آیا تولید سبز یک رویکرد اقتصادی است؟
تولید سبز - مفهوم تولید سبز عبارت است از تجدید فرآیندهای تولید و ایجاد عملیات دوستدار محیط زیست در زمینه تولید. در اصل ، این "سبز شدن" تولید است، که در آن کارگران از منابع طبیعی کمتری استفاده می کنند ، آلودگی و ضایعات را کاهش می دهند، مواد را بازیافت و استفاده مجدد می کنند و انتشار گازهای گلخانه ای را در فرآیندهای خود تعدیل می کنند.
-تولید سبز و تجارت
از زاویه ای دیگر تولید سبز یک استراتژی تجاری است که بر سودآوری از طریق فرآیندهای عملی سازگار با محیط زیست تمرکز می کند. طرفداران این شیوه مدیریت معتقدند که تولید سبز یک مسیر معقول است که نه تنها به دلیل مزایایی که برای محیط طبیعی به ارمغان می آورد، بلکه به دلیل سلامت راهبردی بنیادین برای حیات مورد توجه قرار دارد.
پیش بینی می شود که راهبرد های کسب و کار سبز بر اساس اصل پایداری محیطی ممکن است مبنای کلیدی برای مزیت رقابتی در دهه های آینده باشد. بسیاری از کارشناسان با این ارزیابی موافق هستند. بسیاری از شرکتهایی که موضعی فعال در جهت بهبود محیط زیست در تولید دارند، نسبت به مشاغلی که نسبت به استانداردهای جدید بی تفاوت هستند یا با آنها مخالف هستند، برتری قاطعی در بازار و بین مشتری ها خواهند داشت به این دلیل که آنجا که اتخاذ استانداردهای جدید به زمان و هزینه نیاز دارد، آنها زمان بیشتری برای توسعه روشهای کاهش ضایعات دارند و می توانند این کار را طبق برنامه خود انجام دهند. شرکتهایی که منتظر می مانند تا مجبور به تغییر شوند غالباً خود را در تلاشی گرانقیمت و در آخرین لحظه برای برآوردن الزامات می بینند. در نتیجه، آنها برای راه حل های مورد نیاز و احتمالا کمتر موثر نسبت به همتایان پیشرو خود، مجبور خواهند بود پول بیشتری هزینه کنند.
-تامین مواد اولیه در تولید سبز
بسیاری تصورمی کنند که تولید سبز صرفاً مستلزم ایجاد کنترل های آلودگی یا برنامه های بازیافت هنگام تولید کالا است. اما واقعیت این است که فرآیندهای تولید سبز به دنبال به حداقل رساندن تأثیر فرآیند تولید بر محیط زیست در هر مرحله است. از این رو جلوگیری از آلودگی فقط می تواند نیمی از موضوع باشد؛ تولید سبز همچنین به این معنی است که شرکت ها باید فرآیندهای ورودی (استفاده از مواد اولیه) و خروجی (فروش محصول) را تغییر دهند. از این رو مصرف کنندگان سبز نگران فرایند خرید و مصرف کالا به ویژه از منظر منبع کمیاب هستند. با در نظر گرفتن همه این عوامل می توان گفت که تولید سبز بر سه هدف اساسی متمرکز است: اول به حداقل رساندن انتشار گازهای گلخانه ای، پساب ها و حوادث؛ دوم به حداقل رساندن استفاده از مواد اولیه و اشکال انرژی تجدید ناپذیر و سوم به حداقل رساندن هزینه چرخه عمر محصولات یا خدمات.
-طراحی فرآیند تولید سبز
اطلاعات حاصل از مطالعات بخش صنعت و تحقیقات بازاریابی برای توسعه محصولات جدید و طراحی مجدد محصولات و خدمات موجود به منظور کاهش تأثیر آنها بر محیط زیست به عنوان اهداف طراحی جدید مورد توجه قرار می گیرند؛ این امر به معنای اعمال محدودیت نیست بلکه فرآیند طراحی و تولید سبز شامل اهداف محیطی با حداقل ضرر در عملکرد محصول، عمر مفید یا عملکرد تعریف می شود. "در واقع ، حامیان تولید سبز ادعا می کنند: منطقی است که مشاغل با هر اندازه و شکلی از لحاظ مالی فرآیند باز طراحی سبز را انجام دهند چرا که فرآیندهای بیهوده و آلاینده در تولید سنتی منجر به استفاده ناکارآمد از منابع مادی و انسانی و همچنین بروز خطرات جدید بهداشت عمومی و شغلی می شود. همانطور که هدف" توازن صفر "در کنترل کیفیت مستلزم اقدامات پیشگیرانه و بهبود مستمر در هر مرحله تولید است، هدف"ضایعات صفر"می تواند تلاش ها را بر روی حذف مجازی آلودگی متمرکز کند. این رویکرد پیشگیرانه بسیار کارآمدتر از تلاش برای کنترل خروجی نهایی است؛ شرکت ها در سرتاسر جهان در حال تجربه این واقعیت هستند که جلوگیری از آلودگی می تواند یک فعالیت صرفه جویانه در هزینه باشد به عنوان مثال با تصفیه پسماند. همچنین برخی از مشاغل به طور فزاینده ای طراحی محصولات و بسته بندی خود را برای استفاده کمتر از مواد یا جدا کردن آسان قطعات آغاز کرده اند تا اجزای با ارزش آنها بتوانند با سهولت بیشتری بازیافت یا بازسازی شوند.
سازمانها و شرکت هایی که مایل هستند راهبردهای خود را دوباره طراحی کنند، نظام های تکنولوژیکی اصلی، سیستم های اندازه گیری عملکرد و پاداش، و فرآیندها و فرهنگ سازمانی از جمله دیگر موارد مورد لزوم برای بازطراحی هستند. در این میان موضوع اصلاح مأموریت و چشم انداز بسیار مهم است زیرا همه جنبه های دیگر سازمان اساساً بر اساس این ارزشها شکل گرفته است. اما در حالی که روند تأسیس یک سازمان و یا شرکت تولید سبز می تواند بسیار دلهره آور باشد، طرفداران استدلال می کنند که صرفه جویی در هزینه های مربوط به تلاش های پیشگیری از آلودگی، همراه با مزایای بازار در زمینه شهرت و وفاداری مصرف کننده، می تواند تغییر را نه تنها برای محیط بلکه برای خود شرکت سودمند و رضایت بخش سازد.
-کسب و کارهای کوچک و تولید سبز
اگرچه بیشتر توجه عمومی به تولید سبز به تلاش سازمانها و شرکت های بزرگ دولتی و خصوصی معطوف شده است، اما تعداد فزاینده ای از شرکت های کوچک با موفقیت روش تجاری پاسخگو به محیط زیست را نیز تأسیس کرده اند. در واقع برخی از شرکتهای کوچک در مناطق یا صنایعی فعالیت می کنند که به طور ایده آل برای تولید سبز مناسب هستند. بسیاری از شرکتهایی که کالا (تولیدکنندگان تجهیزات و پوشاک) یا خدمات (فروشگاههای خرده فروشی، خدمات راهنمایی) به کوه نوردان، ماهیگیران، دوچرخه سواران کوهستان، قایقرانان، کمپرها و دیگر علاقه مندان به فعالیت های خارج از شهر ارائه می دهند، بسیار مراقب هستند که به شیوه های سازگار با محیط زیست تولید و عرضه کنند. این نوع رویکرد در حال توسعه به دیگر مشاغل در سطوح حساس تر از جمله رستوران داری و ساختمان سازی است.
در همین حال، مشاوران مشاغل کوچک به مشتریان خود توصیه می کنند که قبل از هرگونه تصمیم گیری، شرایطی را که نیاز به تولید سبز دارند، به دقت بررسی کنند. البته مشاغل کوچکتر گاهی اوقات در تأمین منابع مالی لازم برای تغییر عملیات اجرایی به وضعیت تولید سبز دچار مشکل می شوند. علاوه بر این، جهش در هزینه های عملیاتی دیگر در نتیجه تغییر روشهای تولید سبز، گاهی اوقات منجر به افزایش قیمت برای مشتریان و کاهش بعدی فروش می شود. در حالی که شرکتهای بزرگتر معمولاً می توانند از چنین اثرات موجی جلوگیری کنند، اما مشاغل کوچکتر اغلب قادر به انجام این کار نیستند. بسیاری از کارشناسان اذعان دارند که روش های تولید سبز می تواند تجارت را نیز تقویت کرده و فروش را تقویت کرده و هزینه تولید را کاهش دهد. در مجموع تولیدسبز می رود که در قالب یک پارادایم تجاری تثبیت شود: تولید سبز می تواند یک رویکرد تجاری سودمند باشد./
تعریف مال و انواع آن
مال، چیزی است که مفید باشد و بتواند نیاز مادی یا معنوی را برطرف کند و به انواع منقول و غیر منقول تقسیم می شود. برای اینکه بتوان چیزی را مال دانست، باید شرایطی برای آن در نظر گرفت، مانند منفعت عقلایی. همچنین تقسیم بندی انواع مال منحصر به یک مورد نیست و براساس ماهیت و ویژگی ها، تقسیم بندی های متفاوت وجود دارد.
برای مشاوره درباره مال و انواع آن
برای مشاوره درباره مال و انواع آن
عناوین اصلی این مقاله
جمع کلمه مال ، اموال است. که به معنای املاک،کالاها و ثروت است . ریشه کلمه مال در زبان فارسی، از فعل گذشته، میل بوده و به معنای خواستن، است. در گذشته تنها به طلا و نقره مال می گفتند و بعد از آن به هر چیزی که قابلیت ذخیره شدن و تملک کردن را داشت هم تعمیم پیدا کرد .
بدون شک، معنای واژه مال، مانند هر لغت دیگری در طول گذشت زمان، دستخوش تغییرات قرار گرفته است و مصادیق آن، با توسعه جوامع و روابط مردم و دولت ها تغییر پیدا کرده است. آشنایی با مفهوم مال به ما در انجام معاملات و انعقاد قراردادها و سایر اعمال مرتبط با آن بسیار کمک خواهد کرد.
از آنجایی که در زندگی روزمره با مفهوم مال و انواع آن بسیار سر وکار داریم، در این مقاله قصد داریم، تا تعریف مال را بیان کنیم و به این سوال پاسخ دهیم که مال چیست و در ادامه، به انواع و اقسام مال و تعاریف آنها مطابق با قانون مدنی ایران بپردازیم.
مال چیست ؟
در قانون مدنی، تعریفی اختصاصی از مال نشده است، اما با توجه به مواد قانون مدنی، می توان تا حدودی از این اصلاح حقوقی رفع ابهام نمود و آن را این گونه تعریف کرد :مال چیزی است، که مفید باشد و یک نیاز، اعم از مادی یا معنوی را رفع کند و همچنین، قابلیت اختصاص یافتن به شخص معینی را داشته باشد.
در اصطلاح عام ممکن است، دو لغت مال و دارایی به یک معنا در نظر گرفته بشوند، اما در معنای دقیق حقوقی، اینگونه نیست و دارایی، مفهوم گستره تری نسبت به مال دارد. مال، فقط بخش مثبت دارایی را شامل می شود، مثلا داشتن خانه یا ماشین، اما دارایی، شامل یک بخش منفی نیز بوده که شامل دیون و بدهی های هر فرد می باشد. در نتیجه، نمی توان این دو مفهوم را یکی دانست.
براساس قانون مدنی و سایر منابع حقوقی و نظرات متخصصین حقوقی، مال باید 4 ویژگی داشته باشد:
مال باید منفعت عقلایی داشته باشد، یعنی سودمند باشد و باید از نظر عقل، مال، ارزش و منفعت داشته باشد عقلایی یعنی عقلای جامعه برای آن ارزش قایل شوند. بنابراین، چیزی که منفعتی از نظر عقلا ندارد، مال محسوب نمی شود . مثلا یک دانه گندم مال نیست، زیرا به تنهایی ارزش و منفعتی ندارد، اما یک کیسه گندم را می توان مال دانست، زیرا دارای سود و منفعت بوده و می توان برای درست کردن نان، از آن استفاده کرد.
مال باید بتواند یک نیاز مادی یا معنوی را بر طرف کند، یعنی یا باید این قابلیت را داشته باشد، که بتواند یکی از نیازهای فیزیکی انسان و یا یکی از نیازهای روحی و روانی او را بر طرف سازد. باید به این نکته اشاره شود، که امروزه ویژگی هایی که برای انواع مال در نظر گرفته می شود، ممکن است با گذشته تفاوت پیدا کرده باشند.
در گذشته در خصوص مال، بیشتر، قابلیت مادی و فیزیکی آن، مد نظر بود، اما به مرور زمان و با توسعه جوامع، مال دیگر، محدود به کالا دارای قابلیت فیزیکی نبوده و حتی مواردی جز دسته اموال قرار می گیرد، که کالای مادی نیستند، اما مال محسوب می شوند . برای مثال، امروزه حق تالیف و حق سر قفلی هم چون، سبب ایجاد آثار و پیامدهای مالی می شوند و افراد از آن سود می برند و نسبت به آن حق مالکیت دارند ، مال محسوب می شوند .
مال باید قابلیت به مالکیت در آمدن داشته باشد، یعنی بتواند به شخص معینی اختصاص یابد و حق مالکیت را ایجاد کند. بنابراین برخی از اموال که مفید و ضروری هستند، اما نمی توانند به شخص خاصی تعلق داشته باشند، مال محسوب نمی شوند، مانند خورشید، هوا و دریاهای آزاد . این اموال به دلیل اینکه برای استفاده همه انسان هستند نمی توانند به کسی تعلق داشته باشند . البته بعضی از اموال وجود دارند، که لزوما مالک خاصی ندارند، ولی مال محسوب می شوند که شامل مشترکات عمومی، مباحات و اموال مجهول المالک است.
مال باید مشروع باشد. مشروع بودن مال به این معنا است که معامله آن نباید از لحاظ شرعی و قانونی، ممنوع و نامشروع باشد؛ مثلا خرید و فروش مشروبات الکی و مواد مخدر، ممنوع است. در این حالت، صاحب موارد مذکور، نمی تواند در خصوص آنها طرح شکایت کند. مثلا هیچ کس نمی تواند طرح شکایت سرقت مواد مخدر یا مشروب الکی نماید، زیرا بر اساس قانون و شرع، مواد مخدر و مشروب الکی، مال نیستند.
انواع مال
در قانون مدنی، اموال براساس معیارهای مختلف، به چند دسته تقسیم می شوند . از این رو اقسام مال عبارتند از :
مال مادی و مال غیر مادی : مال گاهی شی خارجی ، ملموس و قابل دیدن است، مثل خانه ، اتومبیل و غیره که در واقعیت وجود دارند. به این اموال ، مال مادی می گویند . گاهی هم موضوع مال در واقعیت، محسوس و قابل رویت نیست؛ مثل حق اختراع که در عالم خارج وجود ندارد، اما دارای فایده مادی هستند؛ این نوع اموال ، مال غیر مادی هستند .
عین و منفعت : اموال مادی، براساس یک تقسیم بندی به عین و منفعت تقسیم می شوند. عین که جمع آن اعیان است ، مالی است که وجود خارجی دارد و برای انسان، ملموس است؛ مانند خانه یا یک جفت کفش . منفعت ، مالی است که با حواس پنجگانه حس نمی شود، اما می توان وجود آن نفع را در یک عین تصور کرد.
برای مثال، خانه یک عین است، وقتی مالکی خانه اش را اجاره می دهد، در واقع، منفعت استفاده از خانه را به مستاجر داده است . مستاجر، بدون آن که مالک خود خانه باشد ، مالک منفعت استفاده از خانه است. بنابراین، سکونت منفعت خانه است. این نوع از منفعت در حقوق، مال محسوب می شود.
مال مصرف شدنی و مال قابل بقا : برخی از اموال، زمانی که مورد مصرف متعارف قرار می گیرند، تمام می شوند، مانند غذا ، میوه، که به آنها مال مصرف شدنی یا تمام شدنی می گویند . در مقابل، مصرف برخی از اموال باعث به پایان رسیدن آنها نمی شود، مانند لباس و یا دوچرخه که به آنها مال قابل بقاء گفته می شود.
مال منقول و مال غیر منقول : ا ین تقسیم بندی، در ماده 11 قانون مدنی، مطرح گردیده و مبنای آن، قابلیت اموال برای جابه جایی از یک مکان به مکان دیگر می باشد. مال منقول، مالی است که می توان آن، را از مکانی به مکان دیگر جا به جا کرد، اما مال غیر منقول، قابلیت جا به جایی ندارد و به موجب ماده 12 قانون مدنی، جا به جایی آن سبب نقض خود مال یا محل آن می شود.
مال مثلی و مال قیمی : مال مثلی، مالی است که اشباه و نظایر آن زیاد است و می توان نمونه های آن را به جای هم قرار داد، مانند حبوبات . اما مال قیمی مالی است که شبیه و مانند آن زیاد نیست و منظور تنها یک مال مشخص است. برای مثال، آپارتمان با شماره پلاک 54.
مال مفروز و مال مشاع : مال مفروز، مالی است کل آن، دارای یک مالک می باشد، اما مال مشاع، مالی است که چند نفر با هم در آن شریک هستند و چندین مالک دارد.
برای دریافت اطلاعات بیشتر در خصوص تعریف مال و انواع مال، در کانال تلگرام موضوعات حقوقی عضو شوید. کارشناسان مرکز مشاوره حقوقی دینا نیز آماده اند تا با ارائه خدمات مشاوره حقوقی دینا به سوالات شا عزیزان پیرامون تعریف مال و انواع آن پاسخ دهند.
سوالات متداول
1- منظور از مال چیست؟
مال چیزی است که مفید باشد و یک نیاز اعم از مادی یا معنوی را رفع کند و همچنین قابلیت اختصاص یافتن به شخص معینی را داشته باشد که در متن مقاله به صورت کامل توضیح داده شده است.
2- مال باید چه شرایط داشته باشد؟
مال باید دارای ویژگی های متفاوت مانند منفعت عقلایی باشد یا مثلا بتواند در مالکیت شخصی در بیاید که در متن مقاله تمامی شرایط به تفصیل توضیح داده شده است.
3- انواع مال شامل چه مواردی می شود؟
تقسیم بندی انواع مال گسترده است که می توان به مال منقول و غیر منقول اشاره کرد که در متن مقاله انواع دیگر آن به طور کامل توضیح داده شده است.
مدیریت جانبی و تغییر تیم های بازاریابی دیجیتال
ایده مدیریت جانبی موضوع جدیدی نیست. برای چندین دهه، مجله های تجاری و روانشناسان تشکیلاتی از آن به عنوان راه آینده یاد کرده اند. تحقیق اخیر در McKinsey نشان می دهد مدیریت جانبی می تواند «تجارت و زندگی حرفه ای شما را بهبود بخشد.»
مدیریت جانبی ایده ای برای همگانی کردن یک تئوری است. هر مدیرعاملی به شما خواهد گفت که چارت های هرمی تشکیلاتی در حال منسوخ شدن هستند و در عین حال، شبکه سازی و ایجاد یکپارچگی مهارت های مهمی به حساب می آیند. احتمالاً شما خواهید گفت، «همه انسانها یک رهبر هستند.»
اما به حرف من گوش کنید؛ مدیریت جانبی تنها تکرار مکررات نیست، بلکه تعریفی دقیق است از اینکه چگونه می توان به تأثیرات موفق بازاریابی رسید. اگر تیم شما از این روش استفاده نمی کند، به شما اطمینان می دهم تلاش های شما در زمینه های بازاریابی از جمله بهینه سازی موتور جست وجو، بازاریابی محتوا و بازاریابی رشد، بازده کامل را نخواهد داشت. به عبارتی دیگر، بازاریابان عموماً به این دلیل به اهداف خود نمی رسند که تیم آنها پویایی لازم را ندارد.
مطلب مرتبط: بازاریابی، کار تیم است نه یک نفر
من به صورت روزانه شاهد از دست رفتن فرصت های بزرگ هستم و شخصاً بیشتر و بیشتر بر روش های مدیریت و چگونگی موفقیت ریشه تجارت سودمند تلاش تیم بازاریابی کار می کنم. در ادامه به چهار روش که در بازاریابی دیجیتال و به وسیله مدیریت جانبی به موفقیت می رسند، اشاره خواهم کرد. امیدوارم این موارد در ایجاد تغییرات در تیم های بازرگانی تأثیرگذار باشند.
رهبران جانبی به صورت مستقیم ارتباط برقرار می کنند
رهبران سنتی به وسیله مدیران سطح پایین تر اطلاعات را منتقل می کنند و وظیفه این افراد برقراری ارتباط با رهبران تیم های دیگر و انتقال دستورات است. این روش از برقراری ارتباط باعث خواهد شد همکاری های فردی کاهش یابند و ایده های خوب نیز از دست بروند. این اتفاق در تشکیلات بزرگ و همچنین استارتاپ ها نیز اتفاق می افتد.
در تمامی شرایط ممکن، بازاریابان باید برای همکاری مستقیم با تیم های دیگر تشویق شوند. این روش سبب خواهد شد ایده های جدید رشد و پیشرفت کنند و مشکلات احتمالی ریشه تجارت سودمند نیز به سرعت نمایان شوند. شما از تعداد اشتباهاتی که به وسیله همکاری تیم ها از آنها جلوگیری می شود، شگفت زده خواهید شد. به طور کلی، ارتباط با پهنای باند بیشتر به دلایلی واضح، پربازده است.
رهبران جانبی ریسک پذیرتر هستند
همه از ایده «شکست سریع» استقبال می کنند، اما من در تجارت های دنیای واقعی شاهد تیم هایی هستم که به صورت ناموفق تاکتیک های جدید بازاریابی را پیاده سازی می کنند؛ حتی بدتر از آن، از بهترین و مهیج ترین ایده های خود استفاده نمی کنند.
این سبک از محافظه کاری در مدل های رهبری عمودی منطقی به نظر می آید. چرا مدیران هنگامی که مسئول تمامی شکست های آینده تیم شان هستند، باید دست به ریسک های بزرگ بزنند؟ هیچ کس نمی خواهد شهرت خود را به خصوص در زمینه شغلی به خطر بیندازد. در بیشتر تشکیلات بوروکراتیک که لایه های زیاد مدیریت در تمامی تصمیم گیری ها دخیل هستند، اغلب تأیید از جانب سهامدارانی که درک صحیحی از فعالیت های محرک و روبه جلو ندارند، مورد نیاز است.
راه حل بسیار ساده است: بازاریابان دیجیتالی به خودمختاری بیشتری نیاز دارند. تیم ها باید سهامداران را شناسایی و با آنها مذاکره کنند و به صورت سنتی از پروتکل های بالا به پایین استفاده نکنند. این امر در میان ایده هایی که به پیشبرد تاریخچه یک برند کمک می کنند، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این آزمایش ها دقیقاً سبب خواهند شد استراتژی محتوایی برنده را پیدا کنید. به یاد داشته باشید، حذف یک محتوا، مقاله، صفحه ورودی و یا عایدی، به سادگی منتشرکردن آن است.
آیا امکان شکست وجود خواهد داشت؟ البته. هدف اصلی کاهش ریسک پذیری سازمانی است، بنابراین باید روش های موفقیت آمیز را فرا بگیرید.
رهبران جانبی باید گزارش هایی ساده ارائه دهند
در این جهان، دو نوع داشبورد بازاریابی وجود دارد: یک دسته که به تیم های اجرایی برای درک فعالیت های داخلی بازاریابی کمک می کنند و دسته دیگر که در واقع فعالیت های بازاریابی را اطلاع رسانی می کنند. تیم های بازاریابی از گروه اول متنفرند و همواره طرفدار گروه دوم هستند.
در این صورت چرا کسی باید به دنبال ساخت گروه اول باشد؟ به این دلیل که رهبری سلسله مراتبی عموماً خواهان «وضوح» است. من بسیاری از تیم ها را مشاهده کرده ام که ساعت های بسیاری را صرف ایده پردازی یک داشبورد می کنند و در نهایت متوجه می شوند که هیچ کس از آن برای اطلاع رسانی فعالیت های بازاریابی استفاده نمی کند.
این سبک از «متریک های دفاعی» باعث هدر رفتن بسیار زیاد زمان و منابع می شوند. تیم ها باید مسئول نتایج باشند و نه متریک ها و این دقیقاً چیزی است که در میان بازاریابانی که مدیریت جانبی دارند، مشاهده می کنید. آنها نگران اعدادی هستند که تصمیم گیری های روزانه ایشان به آنها وابسته است.
پیشنهاد من این است که تیم های بازاریابی هیچ گاه بیش از چهار شاخص عملکرد را گزارش ندهند. این گزارش شامل نشانه هایی مانند حالت ها، موقعیت کلیدواژه ها، ترافیک کانال و در نهایت مباحثه می شود. هر مطلبی بیشتر از آن یقیناً مازاد خواهد بود.
رهبران جانبی «برای شتاب بیشتر، ابتدا آهسته حرکت می کنند»
رهبران عمودی به برنامه ریزی، زمانبندی و واگذاری مسئولیت های دشوار به تیم خود علاقه دارند. من کاملاً دلیل این کار را درک می کنم، اما عموماً این اتفاق سبب خواهد شد صداهایی که در آینده مهم تلقی خواهند شد، نادیده گرفته شوند.
به گفته جی کانگر (Jay Conger)، پروفسور رفتار تشکیلاتی در دانشکده تجاری لندن، بهترین روش «تعهد و حمایت از نتیجه دلخواه و دعوت برای مشارکت افراد در تعریف فرآیند، به منظور رسیدن به آن هدف» است. این روش جانبی به تیم های بازاریابی اجازه خواهد داد در ابتدای کار سخنان تمامی سهامداران و همکاران را بشنوند.
با وجود اینکه بیشتر این تلاش ها در ابتدا بسیار بی نظم و سطحی به نظر می رسند، اما در بلندمدت اکثراً بسیار سریع تر عمل خواهند کرد، زیرا اعتراضات پیشتر شنیده شده و توافق های لازم به دست آمده اند. به عبارتی دیگر، یکپارچه سازی نیروهای محرک در یک ائتلاف قدرتمند و چندمنظوره، شکل گرفته است.
مطلب مرتبط: ویژگی های تیم بازاریابی حرفه ای
اگر شما از حرکت با سرعت پایین نگران هستید، به شما پیشنهاد می کنم یک لیست از کارهایی که حتماً باید صورت پذیرند را جمع آوری، از سندیکا شدن آنها اطمینان پیدا کنید و سپس آنها را کنار بگذارید. این روش به تیم شما اجازه خواهد داد به جای قرار گرفتن در یک چارچوب فشار و تقاضای سریع، خلاقانه تر فکر کنند.
رهبری جانبی: سود نهایی
مدیریت جانبی یک روش تحلیل شده سلسله مراتبی تشکیلاتی است که ریشه تجارت سودمند برای هر قسمت از تشکیلات شما سودمند خواهد بود. البته اهمیت آن در زمینه رشد بازاریابی، که نیازمند سرعت، بازده، ارتباطات واضح و همکاری است، بیشتر از سایر زمینه هاست. در تجربه من، رهبری جانبی معمولاً تفاوت میان برنامه های بازاریابی موفق و شکست خورده است.
تابآوری فرهنگی و ویروس کرونا
تعریف تابآوری
تابآوری، معادل واژه انگلیسی “Resiliency” است. این واژه ، از ریشه لاتین resili به معنای" بازگشت به عقب" مشتق شده است. تابآوری در فرهنگ لغت، خاصیت کشسانی، بازگشتپذیری و ارتجاعی معنا شده است . در زبان فارسی، علاوه بر خود واژه تابآوری، از واژگان و عبارات دیگری هم برای اشارهکردن به اینمهارت و ویژگی، استفاده میشود؛ از جمله: آستانه تحمل، مدارا کردن، صبر و بردباری ، انعطافپذیری و انطباق با شرایط..
ریشه تابآوری ازعلم فیزیک گرفته شده است و به معنی "جهیدن به عقب" است. در واقع افراد تابآور میتوانند منعطف باشند و به عقب بجهند. آنها توانایی زنده ماندن و حتی غلبه بر ناملایمات را دارند .
تابآوری، مهارتی است مناسب برای پشت سرگذاشتن مشکلات زندگی حتی وقتی که شرایط نامطلوب و سخت وجود دارد. تابآوری ویژگی یا خصلتی نیست که برخی دارای آن باشند و برخی آنرا نداشته باشند، به بیان دقیق تر، تابآوری بیانگر تعاملی بین انسان و محیط است. تابآوری اشاره به ایستادگی در برابر خطر دارد اما یک پدیده تدریجی است و انباشت خطر می تواند حتی تاب آورترین افراد را نیز مغلوب سازد.
تابآوری نوعی تعامل با عامل خطر است یعنی ماهیتی رو به رشد دارد که از بیولوژی و تجارب اولیه زندگی منشاء میگیرد و عوامل محافظتی میتوانند از طریق شیوههای مختلف در مراحل متفاوت رشد، عمل کنند.
به عبارت دیگر، تابآوری ظرفیتی برای مقاومت در برابر استرس و بحران ریشه تجارت سودمند است. دانشمندان همیشه تلاش کردهاند که این توانایی انسان را برای سازگاری و غلبه بر خطر و سختیها افزایش دهند.
تابآوری به این معنی نیست که از این طریق بتوان زندگی بدون استرس و درد داشت، در واقع تابآوری به معنی توانایی مقابله با شرایط دشوار و پاسخ انعطاف پذیر به فشارهای زندگی روزانه است . تاب آوری، استرس را محدود نمیکند و مشکلات زندگی را از بین نمی برد بلکه به افراد قدرت میدهد تا با مشکلات زندگی، مقابله سالم داشته باشند و بر سختیها غلبه کنند.
مهمترین ویژگیهای انسانهای تاب آورعبارتند از:
۱- تواناییهای اجتماعی وکفایت اجتماعی (مانند تفاهم، انعطاف پذیری فرهنگی، همدلی، مهربانی، مهارت های ارتباطی و حفظ شوخطبعی حتی درشرایط سخت)
۲- داشتن مهارت حل مسأله (مانند برنامه ریزی، یاری جوئی، تفکر انتقادی و خلاق).
۳- خود گردانی (مانند احساس هویت، خودکارآمدی ، خودآگاهی ، تسلط بر وظایف و کنارهگیری سازگارانه از مفاهیم و شرایط منفی یا ناسازگار)
۴- احساس ارزشمندی، هدفمندی و باور به آیندهای روشن(هدفگیری، آرمانهای تحصیلی، خوشبینی، اعتقاد دینی و روابط معنوی) .
معنای تابآوری فرهنگی
تابآوری فرهنگی را میتوان مجموعهای از دانشها، سنتها ، باورها ، داشتهها یا سرمایههای به جای مانده از گذشته، نوعی از احترام به منابع بومی، مهارتها، تجارب، ارزشها، پیوندهای درون اجتماع بومی از یک طرف که در کل میتوان آنها را تحت عنوان میراث فرهنگی گذشته نام گذاری کرد و ازطرف دیگر، عناصری که در شرایط جدید در قالب هویت، آگاهی، باور به اجتماع بومی خود، معرفت از اهمیت عناصر بر جای ماندهاند، که می توان به عنوان میراث امروزین نام برد، تعریف کرد.
به عبارت دیگر، مجموعهای از میراث گذشته و میراث امروزین که به کمک تابآوری میآیند را میتوان" تاب آوری فرهنگی" در نظر گرفت.
در ارتباط با تحلیل معیشت، تابآور فرهنگی به جوامعی گفته میشود که به طور جمعی و آگاهانه در طول دورههای آسیبپذیری و تغییر، با ترسیم راهبردهای مختلف معیشتی از تحلیلی بر چالشها و آسیب پذیری ازطریق تجاربشان و دانشی که برای نسلها حفظ شده است، مقاومت می کنند.
جوامع همیشه قادرند که برای بازیابی شان از اثرات شوک و احتمالات از تجارب، مهارتها ، دانشها و شیوه های آزمون و خطا استفاده کنند.فرهنگ به عنوان سوپاپ اطمینان برای افرادی عمل می کند که با تقویت تاب آوری طبیعی و ظرفیتهای موجود دارایی های جامعه خود، از راهبردهایی استفاده می کند تا در برابر تغییرات غیرقابل پیش بینی، مقاومت کند. بنابراین، سنتهای فرهنگی یکی از عمده ترین عوامل عمده در کمک به مردمی که ظرفیتهاواستعدادهایشان را درک می کنند، است. مردم یک جامعه میتوانند از طریق روح جمعی که در فرهنگ سنتی وبومی آنها وجود دارد بربسیاری از دشواری ها غلبه کنند. فرهنگ به حفظ و ایجاد سرمایه اجتماعی قوی کمک میکند و یکی از داراییهای باارزش مردم است که در برابر تهدیدات به امرارمعیاش و پایداربودن، اعتمادسازی، وابستگی متقابل و مشارکت، استفاده میشود.
با توجه به این عناصر فرهنگی در یک اجتماع، پایداری واستقامت افزایش می یابد .معیشت سنتی وقتی که مشکلات رخ میدهد، قواعدی را برای نظارت بر استفاده و احترام به منابعشان و تعهداتشان فراهم میکند. سنتهای فرهنگی در جامعه رونق مییابد و بنابراین، جنبه های خلاق، فعال و تجربی مردم را تشکیل می دهد. البته باید این نکته رایادآورشدکه سنتها تنها یک رسم منفعلانه نیست، بلکه به طور فعال عمل میکنند. سنتهای فرهنگی همیشه در تقویت راهبردهای معیشتی و مقاومتهای خانوار، مؤثر نیستند. در برخی مثالها، سنتهای مردم سازگاری شان را در زمانهای دشواری ،تضعیف میکند.
برخی از موقعیتهای غیرقابل کنترل میتوانند مردم را وادار کنند تا مهارتهای به ارث برده شده را رها کنند و به منابع دیگر درآمد حرکت کنند. این موقعیتهای غیر قابل کنترل، چالشهایی است که جوامع با آن روبرو میشوند.
اهمیت "تابآوری فرهنگی" به عنوان یک مفهوم تحلیلی به نقش فرهنگ و زمینه فرهنگی تأکید دارد.
تاب آوری فرهنگی در زمینه دستیابی به سیستم معیشتی پایدار در محیط اجتماعی است. در بحث تاب آوری فرهنگی باید این امر را تاکید کرد که چگونه عوامل فرهنگی نقشی را در موفقیت سازگاری ایفا میکند و براساس شبکه ای از اعمال اقدامات متقابل، تعهدات و درخواستها و داراییها پویایی سازگاری و تطبیق را برجسته میسازد.
برخی محققین بررسی کردهاند که چگونه انسانها با پیچیدگی تغییر در جهان معاصر، کنش و تعامل دارند و یا میتوانند در این سازگاری دوام آورند. تابآوری فرهنگی در دستیابی به پایداری یک اجتماع مهم و حیاتی است. جوامع محلی از طریق بسیج و مدیریت داشتههای شان برای تابآوردن فرهنگشان در برابر با سختیها تلاش میکنند.
تابآوری فرهنگی نوعی تقویت بخشی فرهنگ و سنتها به عنوان منبعی که پافشاری ومقاومت در برابر آسیبپذیریهای معیشتی را قادر میسازد، است.
به نوعی، تابآوری فرهنگی همان راهبردهای تطبیق آن فرهنگ با تغییرات است.
هر اجتماعی برای تابآوری فرهنگی از راهبردهایی استفاده میکند. این راهبردها میتوانند آگاهانه یا نا آگاهانه باشد. راهبردهای آگاهانه از طریق انتخابها تعیین میشود. برخی از این راهبردها، غیرداوطلبانه است یعنی فعالیتهای "غیرقصدمندانه".
تابآوری فرهنگی همان ترجمه مردم از تنوع فرهنگی به فرصتهای معیشتی، زیستمحیطی و غیره است. سامانههای اجتماعی -فرهنگی میتوانند شامل دانش سنتی، مهارتها، تجارت، ارزشها، آداب و رسوم و نگرشها برای بقای خودشان باشد. این ها نوعی تواناییشان برای سازگارشدن با فشارهای بیرونی و اختلالات از طریق شیوه ی خودشان است که در طی نسلها به دست میآید.
اهمیت فرهنگ در بسیاری از زمینهها، امری کاملا پذیرفته شده است. درک مخاطرات و نیازهای امنیتی تا حدود زیادی وابسته به فرهنگ است که ارتباط نزدیکی با ارزشها و تاب آوری دارد. اگر قرار است تاب آوری یک ویژگی مهم جوامع آینده باشد پس "بعد فرهنگی "با تمام دلالتهایش بر مفاهیم خلاقیت و تنوع باید در نظر گرفته شود.
امروزه برای گسترش و تعمیق آگاهی در مورد نقش تابآوری در زندگی ما و ایجاد راه حلهای انعطافپذیر مجموعه دیگری از اصطلاحات باید خلق شوند. کلماتی که به لطف آنها معلوم شود که انعطاف پذیری چگونه ابتدا به تخیل ما و سپس به گفتمان اجتماعی و فرهنگی ما وارد میشود. با نگاه فرهنگی، تابآوری و راهحلهای تابآورانه، پتانسیل بیشتر و ظرفیت قویتری پیدا میکنند. این اصطلاحات کاملا ریشه در فرهنگ محلی دارند.
تابآوری در هر فرهنگ، مفاهیم مخصوص به خود را دارد. ریسک پذیری، عدم قطعیت، پذیرش اشتباه، خلاقیت، نوآوری، انعطاف پذیری، انطباق پذیری، احیا و بازسازی و انتظام بخشی تنها قسمتی از مفاهیم مرتبط با فرهنگ تابآوری هستند.
سهم عمده تاب آوری کلی از فرهنگ سرچشمه میگیرد.ایجاد و حفظ انعطافپذیری و تابآوری فردی وسازمانی در مواجهه با وضعیتهای غیرمنتظره و اختلالی، میتواند تاثیر بسیار مهمتری داشته باشد. انعطافپذیری در اینجا شامل عناصری مانند انسجام یا توان گرفتن تصمیمات سودمند جمعی، قابلیت انطباق یا بازطراحی ساختار، چابکی یا قدرت تصمیمگیری و اجرای آنها با سرعت بالا، ارتباط مداوم و مستمر با ذینفعان، اعتبار و اطمینانبخشی و اعتمادسازی است.
امروزه سازمانها اذعان دارند که سهم عمده تابآوری، از فرهنگ سرچشمه میگیرد ودرعین حال، بیشترین تهدیدات و مخاطرات برای تابآوری ریشه تجارت سودمند آنها نیز متوجه فرهنگ سازمانی آنها است در نتیجه، عمده تمرکز آنها نیز به طورطبیعی بر حوزه فرهنگ خواهد بود. در واقع هیچ سازمانی نمیتواند تابآوری بالایی داشته باشد مگر اینکه این امر را در هسته" فرهنگ سازمانی" خود نهادینه کرده باشد.
ویروس کرونا(corona virus)از سال 2019میلادی(1398شمسی)دنیا وبه تبع آن کشورمارا تحت تاثیر قرارداده است.
این ویروس وبیماری همهگیر ناشی ازآن، عرصههای مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و حتی جنبههای شخصی وخصوصی انسانهارا به شدت تحت تاثیر قرارداده است به گونهای که جوامع مختلف برای مواجهه، مدیریت ومبارزه با این چالش جدی مجبور به ایجاد تغییرات و تحولات جدی درهمه حوزهها شدهاند. به عبارت دیگر چارهای جز ایجاد تغییرات وتحولات اساسی درجنبههای اجتماعی وفردی برای تقابل بااین مشکل وجودندارد وجوامعی که دیرتر اهمیت وفوریت این تغییرات را درک کردند،آسیبهای بیشتری از این بیماری دیدهاند.
اکنون باتوجه به همهگیری وجهانگیری بیماری کرونا درهمه ی دنیا ،تفاوت کشورها وجوامع دردرگیربودن یا درگیرنبودن با این بیماری نیست بلکه ناآشنایی با مفهوم تابآوری ونداشتن مهارت دراین زمینه و یا متفاوتبودن سطح تابآوری ملتها، باعث ایجاد تفاوت وتمایز درآنها شده است.
مفهوم تابآوری فرهنگی ومولفهها وابعاد آن میتواند برای درک راحت تر تغییرات،مواجهه با وضعییت غیرمنتطره ناشی از وقوع کرونا، تطابق و سازگاری باوضعیت چالشی جدید و مهمتراز همه انعطافپذیری و مقاومت سازنده در مقابل اثرات این ویروس منحوس به کار گرفته شود.
ابعاد شش گانه تابآوری عبارتند از:
1-خود مدیریتی(یاخود تنظیمی)
2-قدرت سازگاری
3- حفظ سلامت روانی
4- غلبه برمشکلات
5-بازسازی وترمیم زندگی
6-رشد و توانمندسازی بیشتر
چون تابآوری در هر سن و در هر سطحی می تواند رخ دهد و سازهای شناختی و قابل آموزش است؛ برای آموزش وتقویت هرکدام از ابعاد شش گانه ی تابآوری، میتوان ازویژگیهای فرهنگی بهره برد.
به عبارت سادهتر میتوان گفت جوامع بارویکرد تابآوری فرهنگی، باید بااستفاده از ظرفیتهای بالفعل وبالقوه و نیزویژگیهای مثبت موجود درفرهنگها،خرده فرهنگها، فرهنگهای محلی وفرهنگ سازمانی، آستانه تحمل فردی، اجتماعی و ارگانیک را جهت مقابله و مدیریت بهتر و مؤثرتر انواع چالشها و بهویژه مخاطرات وآسیبهای ویروس کرونادرهمه ی عرصه های زندگی بشری، بهبود بخشند.
گلدکوئیست یک بازار نامطمئن
دوستانم اصرار می كردند كه حتماً در جلسه ای شركت كنم، در حالی كه نمی دانستم این جلسه چیست و بیشتر حدس می زدم یك مهمانی خانوادگی باشد كه با نوعی غافلگیری همراه است. اما پس از آنكه سرانجام در جلسه نسبتاً مرموز آنها شركت كردم، متوجه شدم دوستانم در واقع می خواهند مرا هم به جرگه شبكه ای بكشانند كه پیش از آن خودشان در آن عضو شده بودند. شبكه ای كه این روزها بیشتر از هر بازاریابی دیگری مطرح شده و مبلغان آن نه كارمندانی از طرف مدیران شركت كه در واقع مشتریان آنها هستند. در این سیستم نسبتاً ساده هر كسی كه بتواند افراد بیشتری را به این شبكه بكشاند و آنها را به خرید سكه وادار كند، در واقع یك نفر به زیرمجموعه خود اضافه كرده كه موجب كسب سود برای وی می شود. مبلغان گلدكوئیست در واقع با چنین شیوه ای افراد را خود به خود به سمت كسب سود بیشتر و اضافه كردن افراد بیشتر ترغیب می كنند. بازاریابی شبكه ای و آنچه كه این روزها تحت عنوان گلدكوئیست و یا EBL در محافل مختلف مطرح است، در واقع ریشه در همان سیستم معروفی دارد كه چند سال قبل طی یك سونامی و با نام «پنتاگونو» در سطح كشور مطرح شد و در مدت زمانی كوتاه تعداد زیادی از افراد به جرگه شبكه ای پیوستند كه وعده هایی چون پولدار شدن سریع و كم زحمت را به مشتریانش می داد. شركت های بسیاری به این ترتیب ایجاد شد تا حتی به طور مستقیم به فعالیت در این زمینه بپردازد، اما ناگهان با غیرقانونی اعلام شدن این نوع تجارت تمامی این شركت ها و فعالیت های رسمی آنها تعطیل شد و در این میان بیشترین ضرر و زیان به كسانی وارد آمد كه به تازگی وارد این شبكه شده بودند.
● زمینه های رشد بازاریابی شبكه ای
فراهم بودن زمینه های رشد چنین شبكه هایی در ایران و از همه مهمتر مشكلات اقتصادی بخش متوسط و پایین جامعه را كه معمولاً از به دنبال راه های سریعی برای پر كردن خلأهای خود است را به سمت و سوی این بازاریابی ترغیب می كرد. اینترنت برای پنهان نگاه داشتن هویت واقعی صاحبان و ذینفعان اصلی این شبكه ها ابزار بسیار سودمند و كارایی بود. به این ترتیب طی مدت كوتاهی بازار این شبكه ها با استفاده از سایت های اینترنتی رونق گرفت و روی آن اطلاعاتی قرار می گرفت كه عمدتاً صحت و سقم نداشت. چنین سیستم تبادل مالی ای به دلیل این كه از ضریب كافی امنیتی برای دریافت مبالغ از مشتریان و ارائه سود و یا جنس مورد نظر به آنان برخوردار نبود، در بسیاری از موارد به كلاهبرداری ها و سوءاستفاده هایی منجر می شد كه عملاً حتی قابل پیگیری هم نبود. در واقع هیچ موسسه معتبر مالی تبادلات مالی را در این سیستم ها تائید و پشتیبانی نمی كرد و هیچ گونه دسترسی هم به صاحبان اصلی این شركت ها كه عمدتاً در خارج از كشور به سر می بردند، وجود نداشت. بسیاری از این سیستم ها با بهره گیری از تجربه شكست خورده پنتاگونو برای هر بازاریابی مدت زمان مفیدی را در نظر می گرفتند، به این ترتیب طی سال های اخیر انواع و اقسام بازاریابی های شبكه ای با عناوینی چون پرایم بانك، سولاتیر كیمبرلی، مای سون دایاموند و. شكل گرفتند كه هر كدام پس از مدتی با پایان یافتن زمان مقتضی از سوی گردانندگانشان تعطیل می شدند و به شكلی دیگر درمی آمدند. این پوست اندازی در واقع به نفع گردانندگان اصلی این شبكه ها تمام می شد. چرا كه در سیستم بازاریابی شبكه ای افرادی كه در بالای هرم قرار می گیرند، بالاترین سود را كسب می كنند. بنابراین به سادگی و با درك شرایط نامطلوب برای یك بازاریابی با تغییری در نوع جنس (مثلاً از الماس به سكه یا از سكه به محصولات نسبتاً فرهنگی و. ) یك بازاریابی جدید به راه می اندازند و چون خود در رتبه های بالای هرم این بازار قرار می گیرند، سودهای كلانی را به جیب می زنند. گلدكوئیست كه این روزها شهرت آن از سایر بازاریابی شبكه ای به مراتب بیشتر است در واقع نوع بازپروری شده همین بازاریابی است كه مدت ها پیش در شهرهای جنوبی ایران با عنوان بازاریابی سكه جا افتاده بود. با كمی تغییر گلدكوئیست توانست با استفاده از برخی تمهیدات دوباره به رونق گذشته خود و حتی بیشتر دست یابد.
● چرا كلاهبرداری
مبلغان بازاریابی شبكه ای و خصوصاً گلدكوئیست برای آنكه ناامن بودن شبكه تبادلات مالی را بپوشانند، معمولاً از وعده ها و اخبار فریبنده ای استفاده می كنند. عضویت بانكداران معروف جهان در این شبكه، تامین امنیت آن توسط پلیس اینترپل و یا متصل بودن مقامات بالای كشور به این شبكه از جمله ادعاهایی است كه هنگام جلب مشتری و برای جذب او عنوان می شود. همچنین استفاده از برخی شخصیت ها برای طراحی سكه ها نیز صرفاً به همین دلیل صورت گرفته است. در میان وعده هایی كه اخیراً به مشتریان عمدتاً كم اطلاع این بازاریابی عنوان می شود، این است كه این بازاریابی یك نوع تجارت الكترونیكی است و در واقع باید با استفاده از آن نوعی از تجارت الكترونیكی رخ دهد كه در تمام دنیا نیز مرسوم است. این در حالی است كه كسی كه كوچكترین آشنایی با مفاهیمی چون تجارت الكترونیكی داشته باشد، متوجه می شود كه این شعار صرفاً جهت جذب مشتری به كار می رود. چون بحث تجارت الكترونیكی آنقدر گسترده و بزرگ است كه یك بازاریابی از نوع گلدكوئیست اساساً از زیرمجموعه های آن نیز به حساب نمی آید. ضمن این كه تجارت الكترونیكی در همه جهان با استفاده از ابزارهای امن و شناسایی فروشنده و خریدار صورت می گیرد. در حالی كه در گلدكوئیست عملاً مسئولان گلدكوئیست شناسایی نمی شوند.
● برخورد با گلدكوئیست
هر چند به تازگی بحث مربوط به برخورد با گلدكوئیست در محافل مختلف مطرح می شود، اما در واقع برخورد با این شبكه ها از مدت ها قبل آغاز شده بود اما به دلیل آنكه این برخوردها ریشه ای و دقیق نبود و از طرف دیگر صرفاً با برخی عوامل انتهایی این شبكه ها صورت می گرفت، نتیجه چندانی نداشت. شركت هایی كه به بازاریابی شبكه ای می پردازند، سعی كرده اند بارها آن را به صورت یك شركت رسمی در داخل كشور به ثبت برسانند ولی به دلیل آنكه عملاً از چنین ظرفیتی برخوردار نبوده اند، هیچ گاه در این زمینه موفق نبوده اند.كمیته مبارزه با جرایم رایانه ای قوه قضائیه و همچنین بخشی از جرایم رایانه ای ناجا همواره توسعه این شبكه ها را مدنظر قرار داده اند و در برخی موارد نیز با مسئولان آنها برخوردهایی را انجام داده اند. اما شاید گسترده ترین اقدام علیه این شبكه زمانی صورت گرفت كه شعبه ۳ دادستانی تهران طی فراخوانی اعلام كرد كه این شبكه غیرقانونی است و با مسئولان آن نیز برخورد می كند. این شعبه همچنین از همه كسانی كه در این شبكه به نوعی گرفتار شده اند، خواست كه نسبت به اعلام شكایت از این شبكه اقدام كنند. این شعبه همچنین پس از مذاكراتی كه از طریق واسط با برخی از مقامات گلدكوئیست انجام داد خواستار جبران ضرر و زیان مربوط به مال باختگان این قضیه شد اما با وجود توقیف هزاران سكه طلا كه توسط مقامات این شركت به طرف ایرانی پرداخت شد، هنوز از وضعیت شكایت ها و تحویل سكه های طلا به كسانی كه فریب این بازاریابی را خورده اند، خبری نیست.
● مشكلات و ضعف های این بازاریابی
گلدكوئیست هر چند با ظاهر و صحبت های فریبنده به دلایل مختلف اجتماعی و اقتصادی توانسته در بخش هایی از جامعه ایرانی نفوذ كند اما به واقع بیشترین دلیل رشد آن مربوط به نحوه بازاریابی آن است. در این سیستم از آنجا كه تبلیغ به صورت سینه به سینه صورت می گیرد و در واقع هر فرد مشتری خود یك مبلغ محسوب می شود به نوعی كاراترین وسیله تبلیغاتی به شمار می آید. هر چند مشتریان این شبكه عمدتاً به سود خود توجه می كنند، اما در واقع بسیاری از مشكلات این شبكه از دید فعالان و مشتریان آن پنهان می ماند. مسائلی از جمله این كه آیا چنین سیستمی كه صرفاً یك گردش مالی بدون پشتوانه یا انجام كار تولیدی است تا چه حد می تواند به اقتصاد یك كشور ضربه وارد كند و همچنین میزان ضرر و زیان ناشی از خرید سكه (قیمت واقعی سكه به اندازه وزن طلای آن نیست) در صورتی كه تازه مشتری آن را دریافت كند، قابل مطالعه است. از طرف دیگر میزان خروج ارز در قبال چنین بازاریابی هم ریشه تجارت سودمند به مشكلات این بازاریابی اضافه می شود. گلدكوئیست و بازاریابی هایی از این دست به نفوذ خود در داخل كشور ادامه می دهند و به دلیل آنكه هیچ قانون و مسیر برخورد مناسبی برای مواجهه با آن وجود ندارد، عملاً چندان امیدبخش نیست. مطمئناً مدیران بازاریابی گلدكوئیست در جریان این برخوردها هستند و از هم اكنون به فكر بازاریابی بعدی هستند و دارند برای آن نام جدیدی انتخاب می كنند.
دیدگاه شما