران را نیز منعکس میکند.
مهمترین این نسبتها عبارتند از:
1- نسبت EPS یا مقدار سود هر سهم
مقدار سود یا درآمد هر سهم (EPS)، نشاندهنده سود عایدی هر سهم عادی شرکت است. EPS شاخص خوبی برای ارزیابی عملکرد شـرکت و پـیشبینی سـود سهامی است که ممکن است توسط شرکت به سهامداران پرداخت شود. در مقاله مفهوم EPS و DPS سهام و کاربرد آنها به معرفی دقیق این نسبت پرداخته شده است. برای محاسبه EPS میتوان از رابطه زیر استفاده نمود:
2- نسبت P بر E یا قیمت نسبت به سود هر سهم
این نسبت، دیدگاه تحلیل گران بازار سرمایه را در خصوص سودآوری آتی شرکت ارزیابی کرده و از تقسیم قیمت بازار هر سهم عادی در یک دوره زمانی خاص به سود سالانه شرکت (مشابه رابطه زیر) به دست میآید. در مقاله **** به معرفی دقیق این نسبت پرداخته شده است.
3- نسبت P بر B یا ارزش دفتری سهم
ارزش دفتری سهم نشان میدهد که ارزش خالص کل داراییهای ثبت شده شرکت ثبت شده، به ازای تعداد سهام شرکت چقدر است. در حقیقت این نسبت از تقسیم این دو مقدار و مطابق رابطه زیر محاسبه میشود:
4- نسبت P بر CF یا نسبت جریان نقدینگی
نسبت جریان نقدینگی یکی از کاربردیترین و معتبرترین نسبتهای مالی برای پیشبینی بازده سهام است و معمولا توسط سرمایهگذاران عمده و حقوقی شرکت مورد استفاده قرار میگیرد. برای محاسبه این نسبت میتوان از رابطه زیر استفاده نمود:
کلام پایانی
اگرچه کارآیی نسبتهای مالی بسیار قابل توجه است، اما با این حال عملکرد آنها دارای محدودیت است و باید در کنار سایر روشهای تحلیل تکنیکال و بنیادی و گزارشهای سامانه کدال، مورد استفاده قرار بگیرد. در هر صورت، نتایج حاصل از تحلیل نسبت های مالی باید با احتیاط بیشتری مورد استفاده قرار گرفته شوند.
شاخص leverage Ratio چیست و چه کاربردی دارد؟
شاخص leverage Ratio یا نسبت اهرمی، یکی از شاخصهای اندازهگیری در بازارهای اقتصادی است که به بررسی میزان بدهی یک شرکت یا توانایی آن برای انجام تعهدات مالی خود میپردازد. مقوله نسبت اهرمی بسیار مهم است؛ زیرا شرکتها برای تأمین بودجه عملیاتی خود به ترکیبی از میزان موجودی در حساب (equity) و بدهی متکی هستند و دانستن میزان بدهی یک شرکت در ارزیابی اینکه آیا میتواند بدهیهای خود را در زمان سررسید پرداخت کند یا نه مفید است.
شاخص leverage Ratio حاوی چه اطلاعاتی است؟
بدهی بیشازحد میتواند برای یک شرکت و سرمایهگذاران آن خطرناک باشد؛ با این حال اگر نحوه فعالیت یک شرکت بهگونهای باشد که نرخ بازدهی بالاتری از نرخ بهره وامهای آن ایجاد کند، آنگاه میتوان به آینده شرکت امیدوار بود. افزایش میزان بدهی کنترلنشده میتواند به کاهش اعتبار و یا ورشکست از آن منجر شود.
از طرف دیگر، اگر نرخ بدهی شرکت بیشازاندازه کم باشد، احتمالاً نشانه فعالیت غلط مجموعه یا ناتوانی آن خواهد بود. نسبت اهرمی با نشاندادن نسبت بدهی به داراییها یا پول نقد، این سطح از ریسک را ارزیابی میکند.
یک نسبت اهرمی ممکن است برای اندازهگیری ترکیبی از هزینههای اجرایی شرکت استفاده شده تا مشخص شود چگونه تغییر در خروجی (فعالیت نهایی شرکت) بر درآمد آن تأثیر میگذارد. هزینههای ثابت و متغیر دو نوع هزینه عملیاتی هستند که با توجه به شرکت و صنعت، ترکیب آنها متفاوت خواهد بود.
انواع شاخص leverage Ratio
1- اهرم عملیاتی
نسبت اهرم عملیاتی به درصد یا نسبت هزینههای ثابت به هزینههای متغیر اشاره دارد. شرکتی که دارای اهرم عملیاتی بالایی است، بخش زیادی از هزینههای ثابت را در عملیات خود متحمل میشود و یک شرکت سرمایهبر است. تغییرات کوچک در حجم فروش به تغییر زیادی در سود و بازگشت سرمایه منجر میشود. زمانی که هزینههای ثابت با استفاده از درآمد شرکت پوشش داده نشود، شرایط شرکت، شرایط خوبی نخواهد بود.
نمونهای از یک کسب و کار سرمایهبر، شرکت خودروسازی است. اگر نسبت هزینههای ثابت به درآمد بالا باشد (بیش از 50 درصد)، شرکت دارای اهرم عملیاتی قابلتوجهی است. اگر نسبت هزینههای ثابت به درآمد پایین باشد (کمتر از 20 درصد)، شرکت دارای اهرم عملیاتی کمی است.
2- اهرم مالی
نسبت اهرم مالی به میزان تعهد یا بدهی که یک شرکت برای تأمین مالی عملیات تجاری خود استفاده کرده یا خواهد کرد، اشاره دارد. استفاده از وجوه قرض گرفتهشده، بهجای وجوه سهام میتواند بازده حقوق صاحبان سهام و سود هر سهم را بهبود بخشد، مشروط بر اینکه افزایش سود شرکت بیشتر از سود پرداختی وامها باشد. استفاده بیشازحد از منابع مالی میتواند به نکول و ورشکستگی منجر شود. در ادامه به رایجترین نسبتهای اهرمی مالی اشاره میکنیم.
3- اهرم ترکیبی
نسبت اهرم ترکیبی، ترکیبی از اهرم عملیاتی و اهرم مالی است.
انواع نسبتهای اهرمی مالی
چندین نسبت اهرمی مختلف وجود دارد که توسط تحلیلگران بازار، سرمایهگذاران یا وامدهندگان استفاده میشود. برخی از مواردی که در مقایسه با بدهی در نظر گرفته میشوند، عبارتاند از: کل داراییها، کل حقوق صاحبان سهام، هزینههای عملیاتی و درآمد. در ادامه 5 مورد از متداولترین نسبتهای اهرمی آورده شده است:
- نسبت بدهی به دارایی = کل داراییها/ کل بدهی
- نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام = کل حقوق صاحبان سهام/ کل بدهی
- نسبت بدهی به سرمایه = (کل بدهی + کل حقوق صاحبان سهام)/ بدهی امروز
- نسبت بدهی به EBITDA = سود قبل از استهلاک و استهلاک مالیات بر بهره (EBITDA) / کل بدهی
- نسبت دارایی به حقوق صاحبان سهام = کل حقوق صاحبان سهام / کل داراییها
نسبت بدهی به کل موجودی حساب یا همان دارایی
شاید شناختهشدهترین نسبت اهرم مالی، نسبت بدهی به موجودی حساب باشد. این نسبت که بهصورت Debt-to-Equity (D/E) نشان داده میشود، از طریق فرمول زیر محاسبه میشود:
فرمول 1
برای مثال بدهی بلندمدت United Parcel Service برای سهماهه منتهی به دسامبر 2019، 21.8 میلیارد دلار بوده است. مجموع حقوق صاحبان سهام United Parcel Service برای پایان دسامبر 2019 3.3 میلیارد دلار بود. برای این شرکت، نسبت بدهی، 8.62 بوده است. نسبت بدهی بالا بهطورکلی نشان میدهد که یک شرکت در تأمین مالی رشد خود با مشکل روبهرو شده است و اگر با همین روند ادامه دهند، احتمال ورشکستگی شرکت افزایش خواهد یافت.
بهطور معمول، نسبت D/E بیشتر از 2.0 نشاندهنده سرمایهگذاری پر ریسکی است؛ با این حال این معیار میتواند با توجه به صنعت متفاوت باشد؛ بنابراین بهتر است برای درک بهتر دادهها، نسبتهای اهرمی یک شرکت را با عملکرد گذشته و با شرکتهایی که در همان صنعت فعالیت میکنند، مقایسه کنید.
نسبت حقوق ضریب حقوق صاحبان سهام
این نسبت اهرمی مشابه با نسبت بدهی است، با این تفاوت که میزان بدهی با میزان دارایی شرکت در صورت، جایگزین میشود:
فرمول 2
برای مثال فرض کنید میسی (NYSE: M) داراییهایی به ارزش 19.85 میلیارد دلار دارد و حقوق صاحبان سهام آن 4.32 میلیارد دلار است؛ در این صورت ضریب برابری یا نسبت حقوق ضریب حقوق صاحبان سهام برای این شرکت 4.59 خواهد بود. نسبت 4.59 شرکت به این معناست که داراییها عمدتاً با بدهی تأمین میشوند تا سهام.
اگرچه بدهی بهطور خاص در فرمول ذکر نشده است، با توجه به اینکه کل داراییها شامل بدهی نیز بوده، میزان بدهی درنتیجه نهایی تأثیرگذار است. به یاد داشته باشید که: کل دارایی = کل بدهی + کل حقوق صاحبان سهام.
نسبت بدهی به سرمایه
شاخصی که میزان بدهی را در ساختار سرمایه یک شرکت اندازهگیری میکند، نسبت بدهی به سرمایه است که اهرم مالی شرکت را اندازهگیری میکند و بهصورت زیر محاسبه میشود:
فرمول 3
SD = بدهی کوتاهمدت
LD = بدهی بلندمدت
SE = حقوق صاحبان سهام
درجه اهرم مالی
درجه اهرم مالی (DFL) نسبتی است که حساسیت سود هر سهم یک شرکت (EPS) را در مقایسه با نوسانات درآمد عملیاتی آن و در نتیجه تغییرات در ساختار سرمایه آن، اندازهگیری میکند. این نسبت درصد تغییر در EPS را برای یک واحد تغییر در سود قبل از بهره و مالیات (EBIT) اندازهگیری میکند و بهصورت زیر نمایش داده میشود:
این نسبت نشان میدهد که هرچه میزان اهرم مالی بیشتر باشد، سود نوسان بیشتری خواهد داشت. از آنجا که بهره معمولاً یک هزینه ثابت است، اهرم بازده و EPS را بزرگ میکند. زمانی که درآمد عملیاتی افزایش مییابد این خوب است، اما زمانی که درآمد عملیاتی با مشکل روبهرو نشود، این نسبت میتواند دردسرساز باشد.
مثال اول از نحوه محاسبه نسبتهای اهرمی
کسب و کاری را با اطلاعات مالی زیر تصور کنید:
- 50 میلیون دلار دارایی
- 20 میلیون دلار بدهی
- 25 میلیون دلار از حقوق صاحبان سهام
- 5 میلیون دلار EBITDA سالانه
- 2 میلیون دلار هزینه استهلاک سالانه
با استفاده از این اطلاعات، نسبتهای اهرمی به شکل زیر محاسبه میشوند:
- بدهی/ دارایی = 20 دلار / 50 دلار = 0.40 برابر
- بدهی/ حقوق صاحبان سهام = 20 دلار / 25 دلار = 0.80x
- بدهی/سرمایه = 20 دلار / (20 دلار + 25 دلار) = 0.44x
- بدهی/ 20EBITDA = دلار / 5 دلار = 4.00 برابر
- دارایی / حقوق صاحبان سهام = 50 دلار / 25 دلار = 2.00x
مثال دوم از نحوه محاسبه نسبتهای اهرمی
اگر یک کسب و کار دارای دارایی کل به ارزش 100 میلیون دلار، بدهی کل 45 میلیون دلار و حقوق صاحبان سهام 55 میلیون دلار باشد، آنگاه مقدار متناسب پول قرض گرفته شده در برابر کل داراییها 0.45 یا کمتر از نیمی از کل منابع آن است. با مقایسه بدهی به حقوق صاحبان سهام، نسبت این شرکت 0.82 است، به این معنی که حقوق صاحبان سهام بیشتر داراییهای شرکت را تشکیل میدهد.
شاخص leverage Ratio چه کاربرد و اهمیتی دارد؟
نسبتهای اهرمی نشاندهنده میزان استفاده یک کسب و کار از پول قرض شده است. همچنین توانایی پرداخت بدهی و ساختار سرمایه شرکت را ارزیابی میکند. داشتن اهرم بالا در ساختار سرمایه یک شرکت میتواند مخاطرهآمیز باشد، اما مزایایی نیز دارد. استفاده از اهرم در مواقعی که شرکت در حال کسب سود است، سودمند است؛ زیرا موجب تقویت میزان سود میشود.
از سوی دیگر، یک شرکت با اهرم بالا درصورت کاهش سودآوری با مشکل مواجه خواهد شد و ممکن است در معرض خطر بالاتری از نکول نسبت به یک شرکت بدون اهرم یا اهرم کمتری در شرایط مشابه باشد. درنهایت، تجزیه و تحلیل سطح بدهی موجود، عامل مهمی است که اعتباردهندگان زمانی که یک شرکت مایل به درخواست برای استقراض بیشتر است، در نظر میگیرند؛ بنابراین میتوان گفت اگرچه اهرم میزان ریسک را بالا میبرد، اما اگر همهچیز در شرکت خوب پیش برود، برای شرکت و سهامداران خوب خواهد بود.
خطرات اهرم عملیاتی بالا و اهرم مالی بالا چیست؟
اگر اهرم بتواند سود را چند برابر کند، میتواند ریسک را نیز چند برابر کند. داشتن هر دو نسبت اهرم مالی و عملیاتی بالا میتواند برای یک کسب و کار بسیار خطرناک باشد. نسبت اهرم عملیاتی بالا نشان میدهد که یک شرکت فروش کمی دارد، اما هزینهها یا حاشیههای بالایی دارد که باید پوشش داده شود. این شرایط ممکن است منجر به درآمد کمتر یا ناکافیبودن درآمد عملیاتی برای پوشش سایر هزینهها شود و درنهایت منجر به درآمد منفی برای شرکت شود.
از سوی دیگر، نسبتهای اهرم مالی بالا زمانی رخ میدهند که بازده سرمایهگذاری (ROI) از سود پرداختی وامها بیشتر نشود. این امر به میزان قابلتوجهی سود و بهره هر سهم شرکت را کاهش میدهد. اگر دو شرکت با هم مقایسه شوند (از نظر صنعت، اندازه و سن)، اما یکی از آنها نسبتهای اهرمی کمتری نسبت به دیگری داشته باشد، شرکت با اهرم کمتر میتواند سرمایهگذاری مطمئنتری در نظر گرفته شود. اگر هر دو شرکت برای دستیابی به درآمد بیشتر تلاش کنند، شرکتی که دارای اهرم کمتری است، با احتمال کمتری ورشکسته میشود.
شاخص leverage Ratio خوب چقدر است؟
آنچه بهعنوان نسبت اهرمی «خوب» یا کمتر از متوسط در نظر گرفته میشود، بهطور قابلتوجهی در هر صنعت متفاوت است؛ زیرا انواع خاصی از شرکتها طبیعتاً بیش از دیگران به وام متکی هستند تا سرمایه لازم عملیاتی شرکت را تأمین کنند. برای مثال، متوسط نسبت D/E در صنعت خودرو تا ژانویه 2022 حدود 0.2 بود؛ درحالیکه میانگین برای بانکهای مرکزی 1.7 بوده است.
اهرم چگونه ایجاد میشود؟
اهرم از طریق موقعیتهای مختلف ایجاد میشود:
- یک شرکت برای خرید داراییهای خاص قرض میگیرد. این قرض بهعنوان «وام با پشتوانه دارایی» شناخته میشود و در املاک و مستغلات و خرید داراییهای ثابت مانند دارایی، ماشینآلات و تجهیزات (PP&E) بسیار رایج است. مقدار اعتبار یا وامی که به این شرکت تعلق میگیرد، به اعتبار کلی کسب و کار بستگی دارد.
- هنگامی که یک شرکت برای تأمین هزینههای موردنیاز یک خرید وام میگیرد.
- هنگامی که یک شرکت سهام خصوصی (شرکت دیگر) تملک اهرمی (LBO) انجام میدهد (زمانی که شرکت سهام عمده یا دارایی یک شرکت دیگر را از طریق وام، تصاحب میکند).
- وقتی شرکتی با آپشنها، قراردادهای آتی، حاشیه سود یا سایر ابزارهای مالی سر و کار دارد.
- سرمایهگذاران سهامی که تصمیم میگیرند برای استفاده از سبد سرمایهگذاری خود پول قرض کنند.
- زمانی که شخصی خانهای خریداری میکند و تصمیم میگیرد برای پوشش بخشی از هزینهها از یک مؤسسه مالی وام بگیرد. اگر ملک با ارزش بالاتر فروخته شود، سود خوبی به فرد تعلق میگیرد.
نتیجه گیری
برای سرمایهگذاری در هریک از بازارهای مالی، میتوان از شاخصهای مختلف و نتایج هریک برای تصمیمگیری بهتر استفاده کرد. شاخص leverage Ratio از جمله شاخصهایی است که در صنعتهای مختلف نشاندهنده میزان ریسک سرمایهگذاری است و تا حد احتمال ورشکستگی شرکت را در سالهای آتی مشخص میکند. نسبتهای اهرمی در حالت کلی در سه دسته عملیاتی، مالی و ترکیبی قرار میگیرند. هرچه که این مقدارها بالاتر باشند، احتمال ورشکستگی و خطر از دست رفتن دارایی بیشتر خواهد بود.
اهرم مالی چیست و چه کاربردی دارد؟
بسیاری از شرکتها از اهرم مالی در جریان فعالیتهای تجاری روزمره خود استفاده می کنند. اهرم مالی یک نوع روش تامین مالی از محل استقراض است و ممکن است شرکتها و افراد مختلف بسته به صنعت و حوزهای که در آن فعالیت میکنند به نوعی از آن استفاده کنند. در حالی که صاحبان مشاغل نوپا ممکن است در تعهد بدهیها تردید کنند، اما استفاده از اهرم مالی برای افزایش درآمد و ارزش دارایی میتواند در دراز مدت نتیجه دهد. این روش علیرغم مزایای زیادی که دارد معایبی نیز دارد. در این مطلب قصد داریم بیشتر در خصوص مفهوم اهرم مالی صحبت کنیم و نحوه محاسبه، مزایا و معایب استفاده از آن را بررسی کنیم.
فهرست مطالب
اهرم مالی چیست؟
اهرم مالی استفاده از بدهی برای به دست آوردن داراییهای اضافی یا تامین مالی پروژهها است. برای ایجاد بدهی، افراد یا مشاغل وام میگیرند. در مقابل، وام گیرندگان به وام دهندگان قول میدهند که اصل مبلغ و بهره وامهای خود را بازپرداخت کنند. به اهرم مالی اهرم یا معامله بر روی سهام نیز گفته میشود. اهرم مالی به ما میگوید که یک شرکت چقدر به استقراض وابسته است و چگونه از بدهی یا استقراض خود درآمد ایجاد میکند.
دلایل استفاده از اهرم مالی ممکن است برای افراد و شرکتهای مختلف متفاوت باشد. شرکتها ممکن است بخواهند دارایی و تجهیزاتی را برای افزایش ارزش سهامداران خریداری کنند، اما سرمایهگذاران فردی ممکن است از اهرمهای مالی برای افزایش بازده سرمایهگذاری خود استفاده کنند. در هر صورت، اگر ارزش دارایی افزایش یابد و نرخ بهره وام کمتر از نرخ افزایش ارزش دارایی باشد، صاحب آن دارایی بازده بیشتری دریافت خواهد کرد. با این حال، اگر ارزش دارایی کاهش یابد، به این معنی است که مالک ضرر مالی بیشتری متقبل خواهد شد.
شرکتها از ترکیبی از حقوق صاحبان سهام و بدهی برای تامین مالی عملیاتهای تجاری خود استفاده میکنند، اما برای حفظ رشد سود باید نرخ بازدهی بالاتری نسبت به نرخ بهره وامهای خود ایجاد کنند. در عین حال، شرکتها باید تمایل به استقراض و حفظ حاشیه سود عالی داشته باشند.
مزایا و معایب اهرم مالی
- وام گیرندگان ممکن است سرمایه گذاری اولیه نسبتاً کمی انجام دهند.
- وام گیرندگان ممکن است بتوانند داراییهای بیشتری را از طریق تامین مالی بدهی با وجوه اضافی خریداری کنند.
- تحت شرایط مساعد، اهرم مالی میتواند بازدهی بالاتری را برای یک فرد یا کسب و کار به ارمغان آورد.
- این احتمال وجود دارد که ارزش داراییها به سرعت کاهش یابد و زیان های مالی ممکن است با اهرم مالی افزایش یابد.
- در صنایعی مانند خودروسازی، ساخت و ساز و تولید نفت، اهرم مالی با ریسک عملیاتی بیشتری برای این شرکتها همراه است.
- سوء استفاده از اهرم مالی میتواند شرکتها را مجبور به ترک کردن و تعطیلی تجارت کند.
شرکتهایی که سود کمتری ایجاد میکنند و جریان درآمد قابل پیش بینی کمتری دارند، زمانی که ارزش داراییهایشان کاهش یابد، ضرر بیشتری متحمل خواهند شد. این شرکتها ممکن است مجبور به پرداخت نرخ بهره بالاتر برای وامها کاربرد نسبتهای اهرمی شوند زیرا ریسک آنها بیشتر است. اهرم مالی ابزار مفیدی برای شرکتهایی است که سودآور هستند و میتوانند جریان درآمد خود را پیش بینی کنند.
نسبت های اهرمی
برای تعیین سلامت و قدرت مالی یک شرکت، تحلیلگران، مؤسسات وام دهی و بانکها میتوانند از نسبت های اهرمی مختلفی استفاده کنند. نسبت اهرمی یک معیار مالی است که میزان سرمایه یک شرکت در قالب بدهی را بررسی میکند یا تعیین میکند که آیا این شرکت میتواند بدهی های خود را پرداخت کند یا خیر. هر نسبت بر یک یا چند عامل تمرکز دارد: بدهی، حقوق صاحبان سهام، دارایی ها و هزینه های بهره.
حداقل 10 نسبت اهرم مالی خاص وجود دارد و اکثر آنها سلامت مالی یک شرکت را تجزیه و تحلیل میکنند:
نسبت اهرم مصرف کننده
نسبت اهرم مصرف کننده تعیین میکند که یک مصرف کننده معمولی نسبت به درآمد قابل تصرف خود چه میزان بدهی دارد. برای محاسبه نسبت اهرم مصرف کننده، تحلیلگران میتوانند از این فرمول استفاده کنند:
نسبت اهرم مصرف کننده = کل بدهی خانوار تقسیم بر درآمد شخصی قابل مصرف
نسبت بدهی به سرمایه
نسبت بدهی به سرمایه، اهرم مالی یک شرکت را با مقایسه کل بدهی شرکت با سرمایه آن اندازه گیری میکند. در این حالت، منظور از بدهی، بدهی کوتاه مدت و بلندمدت بهره دار شرکت است و سرمایه عبارت است از مجموع تمام بدهی های دارای بهره به اضافه حقوق صاحبان سهام که ممکن است شامل همه اشکال سهام باشد. برای محاسبه نسبت بدهی به سرمایه یک شرکت، تحلیلگران میتوانند از این فرمول استفاده کنند:
نسبت بدهی به سرمایه = بدهی تقسیم بر (بدهی + حقوق صاحبان سهام)
نسبت بدهی به تامین سرمایه
نسبت بدهی به تامین سرمایه به طور مستقیم اهرم مالی یک شرکت را با ارزیابی میزان بدهی آن شرکت در ساختار سرمایهای آن اندازه گیری میکند. این نسبت رهنهای عملیاتی را نیز شامل بدهیها میکند و سهام عادی و ممتاز را به عنوان حقوق صاحبان سهام در نظر میگیرد. فرمول محاسبه نسبت بدهی به تامین سرمایه به شرح زیر است:
نسبت کل بدهی به تامین سرمایه = (بدهی کوتاه مدت + بدهی بلندمدت) تقسیم بر (بدهی کوتاه مدت + بدهی بلند مدت + حقوق صاحبان سهام)
نسبت اهرم بدهی به EBITDA
نسبت اهرم بدهی به EBITDA بررسی میکند که چگونه یک شرکت میتواند بدهیهای متحمل شده خود را پرداخت کند و چقدر احتمال دارد که شرکت در پرداخت بدهیها قصور کند. EBITDA مخفف درآمد قبل از بهره، مالیات، استهلاک و کاهش بها است. موسسات مالی و اعتباری معمولا از این نسبت استفاده کاربرد نسبتهای اهرمی میکنند و شرکتها باید سعی کنند این نسبت را حداکثر روی 3.0 نگه دارند. برای محاسبه این نسبت، تحلیلگران از این فرمول استفاده میکنند:
نسبت بدهی به EBITDA = بدهی تقسیم بر EBITDA
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام (D/E) شاید شناختهشدهترین و پرکاربردترین نسبت اهرم مالی باشد. در بیشتر صنایع، شرکتها سعی میکنند نسبت D/E خود را روی 2.0 یا کمی پایینتر نگه دارند. نسبت D/E بالا ممکن است نشان دهنده یک استراتژی تامین مالی تهاجمی با بدهی باشد که منجر به نوسان درآمد، به ویژه در بین نرخ های بهره بالا میشود. تحلیلگران میتوانند نسبت D/E یک کسب و کار را این گونه محاسبه کنند:
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام = کل بدهی ها تقسیم بر کل حقوق صاحبان سهام
درجه اهرم مالی
درجه اهرم مالی (DFL) یک نسبت اهرمی است و ارزیابی میکند که چگونه سود یک شرکت از هر سهم پس از ایجاد تغییرات در ساختار سرمایه آن، تحت تأثیر تغییرات درآمد عملیاتی قرار میگیرد. زمانی که درجه اهرم مالی بالا باشد، به این معنی است که شرکت تغییرات سریعی را در سود تجربه خواهد کرد. این موضوع میتواند منجر به بازدهی عالی شود، اما تنها در صورتی که درآمد عملیاتی شرکت افزایش یابد.
برای محاسبه DFL، تحلیلگران میتوانند از این فرمول استفاده کنند:
درجه اهرم مالی = درصد تغییرات در سود به دست آمده از هر سهم (EPS) تقسیم بر درصد تغییرات در EBIT
EBIT نشان دهنده سود قبل از بهره و مالیات است.
از طرف دیگر، تحلیلگران میتوانند از این فرمول استفاده کنند:
درجه اهرم مالی (DFL) = EBIT تقسیم بر (EBIT منهای بهره)
ضریب حقوق صاحبان سهام
ضریب حقوق صاحبان سهام مانند نسبت D/E است، اما به جای مقایسه کل بدهیهای یک شرکت با حقوق صاحبان سهام، داراییها را با حقوق صاحبان سهام مقایسه میکند. تحلیلگران میتوانند با استفاده از فرمول زیر، ضریب حقوق صاحبان سهام را محاسبه کنند:
ضریب حقوق صاحبان سهام = کل داراییها تقسیم بر کل حقوق صاحبان سهام
برای تعیین ارزش داراییهای یک شرکت، کل بدهی شرکت را به ارزش کل حقوق صاحبان سهام اضافه کنید:
کل داراییها = کل بدهی + حقوق صاحبان سهام
نسبت پوشش هزینه های ثابت
نسبت پوشش هزینه های ثابت که با عنوان نسبت تعداد دفعات تحقق بهره (TIE) نیز شناخته میشود، جریان نقدی شرکت را با بهره بدهی بلندمدت مقایسه میکند. در این مورد، شرکتها تمایل دارند نسبتهای بالاتری داشته باشند، زیرا این نسبتها مطلوب هستند. برای یافتن نسبت پوشش هزینه های ثابت، تحلیلگران میتوانند از این فرمول استفاده کنند:
نسبت تعداد دفعات تحقق بهره (TIE) = EBIT تقسیم بر هزینه بهره بدهی های بلند مدت
نسبت پوشش بهره
نسبت پوشش بهره مفاد بیشتری را به بدهیهای شرکت اضافه میکند و به تحلیلگران میگوید که یک شرکت تا چه اندازه میتواند بدهی خود را تامین کند. بسته به صنعت، شرکتها باید این نسبت را روی 3.0 یا بالاتر نگه دارند. فرمول محاسبه نسبت پوشش بهره از این قرار است:
نسبت پوشش بهره = درآمد عملیاتی تقسیم بر هزینه های بهره
نسبت اهرمی ردیف 1
نسبت اهرمی ردیف 1 سلامت مالی یک بانک را با مقایسه سرمایه اصلی آن با کل داراییهای آن اندازه گیری میکند. در این مورد، از داراییهای ردیف 1 استفاده میشود، زیرا این نوع داراییها به راحتی در طول یک بحران مالی نقد میشوند. برای یافتن نسبت اهرمی ردیف 1 یک بانک میتوانید از این فرمول استفاده کنید:
نسبت اهرمی ردیف 1 = سرمایه ردیف 1 تقسیم بر دارایی های تلفیقی ضربدر 100
نحوه محاسبه سود پس از استفاده از اهرم مالی
برای اینکه بفهمید هنگام استفاده از اهرم مالی چقدر میتوانید سود ببرید، ابتدا باید تغییر در ارزش دارایی خریداری شده را اندازه گیری کنید، سپس کل سرمایه خود را به علاوه هر میزان بهرهای که روی بدهیها دارید از آن کم کنید (کل سرمایه + درصد بهره بدهی).
برای پیدا کردن تغییر در ارزش دارایی، از این فرمول استفاده کنید:
دارایی ضربدر (1 + درصد تغییر در دارایی)
تغییر در ارزش دارایی باید به صورت اعشاری کاربرد نسبتهای اهرمی باشد.
برای اینکه بفهمید چقدر میتوانید سود کنید، از این فرمول کلی استفاده کنید:
دارایی ضربدر (1 + درصد تغییر در ارزش دارایی) منهای (کل سرمایه + درصد بهره بدهی)
مثال هایی از اهرم مالی
مثال اول:
اهرم مالی میتواند برای یک فرد سرمایه گذار این گونه کار کند:
اگر شخصی یک ملک 25000 دلاری را به طور کامل با پول خود خریداری کند و ارزش ملک 30٪ (0.30) افزایش یابد، آن شخص میتواند این ملک را به قیمت 32500 دلار بفروشد و 7500 دلار سود ببرد.
دارایی × (1 + % تغییر در ارزش دارایی) – (کل سرمایه + % بهره بدهی):
25000 دلار × (1 + 0.30) – (25000 دلار + 0) = 32500 دلار – 25000 دلار = 7500 دلار
اگر این ملک تا 30 درصد مستهلک شود، ارزش ملک 17500 دلار خواهد بود و مالک 7500 دلار ضرر میکند.
25000 دلار × (1 – 0.30) – (25000 دلار) = 25000 دلار × (0.7) – 25000 دلار = 17500 دلار – 25000 دلار = منفی 7500 دلار
اگر همین فرد ملکی به ارزش 75000 دلار با 50000 دلار از پول خود و 25000 دلار وام گرفته شده از بانک با نرخ بهره 5 درصد خریداری کند، ریسک بیشتری را متقبل میشود اما به طور بالقوه پاداش بیشتری دریافت میکند. اگر ارزش ملک تا 40 درصد افزایش یابد، صاحب ملک میتواند ملک را به قیمت 105000 دلار بفروشد و سود کند (30000 دلار منهای 1270 دلار بهره بدهی به بانک).
75000 دلار × (1 + 0.40) – (75000 دلار + 0.05 × 25000 دلار) = 105000 دلار – (75000 دلار + 1250 دلار) = 105000 دلار – (76250 دلار) = 28750 دلار
برعکس، اگر این ملک 40 درصد از ارزش خود را از دست بدهد، مالک 31270 دلار پس از فروش ملک به قیمت 45000 دلار ضرر خواهد کرد.
مثال دوم:
شرکت اپل Ltd ماشین آلاتی را به قیمت 100000 دلار به صورت نقدی خریداری کرد. با استفاده از این ماشین آلات، این شرکت 150000 دلار درآمد ایجاد کرد. در همان زمان، شرکت دیگری به نام Kiwi Pvt. Ltd برای خرید همین نوع ماشین آلات وام گرفت تا درآمدی معادل 150000 دلار داشته باشد. شرکت Kiwi Pvt. Ltd از اهرم مالی برای ایجاد درآمد استفاده کرد اما با ضرر 300000 دلاری مواجه شد.
- اگر ارزش اهرم مالی بیشتر باشد، استفاده از بدهی بیشتر میشود و هزینه شرکت از نظر کارمزد فرآیندها و سود پرداختی بر آن افزایش مییابد و این موضوع ممکن است بر EPS (سود به دست آمده از هر سهم) و سودآوری یک شرکت تأثیر بگذارد.
- اگر ارزش اهرم مالی کم باشد، یک شرکت بسیاری از سهام و اوراق بهادار مالی را برای جمع آوری وجوه برای رشد تجارت خود منتشر میکند. در عین حال، ریسک نیز در حال افزایش است زیرا ریسک بازار بالا است و بازار بیش از حد در نوسان است.
- ریسک مالی همچنین به یافتن موقعیت مالی واقعی یک شرکت و شناسایی ریسک های مرتبط با فعالیتهای تجاری آن شرکت کمک میکند.
- اهرم مالی به سرمایه گذاران اجازه میدهد تا اعتبار شرکتها و ریسک های موجود در یک معامله پولی را درک کنند. همچنین کمک میکند تا سرمایه گذاران بازگشت سرمایه خود را ببینند و بازدهی بالقوه سرمایهگذاریهای خود را محاسبه کنند.
همه مشاغل باید اهرم مالی را ردیابی کنند
اهرم مالی یک معیار مفید نظارتی برای صاحبان تمامی مشاغل و کسب و کارها است. در حالی که اهرم مالی میتواند به رشد کسب و کار و داراییهای شما کمک کند، میتواند خطرآفرین نیز باشد. گاهی ممکن است انتظار داشته باشید که ارزش داراییهای شما افزایش یابد، اما در عمل ارزش خود را از دست میدهند. با این حال، بازده اهرم مالی، به ویژه برای مشاغل کوچکتر که دارای ارزش سهام کمتری هستند، میتواند فوقالعاده باشد.
اگر هنوز در درک اهرم مالی مشکل دارید، حتما با یک حسابدار متخصص مشورت کنید تا راهنماییهای بیشتری در مورد اهرم مالی دریافت کنید. البته برای محاسبه اهرم مالی شرکت خود باید به صورت های مالی دقیق دسترسی داشته باشید. با استفاده از نرم افزارهای حسابداری حرفهای، مثل نرم افزار حسابداری محک میتوانید به این مهم دست یابید.
نسبت اهرمی چیست و انواع آن
یکی از مفاهیم مهم و موثر در تحلیل بنیادی که ممکن است نام آن را شنیده باشید، نسبتهای اهرمی (نسبتهای سرمایهگذاری) میباشد. به زبانی ساده نسبتهای اهرمی (نسبتهای سرمایهگذاری)، توانایی شرکت در بازپرداخت تعهدات میان مدت و بلند مدت است و در واقع سطح منابع مالی شرکت برای بازپرداخت حقوق صاحبان سهام و بدهیها را تجزیه و تحلیل میکند. در ادامه با ما همراه باشید.
نسبتهای اهرمی چیست؟
نسبتهای اهرمی در واقع شاخصی برای سنجش توانایی بازپرداخت بدهیهای شرکت در زمان سررسیدشان میباشد. از نسبتهای اهرمی در بازار بورس به نام نسبتهای سرمایهگذاری نیز یاد شده است. با بررسی نسبتهای اهرمی هر شرکت میتوان به نحوه تأمین بدهیها و استراتژیهای مالی شرکت پی برد.
نسبتهای اهرمی چه اهمیتی دارند؟
بررسی نسبتهای اهرمی یا نسبتهای سرمایهگذاری از ابعاد مختلفی حائز اهمیت است و تحلیلگران بنیادی همواره به این نسبتها توجه ویژهای دارند. به طور خلاصه اهمیت نسبتهای اهرمی از ۴ بعد قابل بررسی است :
- از آنجایی که مقدار ثروتی که سهامداران برای شرکت تأمین میکنند، با تجزیه و تحلیل نسبتهای اهرمی مشخص میشود، این نسبتها از منظر اعتبار دهندگان به آن شرکت اهمیت زیادی پیدا میکند.
- از آنجایی که با بررسی نسبتهای اهرمی مشخص میشود که آیا مقدار درآمد شرکت برای پرداخت مخارج مالی مثل هزینههای بهره و مخارج ثابت کافی است یا خیر، این نسبتها برای سرمایهگذاران بازار بورس اهمیت ویژهای دارند.
- در شرایطی که شرکت فعال در بازار بورس، استراتژیهای مالی مناسبی برای سرمایه گذاری اتخاذ کند و سود سرمایهگذاری شرکت از مخارج و هزینهها بیشتر شود، نیاز شرکت به کمک گرفتن از منابع مالی خارجی را کاهش میدهد که عامل بسیار مهمی در بازار بورس میباشد.
- با بررسی نسبتهای اهرمی می¬توان متوجه این شد که در دوران رشد یا رکود اقتصادی، میزان سودآوری شرکت در چه حالتی قرار خواهد داشت.
انواع نسبتهای اهرمی (نسبتهای سرمایهگذاری)
نسبتهای اهرمی بر اساس فرمولهایی که دارند به ۸ دسته مجزا از هم تقسیم میشوند.
نسبت بدهی
اهمیت و نقش بدهیهای جاری و بلندمدت در تأمین کل داراییهای شرکت با تحلیل و بررسی نسبت بدهی نشان داده میشود. نسبت بدهی مشخص میکند که چه مقدار از داراییهای کل شرکت از محل بدهیها تأمین میشوند. اگر نسبت بدهی بالا باشد به این معنا است که شرکت برای تأمین منابع موردنیاز، از منابع مالی خارج از شرکت استفاده میکند. به همین دلیل وامدهندگانی همچون بانکها نسبت بدهی کمتر را ترجیح میدهند زیرا با افزایش نسبت بدهی، ریسک سرمایهگذاری شرکت افزایش میآبد. با توجه به توضیحات داده شده میتوان به این نتیجه رسید که نسبت بدهی، شاخص و معیار سنجش ریسک مالی شرکت میباشد.
نحوه محاسبه نسبت بدهی
برای محاسبه نسبت بدهی باید ابتدا بدهیهای شرکت را جمع کرده و مجموع آنها را بر مجموع داراییهای تقسیم کنید. میتوانید برای داشتن درصد نسبت بدهی، عدد بدست آمده را در ۱۰۰ ضرب کنید.
نسبت دارایی ثابت به ارزش ویژه
در نسبت دارایی ثابت به ارزش ویژه مشخص میشود که چه میزان از ارزش ویژه شرکت به خرید داراییهای ثابت تخصیص داده شده است. برای محاسبه این نسبت باید جمع داراییهای ثابت شرکت مورد نظرتان را به ارزش ویژه آن تقسیم کنید. لازم به ذکر است که ارزش ویژه شرکت برابر است با تفاضل بدهیهای شرکت از داراییهای آن. بالا بودن نسبت دارایی ثابت به ارزش ویژه، به این معنی است که بخش زیادی از ارزش ویژه شرکت صرف خرید دارایی ثابت آن شده است. بنابراین نقدینگی شرکت پایین است و احتمالا قدرت بازپرداخت بدهی های جاری را نخواهد داشت. درنتیجه شرکتها تلاش میکنند تا نسبت دارایی ثابت به ارزش ویژه را پایین نگه دارند.
نسبت کل بدهی به ارزش ویژه
با استفاده از نسبت کل بدهی به ارزش ویژه، بررسی و مقایسه وضعیت بستانکاران یا اعتباردهندگان در برابر صاحبان سهام شرکت امکان پذیر میشود و میتوانید با این نسبت قدرت بستانکاران شرکت را در مقایسه با صاحبان متوجه شوید. برای محاسبه این نسبت میبایست مجموع بدهیهای شرکت ( قدرت بستانکاران) را بر ارزش ویژه شرکت (قدرت صاحبان سهام) تقسیم کنید. ازآنجاییکه بالا بودن نسبت بدهی به ارزش ویژه برای شرکت ریسک مالی بیشتری را در بردارد، اعتباردهندگان ترجیح میدهند این نسبت مقادیر کمتری داشته باشد. هر چه تامین سرمایه شرکت توسط صاحبان سهام افزایش یابد، نسبت مالکانه و کنترل صاحبان سهام نیز زیاد میشود. برای مثال اگر نسبت کل بدهی به ارزش ویژه برابر با ۳ باشد، به این معناست که شرکت برای تأمین داراییهای مورد نیاز خود، ۳ برابر بیشتر از منابع خارجی استفاده میکند.
نسبت بدهی جاری به ارزش ویژه
همانطور که از نام نسبت بدهی جاری به ارزش ویژه پیداست، ارتباط بین بدهیهای جاری شرکت با ارزش ویژه را بررسی میکند. از تقسیم مجموع بدهیهای شرکت بر ارزش ویژه، نسبت بدهی جاری به ارزش ویژه بدست میآید. نکته قابل توجه در تجزیه و تحلیل نسبت بدهی جاری به ارزش ویژه این است که بدهیهای جاری یاکوتاه مدت، از محل داراییهای جاری آن تأمین میشوند. در نتیجه پایین بودن نسبت بدهی جاری به ارزش ویژه نشاندهنده پایین بودن بدهیهای جاری است و این میتواند باعث افزایش قدرت اهرمی این بخش از بدهیها شود. بالا بودن نسبت بدهی جاری به ارزش ویژه، نیاز شرکت به بازنگری در ساختار سرمایهگذاری را نشان میدهد.
نسبت بدهی بلندمدت به ارزش ویژه
ارتباط بین بدهیهای بلندمدت ( با سر رسید بیشتر از یک سال ) با ارزش ویژه، در این نسبت مورد بحث و گفتوگو قرار میگیرد. اگر مجموع بدهیهای بلندمدت شرکت را بر ارزش ویژه آن تقسیم کنید، این نسبت بدست میآید. برای بیان درصدی از این نسبت، لازم است عدد به دست آمده را در پایان در عدد ۱۰۰ ضرب کنید.
نسبت مالکانه
یکی دیگر از نسبتهای اهرمی که در تحلیل بنیادی مورد توجه تحلیلگران قرار میگیرد، نسبت مالکانه است که بیان میکند چه مقدار از داراییهای شرکت به سهامداران تعلق دارد. اهمیت سهامداران در تأمین داراییهای شرکت، در این نسبت نشان داده میشود. از حاصل تقسیم ارزش ویژه شرکت مورد نظر و کل دارایی شرکت، نسبت مالکانه بهدست میآید. هر چه نسبت مالکانه شرکت کمتر باشد، میتوان نتیجه گرفت شرکت نسبت به تعهدات خود پایبند نبوده است. از سوی دیگر بالا بودن این نسبت نشاندهنده این است که شرکت از اهرم مالی استفاده چندانی نمیکند و به تعهدات خود پایبندتر است. اگر نسبت مالکانه پایین باشد میتوان اینگونه برداشت کرد که شرکت بخش بزرگی از سرمایه را از محل اعتبارات تأمین کرده و این امر ریسک مالی بالایی را به دنبال دارد.
نسبت حقوق صاحبان سهام به کل بدهیها
به منظور ارزیابی ادعای حقوق صاحبان سهام و اعتباردهندگان به شرکت از این نسبت استفاده میشود. نسبت حقوق صاحبان سهام به کل بدهیها نشاندهنده وزن حقوق صاحبان سهام به کل وامها و اعتباراتی است که توسط شرکت دریافت شده است. برای محاسبه این نسبت، باید کل حقوق صاحبان سهام را بر کل بدهیهای شرکت تقسیم کنید. بالا بودن این نسبت آسیبپذیری شرکت به ورشکستگی و مخاطرات اقتصادی را کاهش میدهد.
نسبت حقوق صاحبان سهام بهکل داراییهای ثابت
یکی از فاکتورهای مهم در تأمین مالی برای خرید داراییهای ثابت، نسبت حقوق صاحبان سهام بهکل داراییهای ثابت است. پایین بودن نسبت حقوق صاحبان سهام به دارایی ثابت، به این معناست که بخش کوچکی از داراییهای ثابت شرکت، توسط سهامداران آن تامین میشود و ساختار مالی شرکت در شرایط سخت، به مشکل برخواهد خورد. بنابراین سرمایهگذاران شرکتها و نمادهایی که نسبت حقوق صاحبان سهام به دارایی ثابت بالاتری دارند را ترجیح میدهند. فرمول نسبت حقوق صاحبان سهام بهکل داراییهای ثابت به شکل زیر و به صورت درصد نمایش داده میشود.
جمعبندی
نسبتهای اهرمی یا سرمایهگذاری در واقع منعکسکننده قدرت شرکت فعال در بورس در بازپرداخت بدهیهای بلند و میان مدت است که میزان منابع مالی شرکتها را مورد بررسی قرار میدهد. با بررسی ۸ نسبت ذکر شده در این مقاله که تحت عنوان نسبتهای اهرمی شناخته میشوند، سرمایهگذاران میتوانند به استحکام ساختار مالی شرکت مورد نظر در شرایط دشوار اقتصادی پی ببرند.
حسابداری و حسابرسی
تجزیه و تحلیل مالی فرایندی است که طی آن مشخصات و ویژگیهای بارز مالی و عملیاتی واحد اقتصادی با استفاده از صورتهای مالی و سایر اطلاعات مالی مشخص می شود و در امر تصمیم گیری ، استفاده کنندگان از صورتهای مالی را یاری می کند . یکی از روشهای متداول تجزیه و تحلیل صورتهای مالی ، تجزیه و تحلیل صورتهای مالی با استفاده از نسبتهای مالی می باشد . نسبتهای مالی در یک دسته بندی کلی به پنج دسته تقسیم می شوند :
۱- نسبتهای نقدینگی :
نسبتهایی هستند که کفایت و قدرت نقدینگی موسسه را در قبال بازپرداخت بدهیهای کوتاه مدت مشخص می کند . این نسبت بیشتر مورد توجه بستانکاران کوتاه مدت موسسه و افرادی است که تصمیم دارند به موسسه وام بدهند .
۲- نسبتهای اهرمی :
نسبتهایی هستندکه میزان تأمین مالی از منابع مالی خارجی را مشخص می کند . یعنی وجوهی که توسط صاحبان شرکت ( سهامداران ) تأمین شده با وجوهی که از طریق وام بدست آمده مقایسه می شود .
۳- نسبتهای فعالیت :
نسبتهایی هستند که میزان کاربرد دارائیها را مشخص می کند و سطح فروش را با حسابهای مختلف دارایی مانند موجودی کالا ، حسابهای دریافتنی ، دارایی ثابت و غیره می سنجد .
۴- نسبتهای سودآوری :
این نسبتها نتیجه کالایی فعالیت ها و توان بهره برداری شرکت را از طریق سود ارزیابی می کنند .
۵- نسبتهای مالکیت :
این نسبتها بطور مستقیم و غیر مستقیم پیوند دهنده سود نقدینگی هستند و به سهامداران در ارزیابی نقدینگی ها و سیاستهایی که بر قیمت بازار سهام تأثیر می گذارند کمک می کند یعنی آنان می توانند با استفاده از این نسبتها وضعیت سرمایه گذاری خود را در شرکت در زمان حال و آینده بررسی کنند . همانطور که پیداست این نسبتها بیشتر از همه مربوط به صاحبان سهام است . این روزها اگر کسی بخواهد در زمینه بورس و سهام فعالیت کند باید بتواند نسبتهای مالی یک موسسه را محاسبه کند . نسبتها مانند کلیدهایی هستند که در های بسته را باز می کنند . وقتی که شما یک صورت مالی را در اختیار دارید و می خواهید به موسسه صاحب آن صورت مالی وام بدهید ، بهترین کار محاسبه نسبتهای نقدینگی موسسه مذکور است . نسبتهای اهرمی نیز کارایی بالایی دارند . از طریق این نسبتها می توان نسبت بدهی به دارایی و نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام را مشخص نمود . ضمناً میتوان میزان توانایی یک موسسه در پرداخت بهره را محاسبه نمود . نسبت دیگری نیز وجود دارد که نشان می دهد که درآمد شرکت تا چه اندازه برای پوشش هزینه های ثابت کافی است . نسبتهای فعالیت که شامل : نسبت گردش موجودی کالا ، نسبت متوسط دوره وصول مطالبات ،نسبت گردش حسابهای دریافتنی ، نسبت گردش دارائیهای ثابت و نسبت گردش مجموع دارایی هاست ، خود جای صحبت بسیار دارد که در این مطلب نمی گنجد . البته هدف این است که شما آگاه شده و خود به دنبال اصل مطلب باشید . نه اینکه همه چیز برای شما یکجا آماده شود . نسبتهای سودآوری و مالکیت هم که اهمیت خاصی برای مدیریت سهام دارد معمولاً کمتر مورد توجه سهامداران قرار می گیرد . معمولاً سهامداران تنها با توجه به سابقه یک موسسه ، اقدام به خرید سهام آن موسسه می نمایند . شاید دلیل اصلی این اقدام ، دانش ناکافی سهامداران در ایران است . معمولاً در ایران سرمایه و تجربه حرف اول را میزند و دانش جایگاه خواصی ندارد . توجه داشته باشید که اگر تجربه و دانش در هم آمیخته شود و سرمایه در کنار این ترکیب قرار گیرد در این صورت نه تنها نتیجه مطلوب تری حاصل می شود بلکه ریسک سرمایه گذاری نیز کاهش می یابد . در اینجا به تمامی سهامداران توصیه می کنم تا مطالعه ای هرچند اندک درباره نسبتهای مالی داشته باشند تا با چشمان باز به کارگزار خود دستور خرید بدهند .
نسبتهای مالی برای تجزیه و تحلیل وضعیت مالی و سود آوری شرکتها
البته یادآوری می شود که نسبتهای مالی بسیاری وجود دارد که می شود از آنها استفاده کرد
نسبت های نقدینگی
نسبت های فعالیت
نسبت های اهرمی
نسبت های سود آوری
نسبت بازده سرمایه گذاریهاr.o.i
نسبتهای ارزش بازار
تجزیه و تحلیل نسبتها با تجزیه وتحلیل افقی وعمودی کاملا" متفاوت می باشد.
برای تکمیل تجزیه و تحلیل مالی مقایسه ای ارقام حسابهای مختلف با یکدیگر ضرورت دارد.این بررسی از طریق تجزیه و تحلیل نسبتها انجام می گیرد.نسبتهای مالی زیادی وجود دارد،
که تحلیلگران مالی با توجه به اهمیتی که برای روابط بین اقلام قائل هستند،آنها را مورد استفاده قرار می دهند.
تحلیلگران مالی معمولا" نسبتها را به دو شکل مورد بررسی قرارمی دهند:
1) مقایسه با صنایع مشابه
2) تجزیه و تحلیل روند: نسبتهای مربوط به دوره جاری با نسبتهای سالهای گذشته و نسبتهای مورد انتظار عادی مقایسه می شود تا مشخص گردد آیا وضعیت مالی شرکت رو به بهبود
است یا خیر.
تجزیه و تحلیل افقی :
بررسی روند حسابها طی چند سال مختلف می باشد،به طور مثال کسب 3 میلیون ریال سود در سال جاری در مقایسه با 1 میلیون ریال سود سال مالی قبل به نظر مطلوب و امیدوار
کننده می رسد ولی درمقایسه با 4 میلیون ریال سود سال قبل آن رضایت بخش نمی باشد، تجزیه و تحلیل افقی غالبا" در صورتهای مالی مقایسه ای نشان داده می شود و بعضا"
برای اینکه نتیجه مطلوبتری به رست بیاید،از صورتهای مالی 5 سال استفاده می شود
تجزیه و تحلیل عمودی :
در تجزیه و تحلیل عمودی یک قلم مهم درصورتهای مالی به عنوان ارزش پایه به کارگرفته می شود و سایر اقلام آن صورتهای مالی با این قلم پایه مقایسه می شود. به عنوان مثال
در تجزیه و تحلیل عمودی ترازنامه مجموع داراییها یا مجموع بدهیها و حقوق صاحبان سهام،100% در نظرگرفته شده و هریک از اقلام داراییها نسبت به مجموع داراییها و هر یک از اقلام
بدهیها و حقوق صاحبان سهام نسبت به مجموع بدهیها و حقوق صاحبان سهام محاسبه می شود.درصورت سود وزیان نیز فروش خالص معادل 100% در نظرگرفته شده وسایرحسابها
نسبت به آن سنجیده می شوند.
تجزیه و تحلیل عمودی به منظور افشای ساختاردرونی سازمان به کار می رود، افشای اطلاعاتی نظیر روابط موجود بین هر یک ازحسابهای سود و زیان و درآمد فروش و ترکیب داراییهایی
که ایجاد ترکیب منابع سرمایه شامل بدهیها،اعم ازجاری یا بلند مدت و یا حقوق صاحبان سهام و غیره…؛علاوه بر این نتایج تجزیه و تحلیل عمودی برای ارزیابی موقعیت نسبی شرکت در
صنعت به کارمی رود.
لازم به ذکر است در تجزیه و تحلیل افقی و تجزیه و تحلیل عمودی رقم خاص با یک رقم درهمان طبقه یا همان حساب مقایسه می شود.
نسبت های نقدینگی
حاشیه ایمنی اعتباردهندگان / سرمایه در گردش = بدهیهای جاری – داراییهای جاری
توانایی پرداخت بدهیهای جاری از محل داراییهای جاری/ نسبت جاری = بدهیهای جاری ÷ داراییهای جاری
توانایی دقیقتر برای پوشش بدهیهای جاری/ نسبت آنی (سریع) = بدهیهای جاری ÷ ( (پ.پ + موجودی کالا) - داراییهای جاری
نسبتهای فعالیت :
نشان دهنده سرعت وصول مطالبات/ نسبت حسابهای دریافتنی = متوسط حسابهای دریافتنی ÷ ب.ت.ک.ف
متوسط حسابهای دریافتنی = 2 ÷ (حسابهای دریافتنی پایان دوره + حسابهای دریافتنی اول دوره )
متوسط دوره وصول طلب = نسبت حسابهای دریافتنی ÷ 365
نشان دهنده سرعت گردش کالا/ نسبت گردش کالا = = متوسط موجودی کالا ÷ ب.ت.ک.ف
متوسط موجودی کالا = 2 ÷ (موجودی کالا پایان دوره + موجودی کالا اول دوره )
نسبت دوره گردش کالا = نسبت گردش کالا ÷ 365
توانایی به کارگیری موثرداراییها/ گردش مجموع داراییها = متوسط مجموع داراییها ÷ فروش خالص
نسبتهای اهرمی : نشان دهنده داراییهایی است که از طریق بدهیها تأ مین شدند/ نسبت بدهی = مجموع داراییها ÷ مجموع بدهیها
توانایی پرداخت بدهیها/ نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام / نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام = مجموع بدهیها ÷ مجموع حقوق صاحبان سهام
تحمل شرکت در کاهش سود / پوشش هزینه بهره = هزینه بهره ÷ سود قبل از بهره و مالیات
نسبتهای سود آوری :
درصد هرریال فروش را نشان می دهد که پس از کسر ب.ت.ک.ف باقی می ماند/ نسبت سود نا خالص = فروش خالص ÷ سود نا خالص
سودآوری درآمدها را نشان می دهد/ نسبت سود خالص = فروش خالص ÷ سود خالص
(r.o.i) بازده سرمایه گذاریها
برای اندازه گیری عملکرد شرکت می باشند، 2 نسبت :
میزان کارایی مدیریت در بکارگیری منابع موجود در جهت کسب سود/ بازده مجموع داراییها r.o.a = متوسط مجموع داراییها ÷ سود خالص
بازده سرمایه گذاری صاحبان سهام را نشان می دهد/ بازده حقوق صاحبان سهام e.o. R = (حقوق صاحبان سهام ÷ مجموع داراییها ) × بازده مجموع داراییها
نسبتهای ارزش بازار :
یاد آِوری می شود برای شرکتهائی است که در بورس وارد شده باشند
عملکرد شرکت / سود هر سهم (eps) = تعداد سهام منتشره ÷ سود خالص
ارزیابی شرکت/ نسبت قیمت به سود (p/e) = سود هر سهم ÷ قیمت روز هر سهم
نسبت ارزش دفتری هر سهم = تعداد سهام منتشره ÷ مجموع حقوق صاحبان سهام
دریافت سود سهام را نشان می دهند :
بازده سود سهام = قیمت بازار هر سهم ÷ سود سهام پرداختی به هر سهم
نسبت پرداختی سود هر سهم = سود هر سهم ÷ سود سهام پرداختی به هر سهم
دیدگاه شما