زمانیکه ریسکی را مدیریت نمیکنیم؛ پس ریسکی نداریم. وقتی ریسکها را مدیریت میکنیم، درک میکنیم کدام ریسکها ارزشش را داشتهاند، کدام ریسکها ما را به اهدافمان میرسانند و برای کدام ریسکها باید بها پرداخت کرد آلا والنت، ارزیاب ارشد مدیریت ریسک در شرکت فارستر
قیمت طلا (مثقال ۱۸ عیار، گرم ۱۸ عیار) دوشنبه ۲۱ شهریور
قیمت طلا گرمی 18 عیار در بازار آزاد امروز دوشنبه ۲۱ شهریور با 27,000 تومان افزایش، 1,325,منظور از سود خالص چیست؟ 900 معامله شد .
قیمت طلا مثقال 18 عیار در بازار آزاد امروز دوشنبه ۲۱ شهریور با 55,000 تومان افزایش، 5,739,000 معامله شد.
قیمت سکه نیز در بازار امروز بصورت زیر است:
قیمت سکه امامی در بازار آزاد امروز دوشنبه ۲۱ شهریور با 291,000 تومان افزایش، 14,448,000 معامله شد.
قیمت سکه بهار آزادی در بازار آزاد امروز دوشنبه ۲۱ شهریور با 294,000 تومان افزایش، 13,695,000 معامله شد.
قیمت نیم سکه در بازار آزاد امروز دوشنبه ۲۱ شهریور با 180,000 تومان افزایش، 8,200,000 معامله شد.
قیمت ربع سکه در بازار آزاد امروز دوشنبه ۲۱ شهریور با 220,000 تومان افزایش، 5,250,000 معامله شد.
جدول مقایسه قیمت ارزها
ارز | قیمت لحظه | تغییر |
---|---|---|
طلا گرمی 18 عیار | 1,325,900 | 27,000 (%2.08) |
طلا مثقال 18 عیار | 5,739,000 | 55,000 (%0.97) |
سکه امامی | 14,448,000 | 291,000 (%2.06) |
سکه بهار آزادی | 13,695,000 | 294,000 (%2.19) |
نیم سکه | 8,200,000 | 180,000 (%2.24) |
ربع سکه | 5,250,000 | 220,000 (%4.37) |
تاریخ بروزرسانی: ۱۴۰۱/۰۶/۲۱ |
جدول قیمت طلا گرمی 18 عیار در چند روز اخیر
ارز | قیمت | تغییر | تاریخ |
---|---|---|---|
طلا گرمی 18 عیار | 1,321,500 | 22,600 (%1.74) | امروز |
طلا گرمی 18 عیار | 1,298,900 | 13,900 (%1.08) | دیروز |
طلا گرمی 18 عیار | 1,285,000 | 2,300 (%0.18) | 2 روز پیش |
تاریخ بروزرسانی: ۱۴۰۱/۰۶/۲۱ |
نمودار هفتگی، ماهانه، سالانه قیمت طلا گرمی 18 عیار
- نمودار خطی نمودار کندل استیک
ابزار تبدیل نرخ طلا گرمی 18 عیار به تومان
قیمت طلا
قیمت طلا در کنار فاکتورهای دیگر مثل قیمت دلار، قیمت یورو، قیمت مسکن، شاخص بورس، قیمت ارز دیجیتال و نرخ تورم از جمله عوامل تاثیرگذار در اقتصاد خرد و کلان است. برای اطلاع از قیمت روز هر کدام از موارد گفته شده، می توانید به صفحه قیمت ها مراجعه کنید. بین تمام این موارد، طلا خوشآبورنگترین و دوستداشتنیترین مورد سرمایهگذاری طلا بهحساب میآید.
شاید شما هم موقع خرید هدیه، همیشه به طلا بهعنوان یک گزینه جدی فکر کنید. طلا الزاما گزینه گران قیمتی نیست، اما بیشتر از هدایای دیگر به چشم میآید. چرا که طلا میتواند «ارزش» را در خودش ذخیره کند و در موقع فروش، با قیمتی نزدیک به قیمت خرید طلا، نقد شود.
بیشتر ما همیشه مقداری طلا داریم. خانمها از این فلز زیبا به عنوان زینت استفاده میکنند آقایان با هدف سرمایهگذاری و کسب سود طلا یا سکه میخرند. برای هر دو گروه قیمت طلا اهمیت دارد. سرمایهگذاران نیز بخشی از سبد دارایی خود را به طلا یا اوراق مبتنی بر طلا اختصاص میدهند.
ویژگیهایی مثل نقدشوندگی سریع، حمل آسان (ارزش بالا در حجم کم) و نگهداری راحت (فاسد نمیشود، زنگ نمیزند و از بین نمیرود) باعث شده که این فلز کمیاب از دیرباز مورد توجه افراد و دولتها قرار بگیرد.
طلا بهعنوان یک مورد سرمایهگذاری
حتما شنیدهاید که میگویند نباید تمام تخممرغها را در یک سبد گذاشت. سرمایهگذاران معمولا با متنوع کردن سبد دارایی خود میکوشند که ریسک سرمایهگذاری خود را مدیریت کنند؛ و طلا یکی از گزینههای جدی در یک سبد متنوع است.
در بسیاری از موارد گزینههای دیگر مثل دلار، سهام، اوراق بدهی، زمین و سپردهبانکی در کنار طلا قرار میگیرند. در شرایط پرریسک و با نااطمینانی بالا، سهم طلا در سبد بیشتر میشود. مثلا اگر کشوری ترس جنگ داشته باشد، به این دلیل که میتواند مقدار زیادی پول را در حجم کمی از طلا ذخیره کند، تقاضا برای طلا بالا میرود و به دنبال این کشش تقاضا (demand pull) قیمت طلا افزایش مییابد.
به دلیل ریسک سیاسی بالا و نااطمینانیهای متعدد در ایران، ایرانیها همیشه به طلا توجهی ویژه دارند.
عوامل تاثیرگذار در قیمت طلا
مثل هر کالای دیگری، قیمت طلا با سازوکار عرضه و تقاضا تعیین میشود. عرضه طلا تقریبا عدد ثابتی است و سالانه حدود ۲۵۰۰ تن طلا از معادن خارج میشود. بنابراین در تحلیل قیمت طلا، معمولا سمت عرضه نادیده گرفته شده و به عوامل موثر بر تقاضا توجه میشود. (مشتق حجم عرضه صفر فرض میشود.)
یک نکته بسیار جالب این است که میتوانیم فرض کنیم هزینه معدنکاری طلا در جهان عدد ثابتی است: با کشف روشهای نوین استخراج، هزینه معدنکاری کم میشود، اما از سوی دیگر با پیشروی فرایند استخراج، منابع طلا دور از دسترستر شده و سختی معدنکاری افزایش مییابد. پیشرفت فناوری در تقابل با دشوارترشدن استخراج، باعث میشود که هزینه تولید هر اونس طلا عددی ثابت (حدود ۲۰۰ دلار برای هر اونس) باشد.
پس دیدیم که قیمت طلا نه تابع تغییر در عرضه (کشف معدن جدید) است و نه از پیشرفت فناوری تاثیر میگیرد. بلکه سمت تقاضا مهمترین عامل موثر بر قیمت طلا است.
قیمت طلای در کشورهای مختلف هم با تقریب خوبی ثابت است. اگر قیمت طلا در یک کشور به شکلی فاحش تغییر کند، با صادرات یا واردات، قیمت طلا به سرعت به عدد جهانی نزدیک میشود. از این نظر بازار جهانی طلا یکی از منظور از سود خالص چیست؟ چابکترین و ایدهآلترین بازارها (بازار رقابت کامل) است.
با این وجود ممکن است قیمت جهانی طلا ضربدر قیمت دلار، همیشه برابر با قیمت طلا در ایران نباشد. به خصوص که تجارت طلا در ایران آزاد نیست و ممکن است در مواردی قیمت طلا بالاتر یا پایینتر از قیمت جهانی باشد.
مثلا قیمت هر گرم طلای ۱۸ عیار در مهرماه ۱۳۹۸ برابر با ۳۴ دلار است. با ضرب قیمت دلار در این روز (۱۱۴۵۰) به قیمت ۳۸۹۳۰۰ تومان برای هر گرم میرسیم. در حالی که در این روز هر گرم طلای ۱۸ عیار با قیمت ۴۰۸۹۰۰ تومان معامله میشود. اما در شرایط عادی این اختلاف (بین ۵ تا ۱۰ درصد) زیاد نیست.
با توجه به این که نااطمینانی بر سرعت گردش پول اثر میگذارد، حباب قیمت طلا با سرعت گردش پول همبستگی خواهد داشت. اما رابطه حباب سکه و طلا با سرعت گردش پول، یک رابطه عِلّی نیست.
با توجه به حرفی که زدیم، ممکن است این تصور ایجاد شود که در بلندمدت نباید تفاوتی فاحش بین رشد قیمت دلار و رشد قیمت طلا دیده شود. این تصور درست نیست. چرا که قیمت طلای جهانی هم بهطور میانگین افزایشی است و در بلندمدت، قیمت طلا با شیبی تندتر از رشد قیمت دلار، بالا میرود.
طلا و اثر تقویمی
به تاثیر روزهای سال و مناسبتهای تقویمی بر قیمت یک کالا، اثر تقویمی یا calendar effect میگویند. قیمت طلا هم از این اثر تاثیر میگیرد.
برای مثال در نزدیکی عید نوروز شاهد افزایش قیمت طلا هستیم. همچنین در اواخر ماه ذوالحجه و پیش از شروع محرم و صفر، به دلیل افزایش تعداد ازدواجها، قیمت طلا کمی بالا میرود. ماه شعبان از دیگر ماههایی است که به دلیل داشتن اعیاد و مناسبتهای مقدس، تقاضای برای طلا بالا میرود.
افرادی که قصد دارند در بازه زمانی کوتاه، از بازار طلا نوسان بگیرند میتوانند روی این آثار کوتاهمدت حساب کنند. تقارن نوروز ۱۳۹۹ با ماه شعبان میتواند اثر تقویمی بر قیمت طلا را تقویت کند. با این حال اثر تقویمی تنها عامل تاثیرگذار در بازار طلا نیست و سرمایهگذار هوشمند باید جمیع شرایط را در تحلیل خود لحاظ کند.
برشهای تاریخی در قیمت طلا
همانطور که گفتیم جهش قیمت طلا با افزایش نااطمینانی ارتباط دارد. در ایران عموما جهش قیمت طلا به دنبال افزایش قیمت دلار صورت میگیرد. این سازوکار بسیار طبیعی است. با افزایش قیمت دلار مردم برای حفظ دارایی نقدی خود، بخشی از پول خود را به طلا تبدیل میکنند.
افزایش تقاضا قیمت طلا را تا جایی بالا میبرد که به قیمت جهانی برسد. از آنجا به بعد، خرید طلا دیگر صرفه نخواهد داشت و تقاضا به تعادل میرسد. اگر میزان نااطمینانی بالا باشد، ممکن است قیمت از قیمت جهانی ضربدر قیمت دلار بیشتر شود. به تعبیر دیگر، با سنجش میزان حباب طلا، میشود میزان نااطمینانی را سنجید.
عطف اول:
بعد از انقلاب قیمت سکه در ایران افزایش یافت. بسیاری از مردم از وضعیت آینده اقتصاد بیاطلاع بودند و با خرید سکه، از سرمایههای خود حفاظت کردند. در این دوران قیمت هر سکه از ۴۲۰ تومان به ۱۳۰۰ تومان (۲۱۰% رشد) رسید.
عطف دوم:
در سال ۱۳۶۵ و با بالاگرفتن آتش جنگ، وضعیت نامشخص پایان جنگ و آغاز جنگ شهرها، قیمت سکه از ۶۵۰۰ تومان به ۱۱ هزار تومان (۶۹% رشد) رسید.
عطف سوم:
در دور دوم ریاستجمهوری هاشمی رفسنجانی و با افزایش شدید بودجه عمرانی کشور، قیمت سکه از ۱۶ هزار تومان به نزدیک ۳۰ هزار تومان (۸۷% رشد) افزایش یافت.
استثنا:
در دوران ریاستجمهوری محمد خاتمی، اقتصاد ایران ثبات داشت و میزان نااطمینانی تغییر شگرفی را تجربه نکرد. قیمت سکه در این دوران نیز شیبی متعادل را تجربه کرد.
عطف چهارم:
دور دوم ریاستجمهوری محمود احمدینژاد اما دوران عجیبی بود. تحریمهای بینالمللی از یک سو و عوامل سیاسی داخلی از سوی دیگر باعث شد که قیمت سکه از سال ۱۳۸۸ به بعد رشد شدیدی داشته باشد. اوج این رشد بعد از سال ۹۰ رخ داد و قیمت هر سکه از زیر ۵۰۰ هزار تومان به بالای یک و نیم میلیون تومان (بیش از ۲۰۰% رشد) افزایش یافت.
عطف پنجم:
سال ۹۶ هم دورانی تاریخی در قیمت سکه بود. زمانی که سیاستهای سختگیرانه ترامپ هر سکه را از ۱ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان به نزدیک ۴ میلیون تومان (۲۳۳% رشد) رساند. رشدی که در تاریخ ایران بعد از انقلاب بیسابقه بود.
به غیر از یک مورد استثنا (خاتمی) به نظر میرسد که دور دوم ریاستجمهوریها شاهد جهش قیمت طلا و سکه هستیم.
شکلهای مختلف خرید طلا
طلا را به شکلهای مختلفی میشود خرید:
- طلای زینتی نو (اجرت ساخت بالا دارد و موقع فروش ارزش خود را از دست میدهد.)
- طلای دستدوم (اجرت ساخت ندارد، اما معمولا قیمت خریدوفروش آن یکسان نیست). توصیه میکنیم در هنگام خرید طلای دسته دوم، به نکات مهم تشخیص طلای اصل از بدل، توجه کنید.
- شمش طلا (طلای خام که به شکل ابزاری زینتی یا کاربردی در نیامده باشد.)
- سکه طلا (قیمت آن با قیمت طلای هموزنش یکی نیست. به این اختلاف حباب قیمت سکه میگویند.)
- طلای آب شده (طلای دستدوم به صورت آبشده و بدون اجرت فروخته میشود.)
- گواهی سپرده طلا (طلا در انبار استاندارد نگهداری میشود و با گواهی سپرده بهعنوان یک ورق بهادار قابل دریافت است.)
وقتی از قیمت طلا حرف میزنند، منظور قیمت یک گرم طلای شمش است.
گواهی سپرده طلا
همانطور که گفتیم، گواهی سپرده یکی از شکلهای مرسوم برای سرمایهگذاران است. در این روش افراد بعد از دریافت کد بورسی میتوانند به صورت تلفنی یا آنلاین اقدام به خریدوفروش گواهی سپرده طلا کنند.
مرسومتر شدن این ابزار مالی کمک خواهد کرد که قیمت طلا در سازوکاری شفافتر بهصورت عرضهوتقاضا تعیین شود. همچنین افراد با پرداخت ۱۰ درصد قیمت سکه طلا میتوانند یک واحد سرمایهگذاری بخرند. (هر ده برگه سپرده معادل یک سکه طلا است.)
این روش، ریسک نگهداری کمتر و نقدشوندگی بیشتری دارد. با این وجود در شرایط نااطمینانی مثل جنگ، بلایای طبیعی یا تحریم، اعتماد به بازارهای مالی کمتر میشود و مردم طلای فیزیکی را به اوراق سپرده ترجیح میدهند.
قیمت طلا و اقتصاد رفتاری
میتوانیم بگوییم که دو دسته عوامل میتواند بر قیمت طلا تاثیر بگذارد. عوامل غیرروانی و عوامل روانی.
عوامل غیرروانی مثل تغییری چشمگیر در عرضه طلا ارتباطی با وضعیت رفتاری جامعه ندارد. مثلا شاید معدنی بزرگ کشف شود که بتواند تولید سالانه طلا در جهان را افزایش دهد.
وقتی با پایان جنگ، دولت بودجه عمرانی خود را افزایش میدهد و با افزایش هزینههای دولت، نرخ ارز و به دنبال آن قیمت طلا بالا میرود، با یک مسئله کلاسیکی اقتصاد کلان مواجه منظور از سود خالص چیست؟ هستیم. (اگر نخواهیم وضعیت رفتاری دولتها را بررسی کنیم.)
اما وقتی با بالارفتن نااطمینانی، تقاضا برای طلا بالا میرود، برای توصیف شرایط به اقتصاد رفتاری نیاز خواهیم داشت.
هر دو دسته عامل کلاسیکی و رفتاری بر قیمت طلا اثر میگذارد. اما یک نکته جالب در بررسی نمودار تاریخی طلا وجود دارد. رفتار این مورد سرمایهگذاری بیاندازه به رفتار بازار مسکن شبیه است و هر دو مورد یک رشد پیوسته بیست درصد سالانه (بهطور متوسط) را تجربه میکنند. چرا؟
اگر دلایل بنیادی و غیررفتاری عامل بالا و پایین رفتن قیمت طلا بود، بعید بود چنین الگویی را مشاهده کنیم. اما شباهت حرکت دو نمودار این پیام را در خود دارد که افرادی با وضعیت روانشناختی مشابه در دو بازار مسکن و طلا فعال هستند. بهره انتظاری برای این افراد، ۲۰ درصد است. اگر قیمت طلا و مسکن از این بازده فراتر برود آنها فروشنده میشوند و در بازدهی کمتر از ۲۰ درصد، خریدار. همین رفتار جمعی باعث میشود که بازدهی طلا و مسکن در این کانال کنترل شود.
اطلاعات جالب در مورد طلا
طلا فلزی چکشخوار است و بهسادگی شکل میگیرد. همین موضوع باعث شد که در دوران باستان، نفیسترین و ظریفترین مصنوعات از طلا ساخته شوند.
قیمت طلای ۲۴ عیار از عیارهای ۲۲ و ۱۸ بالاتر است. اما برای نگهداری و سرمایهگذاری طلای ۲۴ بهترین گزینه نیست. طلای خالص (۹۹٫۹%) بهسادگی آسیب میبیند و تغییر شکل میدهد.
تمام طلایی که در جهان وجود دارد را میشود در یک مکعب به ابعاد ۱۸*۱۸*۱۸ متر (بهاندازه یک ساختمان ۹ طبقه) جای داد! اما وزن همین مکعب نزدیک به ۲۰۰ هزار تن خواهد بود. بله، طلا فلزی بسیار چگال است.
یک تن طلا فقط ۵۱ لیتر حجم دارد. تمام طلای جهان حدود ۷٫۵ تریلیون دلار ارزش دارد. جالب است که این عدد نصف GDP چین و حدود یکسوم GDP آمریکا است. اما آیا چین میتواند تمام طلای جهان را بخرد و پول اضافه بیاورد؟
خیر! اگر چین بخواهد تمام طلای دنیا را بخرد، قیمت بهشدت بالا میرود. قیمت آخرین گرم طلای باقیمانده در خارج از خاک چین به بینهایت خواهد رسید. بنابراین هیچکس قادر نیست تمام طلای جهان را بخرد. بهخصوص که اگر یک فرد با هزینه بینهایت این حجم طلا بخرد، موقع فروش با کاهش قیمت مواجه میشود و سنگینترین زیان تاریخ را تجربه میکند.
فراموش نکنید که طلا یکی از پرکششترین (الاستیکترین) کالاهای جهان است. یعنی اندکی تغییر در قیمت، به تغییری بزرگ در تقاضا منجر میشود.
بیشترین ذخیره طلای جهان به ترتیب در اختیار آمریکا (۴٫۳% از تمام طلای جهان)، آلمان (۱٫۸%)، ایتالیا (۱٫۳%)، فرانسه (۱٫۳%)، روسیه (۱٫۱۶%)، چین (۱%)، سوئیس (۰٫۵%)، ژاپن (۰٫۴%)، هند (۰٫۳%) و هلند (۰٫۳%) است. همین ده کشور مالک ۱۲٫۳۶ درصد از تمام طلای موجود در جهان هستند.
۰٫۱۳ درصد طلای جهان در ایران است، یعنی ۲۵۰ تن. تخمینزده میشود که ایران ۳۲۰ تن طلای کشف نشده در معدن داشته باشد.
پیشبینی میشود که تا سال ۲۰۷۵ دیگر هیچ طلای استخراجشدهای در جهان باقی نماند. در آن زمان بازیافت طلاهای دستدوم تنها منبع عرضه طلا خواهد بود. هرچند منابعی مثل طلای محلول در آب اقیانوس یا معادن مدفون زیر لایههای یخی قطب جنوب همچنان دستنخورده باقی میماند.
شیوه جدید دولت رئیسی برای تامین کسری بودجه؛ فشار مالیاتی به مردم با سرکشی به حساب های بانکی
یک اقتصاددان تاکید کرد: دولت به جای آنکه در تصمیمات خصوصی مردم دخالت کند بهتر آن است که فساد ذاتی رخنه کرده در سیستم بوروکراسی دولتی را مهار کند. با توجه به شرایط کنونی اقتصاد کشور میتوان اقدام دولت برای مالیات بستن بر اشخاص براساس تراکنشهای مالی آنها را یک گام رو به عقب قلمداد کرد و کشور را به سمت نادرستی هدایت خواهد کرد.
به گزارش جهان صنعت، بعد از تصویب دستورالعمل تفکیک حسابهای بانکی تجاری از غیرتجاری از سوی بانک مرکزی، این بار شورای پول و اعتبار از ماهیت حسابهای تجاری پرده برداشت. بر اساس مصوبه جدید این شورا، حسابهای بانکی با بیش از ۱۰۰ تراکنش در ماه که مبلغ تراکنش آنها به ۳۵ میلیون تومان برسد حساب تجاری محسوب شده و مشمول مالیات میشوند. هرچند سیاستگذار هدف از چنین موضوعی را ارتقای شفافیت در تراکنشهای بانکی و مبارزه با پولشویی اعلام کرده اما این سیاست را میتوان تازهترین ترفند دولت برای گسترش چتر مالیاتی عنوان کرد. پیش از این نیز سیاستگذار با اقداماتی از قبیل مالیاتستانی از لوکسنشینان و لوکسسواران و همچنین اعلام مشمولیت مالیاتی دارندگان سرمایه در صورت تایید مجلس، از شناسایی منابع جدید درآمدی برای تامین کسری بودجه خود خبر داده بود.
هرچند اصلاح نظام مالیاتی یکی از پیشنیازهای اصلی جراحی اقتصادی به حساب میآید، اما مالیات اضافه بستن بر اقتصادی که از تورم بالا و رکود رنج میبرد به معنای هدف گرفتن جیب مردم و جامعه برای درآمدزایی و جبران انباشت هزینههای دولت است.
مالیات در ایران به مهمترین منبع درآمدی دولت تبدیل شده است. در سالهای اخیر و درست از زمانی که تحریم، درآمدزایی کشور از محل فروش نفت را مختل کرد مالیات به رکن اصلی دولت برای تامین کسری بودجه بدل شد.
هرچند طی چند سال گذشته شاهد افزایش سهم مالیات در بودجه سالانه کشور بودهایم اما دولت سیزدهم پا را فراتر گذاشته و از هیچ تلاشی برای مالیات بستن به حوزههای مختلف فروگذار نکرده است. تاکنون نیز انتقادات زیادی به شیوه حکمرانی اقتصادی دولت وارد شده است به طوری که کارشناسان اقتصاد گرفتار در رکود تورمی را ناتوان در پرداخت مالیات مطابق پیشبینیهای دولت عنوان میکنند. اما با گذشت بیش از یک سال از به قدرت رسیدن دولت سیزدهم پرونده افزایش مالیاتها همچنان باز است.
بر همین اساس نیز دولت طی ماههای اخیر توانست سیاست مالیاتستانی از خودروهای گرانقیمت و خانههای لوکس را به سرانجام برساند و منبع جدید درآمدی برای خود شناسایی کند. تازهترین خبرها نیز حاکی از آن است که معاملهگران طلا، ارز، خودرو و مسکن به زودی زیر چتر مالیاتی دولت قرار میگیرند. در همین راستا نیز گرفته شده که این سیاست مالیاتی به تایید کمیسیون اقتصادی مجلس رسیده و قرار است به زودی در دستور کار صحن علنی قرار بگیرد.
اما تازهترین سیاست مالیاتی دولت در حقیقت در راستای بخشنامه اخیر بانک مرکزی به منظور تفکیک حسابهای بانکی تجاری و غیرتجاری است. طبق دستورالعمل اخیر بانک مرکزی، حساب سپرده بانکی اشخاص حقیقی حساب غیرتجاری و در عین حال تمامی حسابهای سپرده بانکی اشخاص حقوقی، حساب تجاری محسوب میشود.
در راستای عمل به این دستورالعمل نیز شورای پول و اعتبار از مصوبه جدید خود در این زمینه پرده برداشته و مبنای تجاری بودن یک حساب بانکی را اعلام کرده است. اصغر ابوالحسنی، قائم مقام بانک مرکزی در این خصوص گفته «بر اساس مصوبه شورای پول و اعتبار چنانچه حسابی بیش از ۱۰۰ تراکنش واریزی به ارزش ۳۵ میلیون تومان داشته باشد، تراکنش تجاری تلقی میشود. ابتدا پیامکی برای افراد ارسال میشود که تراکنشهای بالایی که دارد، حساب تجاری است و حساب تجاری نیازمند اخذ مالیات است و چنانچه فرد مدعی شود که کار تجاری انجام نمیدهد و به اشتباه جزو حسابهای تجاری شناسایی شده میتواند مدارک مربوطه را به سازمان مالیاتی ارائه کند و مساله حل میشود.»
طبق اعلام دولت این اقدام که در حقیقت دنباله اجرای قانون پایانههای فروشگاهی و سامانه مودیان است، در راستای مبارزه با پولشویی و ارتقای تراکنشهای بانکی در دستور کار قرار گرفته است. طبق شنیدهها، اجرای قانون پایانههای فروشگاهی و سامانه مودیان از سوی دولت منجر به ساماندهی ۱۹ میلیون درگاه پرداخت و کارتخوان با هدف جلوگیری از پولشویی و فرار مالیاتی شد. در همین راستا نیز موضوع تفکیک حسابهای تجاری از غیرتجاری به عنوان تکمیلکننده این زنجیره مطرح شده است. آنطور که بانک مرکزی نیز اعلام کرده، ۲۲۰ هزار حساب تجاری شناسایی شده و این موضوع از این لحاظ اهمیت دارد که فرآیند اخذ مالیات از دارنده حساب انجام میشود و دیگر شاهد فرارهای مالیاتی نخواهیم بود. همانطور که در ابتدای گزارش نیز اشاره شد تلاش دولت برای درآمدزایی از محل مالیات هر روز بیشتر میشود آن هم در شرایطی که اقتصاد گرفتار رکود تورمی است و بسیاری از بنگاههای کوچک و متوسط دیگر رمقی برای ادامه فعالیت تجاری و تولیدی خود ندارند. بنابراین سوال اساسی این است که آیا تحمیل مالیاتهای مضاعف بر اقتصاد مبنای منطقی دارد؟
مالیاتستانی بر اساس گردش مالی غیرمنطقی است
مرتضی عزتی، اقتصاددان و عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس در گفتوگو با «جهان صنعت» گفت: سیاست مالیاتی جدید دولت نه تنها برای بنگاههای اقتصادی نگرانی ایجاد میکند بلکه میتواند برای خانوارها و مصرفکنندگان نیز نگرانکننده باشد. بسیاری از افراد در جامعه کنونی ایران درآمد بالای ۳۵ میلیون تومان در ماه دارند. افرادی که در یک مجموعه مشغول کار هستند و سقف درآمدی آنها به ۵۰ میلیون تومان در ماه هم میرسد این درآمد را بار دیگر در جامعه هزینه میکنند که به معنای ایجاد تراکنشهای مالی بالا در ماه است. افراد این روزها در ماه صدها خرید ریز و درشت انجام میدهند که ممکن است تعداد این تراکنشها حتی از ۱۰۰ مورد نیز بیشتر شود.
به گفته وی، هم تعداد ۱۰۰ تراکنش در ماه مبنای درستی ندارد و هم تعیین کف ۳۵ میلیون تومان برای این تراکنشها. این سیاست در حقیقت به این معناست که هرکس پول و درآمد داشته باشد را زیر ذرهبین قرار میدهیم و حسابهای بانکی و تراکنشهای ماهانهای که دارد را کنترل میکنیم. بسیاری از افراد ممکن است در ماه وام بانکی دریافت کنند و حتی ممکن است فردی کارپرداز دولتی باشد و هزینههایی که برای مجموعه کاری خود در ماه انجام میدهد به ۱۰۰ یا ۲۰۰ میلیون تومان برسد. در برخی موارد نیز ممکن است که افراد به ناچار از حسابهای شخصی خود برای انجام فعالیتهای کاری خود بهره بگیرند.
عزتی ادامه داد: بسیاری از بنگاههای کوچک نیز ممکن است هزینههای متنوعی را در ماه متحمل شوند. ممکن است برخی از بنگاهها موفق به تفکیک حسابهای شخصی و تجاری خود نشده باشند و هزینههای خانوادگی آنها در هزینه بنگاه اقتصادی آنها ادغام شده باشد. برای مثال بنگاهی را در نظر بگیرید که در ماه ۵۰ میلیون تومان درآمد دارد و ۱۵ میلیون تومان از درآمدی که به دست میآورد را به عنوان دستمزد به کارکناش پرداخت کند. بخشی از درآمد این بنگاه نیز صرف هزینههای جاری مانند آب و برق و مواد اولیه و غیره میشود. بدیهی است یک بنگاه اقتصادی تعداد تراکنشهای بالایی در ماه انجام میدهد و ممکن است مبلغ تراکنشهایش نیز از مبلغ ۳۵ تومان بیشتر باشد اما در مجموع درآمدی که در ماه به دست میآورد چندان قابل توجه نباشد.
به گفته این اقتصاددان، به نظر نمیرسد که دولت بتواند با سیاستی که در پیش گرفته شناسایی درست و دقیقی از حسابهای اشخاص داشته باشد.
راه درستتر این است که راههای مناسبی برای روشن کردن درآمد افراد اتخاذ شود نه گردش مالی آنها. گردش مالی به هیچ وجه نمیتواند نشاندهنده درآمد افراد باشد چه آنکه این احتمال وجود دارد که پول افراد دیگری در حساب یک شخص باشد و یا ممکن است این مبلغ برای قرض گرفتن به حساب وی منتقل شده باشد و یا حتی تسهیلات بانکی باشد. به این ترتیب نمیتوانیم گردش مالی را معیار وجود درآمد خالص یا پولی که فرد میتواند هزینه کند بدانیم.
عزتی تصریح کرد: ما درصد قابل توجهی از افراد و خانوارها را منظور از سود خالص چیست؟ داریم که درآمد بالایی کسب میکنند و بنابراین یک بار مالیات بر درآمد خود را پرداخت کردهاند. همین افراد ممکن است به دلایل متنوعی بالاتر از ۳۵ میلیون تومان در ماه هزینه کنند. در حقیقت افراد پولهایی که به حساب آنها واریز میشود را بابت درآمد قابل مصرف برای خانواده هزینه میکنند. به این ترتیب مالیات این درآمد یک بار پرداخت شده و همین منابع درآمدی در حال هزینه شدن است و منطقی نیست که دولت گردش مالی را معیار تجاری بودن یک حساب قرار دهد.
این اقتصاددان افزود: افرادی که این مبلغ را اعلام کردهاند تصور میکنند که همه مردم باید فقیر باشند و بیش از ۵ تا ۱۰ میلیون تومان تراکنش بانکی نداشته باشند. در صورتی که بالاتر از این میزان پول به حساب این افراد واریز شود باید مشمول پرداخت مالیات قرار بگیرند. اما این تفکر نادرستی است که دولت بخواهد همه مردم فقیر باشند و قادر به مصرف در سطوح بالا نباشند. اما بسیاری از افراد درآمد بالای ۳۵ میلیون تومان در ماه دارند و ممکن است تراکنشهای زیادی هم در ماه انجام دهند و حساب آنها تجاری هم نباشد.
وی خاطرنشان کرد: به این ترتیب باید گفت دولت با این سیاست برای آنهایی که درآمد متوسط و یا محدود دارند و یا حتی برای آنهایی که درآمد قابل تصرف پایینی دارند اما به دلیل نوع کاری که انجام میدهند گردش مالی بیشتری دارند، مانند بنگاههای بسیار کوچک که هزینههای جاری روزانه آنها بالا باشد اما سود خالص آنها در پایان ماه بسیار کمتر باشد، مزاحمت ایجاد میکند.
در عین حال ممکن است برخی نیز ناتوان در پر کردن اظهارنامه مالیاتی باشند و قادر به ثبت درآمد و هزینه خود نباشند و آنقدر قدرت مالی نداشته باشند که از یک حسابدار بخواهند برای آنها دفاتر تجاری تنظیم کند. این سیاست برای این گروه نیز مشکلات عدیدهای ایجاد میکند. در مجموع باید گفت که اگر دولت راههای منفی و ایجادکننده مزاحمت برای مردم را معیار مالیاتستانی قرار دهد چالشهای بیشتری هم برای جامعه و هم نظام مالیاتی ایجاد خواهد شد.
گام رو به عقب دولت
محمدقلی یوسفی، اقتصاددان و استادتمام دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی در گفتوگو با «جهانصنعت» گفت: به جای آنکه شرایطی فراهم شود که مداخلات و بگیر و ببندها از اقتصاد برچیده شود و فضای بازی برای رونق بخش خصوصی فراهم شود دولتمردان گویا متعهد شدهاند همه مسیرهای منتهی به توسعه اقتصادی کشور را مسدود کنند. در حالی که اهداف سیاستگذاری باید در راستای بسترسازی برای کارکرد درست اقتصاد بازار باشد، اما اقدامات دولت تنها منجر به خروج بازار از مسیر اصلی و جایگزینی بازار با یک نظام دولتی دستوری شده که ترس و وحشت بنای آن را تشکیل میدهد.
به گفته وی، اینکه دولت این اجازه را داشته باشد که سیستم پولی و بانکی کشور را زیر نظر بگیرد نه تنها منجر به درآمدزایی دولت نمیشود بلکه میتواند بحرانزا باشد و نارضایتی عمومی ایجاد کند.
دولت این حق را ندارد که مردم را در یک چنبره زنجیر قرار بدهند و برای پوشاندن عدمکارایی خود در تلاش برای کسب درآمد با شیوههای جدید باشند. اما سوال این است که تلاشهای دولت برای شناسایی منابع جدید درآمدی قرار است در چه محلی هزینه شود؟
یوسفی ادامه داد: تراکنشهای مالی عملکرد اقتصادی کشور را نشان میدهند، بنابراین مبادلات اقتصادی در یک کشور باید آزاد باشد. اگر مردم قادر به انجام کار تجاری باشند و از مانعتراشیها و کارتراشیهای دولت واهمه داشته باشند در حقیقت انگیزه خود برای حضور در حوزههای تجاری و اقتصادی را نیز از دست خواهند داد. به نظر میرسد دولت به جای آنکه به حل اختلافات و چالشهای تجاری و اقتصادی در کشور دست بزند ایجاد بیثباتی میکند، ناامنی ایجاد میکند، فرصتهای اقتصادی را از مردم منظور از سود خالص چیست؟ دریغ میکند و به زیان جامعه سیاستگذاری میکند.
این اقتصاددان تاکید کرد: دولت به جای آنکه در تصمیمات خصوصی مردم دخالت کند بهتر آن است که فساد ذاتی رخنه کرده در سیستم بوروکراسی دولتی را مهار کند. با توجه به شرایط کنونی اقتصاد کشور میتوان اقدام دولت برای مالیات بستن بر اشخاص براساس تراکنشهای مالی آنها را یک گام رو به عقب قلمداد کرد و کشور را به سمت نادرستی هدایت خواهد کرد.
وی ادامه داد: سیاست جدید مالیاتی دولت بیش از همه بنگاههای خرد و خردهفروشان را تحتتاثیر قرار میدهد و بر چالشهای اقتصادی آنها میافزاید. اینکه دولت از طریق چاپ پول ارزش ریال را کاهش داده و با افزایش هزینههای خود، مداخلات خود در اقتصاد و بوروکراسی گستردهای که دارد کشور را به جایی رسانده که بدون پرداخت یارانه و بدون افزایش حقوق و دستمزد امکان بقای حیات ندارد ناشی از وجود یک نظام تصمیمگیری دولتسالار مداخلهگر است. این نظام به جای آنکه به سمت نظام و قانونمندای حرکت کند آنقدر حجیم شده که مشکلات و چالشهایش را روز به روز تکثیر میکند و برای حل این چالشها نیز از جیب مردم و جامعه از طریق مالیات هزینه میکند. اما واقعیت این است که سیاستهای این چنینی درآمد آنچنانی نصیب دولت نمیکند و تنها به ایجاد نارضایتی عمومی دامن میزند.
یوسفی خاطرنشان کرد: دولت به جای آنکه به دنبال حل مشکلات روزمره باشد باید منظور از سود خالص چیست؟ سیاست بلندمدتی برای پیشبرد اهداف اقتصادیاش اتخاذ کند و برای این منظور نیز باید قانون اساسی را اصلاح کند و فعالیتهای اقتصادی را به مردم واگذار کند. هر اقدام دیگری منجر به فرو رفتن بیشتر دولت در باتلاق سیاستگذاری میشود و به نتیجه مشخصی نخواهد رسید.
تجربه جهانی نیز نشان داده که دولتها مدیران خوبی برای اقتصاد نیستند و برای آنکه بتوان یک کشور را از گرداب چالشهای اقتصادی رها کرد باید بخش خصوصی را به میدان آورد و از ظرفیتها و فرصتهای این بخش در اقتصاد بهره گرفت.
آنچه باید در مورد مدیریت سرمایه و ریسک بدانید + پادکست
فرض کنید شما فردی هستید که در بازار خودرو سرمایهگذاری میکنید. برای اینکه بتوانید در این بازار سود بالایی به دست آورید، مطمئناً به دنبال این هستید که خودروی خود را زمانی که شرایط بازار مساعد است، بخرید و با یک حاشیه سود مناسب بفروشید. از طرفی دوست ندارید خودروی خودتان را منظور از سود خالص چیست؟ به قیمتِ کمتر از قیمت خرید بفروشید و در تلاش هستید تا آن را به بالاترین قیمت بفروشید. در واقع شما در چنین حالتی، در حال مدیریت سرمایه خود هستید و ریسک ناشی از فروش خودرو به قیمت پایین، شما را تهدید میکند. به زبان ساده به این کار مدیریت سرمایه و ریسک گفته میشود.
پیش از خواندن ادامه این مطلب، پیشنهاد میکنیم به پادکست زیر که حاوی نکاتی در مورد ریسک، ضرورت توجه به ریسک در کسبوکار و نحوه مدیریت ریسک در کسب و کار است، گوش دهید.
تعریف ریسک به زبان ساده و نحوه مدیریت آن
ریسک واژه جدیدی برای ما نیست و همه ما هر روز با ریسکهای مختلفی در زندگی روبرو هستیم؛ برای مثال زمانی که در حال رانندگی هستیم، در حال ریسک کردن هستیم یا حتی وقتی که یک سازمان را مدیریت میکنیم، ریسکهای مختلفی مثل کاهش فروش، کمبود مواد اولیه، افزایش قیمت کالاها در کمین ما است.
اگر بخواهیم دقیقتر توضیح دهیم، میتوانیم بگوییم خطراتی که ما را تهدید میکند، به احتمال میان بازده واقعی سرمایهگذاری و آنچه مورد انتظار سرمایهگذار است، اشاره دارد. یعنی شما انتظار دارید خودرویتان ۱۰۰ میلیون فروش برود اما این احتمال وجود دارد که به قیمت ۹۵ میلیون به فروش برسد.
با این توضیحات، میتوانیم بگوییم مدیریت ریسک (Risk Management) به فرآیند شناسایی، ارزیابی و کنترل خطراتِ سرمایه و دستاوردهای یک سازمان گفته میشود. عوامل سرمنشاء آن شامل عدم قطعیتهای مالی، مسئولیتهای قانونی، مسائل فناوری، خطاهای مدیریت استراتژیک، اتفاقات و حوادث طبیعی هستند.
یک برنامه موفق برای مدیریت ریسک، برنامهای است که به سازمان کمک میکند تا بتواند جوانب مختلف ریسکهایی که با آن روبرو میشود را در نظر بگیرد.
زمانیکه ریسکی را مدیریت نمیکنیم؛ پس ریسکی نداریم. وقتی ریسکها را مدیریت میکنیم، درک میکنیم کدام ریسکها ارزشش را داشتهاند، کدام ریسکها ما را به اهدافمان میرسانند و برای کدام ریسکها باید بها پرداخت کرد
آلا والنت، ارزیاب ارشد مدیریت ریسک در شرکت فارستر
فرآیند مدیریت ریسک
بر طبق کتاب استاندارد ISO ۳۱۰۰۰ که یکی از شناختهشده ترین منابعی است که در زمینه این زمینه منتشر شده است، فرآیند مدیریت ریسک مراحل زیر را در بر میگیرد:
بر طبق شکل بالا میتوان گفت گامهای این فرآیند تا حدود زیادی مشخصاند اما تیمهایی که مسئول انجام آن هستند، باید با دقت بالا، مسئولیت انجام هر کدام از این گامها را بپذیرند و برای رسیدن به نتیجه مطلوب، نباید هیچکدام از این مراحل را دستکم بگیرند. هدف نهایی این فرآیند، توسعه مجموعه اقدماتی است است که از طریق آنها بتوان به موارد زیر دست پیدا کرد:
- شناسایی ریسکهایی که سازمانها با آن روبرو میشوند
- درک احتمال و تاثیر ریسکهای مختلف
- ارتباط میان ریسکها و حداکثر ریسکی که سازمان نسبت به آن پذیرش دارد
- برداشتن گامهای لازم برای حفظ و ارتقاء ارزش سازمان
انواع ریسکها
دستهبندی ریسکهایی که در یک سازمان وجود دارد، به آنها کمک میکند تا نگاهی جامع به ریسکها داشته و بتوانند آن را کنترل کنند.
- ریسکهای استراتژیک (مثال: شهرت، روابط مشتریان، نوآوریهای فنی)
- ریسکهای مالی (مثال: مالیات، اعتبارات، بازار)
- ریسکهای حاکمیتی و انطباقی (مثال: اخلاق کسبوکار، تجارت بینالملل، نظارتی)
- ریسکهای عملیاتی (مثال: امنیت و حریم خصوصی، زنجیره تامین، مسائل نیروی کار)
با چه استراتژیهایی میتوان ریسکها را مدیریت کرد؟
تیمهای که مسئولیت اصلی مدیریت کردن ریسکهای مختلف یک سازمان را بر عهده دارند، معمولاً با توجه به اهداف سازمانی، از استراتژیهای زیر برای مدیریت و کنترل ریسکها (بسته به اینکه احتمال رخ دادن و شدت آنها چقدر است)، استفاده میکنند:
استراتژی لازم برای اینکه سازمانها هیچ ریسکی نداشته باشند:
- استراتژی اجتناب از ریسک: در این رویکرد سیاستها، فناوری، آموزش نیروی انسانی و دیگر اقدامات درون سازمانی در راستای عدم مواجه شدن با هر گونه ریسکی انجام میشود.
استراتژیهای لازم برای اینکه سازمانها ریسک قابل قبول داشته باشند:
- استراتژی کاهش ریسک: در این رویکرد سیاستها، فناوری، آموزش نیروی انسانی و دیگر عناصر سازمانی برای کاهش ریسک به یک سطح قابل قبول در سازمان دلالت دارد.
- استراتژی انتقال ریسک: در این رویکرد، سازمان با یک شخص ثالث قرارداد میبندد تا طرف سوم بتواند تمام یا بخشی از هزینههای ریسکی را که احتمال دارد رخ دهد، تقبل کند.
- استراتژی قبول ریسک: این استراتژی، ریسک موجود را میپذیرد؛ زیرا هزینه کاهش و پتانسیل لازم برای آسیب به سازمان بسیار کم است.
برای اینکه بتوانید استراتژیهای فوق را در سازمان پیادهسازی کنید، نیاز به برنامهریزیهای یکپارچه و افراد مناسب در سازمان دارید که بتوانند شما را در جهت رسیدن به اهداف سازمان هدایت کنند. یکی از راهکارهایی که میتواند بخش بزرگی از چالشهای شما در نحوه مدیریت ریسک سازمانتان را حلوفصل کند، راهکار مدیریت هوشمند استراتژیک است که با پیادهسازی موفق در سازمانها توانسته ریسکهای آنها را به میزان قابل توجهی کاهش و سودآوری آنها را تا چندین برابر افزایش دهد.
پس از آشنایی با مفهوم Risk و مدیریت آن، و همچنین آشنایی با انواع ریسکها و استراتژیهای مدیریتی، به مفهوم مدیریت سرمایه و توضیحات مربوط به آن میپردازیم.
پیش از خواندن مطلب مربوط به مدیریت سرمایه، پیشنهاد میکنیم شنونده پادکست زیر باشید تا در ابتدا با مفهوم مدیریت سرمایه در کسبوکار و نکاتی که هر کسبوکاری باید آنها را رعایت کند، آشنا شوید.
مدیریت سرمایه چیست؟
این مفهوم برای بسیاری از افراد یک مساله ناشناخته است و درک درست یا کاملی از آن ندارند. به زبان ساده میتوان گفت Capital Management، مدیریت پولهای سازمان است؛ یعنی با کمک استراتژیهای مالی، جریانهای مالی یک سازمان حداکثر شود.
استراتژیهای مدیریت سرمایه
استراتژیهایی که بواسطه آنها میتوان سرمایه یک سازمان را مدیریت کرد، در 3 دسته زیر قرار میگیرند و انتخاب هر کدام از این سه استراتژی، کاملاً بستگی به میزان ریسکپذیری سازمان و نوع نگاه آن به سرمایه دارد.
- استراتژیهای محافظهکارانه: در این رویکرد سازمان ترجیح میدهد سود کمتری بدست آورد اما اصل دارایی حفظ شود و سرمایهاش امنیت داشته باشد. در حقیقت، سرمایهگذاری بلندمدت همراه با نرخ بهره و سود پایینتر اتفاق میافتد.
- استراتژیهای تهاجمی: سازمانهایی که این استراتژی را انتخاب میکنند، در کوتاه مدت به دنبال بالاترین میزان از سود هستند. در واقع با پذیرش ریسک بالاتر، کسب سود بیشتر را ترجیح میدهند.
- استراتژیهایپوششی: این استراتژی، در میان دو استراتژی محافظهکارانه و پوششی قرار میگیرد. بطور کلی تنوع این نوع استراتژیها بسیار زیاد است و شاید نتوان تعریف دقیقی از آن ارائه کرد. با این حال، فعالان حوزه مدیریت سرمایه از رویههایی برای مدیریت ریسک و بازده سرمایه در کوتاه مدت و بلند مدت استفاده میکنند.
الگوی مدیریت سرمایه در بازارهای مالی
مدلهای مختلفی برای مدیریت سرمایه در بازارهای مالی وجود دارد که در ادامه به ۵ مورد از مهمترین مدلهای مالی که سازمانها از آنها استفاده میکنند، صحبت میکنیم.
۱- مدل سه بخشی: این مدل از سه بخش صورت سود و زیان، ترازنامه و جریان نقدی تشکیل شده است. هدف این مدل ارتباط میان حسابها و مفروضات آنها با یکدیگر به منظور ایجاد تغییرات در کل مدل است.
۲- مدل جریان نقدی تنزیل شده (DCF): این مدل بر اساس منظور از سود خالص چیست؟ مدل سه بخشی و در جهت ارزشگذاری یک سازمان بر اساس ارزش خالص فعلیِ جریان نقدی آینده کسبوکار کار میکند.
۳- مدل ادغامکننده (M&A): این مدل، مدل پیشرفتهتری است که برای ترکیب و ارزیابی عوامل ادغامکننده مالی مورد استفاده قرار میگیرد. این مدل عمدتاً توسط بانکهای سرمایه گذاری و واحدهای توسعهای سازمانها مورد استفاده قرار میگیرد.
۴- مدل عرضه اولیه عمومی (IPO): بانکداران سرمایه گذار و متخصصان توسعه کسبوکار از مدلهای IPO پیش از عرضه عمومی برای سازمان خود استفاده میکنند. این مدلها بررسی میزان تمایل سرمایهگذاران در شرکتها را اندازهگیری میکنند.
۵- مدل خرید اهرمی (LBO): یک معامله خرید اهرمی معمولاً نیازمند مدلسازی برنامههای پیچیده بدهی و شکل پیشرفتهای از مدلسازی مالی است. این نوع مدلها در خارج از سرمایه گذاری خصوصی یا بانکداری سرمایه گذاری چندان رایج نیستند.
در مورد مدلهای مدیریت سرمایه در بازارهای مالی میتوانید این صفحه را مطالعه کنید.
نقش مدیریت سرمایه در کسبوکارهای کوچک
مدیریت سرمایه در هر سازمانی و با هر اندازهای اهمیت ویژهای دارد. حال اگر یک کسبوکار کوچک باشد، میتواند با تمرکز بالاتری نسبت به مدیریت سرمایههای در گردش خود، اقدامات مناسب و به موقعی انجام دهد تا در زمان درست، جلوی ضرر را بگیرد.
در تعریفی ساده از مدیریت سرمایه در گردش در کسبوکارهای کوچک، میتوانیم بگوییم که این مفهوم زمانی معنا پیدا میکند که یک طرح کسبوکار یا بیزینس پلن به گونهای پیادهسازی شود که یک کسبوکار با استفاده و نظارت بر داراییها و بدهیهای موجودِ خود بتواند عملکرد مناسبی داشته باشد.
انجام چنین کاری برای موفقیت هر کسبوکار کوچک ضروری است. در حقیقت، کسبوکارهایی که زیانده هستند، اگر دانش کافی در زمینه مدیریت دانش را یاد بگیرند و سرمایه را به شکلی کارآمد مدیریت کنند، سود بیشتری به دست میآورند و میتوانند مدیریت اثربخشی داشته باشند، زیرا:
- داراییهای جاری در برخی از شرکتها مساوی کل داراییهای آنها است که با مدیریت صحیح میتوان سودآوری را افزایش داد.
- ثروت سهامدارانِ کسبوکار به جای کسب سودهای حسابداری، به تولید پول نقد می انجامد.
- اگر کسبوکار نتواند سرمایه در گردش را به درستی مدیریت کند، منجر به سقوط شرکت میشود.
پس از اینکه از دلایل اهمیت مدیریت کردن سرمایه در کسبوکار کوچک صحبت کردیم، باید نسبت به این موضوع، دو هدف کلی در کسبوکار خود را به خوبی درنظر بگیریم:
۱– مدیریت منظور از سود خالص چیست؟ پرداختهای به موقع از جانب مشتریان: یعنی یک کسبوکار با توجه به سررسیدهای زمانی، در زمان مناسب بتواند پرداختهای مشتریان را وصول کرده تا قادر باشد تعهداتش را نسبت به تامین نیازهای کسبوکار (پرداخت حقوق کارکنان، هزینههای جاری و متغیر و…) ایفا کند.
۲– کسب سود: اگر حجم سرمایه در گردش یک کسبوکار زیاد باشد، بازدهی؛ پایین یا تقریباً صفر خواهد بود. بنابراین با کاهش این میزان از سرمایه در گردش، کسبوکارها به یکی از مهمترین اهداف خود یعنی سودآوری دست پیدا میکنند.
جمع بندی
هرچقدر که در یک کسبوکار، توجه به سودآوری اهمیت داشته باشد و در راستای آن برنامهریزیهای مناسبی صورت بگیرد، شناسایی و مدیریت کردن ریسکهایی که کسبوکارها را تهدید میکنند نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. در واقع منشاء بسیاری از مشکلاتی که کسبوکارها در بلند مدت با آنها روبرو میشود، ناشی از عدم توجه و برنامهریزی مناسب برای مدیریت ریسک و سرمایه در کسبوکارها است. بنابراین توصیه میشود همه کسبوکار این موضوع را دست کم نگیرند و با شناسایی و انجام اقداماتی که در این مطلب به آنها اشاره کردیم، سازمان خود را بیمه کنند.
رشد ۵۵ درصدی سود خالص شرکت تولید نیروی برق خلیج فارس / میزان تولید برق این شرکت ۳ درصد افزایش یافت
مجمع عمومی سالیانه شرکت تولید نیروی برق خلیج فارس، از شرکتهای تابعه هلدینگ انرژی شستا (تدکو) برگزار شد.
به گزارش نبض بازار به نقل روابط منظور از سود خالص چیست؟ عمومی شرکت مدیریت توسعه انرژی تأمین (تدکو) به نقل از روابط عمومی شرکت تولید نیروی برق خلیج فارس، مجمع عمومی سالیانه منتهی به ۲۹ اسفند سال ۱۴۰۰ شرکت تولید نیروی برق خلیج فارس با حضور مدیرعامل و اعضای هیات مدیره شرکت مدیریت توسعه انرژی تأمین، نماینده شرکت سرمایه گذاری تامین اجتماعی (شستا)، و هیات مدیره و مدیران شرکت تولید نیروی برق خلیج فارس برگزار شد.
بر اساس این گزارش؛ درآمد عملیاتی (فروش) سال ۱۴۰۰ شرکت ۴،۹۷۲،۳۳۸ میلیون ریال بوده که نسبت به سال مالی قبل ۳۷ درصد رشد داشته است.
سود خالص شرکت نیز با ۲،۷۰۲،۹۳۱ میلیون ریال، نسبت به سال ۱۳۹۹ با ۵۵ درصد سود مواجه بوده است.
همچنین سود عملیاتی نیز رقم ۳، ۲۰۵، ۷۰۵ میلیون ریال محقق شده که ۵۷ درصد رشد را نشان میدهد.
سود ناخالص نیز با ۵۶ درصد رشد به عدد ۳، ۳۹۸، ۵۹۵ میلیون ریال رسید.
لازم به ذکر است در سال ۱۴۰۰ تولید انرژی برق در نیروگاه خلیج فارس نیز ۳ درصد افزایش یافته است.
شایان ذکر است؛ افزایش درآمد و نقدینگی نیروگاه، پیگیری و به روز رسانی سقف تولید انرژی و هزینه متغیر تولید AVC، عقد قراردادهای دو جانبه به منظور افزایش هم افزایی و افزایش میزان آمادگی واحدها از جمله سیاستها و اهم اقدامهای صورت گرفته در شرکت تولید نیروی برق خلیج فارس است.
لازم به ذکر است؛ مواردی، چون استفاده از پتانسیل بازسازی قطعات داغ، کاهش قیمت تمام شده تعمیرات اساسی واحد ها، بومی سازی قطعات ساخت داخل مورد استفاده در تعمیراتها و شکستن انحصار در این مقوله و کاهش تعداد دفعات تریپ و روشن و خاموش شدن واحدها از جمله موارد مهم مطرح شده در حیطه سیاستهای شرکت در بخش بهای تمام شده بود.
راز عدد چهل در اسلام
ایکنا نوشت: اینکه امام حسین(ع) در روز عاشورا به شهادت رسیدند و چهلم ایشان از سوی اهل بیت(ع) پاس داشته میشود و هر ساله هم تداوم مییابد باز نشانه رمز و رموز اربعین است.
تسخیری درباره جایگاه برخی اعداد در فرهنگ اسلامی گفت: اعدادی که در آیات و روایات به کار برده میشوند، دو گونه هستند؛ البته این مختص زبان و ادبیات عربی نیست و در زبان فارسی هم وجود دارد؛ دسته اول، اعداد رمزدار هستند و دسته دوم بدون رمز؛ مثلا وقتی در فارسی گفته میشود صد یا هزار مرتبه گفتم که فلان کار را انجام نده یا بده یا یک ساعت اینجا منتظر شما بودم دلیل بر کثرت است، ولی وقتی بگوییم من ۲۰ دقیقه است که منتظر شما هستم، یعنی این عدد واقعی است نه دلیلی بر کثرت. برخی اعداد رمز و رموز دارند مانند عدد ۵، ۷، ۱۴ و ۴۰ یا اربعین؛ در برخی آیات آمده که ای پیامبر اگر تو ۷۰ بار برای مشرکین استغفار کنی فایده ندارد و آمرزیده نمیشوند؛ در اینجا هم عدد ۷۰ مدنظر نیست، بلکه نشانه کثرت است. مواقعی که فرموده نماز را باید در چند نوبت بخوانید یا تعداد نوافل چند رکعت است و نماز صبح دو رکعت یا خمس یک پنجم یعنی عدد منظور است. اینکه کدام عدد رمز دارد یا ندارد باید آن را از آیات و روایات جستوجو کرد. ؛ مثلا ۵ تن آل عبا چرا شش یا ۴ نیست یا عدد هفت چون باید هفت بار به دور خانه خدا طواف شود، هفت مرتبه سعی صفا و مروه داریم و آسمان هم هفتگانه است. چرا تعداد ائمه(ع) ۱۲ نفر هستند و چرا ۱۴ معصوم داریم؟ پس میتوان گفت اربعین هم دارای رمز واسراری است.
او در پاسخ به این پرسش که عدد چهل در دین و فرهنگ اسلامی چه جایگاه دارد افزود: با مراجعه به آیات و روایات، رموزی میبینیم ولو اینکه ما متوجه رمز آن نشویم. در آیه ۵۱ سوره بقره فرموده است: «وَإِذْ وَاعَدْنَا مُوسَی أَرْبَعِینَ لَیْلَةً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَنْتُمْ ظَالِمُونَ». وقتی خدا با موسی ۴۰ شب قرار گذاشت یا در آیه ۱۴۲ اعراف «وَوَاعَدْنَا مُوسَی ثَلَاثِینَ لَیْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً وَقَالَ مُوسَی لِأَخِیهِ هَارُونَ اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ» به ۴۰ اشاره شده است. همچنین وقتی بنیاسرائیل مرتکب فسق و فجور و گناه شدند برای اینکه پاک شوند و شایستگی پیدا کنند که به ارض مقدس راه یابند، ۴۰ سال حیران و سرگردان بودند. «قَالَ فَإِنَّهَا مُحَرَّمَةٌ عَلَیْهِمْ أَرْبَعِینَ سَنَةً یَتِیهُونَ فِی الْأَرْضِ فَلَا تَأْسَ عَلَی الْقَوْمِ الْفَاسِقِینَ»(مائده، ۲۶). خدا به موسی فرمود که ورود به این سرزمین ۴۰ سال برای آنها حرام شد و ۴۰ سال در این سرزمین سرگردان بودند تا کفاره گناهشان را بپردازند و صلاحیت حضور در این سرزمین را بیابند. پس ۴۰ ارزش دارد یا آیه ۱۵ احقاف «وَوَصَّیْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَیْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهًا وَوَضَعَتْهُ کُرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا حَتَّی إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَةً» مراحل رشد انسان را مطرح کرده است و به اربعین سنه میرسد. بنابراین در اینجا هم ۴۰ سالگی نقطه کمال عقل است و نشان میدهد که عدد ۴۰ رمز دارد. از نبی اعظم روایت شده است: «ما اخلص عبد لله عز و جل اربعین صباحا الا جرت ینابیع الحکمه من قلبه و لسانه». یعنی اگر کسی ۴۰ روز برای خدا خود را خالص کند و عبادت خالصانه کند، چشمههای حکمت از قلب بر زبانش جاری خواهد شد. بنابراین چله واقعی این است نه آنچه برخی افراد منحرف بیان میکنند و براساس آیات و روایات، اربعین دارای رمز و رموز و اسراری است و باید از معصوم که مسلح به علم لدنی است آن را اخذ کنیم.
تسخیری در پایان درباره اربعین گفت: اینکه امام حسین(ع) در روز عاشورا به شهادت رسیدند و چهلم ایشان از سوی اهل بیت(ع) پاس داشته میشود و هر ساله هم تداوم مییابد باز نشانه رمز و رموز اربعین است. در روایتی آمده است که خدا به موسی(ع) فرمود که امت پیامبر(ص) بر سایر امتها فضل و برتری دارند؛ موسی پرسید دلیل آن چیست؟ پاسخ آمد که به دلیل ده ویژگی؛ یعنی صلات، زکات، صوم، حج، جهاد، جمعه، جماعت، قرآن، علم و عاشورا. بحث ما در اینجا عاشوراست. موسی به مابقی موارد علم داشت، ولی از عاشورا چیزی نمیدانست و از خدا پرسید و پاسخ آید که هر کسی خود را به تباکی زند برای مصیبت فرزند پیامبر(ص) و گریه کند بهشت برای او تثبیت خواهد شد. بندهای از بندگان خدا نیست که درهم و دیناری را در این راه خرج کند و خدا به آن هفت و هفتاد برابر برکت ندهد. گناهان او بخشیده میشود. باز در روایات مختلف، عزاداری و اشک ریختن برای امام حسین(ع) ثوابهای آنچنانی دارد.
دیدگاه شما