نسبت شارپ (Sharpe Ratio) چیست؟ نحوه محاسبه آن
نسبت شارپ (Sharpe Ratio) معیاری است برای اندازهگیری سود تعدیل شده نسبت به ریسک که این نسبت توسط برنده جایزه نوبل، ویلیام اف شارپ (William F.Sharpe) توسعه داده شده است. به بیان ساده، نسبت شارپ مقدار سود سرمایهگذاری را به ازای هر واحد ریسک نشان میدهد.
در واقع سبت شارپ معمولا جهت مقایسه تغییرات ریسک و بازده کلی سبد سرمایه گذاری، زمانی که یک دارایی جدید به آن افزوده میشود، کاربرد دارد.
مقدمه ….
اولین و مهمترین اقدام در سرمایه گذاری در ارزهای دیجیتال، شناسایی فرصتهای مناسب با در نظر گرفتن ریسکهای احتمالی آن است. معیارهای ارزیابی عملکرد سبد دارایی رمزارزها، عوامل مهمی در تصمیمات سرمایه گذاری هستند. این معیارها اطلاعات قابل توجه و مهمی را به سرمایه گذاران و تریدرها ارائه میدهند تا کارآمدی پول سرمایه گذاری شده و پرتفوی انتخابی خود را ارزیابی کنند و راهنمایی برای تصمیمات آتی خواهند بود. یکی از این معیارهایی که بسیار کارآمد بوده و مورد توجه سرمایه گذاران و تریدرهای بازار رمزارزها قرار گرفته، نسبت شارپ است.
نسبت شارپ چیست؟
در سال 1966، ویلیام شارپ مفهومی انقلابی را در زمینه سرمایهگذاری معرفی کرد که آن را با عنوان «نسبت شارپ» میشناسیم. این مفهوم به سرمایهگذاران کمک میکند تا به شکلی مؤثر، بازده (سود) سرمایهگذاری خود را در مقایسه با مفهوم نسبت ریسک میزان ریسک آن تعیین کنند.
برخی از سرمایهگذاران و تریدرها به اشتباه موفقیت پرتفوی خود را تنها بر اساس میزان بازدهی آن میسنجند و سرمایهگذاران معدودی ریسکهای موجود در دستیابی به این سود را در نظر میگیرند. معیارهای ارزیابی عملکرد پرتفوی، عوامل مهمی در تصمیمات سرمایه گذاری هستند. یکی از این معیارهایی که مورد توجه فعالان بازار رمزارزها قرار گرفته، نسبت شارپ است. نسبـت شارپ میانگین بازده بدستآمده مازاد بر نرخ سود بدون ریسک به ازای هر واحد از نوسان پذیری یا ریسک کل است. با کسر نرخ بدون ریسک از میانگین بازده، عملکرد فعالیتهای مربوط به قبول ریسک را میتوان جدا نمود.
به طور مثال: یک مثال ملموس از این محاسبات آن است که یک پرتفوی که در سرمایه گذاری بدون ریسک شرکت دارد، همچون خرید تتر (که در آن بازده مورد انتظار ثابت است)، دارای نسبت شارپی دقیقاً برابر با صفر است. عموماً، هرچه مقدار نسبت شارپ بالاتر باشد، سود تعدیل شده نسبت به ریسک نیز از جذابیت بالاتری برخوردار است.
چه چیزی میتواند نشانگر سود بالای یک داراییِ نسبتا کمریسک باشد؟
- هر نسبت شارپ که از ۱.۰ بیشتر باشد، برای سرمایهگذاران در محدوده قابلقبول تا خوب قرار دارد.
- نسبتهایی که از ۲.۰ بیشتر باشند، بسیار خوب هستند.
- نسبت ۳.۰ یا بالاتر عالی است.
- نسبتی که از ۱.۰ کمتر باشد، پایینتر از حد استاندارد است.
متنوع سازی سبد سهام
نسبت شارپ : اگر سبد دارایی ارز دیجیتال را به شکلی متنوع انتخاب کنید که همبستگی کمی بین این داراییها وجود داشته باشد، ریسک سبد سهامتان کاهش مییابد. اگرچه داشتن یک رمزارز با رشد قیمت خوب ممکن است وسوسه برانگیز باشد اما هر سرمایه گذار با تجربهای، با سرمایه گذاری در داراییهای مختلف به محافظت از خود در برابر ریسک میپردازد. توجه داشته باشید که تنوع در سبد دارایی ارز دیجیتال به معنای داشتن تعداد زیادی کوین نیست که این امر نیز اشتباهی بزرگ در زمینه سرمایه گذاری رمزارزها است.
به منظور تنوع در سبد دارایی رمزارز خود کافی است که کوینهای قابل اعتماد و با ماهیت متفاوت را نگهداری کنید تا همبستگی بین کوینها کاهش یابد و نسبت شارپ (Sharpe Ratio) سبد سرمایه گذاری شما افزایش یابد.
برای محاسبه نسبت شارپ، سرمایهگذاران باید این طور فرض کنند که ریسک معادل همان نوسان است. البته این موضوع مشکل خاصی ایجاد نمیکند؛ اما فقط یک ایراد دارد و آن این است که همه معاملات و سرمایهگذاریها لزوما با نوسان مواجه نیستند.
کاربردهای نسبت شارپ و نسبتهای سورتینو و ترینور
با استفاده از نسبت شارپ قادر خواهید بود تا منشا سوددهی کسب شده در هر سرمایه گذاری را متوجه شوید و با استفاده از این دادهها تصمیمات هوشمندانهتری اتخاذ کنید. در سرمایه گذاری هرچه نسبت شارپ یک سبد دارایی بالاتر باشد، به معنای عملکرد بهتر در تعدیل ریسک خواهد بود.
اگر نسبت شارپ منفی شود، دو حالت را میتوان متصور شد: یا نرخ بهره بدون ریسک بیشتر از بازده خرید ارز دیجیتال بوده است یا کلا بازده سبد دارایی ارز دیجیتال منفی بوده است. هر کدام از این دو حالت که باشد نشان دهنده عملکرد ضعیف سبد دارایی است. نسبت شارپ شاخههای مختلف را شامل میشود که تمامی آنها کاربردی و بسیار مفید هستند. یکی از آنها نسبت سورتینو (Sortino) دیگری نسبت ترینور (Treynor) است.
سورتینو سود سبد رمزارزها را بهازای ریسک منفی تعیین میکند، اما با ترینور میتوان مقدار کل بازده مازاد را بهازای هر واحد ریسک که سبد رمزارزها میتواند بپذیرد، بدست آورد. برخلاف نسبت شارپ متعارف که کل ریسک مطلوب و نامطلوب سرمایهگذاری را در نظر میگیرد، سورتینو فقط ریسک نامطلوب را در نظر میگیرد. همچنین نسبت سورتینو اثراتی را که حرکات قیمتی رو به بالا (افزایش قیمت) روی انحراف معیار میگذارند، حذف میکند. به همین دلیل، فقط روی توزیع سود کمتر از سود هدف (کاهش قیمت) متمرکز است.
محدودیتهای نسبت شارپ
نسبت شارپ سرمایه گذاری چه خوب باشد چه بد، تنها بخشی از ارزیابی را پوشش میدهد و برای اینکه این نسبت معنای بیشتری داشته باشد باید در کنار سایر شاخصها و نسبتها مقایسه شود زیرا به عنوان مثال مقایسه نسبت شارپ یک سبد اوراق قرضه با سبد سهامی رشدی، فقط نشاندهنده آن است که عملکرد ریسک و بازده تعدیل شده یکی بهتر از دیگری است.
از دیگر محدودیتهای نسبت شارپ آن است که این نسبت فرض میکند بازده سرمایه گذاری دارای توزیع نرمال است. در توزیع نرمال، ۶۸% دادهها در فاصله مثبت و منفی یک انحراف معیار از میانگین قرار دارند اما چنین فرضی، همیشه درست نخواهد بود.
انتخاب یک تایم فریم یا بازه زمانی نسبت به تایم فریم قبلی برای به دست آوردن بهترین نسبت شارپ، یکی دیگر از راه هایی است که میتوان اطلاعاتی که باعث مخدوش شدن سود تعدیل شده بر اساس ریسک میشوند را شناسایی کرد.
رابطه نسبت شارپ با ارزهای دیجیتال چگونه است؟
اگر با معاملهگری ارزهای دیجیتال آشنا هستید، حتما میدانید که ریسک و نوسان زیادی در این بازار وجود دارد. به همین دلیل تعیین اینکه چه مقدار ریسک میتوانید بپذیرید، در تصمیمات و انتخاب راهبردهای معاملههایتان نقشی اساسی خواهد داشت. با توجه به اینکه نسبت شارپ ابزاری سودمند برای بررسی بازده با ریسک تعدیلشده است، بیشتر معاملهگران ارزهای دیجیتال از آن استفاده میکنند. آنها با این ابزار میتوانند درک بسیار بهتری از میزان ریسکی که باید بپذیرند داشته باشند.
به جز کوینهایی مانند بیت کوین و اتریوم که ارزش بازار بالایی دارند و بهطور نسبی باثباتتر از سایر ارزها هستند، تعداد بسیار زیادی از ارزهای دیجیتال را باید پرریسک قلمداد کرد. در واقع، بسیاری از ارزهای دیجیتال جدیدتر، فاقد ثباتی هستند که بیت کوین و اتریوم دارند؛ آن هم به این دلیل که بازار این ارزها نقدشوندگی کمتری دارد. این امر درباره ارزهای دیجیتالی مانند زیرواکس (0x)، اومیسهگو (OmiseGo)، نئو و دش هم صادق است. نسبت شارپ نمیتواند این بیثباتی را برطرف کند، اما میتواند بینشی از قیمت آینده آنها به ما بدهد؛ با اینکه کاملا غیرقابل پیشبینی هستند.
سخن پایانی
معیارهای عملکرد سبد دارایی ارز دیجیتال، عوامل مهمی در تصمیمات سرمایه گذاری هستند و بازده کسب شده تنها یکی از موارد مهمی است که در سرمایهگذاری باید به آن توجه نمود. نسبت شارپ یا شاخص شارپ، در امور مالی، یکی از معیارهای آماری مهم است که جهت محاسبه نسبت بازده اصلاح شده با ریسک، مورد استفاده قرار میگیرد. بالا بودن میزان این معیار نمایانگر بازده به دست آمده، با تقبل ریسک کمتر است.
البته از این شاخص باید در کنار سایر نسبتها استفاده نمود تا تصمیمگیری هوشمندانهای برای سرمایهگذاری منابع مالی خود داشته باشیم. در کنار داراییهایی همچون بیت کوین، ماهیت محافظتی استیبل کوینهایی مانند تتر در سبدهای دارایی ارز دیجیتال بازده مناسبتر و ریسک کمتری را نشان میدهد.
در مجموع، نسبت شارپ ابزاری فوق العاده برای کمک به شما در یافتن و انتخاب بهترین سرمایه گذاری با بالاترین بازده ممکن است و همزمان ریسک ها را هم در نظر میگیرد.
به طور کلی سبد دارایی که حاوی استیبل کوین است، نسبت به سبدی که دارای آلت کوینهایی با ریسک بالا و غیرقابل کنترل است، میتواند ریسک را کاهش دهد و این تفاوت ماهیت کوینها سبب کاهش ضریب همبستگی خواهد شد که در این صورت نسبت شارپ (Sharpe Ratio) بهتری بهدست خواهد آمد.
مدیریت سرمایه چیست | با 5 رکن اصلی این نوع مدیریت آشنا شوید
مدیریت سرمایه یک استراتژی علمی اما کاملا شخصی و مختص به هر سرمایهگذار است و بنا بر شخصیت، روحیات و اهداف مالی افراد، متفاوت خواهد بود. علاوه بر این، سن سرمایهگذار، میزان سرمایه، اهداف و زمان تعیین شده برای رسیدن به اهداف نیز نقش مهمی در تعیین استراتژی مدیریت سرمایه دارد. هدف اصلی مدیریت سرمایه، بقای آن است. در مرحله بعدی کسب سود و افزایش سرمایه در اولویت قرار میگیرند.
مدیریت سرمایه دانشی است که اگر به نحو درست از آن استفاده شود، نه تنها موجب بقای سرمایه میشود، بلکه سودآوری و افزایش سرمایه را نیز به همراه خواهد داشت. بنابراین، سرمایه گذار باید بیاموزد چگونه سرمایه خود را با توجه به مدلهای سرمایهگذاری خود، به درستی مدیریت کند.
فهرست عناوین مقاله
اهمیت مدیریت سرمایه در زندگی مالی
در سالهای اخیر شاخصهای بازار سهام رشد چشمگیری داشته و سرمایه گذاران با سرمایههای خرد و کلان و با هر میزان مهارت و تخصص مالی وارد این بازار شدهاند. اگرچه روشهای مطمئن و کم ریسکتری مانند صندوقهای سرمایهگذاری وجود دارد، اما افراد زیادی ترجیح میدهند خودشان به معاملات سهام بپردازند.
جهت سرمایهگذاری منطقی و آگاهانه، لازم است سرمایه گذار قبل از ورود به بازار مفهوم و ارکان اصلی معاملهگری از جمله ت حلیل تکنیکال ، تحلیل بنیادی، روانشناسی و مدیریت سرمایه را بیاموزد. در این میان، فراگیری مدیریت سرمایه از اهمیت زیادی برخوردار است، چرا که به طور مستقیم در بقای افراد در بازار تاثیرگذار است و میتوان آن را ضامن حفظ و رشد سرمایه دانست.
مفهوم مدیریت سرمایه چیست؟
مفهوم مدیریت سرمایه که گاهی مدیریت ریسک نیز نامیده میشود، دانش و مهارت سرمایهگذاری با کمترین ریسک و با هدف کسب بیشترین بازده است. هدف اصلی آن، حفظ دارایی و کنترل ریسک و است. در واقع سرمایه گذار برای کسب بازده مورد انتظار خود، میبایست ریسک مشخصی را متحمل شود؛ اما برای جلوگیری از ضررهای سنگین، باید مقادیر بازده و ریسک پیش از ورود به موقعیت معاملاتی مشخص شود به گونهای که در مقابل انتظار کسب سود معقول، ضرر احتمالی نیز کم باشد.
قوانین مدیریت ریسک در معاملات تاثیر به سزایی در راستای کاهش ضرر و زیان دارد. یک استراتژی معاملاتی در کنار مدیریت سرمایه، علاوه بر پیشگیری از ضررهای غیر منتظره، به تدریج موجب رشد سرمایه خواهد شد. مدیریت سرمایه و حتی دیگر ابزارهای مالی در معاملات سهام ، واحد و مشخص نیست و به شخص سرمایه گذار بستگی دارد. در واقع جزئیات و نحوه اعمال آن، با توجه به دیدگاه سرمایهگذار، اهداف مالی، تفکر و روحیات او متفاوت است. بنا بر چنین معیارهایی، رویکرد سرمایهگذاران اعم از ریسکگریز و ریسکپذیر بودن مشخص میشود.
رعایت اصول مدیریت سرمایه
به طور کلی نمیتوان برای همه سرمایه گذاران قواعد واحدی تجویز کرد و معاملهگران باید از قواعدی متناسب با شخصیت خود استفاده کنند. بطور مثال، میزان پذیرش ریسک در افرادی که در موقعیتهای معاملاتی دیدگاه کوتاه مدت دارند به نسبت افرادی که دیدگاه بلند مدت دارند، متفاوت است. افراد زیادی با رویای ثروتمند شدن در زمان کوتاه وارد بازار سهام میشوند؛ چنین سرمایهگذارانی را نمیتوان ریسک پذیر توصیف کرد زیرا واژه ریسک برای آنها تعریف نشده است زیرا آنها در محاسبات ذهنی خود فقط به سود فکر میکنند. ممکن است چنین سرمایه گذارانی مدتی سود بالایی را تجربه کند اما به دلیل عدم توجه به دانش مدیریت سرمایه و پذیرش ریسک نامحدود، ثروت خود را به نابودی میکشانند.
بیشتر بخوانید: سبد سهام چیست
وجه تمایز اصلی معاملهگران موفق با دیگر سرمایه گذاران، رعایت اصول مدیریت سرمایه است که برای آن روشهای مختلفی ارائه شده است. روشهای کلاسیک اغلب تئوری و شامل محاسبات ساده هستند و مدلهای نوین آن، بر مبنای جداول و فرمولهای پیچیده ریاضی شکل گرفتهاند. این روشها به طور کلی بر مبنای ارزیابی ریسک در موقعیتهای معاملاتی و به صورت انفرادی است که در نهایت قوانین و چهارچوبهای مشخصی را برای محدوده ریسک پذیری معاملهگران تعیین مفهوم نسبت ریسک میکند.
ارکان اصلی مدیریت سرمایه را بشناسید
اگرچه برای مدیریت سرمایه فرمول و روش واحدی وجود ندارد اما شاخصهای مرسومی وجود دارند که از آنها برای تعیین قوانین مدیریت سرمایه و بررسی دقیق موقعیتهای معاملاتی در بازار استفاده میشود. ریسک، بازده، حجم معاملات، نسبت بازده به ریسک و نسبت افت سرمایه پنج رکن اصلی مدیریت سرمایه است که به هر کدام جداگانه میپردازیم.
سرمایه گذار برای آنکه معاملاتی اصولی و موفقیت آمیز داشته باشد، باید این شاخصها را در هر موقعیت معاملاتی و پیش از ورود به آن بارزیابی کرده و درباره آنها تصمیمگیری کند. پس از تعیین این موارد، نقاط خروج و نیز سود و زیان مورد انتظار از معاملات مورد نظر با دقت مشخص میشود. مدیریت سرمایه در موفقیت هر استراتژی معاملاتی نقش حیاتی دارد و چشم پوشی از آن قطعا به شکست منتهی خواهد شد.
ریسک از بنیادیترین مفاهیم بازار پول و سرمایه است. به بیان ساده، ریسک به معنای زیان احتمالی در سرمایهگذاری است. اجتناب از ریسک در دنیای معاملات غیرممکن است و میبایست در محاسبات منطقی و برای سرمایهگذاری هوشمندانه، درصد مشخصی از آن را در نظر گرفت. تعیین میزان ریسک قبل از ورود به معامله از اصولیترین رسوم انجام معاملات موفق است. برای این منظور، سرمایه گذار باید مشخص کند که در معامله مورد نظر، چند درصد ضرر نسبت به کل سرمایه قابل تحمل و منطقی خواهد بود.
سرمایه گذار بنا بر منطق سرمایهگذاری در بازار، باید به میزان ریسک تعیین شده پایبند باشد؛ زیرا گاهی ممکن است با وسوسه تحمل ریسک بیشتر در ازای سود بالاتر، شاهد یک روند نزولی طولانی مدت باشد و یک ریسک نامحدود را متقبل شود.
بازده
سود حاصل از سرمایهگذاری، بازده نام دارد. مفهوم بازده نیز همانند ریسک به صورت درصد بیان میشود و بر مبنای دوره زمانی، عملکرد سایر داراییها در این دوره و شاخصهای پولی ارزیابی میشود. بازدهی سرمایهگذاران در بازار سهام، از طریق افزایش قیمت سهم و سود نقدی سالانه آن حاصل میشود. بازده مطلوب میتواند تابعی از دیدگاه سرمایهگذاری، هزینههای معاملاتی، ماهیت دارایی، ریسک، نرخ بهره و درصد تورم باشد. به همین دلیل معیار مشخصی برای تعیین درصد بازده بهینه وجود ندارد. در واقع کسب بازده مطلوب تا حد زیادی، نتیجه مهارت سرمایه گذاران در معاملهگری است که توانستهاند مدیریت سرمایه را در تمام مراحل موقعیتهای معاملاتی خود، از لحظه ورود تا خروج اعمال کنند و بهترین نتیجه ممکن را بدست آوردند.
حجم معاملات
تعداد واحدهایی از یک دارایی که سرمایه گذار با پرداخت قیمت معادل مالکیت آن را بدست میآورد، حجم معاملات نامیده میشود. واحد شمارش داراییها در بازارهای سرمایه گذاری متفاوت است. به عنوان مثال شمش طلا را در واحد گرم، ارز را بر مبنای اسکناس با عدد مشخص و سهام را با برگه سهم معامله میکنند. به بیان ساده، حجم معاملات در بازار مالی از طریق تقسیم سرمایه بر قیمت واحد دارایی تعیین میشود.
منظور معاملهگران از تعیین حجم معاملات در بازارهای سرمایه، تعیین حجم بهینه موقعیت معاملاتی متناسب با ریسک احتمالی آن است. ورود به معامله با حجم بالا، ریسک بالاتر و در نتیجه بازدهی بیشتری خواهد داشت؛ استدلال این جمله این است که در صورت صحیح یا غلط بودن پیشبینی سرمایه گذار درباره وضعیت بازار، به دلیل در اختیار داشتن تعداد بیشتری از دارایی، نسبت مفهوم نسبت ریسک سود و زیان آن نیز بیشتر خواهد بود. سرمایه گذار منطقی هیچگاه همه سرمایه خود را وارد یک موقعیت معاملاتی خاص نمیکند، بلکه حجم معامله خود را با توجه به حداکثر ریسک قابل تحمل تعیین میکند. در واقع باید بخشی از سرمایه وارد بازار شود و با تعیین نقاط خروج مشخص، قسمت کوچکی از دارایی در معرض ریسک قرار بگیرد.
نسبت بازده به ریسک
نسبت پاداش به ریسک یکی دیگر از شاخصهای مهم و کاربردی در مدیریت سرمایه است. این نسبت در هر موقعیت معاملاتی از حاصل تقسیم بازده مورد انتظار به ریسک احتمالی بدست میآید. سرمایه گذاران باید پیش از ورود به سرمایهگذاری، این نسبت را محاسبه و آن را ارزیابی کنند. این شاخص، میزان ارزشمندی سرمایهگذاری را بیان میکند. نسبت بازده به ریسک در واقع نشان میدهد که در صورت در معرض خطر قرار گرفتن سرمایه، چند برابر بازده احتمالی بدست خواهد آمد.
حداقل مقدار مجاز برای این نسبت طبق اصول سرمایهگذاری منطقی،، عدد ۱ است. یعنی توان ریسکپذیری در یک موقعیت معاملاتی در بدترین حالت باید برابر بازده مورد انتظار باشد. در این نسبت مقادیر کمتر از ۱ قابل قبول نیست و نباید به معامله ورود پیدا کرد. زیرا سرمایه گذار نسبت به بازده احتمالی، ریسک بیشتری را تحمل میکند و این رویکرد در بلند مدت با زیان همراه خواهد بود.
از مهمترین کاربردهای نسبت بازده به ریسک، تعیین محدودیت برای سرمایهگذاران هیجانی است که معمولا متحمل ریسکهای غیر منطقی میشوند. محاسبه این نسبت پیش از ورود به معامله، تعادلی بین ریسک و بازده مورد انتظار برقرار میکند؛ رویای سودهای نجومی در چنین سرمایه گذارانی در اکثر مواقع موجب پذیرش ریسکهای سنگین و نابودکننده میشود. یک اصطلاح رایج بیان میکند که ریسک پذیری بالاتر، بازدهی احتمالی بیشتری را نتیجه خواهد داد. در واقع میزان بازده با مقدار ریسک پذیرفته شده مرتبط است؛ اما سرمایه گذار صرف کسب بازده بالاتر نمیتواند و نباید ریسکهای نجومی را تحمل کند.
نسبت افت سرمایه
نسبت افت سرمایه، میزان افت قیمت یک دارایی در یک دوره خاص برای یک سرمایه گذاری، حساب معاملاتی یا صندوق است. نسبت افت سرمایه که به صورت درصدی بیان میشود، میزان کاهش ثروت سرمایه گذاری است که در یک سری از معاملات ناموفق عمل کرده یا معامله زیان ده بوده است. نسبت افت سرمایه از اختلاف میان سطح قبلی سرمایه پیش از ضرر و سطح فعلی سرمایه بعداز ضرربدست میآید.
بیشتر بخوانید: چگونه در بورس ضرر نکنیم
به طور طبیعی همه تریدرها افت سرمایه را تجربه کردهاند، اما تریدرهای حرفهای در این بین متحمل ضرر هنگفت نشدهاند زیرا در کنترل و محدود نگه داشتن آن مهارت کافی داشتهاند. سرمایه گذاران باید همیشه به این اصل در مدیریت سرمایه توجه داشته باشند که مهمترین اصل در بازار سرمایه، بقا است.
قواعد مرسوم و توصیههای رایج در مدیریت سرمایه
- هر سرمایه گذار باید بر اساس شخصیت و رویکرد خود یک استراتژی معاملاتی برای خود در نظر بگیرد و به آن پایبند باشد.
- هدف اصلی مدیریت سرمایه، بقای آن است و کسب سود و افزایش سرمایه در الویت بعدی قرار میگیرند.
- پیش از ورود به یک معامله، باید ریسک و بازده مورد انتظار از آن معامله به دقت تعیین شود.
- محاسبه مقدار ریسک و بازده، یک تابع مستقیم از نقاط خروج احتمالی و حجم معاملات است.
- بنا بر اصول سرمایهگذاری و توصیه سرمایه گذاران موفق بازار سرمایه، حداکثر مقدار ریسک تعیین شده در هر موقعیت معاملاتی، نباید بیشتر از ۳ درصد باشد.
- کمترین مقدار مجاز در محاسبه نسبت بازده به ریسک در یک موقعیت معاملاتی، عدد ۱ است و در صورت کمتر بودن مقدار حاصل، ورود به این معامله خطای بزرگی خواهد بود.
- در صورتی که سرمایه گذار به چندین موقعیت معاملاتی باز به صورت همزمان نیاز دارد، لازم است حداکثر ریسک قابل تحمل بین موقعیتهای معاملاتی تقسیم شود.
- زمانی که سرمایه گذار به بازده نجومی انواع معاملات اعتباری و اهرمی فکر میکند، باید ریسک سنگین و چند برابری آن را نیز در نظر بگیرد.
- توصیه میشود سرمایهگذار آستانه تحمل افت سرمایه خود را در موقعیتهای معاملاتی به طور دقیق مشخص کند. در صورت مواجهه با چند معامله زیانده که نسبت افت سرمایه به محدوده خطر رسید، لازم است سرمایه گذار فرآیند معاملاتی خود را بدون تعلل برای مدتی متوقف کند.
جمعبندی
یک سرمایه گذار پیش از ورود به بازار سرمایه باید مشخص کند که چه نوع معاملهگری است و چه سبک معاملاتی را در نظر دارد. بنا بر این موارد، یک استراتژی معاملاتی طراحی میشود که مدیریت سرمایه در بستر آن صورت میگیرد. در این استراتژی باید مشخص شود معامله در چه بازه زمانی انجام شود و گزینه سرمایه گذاری چه ویژگیها و جذابیتهایی داشته باشد. سرمایه گذاران حرفهای کاملا محتاط و ریسک گریز هستند و زمانی وارد یک معامله خواهند شد که ریسک آن درصد ناچیزی باشد.
همچنین برای ورود به معامله باید میزان سرمایه، نقاط ورود و خروج سرمایهگذاری و حد ضرر و حد سود تعیین شود که شما این موارد را بصورت اصولی و علمی در دوره تحلیل تکنیکال مقدماتی و دوره تحلیل تکنیکال پیشرفته بصورت حرفه ای فرا می گیرید. علاوه بر این، نظم مهمترین شاخص رفتاری یک معاملهگر است و باید بتواند سرمایه خود را مطابق با استراتژی طراحی شده مدیریت کند. در مدیریت سرمایه، هیچ استراتژی معاملاتی نتیجهبخش نخواهد بود، مگر اینکه سرمایه گذار به اصول و قوانین آن پایبند باشد.
مفهوم نسبت ریسک
در طول دو هفته اخیر یک روش معاملاتی را امتحان میکردم تا به کسانی که در مورد اهمیت رعایت نسبت سود به ضرر در ترکیب با استراتژی مبتنی بر پرایس اکشن تردید دارند، نکتهای را ثابت کنم. در این مقاله به شما ثابت میشود که اگر یک نسبت سود به ضرر صحیح را در معاملات خود رعایت کنید و همچنین علاقه به یادگیری یک استراتژی معاملاتی قوی مبتنی بر پرایس اکشن داشته باشید، میتوانید در بازار فارکس به سود مستمر برسید. این مقاله نگاه شما را تغییر میدهد، بنابراین توصیه میکنم تا انتها به مطالعه آن ادامه دهید و مفاهیم گفته شده را یاد بگیرید.
آزمایش
برای اینکه اهمیت بالای رعایت نسبت سود به ضرر معاملات را نشان دهم و آن را ثابت کنم، طی ۲ هفته اخیر تصمیم گرفتم در یک حساب دِمو، بصورت تصادفی و رندوم به ۲۰ معامله در جفتارزهای EURUSD، GBPUSD و AUDUSD ورود کنم. برای این معاملات از هیچ نوع روش یا استراتژی معاملاتی یا روش پرایس اکشنی استفاده نشده است. من فقط در مدت ۱۰ روز ۱۹ معامله در جفتارزهای مذکور انجام دادم و در هر معامله با نسبت سود به ضرر ۲ به ۱، حد ضرر را به اندازه ۵۰ پیپ و حد سود را به اندازه ۱۰۰ پیپ تعیین کردم. در طول معاملات هیچ کاری نمیکردم و بعد از ورود به معامله و تعیین حدود سود و ضرر، آن را رها میکردم تا بالاخره با فعال شدن حد سود یا حد ضرر معامله به پایان برسد، تا به این ترتیب اهمیت رعایت نسبت سود به ضرر را ثابت کنم.
اگرچه این آزمایش را برای اثبات اهمیت رعایت نسبت سود به ضرر در معاملات انجام دادم، اما به خوبی قدرت استراتژیهای معاملاتی مبتنی بر پرایس اکشن در ترکیب با نسبت سود به ضرر را نیز نشان میدهد. نتایج این معاملات نشان میدهد که با داشتن نسبت سود به ضرر ۲ به ۱ در هر معامله و ۱۲ معامله منفی از کل ۱۹ معامله، در پایان سود کوچکی نیز داشتهام. یعنی همانطور که در تصویر مفهوم نسبت ریسک زیر مشاهده میکنید، درصد موفقیت معاملات من ۳۶٫۸۴ درصد بوده است و ۶۳٫۱۶ درصد معاملات منفی بودهاند. با اینحال و با اینکه ورود به معاملات بصورت کاملا رندوم و تصادفی بوده است، اما در آخر حدود ۱۰۰ دلار هم سود کردهام.
از این آزمایش چه درسی میگیریم؟
تاریخچه معاملات به خوبی اهمیت رعایت نسبت سود به ضرر در معاملات را نشان میدهد. اما باید از خودمان سؤال کنیم که اگر از یک روش معاملاتی مانند روشهای مبتنی بر پرایس اکشن با احتمال موفقیت بیشتر استفاده میکردیم، نتایج چقدر بهبود پیدا میکرد. اگر استراتژیهای پرایس اکشن را با آموزش و تجربه ترکیب کنید، قطعا میتوانید معاملاتی با احتمال موفقیت بالای ۵۰ درصد انجام دهید. بنابراین اگر فرض کنیم که با استفاده از یک استراتژی ساده پرایس اکشنی به درصد موفقیت ۵۰ درصدی برسیم و همچنین در هر معامله نسبت سود به ضرر ۲ به ۱ را رعایت کنیم، بعد از ۲۰ معامله با احتساب ۵۰ دلار ریسک در هر معامله، در نهایت ۵۰۰ دلار سود میکنیم (۱۰۰۰ دلار سود از معاملات مثبت و ۵۰۰ دلار ضرر ناشی از معاملات منفی).
بنابراین حالا دیگر میدانیم که بدون شک و تردید استراتژی نسبت سود به ضرر به خوبی کار میکند. یعنی حتی اگر بصورت رندوم به معاملات ورود کنید و حد سود هر معامله را به اندازه ۲ برابر حد ضرر تعیین کنید، در نهایت یا سود کمی بدست میآورید و یا نه سود میکنید و نه ضرر. حالا اگر همین کار ساده را با یک روش با احتمال بالای موفقیت مانند پرایس اکشن ترکیب کنیم، به یک استراتژی حرفهای معاملاتی و مدیریت سرمایه میرسیم. و اگر آموزش صحیح و تجربه هم به این استراتژی اضافه کنیم، قطعا پس از ۲۰ معامله یا بیشتر به سود و کسب درآمد از بازار میرسیم.
معاملهگران حرفهای میدانند برای کسب درآمد باید معاملات مثبت آنها بیشتر از معاملات منفی آنها باشد، اگر هیچ شانسی در بازار نداشته باشید و حتی ۵۰ درصد معاملات شما هم مثبت نباشند، اما نسبت سود به ضرر حداقل ۲ به ۱ را رعایت کنید، احتمالا بعد از چند سری معامله به نقطه سربهسر میرسید. اکثر معاملهگران نسبت سود به ضرر معاملات را به درستی رعایت نمیکنند. آنها معمولا سود معاملات را به اندازه کمتر از ۲ برابر ریسک آنها در نظر میگیرند و بنابراین برای اینکه در نهایت به سود برسند، بایستی معاملات آنها درصد موفقیت (win rate) بالایی داشته باشد. با در نظر گرفتن سود معاملات به اندازه کمتر از ۲ برابر ریسک آنها، در واقع به ضرر خود عمل میکنید، چرا که در این صورت برای اینکه بتوانید در بازار سود کنید، باید بیش از ۵۰ درصد معاملات شما مثبت باشند.
یک ستاپ پرایس اکشنی خوب به شما امکان میدهد پس از ورود به معامله و تعیین حدود سود و ضرر، آن را به حال خود رها کنید و در عین حال شانس موفقیت معاملات شما بیشتر از ۵۰ درصد باشد. به عبارتی دیگر، با کمک پرایس اکشن و رعایت نسبت سود به ضرر معاملات، میتوانید تقریبا بدون استرس و نگرانی در بازار معامله کنید. شما باید صبر کنید تا یک موقعیت پرایس اکشنی واضح در محل تلاقی سطوح حمایتی و مقاومتی یا در یک روند شکل بگیرد، سپس نسبت سود به ضرر ۲ به ۱ را تعیین کنید و بعد از آن معامله را رها کنید و به باقی امورات خود برسید تا اینکه معامله بسته شود. اگر واقعا این کار را بطور منظم و با دیسیپلین انجام دهید، یعنی در موقعیتهای پرایس اکشنی واضح به معامله ورود کنید و به نسبت سود به ضرر ۲ به ۱ پایبند باشید، قطعا پس از یک سری از معاملات به سود میرسید.
نکته مهم این است که پس از چند معامله منفی دلسرد و ناامید نشوید یا اینکه پس از چند معامله مثبت مغرور و هیجانزده نشوید. به این فکر کنید که اگر در ۸ معامله ابتدایی از ۲۰ معامله خود ضرر کنید، چه اتفاقی میافتد؟ یکبار دیگر نتایج معاملات من را مشاهده کنید. آیا متوجه شدید که من در ۹ معامله ابتدایی شکست خوردم و پس از آن معاملات مثبت من شروع شده است؟ حرفه معاملهگری همین است، گاهی اوقات پشت سر هم ضرر میکنید و بعضی اوقات هم پشت سر هم سود میکنید. اما نباید اجازه دهید این سودها یا ضررهای متوالی برنامه معاملاتی شما را تحت تأثیر قرار دهند. همواره به خودتان یادآوری کنید که با شانس موفقیت بالای معاملات و همچنین رعایت نسبت سود به ضرر، در نهایت نتیجه مثبت خواهد شد.
دریافت آموزش صحیح
جدای از اینکه باید احساسات خود را کنترل کنید و همیشه نظم و دیسیپلین کاری خود را حفظ کنید و همچنین نسبت سود به ضرر را در هر معامله رعایت کنید، بزرگترین مسئلهای که میتواند در موفقیت حرفهای شما مؤثر باشد این است که آیا اساسا میدانید در چه زمانی و چه موقعیتهایی باید معامله کنید. در اینجاست که موضوع آموزش صحیح معاملهگری فارکس و استراتژیهای بسیار محتمل معاملاتی مانند پرایس اکشن مطرح میشود. زمانی که ستاپهای پرایس اکشن را با مدیریت سرمایه همراه کنید،مانند یک معاملهگر حرفهای عمل کردهاید. معاملهگران حرفهای در مقایسه با معاملهگران تازهکار دیدگاه کاملاً متفاوتی نسبت به بازار دارند و هرگز کار خود را خیلی پیچیده نمیکنند.
آنها اول بازار را بررسی میکنند تا ببینند آیا شرایط معامله کردن برقرار است یا خیر. اگر شرایط برای معامله کردن مساعد نباشد، برای مدتی کامپیوتر خود را رها میکنند یا به نمودارها توجهی نمیکنند. اما اگر شرایط مناسبی برای معامله کردن وجود داشته باشد، بررسی میکنند که آیا تعیین نسبت سود به ضرر ۲ به ۱ در آن موقعیت منطقی است یا خیر. در صورتی که تعیین نسبت سود به ضرر ۲ به ۱ ممکن باشد، به معامله ورود میکنند و پس از تنظیم حدود سود و ضرر، آن را به حال خود رها میکنند.
دلیل اینکه معاملهگران حرفهای اینگونه فکر و معامله میکنند این است که خود را درگیر و وابسته هیچ معاملهای نمیکنند. آنها به خوبی میدانند که هر معامله تنها یک معامله از مجموعه بزرگی از معاملات است که باید انجام دهند تا در نهایت نتیجه روش کاری آنها که احتمال موفقیت بالایی دارد مشخص شود. در مقابل، معاملهگران مبتدی در تکتک معاملات گرفتار میشوند و در برابر احساسات ناشی از هر معامله مثبت یا منفی از خود واکنش نشان میدهند. چرا که به دلیل عدم داشتن تجربه کافی و دیدگاه صحیح، در عوض اینکه تصویر بزرگتر و برآیند نتایج معاملات را ببینند، نگاه خود را به جزئیات و نتیجه هر یک معامله معطوف میکنند. داشتن یک استراتژی موفق همراه با مطالب بالا می تواند سوددهی مستمر از مارکت را ساده کند.طراحی یک استراتژی موفق مراحلی دارد برای اطلاع از این مراحل مقاله “ چگونه یک استراتژی معاملاتی موفق طراحی کنیم؟” را مطالعه نمایید.
ریسک فری چیست؟
معامله ریسک فری (Risk free) یعنی معامله بدون ریسک. در واقع معامله بدون ریسک یک آرزوی دست نیافتنی برای معامله گران روزانه است. اما همیشه هم اینطور نیست! اگر اصول معاملاتی را بدانید، ریسک فری بودن دیگر دست نیافتنی نیست. خوشبختانه ، در این مقاله قصد داریم به شما نشان دهیم که چگونه یک معامله بدون ریسک یا با حداقل ریسک را تجربه کنید .
مفهوم کلی معامله ریسک فری
باید موضوعی را به صورت واضح برای شما بیان کنیم: هیچ نوع معامله ای در بازار 100٪ بدون ریسک نیست. به طور معمول ، وقتی ما از اصطلاح ریسک فری استفاده می کنیم ، به معاملات باینری آپشن اشاره داریم و همه این ها واقعاً به این معناست که ریسک معاملات شما تا حد ممکن کاهش مییابد.
چگونه میتوان تاحد امکان معاملات را ریسک فری انجام داد؟
میتوانید معامله باینری آپشن ( Binary options) را انتخاب کنید. به زبان ساده تر ، (باینری آپشن) به معنی معامله ای است که نتیجه آن پاسخ “باینری” بله یا خیر باشد.
در صورت پیروزی ، این آپشن ها مبلغ مشخصی را به شما پرداخت میکنند. با این حال ، متاسفانه اگر معامله باینری درست از آب در نیاید ، پول شما از بین میرود. اگر نمیدانید چطور ، باید بگوییم که باینری آپشن از همه عوامل زمینه ای مشابه آپشن های سنتی استفاده میکند. یعنی به طور مشابه، برای تعیین مقدار آن هنگام قیمت گذاری از همان ورودی ها استفاده میشود.
تنها چیزی که در باینری آپشن با گزینه های استاندارد تفاوت دارد، ساختار باز پرداخت آن ها در تاریخ انقضای معاملات است.
یک استراتژی معاملاتی ریسک فری باینری آپشن
تا حد ممکن برای به حداقل رساندن ریسک معاملات ، تریدر ها دو گزینه در یک گزینه و در جهات مختلف خریداری میکنند. در همان زمان ، آن ها یک گزینه را می فروشند تا از هر یک بهرهمند شوند.
شما با معامله در روند صحیح سود میکنید . در حالت ایده آل ، اگر استراتژی را درست پیاده سازی کنید ، میتوانید ضرر های خود را به حداقل رسانده و معامله سودآوری داشته باشید.
آیا این اتفاق همیشه رخ میدهد؟ خیر ، ولی در بسیاری از مواقع اتفاق میافتد و مطمئناً فرصتی برای شما فراهم میکند تا کمی سود کسب کنید.
به همین دلیل معامله از این طریق را معاملات ریسک فری مینامند.معامله رابین هود آپشن هم میتواند در اینجا مورد استفاده قرار گیرد.
نحوه انجام گام به گام معامله ریسک فری باینری آپشن
- یک آپشن call انجام داده و سپس بلافاصله بعد از آن آپشن put را فعال کنید.
- منتظر جهت یک روند واضح باشید.
- آپشنی را که در مسیر قیمت فعلی روند ندارد ، به سرعت بفروشید . اگر هرچه سریع تر این کار را انجام دهید ، ضرر کمتری خواهید کرد. با فروش سریع گزینه ای که روند چندانی نداشته باشد ، معمولاً ضررهای شما کمتر از 25٪ نگه داشته میشود.
- تا حد ممکن تا به پایان رسیدن دومین آپشن خود صبر کنید.
نکته : یک آپشن Call در واقع زمانی تشکیل میشود که شما بر روی بالا رفتن قیمت از یک قیمت مشخص در یک تاریخ مشخص، شرطبندی کرده و سرمایهگذاری کنید.
یک آپشن Put دقیقا برعکس Call عمل میکند. و زمانی شکل میگیرد که شما بر روی پایین آمدن قیمت از یک قیمت مشخص در یک تاریخ مشخص، سرمایهگذاری میکنید.
چطور می توان در معامله ریسک فری باینری آپشن به حداکثر سود رسید؟
بگذارید معامله به پایان برسد.
وقتی قیمت بر خلاف انتظارات شما عمل میکند چه کاری باید انجام دهید؟
متناوباً ، شما فرصتی برای فروش سودآور هر دو گزینه را دارید. بیایید سناریویی را تصور کنیم که در آن قیمت به شدت کاهش یابد. فرض کنیم یک معامله گر در حالی که منتظر تغییر روند بازار است ، گزینه ” put” را با سود به فروش میرساند. سرانجام ، پس از چرخش بازار ، او از دومین گزینه ” call ” سود میبرد.
معامله ریسک فری چیست؟
حساب معاملاتی شبیه سازی شده به همان اندازه که معاملات واقعی میتوانند بدون ریسک باشد، ریسک فری است؛ چون شما از پول خودتان استفاده نمیکنید. بعضی از مردم از نداشتن پول کافی در زمان معامله چندان خوشحال نیستند .با این حال ، این یک روش عالی برای تکمیل استراتژی معاملاتی قبل از شروع به ترید است. در نتیجه ، دیگر در زمان معامله با حساب واقعی متحمل ضرر نخواهید شد.
اشکالات معامله ریسک فری با آپشن ها
تعهد زمانی:
یکی از مهمترین اشکالات در معامله های بدون خطر آپشن ها، ردیابی مداوم تاریخ انقضای معاملات است. بهتر است خیلی دقت کنید؛ چون باید آپشن را درست قبل از تاریخ اتمام آن بفروشید.
رویکرد معامله ریسک فری جایگزین شده با گزینه ها: اسپرد گزینه های پروانه ریسک خنثی
اسپرد گزینه پروانه یک استراتژی گزینه های ریسک خنثی با خطر نزولی محدود است. ما این کار را با ترکیب اسپرد call صعودی و نزولی هنگامی که قیمت پایه زیاد تغییر نمیکند به دست میآوریم.
آنچه این استراتژی را بسیار محبوب میکند ، قرار گرفتن در معرض ریسک فری بودن است. حتی اگر پتانسیل سود شما تا حدودی محدود است ، میتوانید شب راحت بخوابید. علاوه بر این ، این آپشن یکی از معدود گزینه های استراتژی است که در یک حساب کوچک به خوبی کار میکند.
روش تعیین اسپرد گزینه پروانه ای
- مرحله 1:یک قرارداد با تاریخ انقضای 45 تا 55 روز کمی کمتر از پول در بازار سهام ETF مانند SPY را بخرید.
- مرحله 2:اگر قیمت معاملات اساسی بیشتر است ، قرارداد دوم را بخرید. با این کار تاریخ انقضا طولانی تر شده و اگر قیمت ها همچنان بالا روند ، میتوانید وارد اولین پروانه شوید.
هدف کلی شما این است که روند بازار را در زیر خطوط تاریخ انقضا به دام بیندازید؛ در حالی که متحمل ضرر زیادی هم نخواهید شد و همانطور که میدانید ، نام این بازی محدود کردن ضرر ها و محافظت از حساب است.
از آنجا که نسبت ریسک به ریوارد تقریباً مطلوب است ، این استراتژی برای معامله گر جدید سودآور تر عمل میکند. یکی دیگر از مزایای معامله با این استراتژی اینست که این پوزیشن به دلیل مورب بودن به طور معمول در روند نزولی سود میدهد. در اینجا خیلی به جزئیات کاری نداریم ، اما برای توصیف نوسانات ضمنی گزینه ها در جهت های مختلف از خط مورب استفاده میکنیم.
مزایای استفاده از حساب آزمایشی برای کاهش ریسک
1. ارزیابی
همانطور که قبلاً گفتیم، دلیل اینکه کارگزاران تحت نظارت شروع به ارائه حساب های آزمایشی میکردند این بود که به مشتریان این امکان را میدهند تا قبل از ثبت نام پلتفرم های خود را آزمایش کنند. این کار به مشتری این امکان را میدهد تا کارگزاری را ارزیابی کرده و مطمئن شود که در واقع با استراتژی معاملاتی اش متناسب است یا نه. در کل، به کارگزاران کمک کرد تا نرخ ثبت نام بالاتر و مشتریان راضی بیشتری کسب کنند.
2. تمرین کردن
یکی از امتیازات یک حساب آزمایشی این است که میتواند به موازات یک حساب معاملاتی معمولی مورد استفاده قرار بگیرد که برای مبتدیان بسیار مناسب است.
بعد از اینکه یک مبتدی از حساب آزمایشی برای کار با یک کارگزاری استفاده کرد، او میتواند یک حساب منظم باز کرده و با مقادیر کمتری پول با دقت معامله را شروع کند. برای محدود کردن ضرر ها، آن ها میتوانند از حساب آزمایشی برای انجام معاملات همزمان نیز استفاده کنند.
در گذشته، هیچ وقت به معامله گران فرصت داده نمیشد تا اول خود را آزماش و بعد شروع به معامله واقعی کنند و اغلب ضرر های زیادی را متحمل میشدند. امروزه، معامله گران از این مزیت استفاده میکنند تا با مهارت و تجربه مفید وارد بازار شوند. این بدان معنی است که میتوانند فرصت های سودآور خود را افزایش داده و ضرر های خود را محدود کنند.
3. تدوین استراتژی
معامله گران باتجربه و حرفه ای نیز میتوانند با استفاده از حساب های آزمایشی سود زیادی ببرند. درست مانند یک مبتدی که میتواند با اکانت خود معامله کند، تریدر حرفه ای هم میتواند با استفاده از یک حساب ریسک فری استراتژی هایش را آزمایش کرده و روش های جدیدی را بدون هیچ گونه خطری آزمایش کند. به عبارت دیگر، بهینه سازی مهارت ها و افزایش سود به لطف حساب های رایگان برای افراد حرفه ای خیلی آسان تر شده است.
جمع بندی
معامله با یک حساب دمو برای همه افراد مزایایی دارد. از کارگزاری گرفته تا فرد مبتدی و حتی معامله گر حرفه ای روزانه، به همین دلیل است که شما هم باید یک حساب آزمایشی باز کنید.
امروز، همه کارگزاران برتر جهان حساب های آزمایشی را به یک شکل ارائه میدهند و آن ها معمولاً نامحدود هستند. به این معنی کهمقدار پول مجازی بی پایان و همچنین رایگان است.
بنابراین، چه یک فرد مبتدی در جستجوی کارگزاری باشید و چه بخواهید پلتفرم های مختلف را آزمایش کنید، یا یک تریدر حرفه ای که باید استراتژی های سرمایه گذاری خود را قبل از به کار گیری در یک سیستم عامل واقعی بهینه کند، توصیه میکنیم همین امروز یک حساب آزمایشی باز کنید.
نسبت ریسک به پاداش (ریسک به ریوارد) مناسب در فارکس چیست؟
نحوه محاسبه ریسک به ریوارد (Risk/Riward) در معاملات
ریسک ریوارد (RR) چیست؟
نسبت ریسک به پاداش یا ریسک به ریوارد چیست؟
نسبت ریسک به پاداش (RR) یک معیار اندازه گیری برای معامله گران فارکس است. معامله گران با این معیار می توانند بسنجند که برای یک مقدار معین پاداش، چقدر ریسک می کنند. برای مثال معامله گران ممکن است نسبت ریسک به پاداش را 1:3، 1:2 یا رقمی شبیه به این تعیین کنند.
فرض کنید شما با 10 دلار وارد بازار شده اید و همه آن را وارد یک معامله می کنید. در اینجا ریسک شما برابر با 10 دلار است. حال ضریب 1 را به این ریسک اختصاص می دهیم. اگر پیش بینی شما از سود معامله 30 دلار باشد یعنی نسبت پاداش شما 3 است. زیرا 30 (میزان پاداش) تقسیم بر 10 (میزان ریسک) برابر می شود با 3. در اینجا گفته می شود که نسبت ریسک به پاداش معامله برابر با 1:3 می باشد.
فرض کنید نرخ جفت ارز AUD/JPY برابر 100.00 باشد و شما می خواهید وارد معامله خرید شوید. حد سود معامله را بر روی 140.00 و حد زیان را روی 80.00 قرار می دهید.
حال با یک محاسبه ساده می توانید متوجه می شوید که نسبت ریسک ریوارد شما 1:2 می باشد. زیرا نرخ جفت ارز روی 100.00 است. قیمت از حد سود 40 پیپ و با حد زیان 20 پیپ فاصله دارد. تمام کاری که باید برای بدست آوردن نسبت پاداش به ریسک انجام دهیم تقسیم مقدار زیان (20) به مقدار سود معامله (40) است که به 1:2 می رسیم.
نسبت ریسک به ریوارد به خودی خود اطلاعات زیادی را به معامله گر نمی دهد. مگر اینکه این نسبت را در کنار یک معیار دیگر به نام “نرخ موفقیت معامله” قرار دهیم.
تاثیر نرخ موفقیت معاملات بر نسبت ریسک به پاداش
بررسی نرخ موفقیت معاملات، قسمتی از تحلیل نسبت ریسک به پاداش می باشد. اگر در حال حاضر نسبت ریسک ریوارد معاملات خود را می دانید می توانید با یک فرمول ساده متوجه شوید که حداقل نرخ موفقیت معاملات بایستی چه رقمی باشد تا شما در نقطه سر به سر قرار بگیرید.
فرمول حداقل نرخ موفقیت معاملات به شرح زیر است:
(نسبت ریسک ریوارد با توجه به تاریخچه معاملات + 1) / 1= حداقل نرخ موفقیت معاملات
برای مثال با توجه به بک تستی که انجام داده اید می دانید نسبت ریسک به پاداش استراتژی شما برابر با 1:1 است.
حال، اعداد را در فرمول بالا جایگذاری می کنیم.
بنابراین با نسبت ریسک ریوارد 1:1 بایستی حداقل 50 درصد از معاملات شما با سود همراه باشد تا به نقطه سر به سر برسید. در این استراتژی اگر 55 درصد از معاملات شما با سود تمام شود در بلندمدت می توانید به سود برسید. اما اگر نرخ موفقیت معاملات شما حتی به 49% برسد برآیند معاملات شما در بلندمدت، منفی خواهد بود.
با این حال، اگر تنها 50% معاملات شما با سود همراه باشد اما نسبت ریسک به پاداش 1:2 باشد، این استراتژی در 100 معامله پیاپی و با ریسک کردن 1% از سرمایه در هر معامله، 50 درصد مبلغ سرمایه را به شما سود خواهید داد.
اگر شما با توجه به تاریخچه معاملات، نرخ موفقیت معاملات خود را می دانید اما می خواهید بدانید که با چه نسبتی از ریسک به پاداش به سود می رسید می توانید از فرمول زیر استفاده کنید.
1 – (نرخ موفقیت معاملات با توجه به تاریخچه معاملات / 1) = حداقل نسبت پاداش به ریسک
برای مثال اگر بدانید که نرخ موفقیت معاملات شما 40% است، حداقل نسبت پاداش به ریسک شما به شرح زیر خواهد بود.
بنابراین برای اینکه بتوانید در بلندمدت با این استراتژی کسب سود کنید بایستی نسبت پاداش به ریسک معاملات شما بیشتر از 1.5 باشد. برای مثال اگر حد زیان شما در یک معامله برابر 100 پیپ باشد بایستی حد سود را بیش از 150 پیپ فاصله از نقطه ورود قرار دهید.
استفاده از فیبوناچی بازگشتی جهت محاسبه نسبت ریسک ریوارد
اغلب معامله گران فارکس از ابزار فیبوناچی بازگشتی جهت محاسبه سطوح فیبوناچی استفاده می کنند. شما می توانید با اندکی تغییر در تنظیمات فیبوناچی، سطوح ریسک ریوارد را بر روی نمودار رسم و مشاهده کنید.
تنظیمات ریسک ریوارد در متاتریدر
در متاتریدر 4 این امکان وجود دارد تا سطوح دلخواه را در ابزار فیبوناچی اضافه کنید.
ابتدا ابزار فیبوناچی را بر روی نمودار اجرا کنید. سپس بر روی آن راست کلیک کرده و Fibo peroperties را بزنید. پنجره ای مانند تصویر بالا ظاهر می شود. دکمه Add را بزنید و در ستون level عدد 2 را وارد کنید. در شرح متناظر آن (Description) عبارت RR1 را تایپ کنید. به همین ترتیب Add را بزنید و عدد 3 و در مقابل آن RR2 را تایپ کنید.
شما می توانید به همین ترتیب هر چند برابر ریسک را که می خواهید بر روی نمودار رسم کنید. گر چه ما در اینجا از ابزار سطوح فیبوناچی استفاده می کنیم اما این سطوح ارتباطی با فیبوناچی ندارند. بلکه صرفا جهت قابل مشاهده کردن نسبت ریسک به پاداش بر روی نمودار رسم می شوند.
حال بایستی ابزار فیبوناچی را طوری رسم کنید که سطح 100 در نقطه ورود شما قرار بگیرد و سطح صفر در نرخ حد زیان شما باشد.
نمایش سطوح ریسک به ریوارد بر روی نمودار
در تصویر بالا مشاهده می کنید که همه سطوح فیبوناچی را از تنظیمات حذف کرده ایم تا بتوانیم براحتی نسبت های ریسک ریوارد را بر روی نمودار مشاهده کنیم.
شما هر زمان که تمایل داشته باشید می توانید از پنجره تنظیمات فیبوناچی بر روی Default کلیک کنید تا بتوانید سطوح اولیه فیبو را دوباره بر روی نمودار رسم کنید.
در نمودار بالا یک پین بار صعودی را مشاهده می کنید که نقطه ورود را در قله و حد زیان را در کف این کندل قرار داده ایم. حال سطوح RR1 و RR2 به ترتیب، نسبت های ریسک به پاداش 1:1 و 1:2 را بر روی نمودار نشان می دهند.
سخن آخر
زمانیکه یک معامله گر مفهوم اولیه نسبت ریسک به پاداش را درک کرد مسلط شدن بر آن کار سختی نخواهد بود.
معمولا نحوه بکار گیری نسبت ریسک ریوارد توسط معامله گران حرفه ای، اندکی متفاوت از تریدرهای تازه کار است. اول اینکه معامله گران حرفه ای به یک نسبت ریسک ریوارد از پیش تعیین شده که ممکن است در کتاب ها مطالعه کرده باشید پایبند نیستند. در عوض، آنها زمان زیادی را صرف می کنند تا با بک تست جفت ارزها و نمادهای مورد علاقه شان، نرخ موفقیت معاملات را بر اساس نسبت های ریسک به ریوارد متفاوت پیدا کنند.
این معامله گران بجای تعیین یک نسبت ریسک به پاداش تصادفی مانند 1:2 یا 1:3 با استفاده از تحلیل داده های گسترده، RR مناسب برای یک استراتژی خاص را مشخص می کنند.
علاوه بر این، معامله گران با تجربه می دانند که صرفا یک حد سود بزرگ و حد زیان کوچک نمی تواند دلیل مناسبی برای ورود به معامله باشد. آنها فقط زمانی وارد معامله می شوند که همه شرایط از پیش تعیین شده جهت ورود به بازار فراهم شده باشد.
دیدگاه شما