بررسی رابطه بین رشد سود و بازده سهام با استفاده از مدل سود باقی مانده در بورس اوراق بهادار تهران
موضوع اصلی این پژوهش بررسی رابطه بین رشد سود و بازده سهام با استفاده از مدل سود باقی مانده در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. در این پژوهش از مدل سود باقی مانده برای تفکیک رشد سود به رشد سرمایه به کار رفته و رشد سود باقی مانده و بررسی رابطه آنها با بازده جاری و آتی سهام استفاده شده است. اطلاعات مورد نیاز برای دوره زمانی 1383 تا 1390 جمع آوری و برای آزمون فرضیهها از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. نتایج نشان میدهد بین رشد سود باقی مانده و بازده جاری سهام رابطه مثبت و معنیدار و بین رشد سرمایه به کار رفته و بازده جاری سهام رابطه منفی و معنیداری وجود دارد، همچنین بین رشد سود باقیمانده و بازده آتی سهام رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد و بین رشد سرمایه به کار رفته و بازده آتی سهام رابطه معنیداری وجود ندارد.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Relationship between Earning Growth and Stock Returns by Using Residual Income in Tehran Stock Exchange (TSE)
نویسندگان [English]
- B Shamszadeh 1
- M Sadeghifar 2
- B Almasi 3
1 Assistant Professor of Accounting Bu-Ali Sina University, Hamadan, Iran
2 Assistant Professor of Statistics, Bu-Ali Sina University, Hamadan, Iran
3 Master of Accounting, Hamadan Branch, Islamic Azad University, Hamadan, Iran
چکیده [English]
The main objective of this study is to explore the relationship between earnings growth and stock returns using the residual income (RI) model in companies listed on the Tehran Stock Exchange. We use residual income (RI) for decomposing earnings growth into growth in RI and growth in invested capital in order to explain its relationship with current and future stock returns. Data were collected for the period 2004 to 2011 from TSE. We use Pearson correlation coefficient to test our hypotheses. The results show, significant positive relationship between growth in RI and current stock returns and significant negative relationship between growth in invested capital and current stock returns. Also, there is a significant positive relationship between growth in RI and future stock returns, and there is no relationship between growth in invested capital and future returns.
کلیدواژهها [English]
- Earnings growth
- Residual income
- Stock Returns
اصل مقاله
مدت طولانی بود که هم به لحاظ نظری و هم به لحاظ تجربی، سود و رشد سود به عنوان تبیین کنندههای اصلی بازده سهام تلقی میشدند [21]. سود حسابداری از جمله برترین شاخصهای اندازهگیری فعالیتهای یک واحد اقتصادی است [3]. منطق ارتباط سود حسابداری و بازده سهام در سال 1968 توسط بال و براون ارائه شده است [15]. در سال 1992 تئوری، مفاهیم و متغیرهای ضروری برای ارزیابی همبستگی بین سود حسابداری و بازده سهام در یک دوره بلند مدت از سوی ایستون، هریس و اولسون پایه گذاری شد [22].
اما ایراد سود حسابداری به عنوان تبیین کننده بازده سهام این است که در این معیار ارزیابی، تنها به کمیّت سود توجه میشود، در حالیکه برای تعیین ارزش واقعی شرکت باید به کیفیت سود نیز توجه کرد [9]. به این معنا که سود با چه میزان سرمایه گذاری به دست آمده؟ هزینه سرمایه چقدر بوده است؟ آیا همین که شرکت نسبت به سال قبل توانسته باشد سود بیشتری کسب کند کافی است؟ مطمئناً این طور نخواهد بود چرا که این سؤال پیش میآید که این میزان سود در ازای چه میزان سرمایه به دست آمده است؟ بنابراین سود حسابداری به تنهایی معیار مناسبی برای ارزیابی بازده سهام نیست زیرا در محاسبه آن هزینه سرمایه در نظر گرفته نمیشود.
در این پژوهش، از مفهوم سود باقی مانده برای تفکیک رشد سود به رشد سود باقیمانده، رشد سرمایه به کار رفته و اجزای دیگر استفاده شده است.
با استفاده از این تفکیک پرسشهایی مطرح میشود؛ اول اینکه آیا میتوان تغییرات بازده سهام را با استفاده از این تفکیک، بهتر تشریح کرد؟ دوم اینکه، آیا رشد سود باقی مانده و سایر اجزای رشد سود ارتباط متفاوتی با بازده دارند؟ سوم اینکه، آیا رشد سود باقی مانده و رشد سرمایه به کار رفته بازده آتی سهام را پیشبینی میکند؟
مبانی نظری
این موضوع که شرکت باید سودی بیش از هزینه سرمایه به کار رفته ایجاد کند، از مدتها قبل مورد توجه اقتصاددانان بوده است [17]. سالها پیش اقتصاددانان معروفی از جمله آلفرد مارشال عقیده داشتند که شرکتها برای ایجاد ارزش، باید سودی بیش از هزینه سرمایه به کار رفته ایجاد کنند [19].
پیتر دراکر میگوید: «تا زمانیکه یک شرکت سودی بیش از هزینه سرمایه ایجاد نکند دارای زیان است» [19]. در قرن بیستم این مفهوم با عناوین متفاوتی از جمله سود باقیمانده[1] تعریف شد [8].
سود باقی مانده عبارت است از: سود عملیاتی پس از کسر مالیات، منهای هزینه سرمایه به کار رفته.
این مدل با مفهوم با ارزش افزوده اقتصادی (EVA) تفاوت دارد. در مدل ارزش افزوده اقتصادی بایستی تعدیلاتی مانند: هزینه مطالبات مشکوکالوصول، هزینه مزایای پایان خدمت کارکنان، هزینههای تبلیغات، بازاریابی، آموزش، تحقیق و توسعه و اجاره، هزینههای معوق و. در سود عملیات پس از کسر مالیات و کل سرمایه به کار گرفته شده صورت گیرد که این تعدیلات، اصل محافظهکاری و رعایت یکنواختی در اجرای اصول پذیرفته شده حسابداری را نقض خواهد کرد و همچنین قضاوتهای شخصی را بالا میبرد و فرآیند جمعآوری اطلاعات برای محاسبه ارزش ذاتی شرکت را نیز طولانی میکند [8].
در محاسبه سود حسابداری، تنها هزینه تأمین مالی از طریق بدهی منظور میشود و مدیران وجوه فراهم شده توسط سهامداران را بدون هزینه فرض میکنند اما در مفهوم سود باقیمانده، هزینه تأمین مالی از طریق صاحبان سهام نیز منظور میشود. معیار سود باقی مانده شرایطی را فراهم میکند تا با در نظر گرفتن هزینه سرمایه به کار رفته، هم هزینه بدهی و هم هزینه حقوق صاحبان سهام، سود حسابداری را به سود اقتصادی تبدیل کرده و به این صورت عملکرد واقعی شرکت را بررسی و ارزیابی کرد.
بنابراین از آنجا که بازده سهام تابعی از رشد سود اقتصادی است، استفاده از یک شاخص اندازهگیری بهتر و مناسبتر میتواند توانایی بهتری برای تبیین بازده سهام داشته باشد. مدل سود باقی مانده یک معیار اقتصادی مناسب برای سهام داران است [13].
به نظر میرسد سود باقی مانده شروع خوبی برای اصلاح روابط تجربی بین رشد سود حسابداری و بازده سهام باشد. محققین حسابداری مدتهاست که سود حسابداری را به عنوان معیار ناقص سودآوری شرکت از دیدگاه سهامداران مورد انتقاد قرار دادهاند زیرا سود حسابداری هزینه فرصت سرمایه به کار رفته را منعکس نمیکند [14]. این محققین سود باقی مانده را نماینده بهتری برای سودهای اقتصادی میدانند زیرا که هزینه سرمایه به کار گرفته شده را لحاظ میکند. آنتونی (1973)، استفاده از سود باقی مانده برای تجزیه و تحلیل سودآوری شرکت را حمایت میکند. او اعتقاد دارد که «جامعه مالی بهتر میتواند نتایج عملکرد شرکت را قضاوت کند، اگر گزارشهای شرکت با شناخت هزینه سرمایه تجزیه و تحلیل شود» [13].
سود باقی مانده (Residual Income)
مدل سود باقی مانده یکی از معمولترین ابزارهایی است که برای ارزشیابی سهام و عملکرد شرکت استفاده میشود. این مفهوم در دهه 1920 توسط شرکت جنرال موتور و در دهه 1950 توسط شرکت جنرال الکتریک استفاده شد و از چهار دهه قبل در متون حسابداری مدیریت قرار داده شده است.
علیرغم این که مدل سود باقی مانده قابلیتها و کارایی لازم جهت استفاده را نسبت بازده سهام چیست؟ دارد اما در عمل تا سالها، کمتر مورد استفاده قرار میگرفت اما در چند سال اخیر توجه انجمنهای علمی را بیشتر به خود جلب نموده است. این مدل چارچوبی را در اختیار حسابداران قرار میدهد تا عملکرد شرکت را در شرایط حسابداری تعهدی تجزیه و تحلیل کنند [7].
سود باقی مانده یک معیار مناسب برای اندازهگیری عملکرد شرکتها و تصمیمگیریهای مدیریت است [14] و همچنین یک معیار اندازهگیری مناسب برای گزارشگری مالی است [13].
سود باقی مانده بر مدیریت ترازنامه تأکید دارد. مدیریت نادرست ترازنامه سبب افزایش غیر ضروری دارایی و در نتیجه افزایش سرمایه و زیاد شدن هزینه سرمایه میشود. این بدان معنی است که شرکتها برای افزایش سرمایه باید به هزینه سرمایه نیز توجه کنند و مثلاً با یک استقراض غیرضروری هزینه زیادی را در مقابل سودی که از آن منابع کسب میکنند، متحمل نشوند.
سود باقی مانده عبارت است از سود عملیاتی پس از کسر مالیات منهای هزینه سرمایه. برای محاسبه سود عملیاتی پس از کسر مالیات (NOPAT) صرفهجویی مالیاتی ناشی از هزینههای تأمین مالی از سود کسر میگردد [14]. ما در این جا به سود قبل از کسر بهره و بعد از مالیات نیاز داریم چرا که اگر هزینه بهره در محاسبه سود باقی مانده اضافه نشود موجب اندازه گیری مضاعف هزینه بهره میشود ولی از آن جایی که هزینه بهره یک هزینه قابل قبول مالیاتی است صرفهجویی ناشی از آن را لحاظ میکنیم.
در مدل بالا سود باقی مانده سال جاری؛ سود خالص سال جاری؛ هزینه بهره سال جاری؛ میانگین موزون هزینه سرمایه و سرمایه به کار رفته در سال گذشته است که شامل مجموع سهام عادی و تمام بدهیهای بهرهدار شرکت میباشد.
میانگین موزون هزینه سرمایه (WACC[2])
هزینه تأمین سرمایه برابر است با هزینه فرصت سرمایه برای تأمین کنندگان سرمایه؛ به بیان دیگر تأمینکنندگان سرمایه، سرمایه خود را در اختیار شرکت قرار نمیدهند مگر این که به اندازه هزینه فرصت خود، بازده کسب نمایند.
منظور از هزینه سرمایه، هزینه تأمین مالی شرکت برای انجام سرمایهگذاری یا تأمین سرمایه در گردش است که از دو بخش تشکیل شده است: یک بخش هزینه تأمین مالی از محل بدهی بلند مدت با بهره و بخش دیگر هزینه تأمین مالی از محل حقوق صاحبان سهام است. هر یک از این راهها هزینه خاص خود را دارد. رایجترین راه برای محاسبه هزینه سرمایه، محاسبه هزینه تأمین سرمایه از هر یک از روشهای ممکن (انتشار سهام عادی یا ممتاز و انتشار اوراق قرضه یا دریافت وام) و محاسبه میانگین موزون این اعداد است.
به همین دلیل این عدد را میانگین موزون هزینه سرمایه (WACC) مینامند [1].
رابطه بین سود و بازده سهام با استفاده از مدل سود باقی مانده
بالاچاندران و موهان رام در سال 2012 رابطه بین رشد سود و بازده سهام (R) را به شکل رابطه (1) بیان کردند [14]:
حال با استفاده از مدل سود باقیمانده رشد سود را تفکیک میکنیم که روش انجام کار به شرح زیر است:
سود باقی مانده (RI) سال جاری برابر است با:
بهطور مشابه (RI) دوره قبل برابر است با:
با کسر کردن معادله (3) از معادله (2) تغییرات RI را میتوان به صورت زیر بیان کرد:
بهمنظور ساده کردن مدل، متغیر را به معادله (4) اضافه و مجدداً کسر میکنیم:
بازده چیست؟
سود یا پاداش حاصل از هر نوع سرمایهگذاری، بازده نامیده میشود. این مفهوم نیز همانند ریسک برحسب درصد بیان شده و کیفیت آن، معمولاً بر مبنای دوره زمانی حصول، عملکرد سایر داراییها در مدت مشابه و شاخصهای پولی، ارزیابی میگردد. بازدهی سرمایهگذاران بازار سهام، از دو طریق افزایش قیمت سهم و سود نقدی سالانه، حاصل میشود. به منظور تعیین درصد بازدهی بهینه، معیار مشخصی وجود ندارد زیرا، همانگونه که در بالا اشاره شد؛ محاسبه بازدهی مطلوب میتواند تابعی از افق سرمایهگذاری، ماهیت دارایی، ریسک، هزینههای معاملاتی، نرخ بهره، درصد تورم و… باشد.
به عبارت دیگر، نحوه ارزیابی بازدهی اوراق دارای درآمد ثابت با سهام موجود در بورس که سود مقرر شدهای برای آنها وجود ندارد؛ کاملاً متفاوت است.
برای مثال اگر نرخ تورم کشور را ۲۰ درصد فرض کنیم، کسانی که در اوراق مشارکت با سود ۲۵ درصد سرمایهگذاری کنند؛ علاوه بر حفظ ارزش پول خود در مقابل تورم، ۵ درصد نیز بازده واقعی داشتهاند. اما زمانی که کارشناسان مالی به ارزیابی عملکرد بازار سرمایه میپردازند، علاوه بر موارد فوق، معمولاً تمرکز اصلی آنها بر مقایسه عملکرد بورس، با سایر بازارهای سرمایهگذاری نظیر ارز و طلا در مدت مشابه میباشد.
بازده در طرف مقابل ریسک بوده و به گونهای، نتیجه تقبل ریسک است. در واقع سرمایه گذاران به منظور دستیابی به بازدهی معقول حاضر میشوند تا درصد ریسک احتمالی مشخصی را تحمل کنند. واژه بازده، الزاماً به کسب سود تعبیر نمیشود و این موضوع به اشتباه در ذهن برخی سرمایه گذاران نقش بسته است. مثبت یا منفی بودن بازدهی، طبیعت سرمایهگذاری است و سود و زیان هر دو، پاداش معاملاتی ما محسوب میشوند. در یک کلام میتوان گفت، کسب بازدهی انگیزه تمام افراد از ورود به دنیای سرمایهگذاری است.
انواع بازده در بازار سهام
در معاملات سهام و بازار مالی، بازده به دو دسته کلی مورد انتظار و واقعی تقسیم میشود.
بازده مورد انتظار؛ پیش از ورود به معامله تعیین شده و بیانگر انتظارات سوددهی، از موقعیت معاملاتی مذکور است. به منظور تعیین بازده مورد انتظار خود از هر موقعیت معاملاتی سهام، باید به متدهای تحلیلی مختلف مسلط باشیم. برحسب تحلیل شرایط بنیادی و گزارشات مالی منتشره از سوی شرکتها، در مورد سود تقسیمی پایان سال، سناریوهایی در نظر میگیریم. سپس وضعیت نموداری سهم را بر اساس اصول و روشهای تکنیکالی بررسی نموده و اهداف قیمتی آینده آن، مشخص خواهند شد. در نهایت بازدهی تقریبی مورد انتظار با توجه به ریسک و حجم معامله، از مجموع پتانسیل سوددهی آتی سهم محاسبه میشود.
بازده واقعی؛ پس از خروج و بر اساس سود قطعی کسب شده از موقعیت معاملاتی، قابل محاسبه میباشد. به بیان ساده، مجموع اختلاف قیمت خرید و فروش سهم، سود نقدی و بعضاً درآمد حاصل از حق تقدمهای سهام، نشان دهنده بازده واقعی شما است. تفاوت بازده واقعی و مورد انتظار، بیانگر سطح کیفی سرمایهگذاری طی دوره مذکور است.
بسیاری از کارشناسان سرمایهگذاری توصیه میکنند که حین انجام محاسبات تعیین بازده مورد انتظار، رویکرد محافظه کارانهای داشته باشید. زیرا موجب میشود که با داشتن دیدگاهی واقع بینانه، درصد خطا کاهش یافته و از شناسایی سودهای موهومی جلوگیری شود.
نحوه تعیین بازده یک موقعیت معاملاتی
همانگونه که توضیح داده شد؛ برای محاسبه بازده واقعی باید پس از فروش سهام، مجموع سود حاصل شده از این موقعیت معاملاتی را محاسبه نمایید؛ تا درصد بازده نسبت به سرمایه کل مشخص شود. در همین راستا و به منظور درک عمیق مطلب، توجه شما را به یک معامله فرضی جلب میکنیم:
سرمایه گذار الف با دارایی ۵۰ میلیون تومانی خود، در بازار سهام تهران مشغول فعالیت است. وی در ابتدای سال تصمیم میگیرد؛ با افق سرمایهگذاری یکساله، روی سهام شرکت ایران خودرو سرمایهگذاری نماید. طبق تحلیل نموداری، پیش بینی میشود این سهم تا پایان سال، حداقل یک رشد قیمت ۲۰ درصدی را تجربه کند. همچنین نتایج تحلیل بنیادی نشان دهنده این است که شرکت وضعیت سوددهی فوق العادهای داشته و بر اساس سیاستهای مدیریتی فعلی، تقسیم سود نقدی ۲۰۰ تومانی به ازای هر سهم در پایان سال مالی، بسیار محتمل است.
حداکثر ریسک قابل تحمل برای این سرمایه گذار در موقعیت معاملاتی مذکور، ۱۵ درصد نسبت به کل سرمایه میباشد. اگر نقطه ورود مد نظر، در ناحیه قیمتی ۱۰۰۰ تومانی بوده و طبق استراتژی معاملاتی در صورت افت قیمت تا محدوده ۸۰۰ تومان، سرمایه گذار با پذیرش زیان از معامله خارج شود؛ با انجام محاسبات مربوط به تعیین حجم بر اساس مدیریت سرمایه مشخص میشود که این شخص مجاز است حداکثر ۳۷۵۰۰ سهم از این شرکت را خریداری کند.
۵۰/۰۰۰/۰۰۰ × ۱۵% = ۷/۵۰۰/۰۰۰
۱۰۰۰ – ۸۰۰ = ۲۰۰
۷/۵۰۰/۰۰۰ ÷ ۲۰۰ = ۳۷۵۰۰
تفاوت بازده واقعی و مورد انتظار
طبق تحلیل فوق و با توجه به مقادیر سود مورد انتظار ناشی از رشد قیمت و تقسیم سود نقدی سهام، مجموع بازدهی احتمالی این موقعیت معاملاتی بر اساس حجم حدوداً ۳۰ درصد میباشد، که نشان دهنده شرایط ایدهآل معامله مذکور از لحاظ قوانین مدیریت سرمایه است.
۲۰۰ (سود نقدی احتمالی سهم) + ۲۰۰ (مقدار افزایش قیمت احتمالی سهم) = ۴۰۰ (مجموع بازده مورد انتظار به ازای هر سهم)
۳۷۵۰۰ × ۴۰۰ = ۱۵/۰۰۰/۰۰۰
اما پس از گذشت یک سال، قیمت سهم به ۱۱۰۰ تومان میرسد (افزایش قیمت ۱۰ درصدی). از طرف دیگر، گزارشات مالی شرکت در سامانه کدال نیز بیانگر این است، که سود نقدی شرکت ایران خودرو در پایان سال مالی مذکور، صرفاً ۵۰ تومان است! پس از انجام محاسبات سود و زیان مشخص میشود؛ این سرمایهگذار مجموعاً در این معامله، ۱۱.۱درصد بازدهی کسب کرده است.
۱۰۰ (سود نقدی سهم) + ۵۰ (مقدار افزایش قیمت سهم) = ۱۵۰ (مجموع بازده واقعی به ازای هر سهم)
۳۷۵۰۰ × ۱۵۰ = ۵/۶۲۵/۰۰۰
با توجه به اختلاف قابل ملاحظه بازده واقعی و مورد انتظار (حدوداً یک سوم)، افق زمانی و مقدار ریسک معامله، به این نتیجه میرسیم؛ که مثال فوق موقعیت معاملاتی چندان پرسودی نبوده است! اما در این قسمت ذکر دو مورد ضروری است.
همانطور که خودتان میدانید، خرید و فروش سهام در بازار بورس شامل کارمزد ۱.۵ درصدی میباشد، که جهت سهولت محاسبات، از در نظر گرفتن آن چشم پوشی کردیم. نکته بعدی این است، که معمولاً فرآیند پرداخت سود نقدی سهام شرکتها، به سرعت و عیناً در پایان سال انجام نمیشود و مسلماً طولانیتر شدن دوره پرداخت، تأثیر منفی بر بازدهی معاملات دارد. در نتیجه اگر موارد مذکور را نیز در نظر بگیریم؛ سرمایه گذار «الف» بازدهی واقعی کمتری خواهد داشت. چنین نتایج معاملاتی، میتواند ناشی از پیش بینیهای بسیار خوشبینانه، ضعف روش تحلیل یا استراتژی معاملاتی، ریسکهای سیستماتیک و… باشد. بسیاری از این عوامل، به مرور زمان و پس از کسب تجربه سرمایهگذاری در بازار، قابل اصلاح و اجتناب خواهند بود. در واقع کسب بازدهی مناسب تا حد زیادی، نتیجه مهارت شما در معاملهگری است، زیرا توانستهاید موقعیتهای معاملاتی خود را در تمام مراحل، از لحظه ورود تا خروج به گونهای مدیریت کنید، که بهترین نتیجه ممکن حاصل شود.
تا اینجا سعی شد، مفاهیم ریسک و بازده در بازار سهام و جزئیات مربوط به آنها شرح داده شوند. در مطالب آتی، رابطه ریسک و بازده و نسبتهای کاربردی در مدیریت سرمایه را توضیح خواهیم داد.
نرخ بازده چیست و ROR چگونه محاسبه می شود؟ — به زبان ساده
«نرخ بازده» (Rate of Return) نشاندهنده سود یا ضرر خالص یک سرمایهگذاری در طی دوره معینی از زمان است. نرخ بازده به صورت درصدی از هزینه اولیه بیان میشود. در زمان محاسبه نرخ بازده، شما درصد تغییرات را از ابتدای دوره تا انتهای آن مشاهده خواهید کرد. نرخ بازدهی را میتوان برای گستره متنوعی از داراییها مانند سهام، اوراق قرضه، املاک و حتی آثار هنری بکار برد. به صورت کلی، میتوان ROR را برای هر دارایی که در نقطهای از زمان خریداری شده و در زمان دیگری در آینده، نقدینگی بوجود آورده است، استفاده کرد.
نرخ بازده چیست؟
نرخ بازدهی نشاندهنده میزان سود یا زیان تعلقگرفته به یک سرمایهگذاری در طی دورهای معین از زمان است. در واقع، نرخ بازدهی، میزان سود و ضرر را نسبت به سرمایه و هزینه اولیه انجامشده میسنجد. منفی بودن ROR نشاندهنده ضرر و مثبت بودن آن نشاندهنده سود است.
فرمول محاسبه ROR
نرخ بازدهی به صورت استاندارد و به شکل زیر محاسبه میشود.
- ارزش فعلی :ارزش فعلی سرمایهگذاری
- ارزش اصلی: ارزش سرمایهگذاری
مثال نرخ بازدهی
فرض کنید آقای «ط» دکه فروش خشکبار افتتاح کند. او برای افتتاح این دکه ۵۰ میلیون تومان سرمایهگذاری میکند و روزانه ۱ میلیون تومان فروش داشته باشد که سالانه معادل ۳۰۰ میلیون تومان است. در سادهترین حالت، نرخ بازدهی سرمایهگذاری آقای ط در یکسال برابر ۶۰۰ درصد است. مورد بسیار مهمی که باید بخاطر داشته باشید این است که هرچه نسبت بازده سهام چیست؟ ریسک سرمایهگذاری بیشر باشد، سود آن بالاتر خواهد بود و برعکس.
برای مثال، سرمایهگذاری در اوراق قرضه ریسک کمتری در مقایسه با سرمایهگذاری در رستوران دارد. پشتوانه اوراق قرضه، دولت است و پشتوانه سرمایهگذاری در رستوران الزاماً دارای اعتبار بیشتری نیست. به همینصورت، ریسک سرمایهگذاری در رستوران بسیار بالاتر است و برای جذب سرمایهگذار باید سود بیشتری را پیشنهاد دهد.
روشهای جایگزین سنجش بازدهی
از دیگر روش های جایگزین سنجش بازدهی میتوان به موارد زیر اشاره کرد.
- نرخ بازدهی داخلی
- بازدهی بدهی
- بازدهی دارایی
- بازدهی سرمایهگذاری
- بازدهی مبلغ سرمایهگذاری شده
اهمیت نرخ بازدهی
در دنیای واقعی، برای محاسبه بازده حقیقی حاصل از سرمایهگذاری، باید تورم و مالیات وضع شده، دوره زمانی سرمایهگذاری و هر میزان سرمایه اضافه شده در این دوره را در نظر بگیرید. اگر سرمایهگذاری خارجی باشد، نرخ تبدیل ارز نیز بر بازدهی آن تاثیرگذار خواهد بود.
چگونه نرخ بازده مورد انتظار را محاسبه کنیم؟
نرخ بازده بخش مهمی از نظریه مالی و عملیات تجاری به شمار میرود که شامل مدلهای مهمی مانند مدل قیمتگذاری نوعی قرارداد اختیار معامله و نظریه سبد سرمایهگذاری مدرن است. ROR را میتوان از طریق هر دو روش احتمال و بازده تجربی، محاسبه کرد. نرخ بازده انتظاری از ضرب نتایج محتمل با احتمال رخ دادن آنها و سپس جمع این نتایج، بدست میآید. مجموع بدست آمده نشاندهنده ارزش انتظاری یک سرمایهگذاری بخصوص با در نظر داشتن بازده انتظاری آن در شرایط گوناگون است.
- «R»: بازده انتظاری در یک سناریو مشخص
- «P»: احتمال نشاندهنده کسب بازده در آن شرایط به شمار میرود.
- «n» :نیز نشان دهنده شرایط گوناگون است.
- «ER»: نشاندهنده بازده مورد انتظار است.
این توزیع احتمال می تواند پیوسته یا گسسته باشد. به متغیر گسسته تنها میتوان مقادیر معینی را اختصاص داد. در صورتیکه در توزیع پیوسته متغیر میتواند هر مقداری را درون بازهای معین اختیار کند. نرخ بازده میتواند هر متغیر تصادفی حاوی مقادیری باتوجه به بازه داده شده باشد. تخمین بر پایه دادههای تجربی است که تعیین نرخ بازده دقیق را با دشواری مواجه میکند.
مثال و محاسبات
در ادامه، برای درک بهتر مثالی مطرح شده است. برای مثال، سرمایهگذاری قصد سرمایهگذاری در دو دارایی را دارد. درصد کسب سود در سرمایهگذاری «الف» ۶ نتیجه محتمل و درصد کسب سود در سرمایهگذاری «ب» ۴ نتیجه محتمل را به همراه دارد.
$$0.075=(0.15)\times 0.35+(0.12)\times 0.25+(0.08) \times 0.15+(0.05)\times0.3+(-0.03)\times0.1+(-0.07)\times0.05
$$
- محاسبه نرخ بازدهی دارایی ب
با تحلیل نتایج، در مییابیم انتخاب سرمایهگذاری در دارایی ب ارجحیت دارد زیرا نرخ بازدهی آن در مقایسه با دارایی الف بیشتر است. بنابراین، سود بیشتری برای سرمایهگذار به همراه خواهد داشت.
سرمایهگذاری پورتفوی
پورتفوی یا سبد سرمایهگذاری از چندین سرمایهگذاری تشکیل شده است. فرض کنید یک سرمایهگذار از ۳ دارایی برای سرمایهگذاری استفاده کرده باشد.
انواع دارایی | وزن | نرخ بازدهی |
دارایی اول | ۰٫۱۵ | ۹٫۱٪ |
دارایی دوم | ۰٫۳۰ | ۴٫۵٪ |
دارایی سوم | ۰٫۴۵ | ۶٫۷٪ |
نرخ بازدهی پورتقوی به صورت زیر محاسبه میشود.
نقاط مثبت نرخ بازده مورد انتظار چه هستند؟
در ادامه، به تعدادی از نقاط مثبت نرخ بازده مورد انتظار اشاره شده است.
- نرخ بازده در پروژههای سرمایهگذاری امکان مقایسه بین میزان ریسک و بازده انتظاری را بوجود میآورد. نسبت بازده سهام چیست؟
- سرمایهگذاران میتوانند با استفاده از آن تخمین بزنند که با بکارگیری آن به چه میزان سود تقریبی دست پیدا میکنند.
- ROR امکان سرمایهگذاری بلندمدت را با امکان تخمین دستیابی به سود برای افراد و شرکتها بوجود میآورد.
کاستیهای نرخ بازدهی انتظاری چیست؟
باید در هنگام بکارگیری روش ROR، کاستیهای زیر را مدنظر داشته باشید.
- در پروژههای سرمایهگذاری، فرایند نرخ بازده از سود حسابداری استفاده میکند و جریان نقدینگی را مد نظر قرار نمیدهد.
- با اینکه ارزش زمانی پول یک عنصر مهم در تصمیمگیریهای پیرامون مخارج مالی به شمار میرود، در روش ROR نادیده گرفته میشود.
- ROR تنها به بازده انتظاری توجه میکند و مدت زمان پروژه سرمایهگذاری را مدنظر قرار نمیدهد.
- به علت امکان وقوع نوسانات اقتصادی یا بازاری ضمانتی مبنی بر دریافت بازده وجود ندارد. همچنین، محتمل است سرمایهگذار با ضرر مواجه شود.
مثال های بیشتر نرخ بازدهی
در ادامه، برای درک بهتر نرخ بازدهی، به مثالهای بیشتری اشاره شده است.
مثال اول نرخ بازده
سرمایهگذاری، در سال ۱۳۹۷، ۱۰۰۰ سهم ۵ هزارتومانی را خریداری کرده است و یکسال بعد، در سال ۱۳۹۸، قصد داشته که آنها را به قیمت ۱۰ هزار تومان بفروشد. نرخ بازده را برای سرمایهگذاری ۵ میلیون تومانی این سرمایهگذار، محاسبه کنید.
همانطور که میدانیم، محاسبه به صورت زیر انجام میشود.
100 × ( ارزش اصلی ÷ ( ارزش اصلی ــ ارزش فعلی )) = نرخ بازده
۱۰۰٪ = نرخ بازدهی
مثال دوم نرخ بازده
خانم «ج» در سال ۱۳۷۰، واحد مسکونی را به قیمت ۱۰ میلیون تومان در حاشیه شهر تهران خریداری کرده بود. در گذر زمان، با احداث مراکز تجاری، ارزش منطقه مورد نظر از لحاظ اقتصادی افزایش پیدا کرد که منجر شد قیمت خانه خانم ج، بسیار زیاد شود. به دلیل تغییر شغل، خانم ج قصد داشت که در سال ۱۳۹۰، منزل خود را به فروش برساند. خانم ج، موفق شد قیمتی معادل ۷۵ میلیون تومان را برای فروش واحد مسکونی خود تعیین کند. نرخ بازده این سرمایهگذاری را محاسبه کنید.
با جایگذاری ارقام محاسبه به شکل زیر انجام خواهد شد.
100 × ( ارزش اصلی ÷ ( ارزش اصلی ــ ارزش فعلی )) = نرخ بازده
۶۵۰٪ = نرخ بازدهی
توجه داشته باشید که در این مثال، نرخ بازدهی تنها با در نظرگرفتن قیمت دارایی محاسبه شده و مواردی مانند نرخ تورم و میزان استهلاک، در نظر گرفته نشدهاند.
معرفی فیلم آموزش تجزیه و تحلیل مالی طرح های امکان سنجی با COMFAR III
برای یادگیری تجزیه و تحلیل مالی در نرمافزار کامفار، میتوانید به دوره آموزشی تدوین شده توسط «فرادرس» مراجعه کنید. این دوره ۴ ساعته در درس به مرور مهمترین سرفصلها میپردازد. دوره پیشرو برای دانشجویان مهندسی صنایع و مدیریت و سایر علاقهمندان به انجام تجزیه و تحلیل مالی، مناسب به شمار میرود. در درس اول، با نحوه نصب نرمافزار و مطالعات طرحهای توجیهی آشنا میشوید. درس دوم به ورود دادهها در نرمافزار کامفار اختصاص یافته است. گزارشگیری و تحلیل گزارشهای مالی اختصاص یافته است. در درس چهارم، تحلیل حساسیت و بررسی خطاها را میآموزید.
- برای مشاهده فیلم آموزشتجزیه و تحلیل مالی طرح های امکان سنجی با COMFAR III +اینجا کلیک کنید.
سخن پایانی
ROR یکی از معیارهای مهم سنجش بازدهی سرمایهگذاری بکارگیری نرخهای بازدهی است. ROR همچنین معیاری است که درآمد خالص یک شرکت را نسبت به میزان آن میسنجد و سوددهی آنرا بررسی میکند. نرخ بازده مورد انتظار نیز یکی از مفاهیم بسیار کاربردی در مدیریت مالی به شمار میرود. این نرخ به بازده تخمینزدهشده دریافتی پس از سپریشدن دورهای معین از زمان، اشاره میکند.
اگر نرخ بازده سرمایهگذاری، مثبت باشد، سرمایهگذاری مناسب خواهد بود و انجامدادن آن همراه با سود است و برعکس. اگر نرخ بازده، منفی باشد، بهتر است سرمایهگذار از انجام آن صرفنظر کند. هرچه این نرخ بالاتر باشد، سرمایهگذاری با سود بیشتری همراه خواهد بود. یکی از موارد مهم این است که در هنگام بکارگیری نرخ بازده، ارزش زمانی پول را مدنظر قرار دهید. برای خریدهایی ساده، مانند خرید سهام، نیازی به محاسبه ارزش زمانی پول نخواهید داشت اما باید ارزش زمانی پول را برای داراییهایی مانند املاک – با احتمال مستهلک شدن در گذر زمان – مدنظر قرار دهید.
اگر این مطلب برای شما مفید بوده است، آموزشها و مطالب زیر نیز به شما پیشنهاد میشوند:
منظور از بازده سهام چیست؟
جهت درک بیشتر در ابتدا به تعریف بازده و سهام ، سپس به بررسی بازده سهام می پردازیم.
بازده :
بازده پاداشی است که سرمایه گذار از سرمایه گذاری خود در طراحی های مختلف به دست می آورد. این طرح ها شامل (دارایی های واقعی و مالی-طرح ها و پروژه ها) می باشد. بنابراین بازده همان نیروی محرکی است که ایجاد انگیزه می نماید.
سهام :
سهام یک نوع ورقه بهادار است که نشان دهنده مالکیت و ادعای دارنده آن بر بخشی از یک شرکت و درآمدها و دارایی های آن است که عموما سهام شرکت ها به دو گونه سهام عادی و سهام ممتاز تقسیم شده اند.
بازده سهام :
معنا و مفهوم بازده سهام (Stock returns) بطور کلی عبارت است از هدف نهایی گزارش های حسابداری و مدیریت واحد تجاری تصمیم گیـری منطقـی و افـزایش ثروت سهامداران و معیار تعیین شده جهت شناسایی تغییـرات در ثـروت سـهامداران است .
به زبان ساده تر بازده سهام، همان سود سـالانه و تغییـرات در قیمـت سـهام مـی باشـد کـه تغییـرات (قیمت) ناشی از افزایش سرمایه و سود سهمی از آن حذف گردیـده اسـت.
ایـن بـازده معمـولاً به صورت درصد و نرخ نشان داده می شـود. جهـت محاسـبه بـازده سـهام روش هـای گونـاگونی وجود دارد که در این تحقیق چهار روش اصلی آن مورد بررسی قرار می گیرد.
روش های محاسبه بازده سهام
چهار روش برای محاسبه بازده سهام وجود دارد که ما در این مطلب به صورت تعریفی و فرمولی به توضیح آنها می پردازیم؛ که عبارتند از:
الف) روش سود بر قیمت
در روش سود بر قیمت بازده سهامدار برای یک دوره معین به شرح زیر محاسبه میشود:
ke=e/p
Ke : بازده هر سهم
E : سود سالیانه هر سهم
P : قیمت خرید سهم (ارزش بازار)
نکته : در این فرمول تغییرات قیمت سهام در نظر گرفته نمی شود در حالتی که بخش مهمـی از افـزایش دارایی ســهامداران ناشــی از تغییــرات قیمــت ســهام بوده و ایــن روش کمتــر مورد استقبال سرمایه گذاران قرار می گیرد.
ب) روش پیش بینی سودنقدی
در روش پیش بینی سود نقدی فرض بر این است که سهامدار، سهم خـود را برای همیشه نگهـداری مـیکنـد بنـابراین منفعت ناشی از تغییرات قیمت سهام (بدلیل عدم مبادله سهم) هیچوق به سهامدار نمی رسد، همچنین سهام حاصل از افزایش سرمایه ، به دلیل عدم احتمال فروش در آینده قابل پیش بینی، به فروش نخواهد رفت. بنابراین تنهـا منفعتـی کـه از خریـد و نگهـداری سـهام نصیب سرمایه گذار میشود سود نقدی (سود تقسیمی) است.
در روش پیش بینی سود نقدی برای محاسبه بازده سهامدار از فرمول زیر استفاده میشود:
Ke : نرخ بازده مورد انتظار سهامداران
Dt: سود نقدی مورد انتظار در پایان سال
.P : قیمت هر سهم در ابتدای دوره
اگر سهامداران انتظار سود نقدی همراه با رشد سالیانه ثـابتی را داشـته باشـند بـازده سـهام دار بـه شرح نسبت بازده سهام چیست؟ زیر محاسبه میگردد:
D1: سود تقسیمی هر سهم
g : نرخ رشد سود تقسیمی هر سهم
مدل فوق به مدل گوردون مشهور است و یکی از مدلهای معمول جهـت محاسـبه بـازده مـورد انتظار سهام داران است.
برای یک دوره سه ساله مدل بسط داده شده گوردون به شرح زیر است:
نکته : محاسبه این نوع بازده بیشتر مورد توجه سرمایه گذارانی است کـه سـهام را بـه منظـور نگهداری بلند مدت خریداری می کنند و هدف آنها سفته بازی سـهام در کوتـاه مـدت نیسـت.
بر این اساس فرض بر این است که سهام در ابتدای یک دوره ای معـین خریـداری شـده و در پایـان همان دوره به فروش رسیده است. این مدل جهت محاسبه بازده مورد انتظار در فرآینـد محاسـبه میانگین موزون هزینه های سرمایه های استفاده شده است.
ج ـ روش بازده کل (واقعی)
در روش بازده کل بازده سهام از دیدگاه شرکت برای سهامداران محاسبه مـیشـود. بـازده یـک سهم از دو قسمت تشکیل شده است:
- بازده ناشی از دریافت سود سهام
- بازده ناشی از افزایش قیمت سهم در پایان دوره نسبت به اول دوره
بازده واقعی یا بازده کل، مجموعه مزایایی است که در طول سال بـه سـهم تعلـق مـیگیـرد. مجموعه این مزایا شامل موارد به شرح ذیل است:
۱ .سود نقدی خالص هر سهم که طبق مصوبه مجمع عمومی صاحبان سهام پرداخت میشود.
۲ .افزایشی که قیمت سهام در آخر سال مالی نسبت به ابتدای سال دارد.
۳ .مزایای ناشی از حق تقدم خرید سهام که قابل تقویم به ارزش ریالی است.
۴ .مزایایی که از سود سهمی یا سهام جایزه ناشی میشود.
فرمول محاسبه به شرح زیر می باشد:
Re : بازده کل سهام نسبت به اولین قیمت در ابتدای دوره
قبل از تجزیه و تحلیل این روش لازم است تا شرح مختصـری دربـاره هـر کـدام از اجـزاء تشکیل دهنده آن را ارائه دهیم:
سود نقدی، سود تصویب شده در مجمـع عمـومی صـاحبان سـهام جهـت تقسیم بین سهامداران است.سود نقدی از تقسیم آن برتعداد سهام شرکت، سود هر سهم به دست می آید.
در محاسبه بازده واقعی اولا سعی بر این است که سهامداران از حـق تقدم استفاده می کند، ثانیاً سهامداران حق تقدم خود را تا پایان دوره محاسبه، نگهداری و سپس آن را به همراه اصل سهم به فروش می رسانند. با توجه به این موارد ارزش حق تقدم بـه صـورت زیر محاسبه می شود:
درصد افزایش سرمایه × (مبلغ اسمی هر سهم ـ آخرین قیمت سهم درپایان دوره) = ارزش حق تقدم
- مزایای سود سهمی:
در فرمول محاسبه بازده کل فرض بر این است که سـهامدار، سـود سهمی دریافتی را تا پایان دوره نگهداری نموده و سپس آن را به همراه خود سهم و احتمالاً حق تقدم به فروش می رساند. با این فرض ارزش سود سهمی برای سهامدار به قیمت سـهام در پایـان دوره مورد محاسبه در نظر گرفته میشود.
درصد افزایش سرمایه × آخرین قیمت = ارزش سهام جایزه
- اختلاف نرخ ابتدا و پایان دوره:
منظور تفـاوت آخـرین قیمـت سـهام در پایـان دوره مـالی نسبت به اولین قیمت سهام در ابتدای دوره مالی است.
اگر ایـن اختنلاف مثبـت شود ایـن عامـل باعث افزایش نرخ بازده کل و اگر منفی شود باعث کاهش نرخ بازده کل خواهد گردید. بـرای اینکه اختلاف نرخ در مدل تحقیق یابد، باید فرض شـود کـه سـهامدار در ابتـدای دوره اقـدام بـه خرید سهام کرده و در انتهای دوره اقدام به فروش آن می نماید.
بازده کل به دلیل درنظر گرفتن کلیه منافع، توسط سهامداران جامع به نظر می رسد امـا در نظر نگرفتن ارزش زمانی پول و به کارگیری مفروضات تاریخ خرید و فروش سهامداران از نقاط ضعف آن به شمار میرود.
د) روش ارزش ذاتی
الگوهای مبتنی بر ارزش ذاتی دارای دو رکن اصلی هستند:
- پیشبینی جریـان هـای نقـدی آینـده
- نرخ تنزیلی که با استفاده از آن ، ارزش فعلی این جریان هـای نقـدی محاسـبه مـی شـود
معمـولا در الگوی مبتنی بر ارزش ذاتی فرض می شـود کـه جریـآن هـای نقـدی آتـی را می توان حـدس و تخمین زد.
روش ارزش ذاتی بر این فرض مبتنی است کـه سـرمایه گـذاران از ریسـک هـای مربـوط بـه خرید دارایی های مالی آگاهی کامل دارند و نـرخ تنزیلـی کـه آنهـا بـرای تعیـین ارزش فعلـی بـه کـار می برند معکوس کننده درجه ریسک این اوراق است.
اوراق بهادار دارای ریسک های متفاوتی است که شامل ریسک مـالی و تجاری و نیز ریسک نوسان نرخ بهره و ریسک تورم می شود . اگر شخص فقط در یک نوع اوراق بهـادار سرمایه گذاری نسبت بازده سهام چیست؟ کرده باشد نرخ تأمین مالی که مورد استفاده قرار میدهـد مـنعکس کننـده کـل ریسـک آن اوراق بهادار است.
اگر آن اوراق بهادار جزئی از یک مجموعه اوراق بهـادار (پرتفـوی) باشـد، نـرخ تنزیل بر اساس ریسک سیستماتیک آن اوراق تعیین میگردد.
عوامل تاثیرگذار در بازده سهام
براساس پیشینۀ پژوهش و مرور کامل مطالعات انجامشده در حوزه عوامل تاثیرگذار در بازده سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، گفتنی است عوامل متعددی در بازده سهام تأثیر میگذارند؛
ولی بطور کلی مهم ترین این عوامل:
نسبت های نقدینگی، نسبت های اهرمی، نسبت های فعالیت، نسبت های سودآوری، نسبت های بازار، نسبت های مبتنی بر جریان های نقدی، شاخص های ریسک، مدیریت سود، پیشبینی سود، سرمایه گذاری واقعی و ویژگی های شرکت می باشد.
نسبت بازده سهام چیست؟
گروه ارج
با نسبت بازده ارزش ویژه میتوان بررسی کرد که هر یک ریال حقوق صاحبان سهام چه میزان سود خالص برای شرکت تولید میکند.
این نسبت به مدیریت مالی شرکت نیز وابسته است.
هرچه مدیریت مالی شرکت وابسته به سهامداران باشد، میزان سوداوری از حقوق صاحبان سهام نیز به مراتب بیشتر می شود.
فرمول نسبت بازده ارزش ویژه چیست؟؟؟
فروش خالص/ (سود سهام ممتاز)-سود خالص =بازده ارزش ویژه
این نسبت بیانکننده میزان موفقیت شرکت در حداکثر نمودن بازده سهامداران عادی است.
به معنای دیگر بازدهی متعلق به صاحبان سهام را نمایش میدهد.
گاهی ممکن است شرکتی سهام ممتاز نداشته باشد، لذا در فرمول از این موضوع چشم پوشی می شود.
حقوق صاحبان سهام چیست؟
حقوق صاحبان سهام مجموع سرمایهای است که در اختیار شرکت قرار دارد.
هرچه این نسبت بزرگ تر باشد برای سهامداران سودسازی بیشتر و بهتری در شرکت وجود دارد.
در واقع منظور از ارزش ویژه همان حقوق صاحبان سهام است.
سهام ممتاز چیست؟
نوع خاصی از واگذاری سهام به برخی از سهامداران شرکت است که حقوقی خاص را برای دارندگان آن محفوظ می دارد.
این دسته از سهام داران در دریافت بخشی از سود های شرکت یا مسائل مربوط به آن حق تقدم دارند.
مثال برای محاسبه نسبت بازده ارزش ویژه
در عکس بالا از سود خالص استفاده می گردد
از تفاضل فروش و بهای تمام شده، میزان فروش خالص بدست می اید.
با استفاده از دو داده ی مالی در دو عکس بالا به راحتی نسبت بازده ارزش ویژه شرکت محاسبه می گردد:
*برای راحتی در محاسبات میتوانید 4 رقم سمت راست اعداد را در نظر نگیرید تا اعداد بر اساس میلیارد تومان خوانده شود.
میزان سودخالص شرکت 4900 میلیارد تومان و میزان فروش خالص 14000 هزار میلیارد تومان است که از تقسیم این اعداد نسبت مورد نظر محاسبه می گردد:
عدد حاصل برابر است با 2.85 که برای شرکت عالی است و نشان از موفقیت شرکت می باشد.
آیا راه آسان تری برای تحلیل بنیادی است؟؟؟
اپلیکیشن بنیادی بورس را نصب کنید. به راحتی می توانید با هوش مصنوعی آن بنیاد تمامی شرکت های بورسی را به راحتی و خودکار بدست بیاورید. برای دانلود کافی است از لینک های زیر استفاده کنید
دیدگاه شما