درآمد و سود خالص چیست؟


به کمک سیستم erp شماران سیستم، شما می توانید برای آینده کاری خود بهتر برنامه ریزی کنید؛ همچنین افزایش کارایی، سودآوری و بهره وری از دیگر مزایا استفاده از نرم افزار erp می باشد.

محاسبه فروش خالص

فروش خالص چیزی است که پس از بازده، بازدهی و تخفیف فروش از فروش ناخالص کسر می شود. به عنوان مثال، اگر یک شرکت فروش ناخالص 100 ملیون تومان، بازده فروش 5 ملیون تومان، کمک هزینه فروش 3 ملیون تومن و تخفیف 2 ملیون تومان داشته باشد، فروش خالص به این ترتیب محاسبه می شود:

100 ملیون تومان فروش ناخالص - 5 ملیون تومان بازده فروش - 3 ملیون تومان مبالغ فروش - 2 ملیون تومان تخفیف = 90 ملیون تومان فروش خالص

فروش خالص معمولاً کل مبلغ درآمد گزارش شده توسط یک شرکت در صورت سود و زیان آن است، به این معنی که همه اشکال فروش و کسورات مربوطه در یک مورد ترکیب می شوند. فروش ناخالص باید در یک ردیف جداگانه از خالص فروشی نشان داده شود زیرا کسر قابل توجهی از فروش ناخالص وجود دارد. اگر این کسر در صورت مالی پنهان باشد، در صورتحساب اطلاعات اصلی در مورد کیفیت معاملات فروش از دست می رود.

بهترین کار این است که فروش ناخالص را گزارش کنید و به دنبال آن همه تخفیفاتی که در فروش داده شده است و سپس شماره خالص فروش را ذکر کنید. نمایش فروش خود از این طریق به وضوح نشان می دهد که چه زمانی تغییر در کسر فروش، تخفیف بیش از حد زیاد بازاریابی و سایر تغییرات در کیفیت فروش ایجاد شده است. یادداشت های صورت مالی باید هرگونه استدلال در تخفیف های بزرگ فروش را روشن کند.

اگر یک کسب و کار فقط یک آیتم واحد داشته باشد که دارای برچسب "فروش" باشد، فرض بر این است که این رقم مربوط به فروش خالص است.

فرمول فروش خالص چیست؟

فروش خالص مجموع فروش ناخالص یک شرکت منهای بازده، کمک هزینه و تخفیف آن است.

بنابراین، فرمول فروش خالص این است:

فروش خالص = فروش ناخالص - بازده - کمک هزینه - تخفیف

هنگامی که تفاوت بین فروش ناخالص و خالص یک کسب و کار بیشتر از متوسط ​​صنعت باشد، ممکن است شرکت تخفیف های بالاتری را ارائه دهد یا بازدهی بیش از حد نسبت به همتایان صنعت خود تجربه کند.

فروش خالص شامل چه مواردی است؟

فروش خالص برابر است با فروش ناخالص منهای بازده فروش، کمک هزینه و تخفیف.

فروش ناخالص: مجموع فروشهای تنظیم نشده یک تجارت قبل از تخفیف، کمک هزینه و بازده. از جمله پول نقد، کارت اعتباری، کارت نقدی و فروش اعتبار تجاری.

بازده: بازگشت کالا برای بازپرداخت پرداخت. فروش ناخالص با مبلغ استرداد شده کاهش می یابد.

کمک هزینه ها: کاهش قیمت کالاهای معیوب یا آسیب دیده. فروش ناخالص با توجه به میزان کمک هزینه کاهش می یابد.

تخفیفات: در صورت پرداخت تا تاریخ مشخص و با توجه به شرایط تخفیف، به مشتریان با کاهش موجودی فاکتور آنها پاداش می دهید.

چگونه درآمد خالص فروش را محاسبه می کنید؟

صورت سود و زیان صورت مالی است که نشان می دهد تجارت شما چه میزان درآمد دارد و به کجا می رود. رقم فروش خالص در صورت سود و زیان نشان می دهد که هنگام کسر تخفیف، بازده و کمک هزینه فروش، چه مقدار درآمد از فروش ناخالص باقی مانده است.

فروش ناخالص کل درآمد تعدیل نشده کسب و کار شما در طی یک بازه زمانی مشخص است. این رقم شامل کلیه وجوه نقد، کارت اعتباری، کارت بدهی و اعتبار تجاری قبل از کسر تخفیف فروش و مبالغ تخفیف کالا و کمک هزینه است. با استفاده از روش حسابداری نقدی، فروش ناخالص فقط فروشی است که شما پرداخت کرده اید. اگر شرکت شما از روش حسابداری تعهدی استفاده می کند، فروش ناخالص شامل تمام فروش نقدی و اعتباری شما می شود.

خالص ارزش فروش

در حسابداری معنی خالص ارزش فروش همان بها یا ارزش فروش پس از کسر تخفیفات تجاری است که مربوط به زمان تسویه حساب است. ولی قبل از تسویه حساب خالص ارزش فروش برابر است با مبلغ فروش بعد از کسر هزینه های توزیع و فروش و بازاریابی. خالص ارزش فروش به انگلیسی برابر است با Net realizable value.

از نگاهی دیگر خالص ارزش فروش به صورت زیر محاسبه می شود:

بها‌ یا ارزش فروش‌ پس از كسر تخفيفات‌ تجاري‌ اما قبل‌ از تخفيفات‌ مربوط‌ به‌ تسويه‌ حساب‌ و بعد از كسر مخارج‌ برآوردي‌ تكميل‌ و مخارج‌ برآوردي‌ بازاريابي‌، فروش‌ و توزيع‌. به عبارتی خالص‌ ارزش‌ فروش‌ برابر است‌ با ارزش فروش‌ اقلام‌ موجودي‌ مواد و کالا بعد از کم کردن همه هزینه های مربوطه‌ ‌تا زمان تكميل‌ و تمام هزینه هایی كه‌ واحد اقتصادی در بخش مارکتینگ، فروش‌ و پخش محصولات متحمل‌ می شود و به طور مستقیم به‌ کالا ها یا خدمات مد نظر تاثیر مستقیم دارد.

حاشیه سود خالص چیست؟

حاشیه سود خالص

حاشیه سود خالص یا صرفاً حاشیه خالص، میزان درآمد یا سود خالص را به عنوان درصدی از درآمد نشان می‌دهد. نسبت سود خالص به درآمد یک شرکت یا بخش تجاری است. حاشیه سود خالص معمولاً به صورت درصد بیان می‌شود اما می‌تواند به صورت اعشاری نیز نمایش داده شود. حاشیه سود خالص نشان می‌دهد که هر دلار درآمد جمع آوری شده توسط یک شرکت چقدر به سود تبدیل می‌شود.

ویژگی‌های کلیدی
  • حاشیه سود خالص نشان می دهد که چه مقدار درآمد خالص به عنوان درصدی از درآمدهای دریافتی ایجاد می‌شود.
  • حاشیه سود خالص به سرمایه گذاران کمک می‌کند تا ارزیابی کنند که آیا مدیریت یک شرکت سود کافی از فروش آن ایجاد می‌کند و آیا هزینه‌های عملیاتی و هزینه‌های سربار مهار شده است یا خیر.
  • حاشیه سود خالص یکی از مهم‌ترین شاخص‌های سلامت مالی کلی یک شرکت است.

حاشیه سود خالص یکی از مهمترین شاخص های سلامت مالی یک شرکت است. با ردیابی افزایش و کاهش در حاشیه سود خالص، یک شرکت می‌تواند ارزیابی کند که آیا شیوه های فعلی کارآمد هستند یا خیر و سود را بر اساس درآمد پیش بینی کند. از آنجایی که شرکت‌ها حاشیه سود خالص را به‌جای یک دلار بیان می‌کنند، می‌توان سودآوری دو یا چند کسب‌وکار را بدون در نظر گرفتن اندازه مقایسه کرد.

این معیار شامل تمام عوامل در عملیات یک شرکت می شود، از جمله:

  • کل درآمد
  • جریان های درآمد اضافی
  • COGS و سایر هزینه های عملیاتی
  • هزینه بهره در تعهدات بدهی
  • درآمد سرمایه گذاری و درآمد حاصل از عملیات ثانویه
  • پرداخت یکباره برای رویدادهای غیرمعمول مانند دعاوی حقوقی و مالیات

سرمایه‌گذاران می‌توانند ارزیابی کنند که آیا مدیریت یک شرکت سود کافی از فروش آن ایجاد می‌کند و آیا هزینه‌های عملیاتی و هزینه‌های سربار کنترل می‌شود یا خیر. به عنوان مثال، یک شرکت می تواند درآمد رو به رشدی داشته باشد، اما اگر هزینه های عملیاتی آن با سرعت بیشتری نسبت به درآمد افزایش یابد، حاشیه سود خالص آن کاهش می‌یابد. در حالت ایده‌آل، سرمایه‌گذاران می‌خواهند سابقه افزایش درآمد و سود خالص چیست؟ حاشیه را ببینند، به این معنی که حاشیه سود خالص در طول زمان در حال افزایش است.

اکثر شرکت‌های سهامی عام حاشیه سود خالص خود را هم به صورت فصلی در طول انتشار سود و هم در گزارش های سالانه خود گزارش می کنند. شرکت‌هایی که می‌توانند حاشیه خالص خود را در طول زمان افزایش دهند، عموماً با رشد قیمت سهام پاداش می‌گیرند، زیرا رشد قیمت سهام معمولاً با رشد سود مرتبط است.

نحوه محاسبه حاشیه سود خالص

بخش فروش خالص معادله، فروش ناخالص منهای همه کسرهای فروش، مانند کمک هزینه فروش است. فرمول این است:

(سود خالص ÷ فروش خالص) x 100 = حاشیه سود خالص

مثالی از حاشیه سود خالص

ABC International در آخرین ماه فعالیت خود 20000 دلار سود خالص داشته است. در این مدت فروش 160000 دلاری داشت. بنابراین، حاشیه سود خالص آن عبارت است از:

(20000 دلار سود خالص ÷ 160000 دلار فروش خالص) × 100 = 12.5% ​​حاشیه سود خالص

حاشیه خالص در مقابل حاشیه سود ناخالص

حاشیه سود ناخالص نسبت پولی است که پس از محاسبه بهای تمام شده کالای فروخته شده (COGS) از درآمدها باقی می ماند. COGS هزینه مواد خام و هزینه های مرتبط با ایجاد محصول اولیه شرکت را اندازه گیری می کند، بدون اینکه هزینه های سربار مانند اجاره، آب و برق، حمل و نقل یا حقوق و دستمزد را شامل شود.

حاشیه سود ناخالص عبارت است از تقسیم سود ناخالص بر درآمد کل و درصدی از درآمد است که به عنوان سود پس از حسابداری بهای تمام شده کالا حفظ می شود. حاشیه ناخالص برای تعیین میزان سود حاصل از تولید کالاهای یک شرکت مفید است زیرا موارد دیگری مانند سربار دفتر شرکت، مالیات و بهره بدهی را حذف نمی کند. 2

از سوی دیگر، حاشیه سود خالص معیاری برای اندازه گیری سود خالص نسبت به درآمد است.

محدودیت های حاشیه سود خالص

حاشیه سود خالص می تواند تحت تأثیر موارد یکباره مانند فروش یک دارایی قرار گیرد که به طور موقت سود را افزایش می‌دهد. حاشیه سود خالص بر فروش یا رشد درآمد تأثیری نمی‌گذارد، و همچنین بینشی در مورد اینکه آیا مدیریت هزینه‌های تولید خود را مدیریت می‌کند یا خیر، ارائه نمی‌دهد .

هنگام تجزیه و تحلیل یک شرکت، بهتر است از چندین نسبت و معیار مالی استفاده کنید. حاشیه سود خالص معمولاً در تحلیل مالی همراه با حاشیه سود ناخالص و حاشیه سود عملیاتی استفاده می شود.

اهمیت حاشیه سود خالص

حاشیه سود خالص تمام هزینه‌ها و درآمدهای شرکت را در نظر می‌گیرد و به چند دلیل آن را به یک معیار سودآوری مهم تبدیل می‌کند:

  1. به ارزیابی هزینه ها و قیمت گذاری کمک می کند . حاشیه سود خالص بالاتر نشان دهنده این است که یک شرکت استراتژی قیمت گذاری موثری دارد، هزینه ها را پایین نگه می دارد یا ترکیبی از هر دو. حاشیه سود کمتر به مدیریت شرکت سیگنال می دهد که باید هزینه ها و استراتژی قیمت گذاری خود را برای افزایش سودآوری ارزیابی کنند.
  2. وام دهندگان از آن برای ارزیابی ریسک استفاده می کنند . بانک ها و وام دهندگان به حاشیه سود خالص شرکت نگاه می کنند تا ارزیابی کنند که آیا باید به شرکت وام بدهند یا نه. بانک ها تمایل بیشتری به دادن وام به شرکتی با حاشیه سود بالا دارند، زیرا به این معنی است که شرکت احتمالاً دارای جریان نقدی قوی و احتمال بیشتری برای بازپرداخت وام است.
  3. امکان مقایسه بین شرکت ها را فراهم می کند. از آنجایی که حاشیه سود خالص درصدی از درآمد یک شرکت است، می‌توانید هنگام مقایسه شرکت‌هایی با اندازه‌های مختلف، از کسب‌وکارهای کوچک گرفته تا شرکت‌های بزرگ، در همان صنعت، از این معیار استفاده کنید.

حاشیه خالص چه تفاوتی با سایر معیارهای حاشیه سود دارد؟

حاشیه سود خالص تمام هزینه‌های مربوط به فروش را در نظر می‌گیرد و آن را به جامع ترین و محافظه کارانه‌ترین معیار سودآوری تبدیل می‌کند. از سوی دیگر، حاشیه ناخالص به سادگی به هزینه های کالاهای فروخته شده (COGS) نگاه می کند و مواردی مانند سربار، هزینه های ثابت، هزینه های بهره و مالیات را نادیده می گیرد. حاشیه عملیاتی بیشتر تمام هزینه‌های عملیاتی را در نظر می‌گیرد، اما همچنان هرگونه هزینه‌های غیرعملیاتی را حذف نمی‌کند.

تعریف درآمد چیست؟

درآمد پولی است که از عملیات عادی کسب و کار به دست می آید که به صورت میانگین قیمت فروش ضربدر تعداد واحدهای فروخته شده محاسبه می شود. این رقم بالایی (یا درآمد ناخالص) است که هزینه ها برای تعیین درآمد خالص از آن کم می شود. درآمد نیز به عنوان فروش در صورت سود و زیان شناخته می شود. درآمد یا Revenue هزینه ای است که یک فرد یا شرکت با سرمایه گذاری بدست می آورد. در حالت کلی، درآمد مقدار پولی است که از به کمک روش های مختلف تجاری بدست می آید که برای محاسبه درآمد، روش های مختلفی وجود دارد که در این مقاله با تعریف درآمد و انواع آن آشنا خواهیم شد.

نکات کلیدی

  • درآمد عملیاتی عبارت است از درآمد (از فروش کالا یا خدمات) منهای هزینه های عملیاتی.
  • درآمد، که اغلب به عنوان فروش یا خط برتر شناخته می شود، پولی است که از عملیات عادی کسب و کار دریافت می شود.
  • درآمد غیرعملیاتی درآمد غیر متداول یا غیر تکراری است که از منابع ثانویه (مثلاً درآمدهای دعوی قضایی) به دست می‌آید.

آشنایی با مفهوم درآمد

درآمد پولی است که از طریق فعالیت های تجاری به شرکت وارد می شود. بسته به روش حسابداری استفاده شده، روش های مختلفی برای محاسبه درآمد وجود دارد. حسابداری تعهدی شامل فروش های اعتباری به عنوان درآمد برای کالاها یا خدمات تحویل شده به مشتری خواهد بود.

بررسی صورت جریان وجوه نقد برای ارزیابی میزان کارآمدی یک شرکت ضروری است. از سوی دیگر، حسابداری نقدی، تنها هنگام دریافت پرداخت، فروش را به عنوان درآمد محاسبه می کند. پول نقدی که به یک شرکت پرداخت می شود به عنوان “رسید” شناخته می شود. امکان داشتن رسید بدون درآمد وجود دارد؛ به عنوان مثال، اگر مشتری برای خدماتی که هنوز ارائه نشده است یا کالای تحویل‌ نشده پیش‌ پرداخت داشته باشد، این فعالیت منجر به دریافت می‌شود نه درآمد.

درآمد چیست

به کمک سیستم erp شماران سیستم، شما می توانید برای آینده کاری خود بهتر برنامه ریزی کنید؛ همچنین افزایش کارایی، سودآوری و بهره وری از دیگر مزایا استفاده از نرم افزار erp می باشد.

درآمد به عنوان خط برتر شناخته می شود زیرا در صورت سود و زیان شرکت ظاهر می شود. درآمد خالص، همچنین به عنوان خط پایان شناخته می شود. زمانی سود حاصل می شود که درآمدها از هزینه ها بیشتر شود.

برای افزایش سود و در نتیجه سود هر سهم (EPS) برای سهامداران خود، یک شرکت یا درآمدها را افزایش می دهد یا هزینه ها را کاهش می دهد. سرمایه گذاران معمولاً درآمد خالص یک شرکت را جداگانه در نظر میگیرند تا سلامت یک تجارت را تعیین کنند. درآمد خالص می تواند رشد کند در حالی که درآمدها به دلیل کاهش هزینه ها راکد می مانند.

وقتی شرکت‌های دولتی درآمدهای فصلی خود را گزارش می‌کنند، دو رقمی که توجه زیادی را به خود جلب می‌کنند، درآمد و EPS می باشند. شرکتی که انتظارات تحلیلگران و درآمد هر سهم را شکست یا از دست می دهد، اغلب می تواند قیمت سهام را تغییر دهد.

انواع درآمد

درآمد یک شرکت ممکن است بر اساس بخش هایی که آن را ایجاد می کند تقسیم شود؛ به عنوان مثال، یک بخش وسایل نقلیه تفریحی ممکن است یک بخش تامین مالی داشته باشد که می تواند دارای منبع درآمد جداگانه ای باشد.

درآمد را می توان به درآمد عملیاتی – فروش حاصل از کسب و کار اصلی یک شرکت – و درآمد غیر عملیاتی که از منابع ثانویه به دست می‌آید تقسیم کرد. از آنجایی که این منابع درآمد غیرعملیاتی اغلب غیرقابل پیش‌بینی یا غیرقابل تکرار هستند، می‌توان آن‌ها را رویدادها یا سودهای یک‌باره نامید. به عنوان مثال، درآمدهای حاصل از فروش یک دارایی، درآمدهای بادآورده از سرمایه گذاری ها، یا پولی که از طریق دعوی قضایی اعطا می شود، درآمد غیر عملیاتی است.

تعریف درآمد در حسابداری

نمونه هایی از درآمد

در مورد دولت، درآمد عبارت است از پول دریافتی از مالیات، کارمزد، جریمه، کمک های مالی یا نقل و انتقالات بین دولتی، فروش اوراق بهادار، حقوق معدنی یا منابع و همچنین هرگونه فروش انجام شده.

از نظر سرمایه گذاری در املاک و مستغلات، درآمد به درآمد حاصل از یک ملک، مانند هزینه اجاره یا پارکینگ اشاره دارد. هنگامی که هزینه های عملیاتی متحمل شده در اداره دارایی از درآمد دارایی کسر شود، ارزش حاصله خالص درآمد عملیاتی (NOI) است. رایج ترین نمونه های درآمد عبارتند از:

  • درآمد شخصی: شامل حقوق ها، پاداش، سود سهام، درآمد اجاره و …
  • درآمد دولت: مالیات بر درآمد، مالیات بر دارایی، مالیات بر ارزش افزوده
  • درآمد واحد های تجاری: فروش کالا، فروش خدمات و سود سهام

منابع مختلف درآمدها در انواع مختلف آنها متفاوت است که ما به درآمدهای رایج اشاره کردیم. به طور کلی، سه حوزه اصلی درآمد که صنعت مالی را تشکیل میدهند عبارتند از: درآمد دولت، شخصی و درآمد شرکت ها.

آیا درآمد و جریان نقدی یکسان هستند؟

خیر. درآمد، پولی است که یک شرکت از فروش محصولات و خدمات خود به دست می آورد. جریان نقدی مقدار خالص وجه نقدی است که به داخل و خارج از شرکت منتقل می شود. درآمد معیاری از اثربخشی فروش و بازاریابی یک شرکت است، در حالی که جریان نقدی بیشتر یک شاخص نقدینگی است. هر دو درآمد و جریان نقدی باید با هم برای بررسی جامع سلامت مالی یک شرکت تجزیه و تحلیل شوند.

انواع درآمد در حسابداری

درآمد چگونه توسط یک نفر ایجاد می شود؟

برای بسیاری از شرکت ها، درآمد از فروش محصولات یا خدمات به دست می آید. به همین دلیل، گاهی اوقات درآمد به عنوان فروش ناخالص شناخته می شود. درآمد را می توان از طریق منابع دیگر نیز به دست آورد. مخترعان یا سرگرم کننده ها ممکن است درآمدی از مجوز، حق ثبت اختراع یا حق امتیاز دریافت کنند یا سرمایه گذاران املاک و مستغلات ممکن است از درآمدِ اجاره درآمد کسب کنند.

درآمد دولت های فدرال و محلی احتمالاً به صورت درآمدهای مالیاتی از دارایی یا مالیات بر درآمد می باشد. دولت ها همچنین ممکن است از فروش دارایی یا سود حاصل از اوراق قرضه، درآمد کسب کنند. موسسات خیریه و موسسات غیرانتفاعی معمولاً درآمدهای خود را از کمک های مالی دریافت می کنند. دانشگاه‌ها می‌توانند از دریافت شهریه و همچنین از سود سرمایه‌گذاری در صندوق وقف خود درآمد کسب کنند.

درآمد تعهدی و معوق چیست؟

درآمد انباشته درآمدی است که یک شرکت برای تحویل کالاها یا خدماتی به دست می آورد که هنوز توسط مشتری پرداخت نشده است. در حسابداری تعهدی، درآمد در زمان انجام معامله فروش گزارش می شود و ممکن است لزوماً نشان دهنده وجه نقد در دست نباشد.
درآمد معوق یا غیرقابل کسب را می‌توان مخالف درآمد انباشته در نظر گرفت؛ به این معنا که درآمد غیرقابل‌ به‌کارگیری پولی است که مشتری برای کالاها یا خدماتی که هنوز تحویل داده نشده است، پرداخت می کند.

تعریف درآمد و انواع آن

نتیجه گیری

در این مقاله سعی کردیم با مفهوم درآمد و انواع آن آشنا شویم. شناخت راه های متفاوت برای کسب درآمد بیشتر در کنار کاهش ضرر، می تواند به شما کمک کند تا برای رشد کسب و کارتان راه های متنوعی را در نظر بگیرید. اتوماسیون سازی کسب و کار، در کنار صرفه جویی در زمان، به بهبود عملکرد سازمان شما کمک خواهد کرد. شماران سیستم به چندین سال سابقه در زمینه طراحی و تولید نرم افزارهای حسابداری، آماده ارائه خدمات به شما می باشد؛ تنها کافی است که با مشاوران ما در این زمینه مشورت نمایید.

مقدمه

جواب این سوال را در پایان این نوشتار کاربردی با هم مرور خواهیم کرد.

سود ناخالص:

اگر درآمد حاصل از کل فروش یک شرکت را برای یک دوره خاص (مثلا 1 ساله) داشته باشیم و بهای تمام شده کالا و خدمات به فروش رفته را از آن کسر کنیم، باقیمانده را سود ناخالص می نامند.

سود عملیاتی:

سود ناخالص فعلا اختلاف بین کل فروش و بهای تمام شده را نشان می دهد،حال اگر از سود ناخالص هزینه های مربوط به فروش، هزینه های عملیاتی، واحد تجاری از جمله اجاره و بیمه،حمل و نقل و کرایه، حقوق و دستمزد و استهلاک و . را کسر کنیم حاصل آن سود عملیاتی خواهد بود.

سود خالص:

برخی دیگر از هزینه ها از جمله بهره، مالیات و همچنین کلیه جریانات وجوه ورودی و خروجی را باید در سود عملیاتی اثر داد. حاصل این تغییرات در سود عملیاتی و عددی که پس از محاسبه کل کسورات به دست می آید را سود خالص می نامیم.

حاشیه سود چیست؟

به طور ساده اگر هر کدام از سودهای محقق شده شامل سود ناخالص، عملیاتی و یا خالص را بر کل درآمد شرکت در آن دوره تقسیم و حاصل را در 100 ضرب کنیم، حاشیه سود شرکت به واحد درصد به دست می آید.

برای مثال در شرکت هجرت با فروش 2250 میلیارد تومانی، 70 میلیارد سود خالص محقق شده است، در نتیجه حاشیه سود خالص 3.1 می باشد.

منظور از EPS چیست ؟

سود خالص را اگر در بازه یک ساله در نظر بگیریم و بر تعداد سهام شرکت تقسیم کنیم به آن EPS ( Earning Per Share ) یا سود هر سهم که اصطلاحی رایج به حساب می آید اطلاق می شود.

منظور از DPS چیست ؟

بخشی یا کل سودی که برای هر سهم در یک سال مالی محقق شده را می توان بین سهامداران بصورت نقدی توزیع کرد که به آن DPS (Dividend Per Share) می گویند.

نسبت پی بر ای ( P/E ) :

یکی از نسبت های موثر و کاربردی در تحلیل سهام نسبت قیمت سهم به سود یا درآمد آن می باشد. برای مثال اگر قیمت سهم 100 تومان و سود هر سهم 20 تومان باشد، نسبت پی به ای آن 5 مرتبه خواهد بود که با مقایسه این نسبت در گروه های مالی میتوان رشد قیمت نسبت به درآمد سهم را سنجید.

نکات مهم:

در تعریف سود و محاسبه حاشیه سود باید هر گروه را بصورت مستقل در نظر داشت. برای مثال نمی توان حاشیه سود یک شرکت پخش دارویی را با یک شرکت خودروساز مقایسه کرد.

لزوما کل سود محقق شده بصورت سود نقدی یا DPS بین سهامداران توزیع نمی شود و ممکن است برای اموری همچون سود انباشته استفاده گردد.

نسبت پی به ای به تنهایی معیار کاملی برای تحلیل ارزندگی شرکت ها نیست.برای بسیاری از شرکت ها که سود قابل تحقق یا تحقق یافته ندارند و اتفاقا هر دوره در حال شناسایی زیان هستند و همچنین در شرایطی که تورم بر ارزش گذاری شرکت ها حاکم است، باید از روش های دیگری برای سنجش استفاده کرد.

روش های محاسبه سود

در این مقاله سعی شده است تا شما را با دو روش محاسبه سود آشنا کنیم

سود به روش لایفو بهتر محاسبه می شود یا فایفو؟

fifo / فایفو

روشی است كه موجودی ها همواره به طور منظم گردش داشته و همواره كالاهای جديد وتازه در دسترسی باشد.

مثلا در يك كارخانه رنگ سازی ممكن است ابتدا قوطی های رنگ قديمی به فروش برسد واز ماندن زياد وفساد آن جلوگيری گردد به اين روش كه از اولين موجودی های اول استفاده شود روش اولين وارده يا فايفو گويند.

اما در مورد برخی از اقلام ديگر موجودی روش اولين صادره آن معمولا از آخرين محموله كه در سطح بالا قرار گرفته است صورت ميگيرد اما داروها ويا سبزيجات يا كالاهای زود فاسد شدنی بايد ابتدا به مصرف برسد يعنی كالاهای اول وارده اول صادر شود به روش اولين صادره از آخرين وارده لايفو گويند.

كاربرد اين روش كه متداولترين روش ارزيابی موجودی هاست بسيار آسان است گردش اقلام بهای تمام شده در اين روش معمولا با گردش فيزيكی اقلام موجودی ها مطابقت ميكند.

ضمنا اجرای اين روش در دوره هايی كه قيمت ها در حال افزايش است موجب ايجاد سود ناخالص بيشتر ميشود عليرغم مزايای فوق سود بيشتر موجبات ماليات بر درآمد بيشتر را فراهم می آورد ودرآمدهای جاری با اقلام بهای تمام شده نسبتا قديمی مقايسه می شود ودر نتيجه كارايی و سودآوری بيش از واقع نشان داده می شود ضمن اينكه برای جايگزينی اقلام موجودی ها بهای بيشتري نيز بايد پرداخت كرد.

تطابق (مقابله) اقلام بهای تمام شده قديمی با درآمدهای جاری موجب ايجاد سوء ناشی از نگهداری موجودی ها ميشود كه بنوبه خود باعث نشان دادن قدرت سود آوری بيش از واقع واحتمالا گمراهی گروههای ذینفع می شود.

lifo / لایفو

مزيت عمده اين روش اين است كه در دوره افزايش قيمتها سود ناخالص به ميزاني كمتر محاسبه و ماليات بر درآمد كمتری پ رداخت گردد. كه موجب بهبود وضعيت نقدينگی وگردش وجوه نقد می شود ضمنا درآمد جاري با اقلام بهای تمام شده نزديك به قيمت های جاری مقايسه و مقابله و در نتيجه سود ناخالص نيز سود آوری تجاری را بهتر نشان می دهد.

اگر اين روش در چند دوره مالی متوالی به كار برده شود اقلام موجودی های منعكس در ترازنامه با ارزش به مراتب كمتر از قيمتهاي جاری در موقع افزايش قيمت ها نشان داده ميشود زيرا مبنای اقلام بهای تمام شده قديمی ونسبتا ارزان (كه موجب پايين آمدن غير عادی بهای تمام شده كالای فروش رفته است) محاسبه و ارزيابی شده است وافزايش سود غير معقولی را موجب خواهد شد.

در دورهايی كه قيمت ها در حال افزايش باشد اجرای لايفو موجب محاسبه سود ناخالص كمتر در مقايسه با روش فايفو می شود اگرچه سود كمتر موجب پرداخت ماليات كمتری می گردد اما سود هر سهم ارائه تصويری نادرست از قدرت سودآوری شركت يا واحد تجاری را موجب می شود لذا اين است كه مسئولين كشورهاي صنعتی شركتها را مقيد كرده اند تا جهت مقاصد مالياتی در صورت استفاده از لايفو آن را در محاسبه سود ناخالص به منظور گزارشگری مالی نيز بكار برند.

حساب جم با بیش از ۲۳ سال سابقه در ارائه گزارش حسابرسی شرکتها، موسسات و اشخاص در حداقل زمان ، دفاعیه مالیاتی، همچنین کاهش قطعی مالیات مشاغل و اشخاص حقیقی و رسیدگی به جرائم مالیات تراکنشهای بانکی توانسته است رضایت کامل شما عزیزان را جلب نماید. حساب جم با تهیه و تنظیم اظهارنامه های مالیاتی در اسرع وقت و استقرار بهینه حسابداری منطبق با استانداردهای حسابداری در بین برترین های حرفه خود در کشور قرار دارد. تخصصی ترین خدمات حسابرسی و حسابداری را از متخصصین و مشاوران مالیاتی حساب جم بخواهید

درآمد غیر عملیاتی

درآمد غیر عملیاتی

درآمد غیر عملیاتی به بخشی از درآمد شرکت گفته می شود که به دلیل فعالیت های اصلی بنگاه اقتصادی مذکور، تکرارپذیر نمی باشد و در بازه های بلندمدت و به صورت مرتب قابل تحقق نیست. این نوع درآمد انواع مختلفی دارد؛ به عنوان مثال، درآمد سرمایه گذاری، سود یا زیان حاصل از ارز، فروش دارایی ها، بازپرداخت دارایی ها، درآمد بهره و. همگی نمونه هایی از اقلام درآمد غیر عملیاتی هستند. برخی از اقلام درآمد غیر عملیاتی دوره ای هستند؛ به عنوان مثال، درآمد حاصل از سود سهام به شکل دوره ای است. در طرف مقابل، برخی از اقلام درآمد غیر عملیاتی را می توان به صورت تکرارناپذیر در نظر گرفت؛ به عنوان مثال، درآمد حاصل از فروش دارایی ها غیرتکراری هستند.

به دلیل اهمیت این نوع درآمد در صورت های مالی و تاثیر آن ها در تحلیل بنیادی و سودسازی شرکت های فعال در بازار سرمایه، در ادامه مقاله به بررسی این مفهوم می پردازیم.

درآمد عملیاتی و درآمد غیر عملیاتی

درآمد عملیاتی و درآمد غیر عملیاتی

درآمد یک شرکت را می توان به دو دسته عملیاتی و غیر عملیاتی طبقه بندی کرد. درآمد عملیاتی به عنوان درآمد قبل از بهره و مالیات و با نام «EBIT» نیز شناخته می شود. این درآمد حاصل از فعالیت های اصلی شرکت است. این موضوع، عملکرد شرکت را در کارهای روزمره تکرار شده نشان می دهد. در طرف مقابل، درآمد غیر عملیاتی شامل سود و زیان (هزینه) حاصل از فعالیت های دیگر یا عواملی است که به عملیات اصلی آن ارتباطی ندارند.

به عنوان مثال، حوزه اصلی فعالیت یک شرکت، تولید مواد پتروشیمی است؛ این شرکت بخشی از سود بدست آمده ناشی از فعالیت های تولیدی خود را در بازار سهام سرمایه گذاری می کند؛ در اینجا، درآمد حاصل از فعالیت های تولیدی به عنوان درآمد عملیاتی و درآمدی که ناشی از سرمایه گذاری در بازار سهام بوده است را به عنوان درآمد غیر عملیاتی در نظر می گیرند.

درآمد عملیاتی و غیرعملیاتی چگونه محاسبه می شود؟

درآمد عملیاتی و غیر عملیاتی یک شرکت در صورت های مالی آن را می توان به شکل های مختلف محاسبه کرد. به عنوان مثال، درآمد عملیاتی با کسر هزینه کالاهای فروخته شده و کلیه هزینه های عملیاتی از درآمد فروش شرکت محاسبه می شود. در واقع هزینه های عملیاتی، هزینه های انجام شده برای اجرای عملیات اصلی آن است. به عنوان مثال می توان به استهلاک، هزینه های تحقیق و توسعه و. اشاره کرد.

با اضافه کردن درآمد غیر عملیاتی به درآمد عملیاتی، درآمد شرکت قبل از مالیات قابل محاسبه است. اگر کل سودهای غیر عملیاتی بیشتر از ضررهای غیر عملیاتی باشد، شرکت درآمد مثبت غیر عملیاتی خود را گزارش می دهد. اگر ضررهای غیرعملیاتی از کل سود بیشتر باشد، شرکت به یک درآمد منفی غیر عملیاتی (ضرر) پی می برد.

نکته: درآمد عملیاتی در حال تکرار است و به احتمال زیاد همراه با گسترش شرکت رشد می کند. در مقایسه با درآمد غیر عملیاتی، درآمد عملیاتی اطلاعات بیشتری در مورد اصول و پتانسیل رشد شرکت فراهم می کند.

شرکتی که عملکرد بهتری داشته است و بیشترین درآمد خود را از طریق فعالیت های اصلی کسب و کار خود بدست می آورد، مطلوب تر از شرکتی است که بیشتر درآمد خود را از فعالیت های غیر عملیاتی کسب می کند. تشخیص توانایی شرکت برای کسب سود از تجارت اصلی آن و سود حاصل از سایر فعالیت ها یا عوامل برای ارزیابی عملکرد واقعی آن ضروری است.

یک صورت سود چند مرحله ای می تواند سلامت مالی یک شرکت را بهتر از یک صورت سود یک مرحله ای نشان دهد؛ چراکه صورت سود یک مرحله ای، درآمد و هزینه ها را در دسته های عملیاتی و غیر عملیاتی طبقه بندی نمی کند.

در واقع، درآمد غیر عملیاتی بخشی از درآمد یک سازمان است که از فعالیت هایی حاصل می شود که به عملیات اصلی آن مربوط نیست. این درآمد می تواند شامل مواردی مانند درآمد سود سهام، سود یا زیان حاصل از سرمایه گذاری ها و همچنین سود یا زیان حاصل از ارز و کاهش ارزش دارایی باشد. درآمد غیر عملیاتی به عنوان درآمد اتفاقی یا محیطی نیز شناخته می شود.

درک مفهوم درآمد غیر عملیاتی

درآمد غیر عملیاتی چیست

درآمد یک شرکت معمولا به عنوان مهمترین بخش صورت های مالی شناخته می شود؛ چراکه در مقایسه با برآورد تحلیلگر و راهنمایی های شرکت سودآوری را نشان می دهد. مسئله این است که سود در یک دوره حسابداری می تواند از طریق مواردی بدست بیاید که هیچ ربطی به فعالیت اصلی شرکت ندارد. به عنوان مثال، مواردی وجود دارد که یک شرکت درآمد قابل توجه و یکباره از سرمایه گذاری در اوراق بهادار، فروش یک شرکت تابعه کاملاً متعلق به خود یا فروش یک قطعه بزرگ تجهیزات، املاک یا زمین بدست می آورد. این نوع سود، علاوه بر درآمد حاصل از رویدادهای مکرر خارج از خط اصلی کار، می تواند درآمد شرکت را به میزان قابل توجهی تغییر دهد و اندازه گیری میزان واقعی عملکرد شرکت در دوره گزارش شده را برای سرمایه گذاران دشوار کند.

درآمد عملیاتی در مقابل درآمد غیر عملیاتی

توجه داشته باشید که مهمترین اصل برای تشخیص درآمد عملیاتی و غیر عملیاتی، تکرارپذیر بودن آن است؛ در واقع، اگر یک شرکت بتواند در بازه های زمانی بلندمدت و به میزان مشخص درآمد داشته باشد، آن را به عنوان درآمد عملیاتی در نظر می گیرند. اما اگر این بنگاه اقتصادی نتواند در بازه های زمانی مختلف درآمد بدست آمده را تکرار کند، به عنوان درآمد غیر عملیاتی محسوب می شود.

تمایز اینکه چه عوایدی از فعالیت های روزمره کسب شده و چه عوایدی از سایر راه ها بدست می آید، برای ارزیابی عملکرد واقعی شرکت مهم است. به همین دلیل شرکت ها موظفند درآمد غیر عملیاتی خود را جدا از درآمد عملیاتی افشا کنند.

درآمد عملیاتی یک رقم حسابداری است که پس از کسر هزینه های عملیاتی مانند دستمزد، استهلاک و هزینه کالاهای فروخته شده COGS، میزان سود حاصل از فعالیت های تجاری را اندازه گیری می کند. به طور خلاصه، اطلاعاتی را در مورد میزان درآمد حاصل از فعالیت های عادی و مداوم شرکت به سود علاقه مندان ارائه می کند.

نکته: درآمد عملیاتی در صورت سود و زیان ثبت می شود. در انتهای صورت سود و زیان، در زیر خط درآمد عملیاتی، درآمد غیر عملیاتی باید ظاهر شود؛ این موضوع به سرمایه گذاران کمک می کند تا بین این دو تمایز قائل شوند و تشخیص دهند که درآمد از کجا حاصل می شود.

درآمد غیر عملیاتی شامل چه مواردی می شود؟

انواع درآمد غیر عملیاتی

این نوع درآمد انواع مختلفی دارد که از جمله آن ها می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • درآمد حاصل از سود سهام
  • سود و زیان حاصل از سرمایه گذاری ها
  • سود و زیان حاصل از فروش دارایی
  • خسارات ناشی از کاهش ارزش دارایی، بازپرداخت، کاهش ارزش پول و تجدید ساختار
  • سود و زیان معاملات ارزی
  • سود و زیان ناشی از عملیات متوقف شده
  • ضرر و زیان دادرسی
  • تغییر در اصول حسابداری
  • خسارات بیمه نشده در اثر بلایای طبیعی
  • و.

اقلام غیر عامل موجود در صورت سود چیست؟

صورت سود و زیان یک کسب و کار که به طور معمول یک دوره زمانی، مانند یک چهارم یا یک سال را پوشش می دهد، تصویری از سلامت مالی شرکت ارائه می دهد. در واقع، صورت سود و زیان خلاصه درآمد و هزینه های کسب و کار است. صورت مالی اطلاعات مهمی در مورد سودآوری در اختیار بانک، سرمایه گذار یا خریدار بالقوه قرار می دهد.

نکته: هنگام تهیه صورت سود و زیان شرکت، باید اثرات اجزای سازنده و غیر عامل را در نظر بگیرید.

درآمد غیر عملیاتی به طور جداگانه در صورت سود و زیان بررسی می شود. درآمد غیر عملیاتی غالباً پس از جمع کل درآمد حاصل از عملیات در صورت سود و زیان گزارش می شود و اغلب با عنوان درآمد دیگر ظاهر می شود. هنگامی که صورت های درآمد برای فعالیت های روزمره کسب و کار یا برای مدت کوتاهی تهیه می شود، درآمد غیر عملیاتی ممکن است به طور کامل حذف شود.

چه چیزی در درآمد عملیاتی لحاظ نمی شود؟

درآمد عملیاتی، سود کسب و کار پس از کسر هزینه های عملیاتی است. این به درآمد و هزینه های حاصل از تجارت اصلی شرکت اشاره دارد و شامل هزینه درآمد و سود خالص چیست؟ های فروش، عمومی و اداری است و درآمد عملیاتی موارد غیر عملیاتی مانند سرمایه گذاری در مشاغل دیگر، مالیات و پرداخت سود را شامل نمی شود.

بعضی اوقات، مشاغل با استفاده از هزینه های غیر عملیاتی نتایج عملیاتی ضعیف خود را پنهان می کنند. این باعث افزایش حاشیه سود آشکار می شود. به همین ترتیب، افزودن هزینه هایی که واجد شرایط غیر عملیاتی هستند، ممکن است حاشیه سود را کاهش دهد. به همین دلیل رایج ترین رویکرد حسابداری حذف درآمد غیر عملیاتی از صورت های سود و زیان است. شرکت هایی که سطح بالاتری از درآمد غیر عملیاتی خود دارند از نظر درآمد کیفیت پایین تری دارند.

هزینه های غیر عملیاتی چیست؟

هزینه های غیر عملیاتی چیست

هزینه های غیرعملیاتی معمولاً هزینه ای است که شرکت برای انجام برخی تعهدات پولی متحمل می شود. غیر از این، گفته می شود که این هزینه ها هنگام تعیین سود خالص یک شرکت در هر دوره معین، نقشی حیاتی دارند. اساساً، معنی هزینه های غیر عملیاتی را می توان به عنوان هزینه هایی توضیح داد که مربوط به عملیات اصلی شرکت نیستند و در صورت سود و زیان ثبت می شوند. به طور معمول، می توان این هزینه ها را از سود عملیاتی یک شرکت کسر کرد تا درآمد بالقوه آن را بدست آورد.

در واقع، چنین هزینه هایی به عنوان هزینه های جانبی شناخته می شوند و معمولاً شامل هزینه های تکراری مانند پرداخت سود، هزینه مبادله ارز و غیره می شوند. با این وجود، هزینه های غیرعملیاتی اغلب شامل هزینه هایی می شود که از نظر وقایع تا حدودی غیر معمول و نامنظم هستند. به عنوان مثال، هزینه های انجام شده در جریان بازسازی یا سازماندهی مجدد، هزینه های موجود در انبار منسوخ شده و. اغلب به عنوان هزینه های غیر عملیاتی تلقی می شوند.

لازم به ذکر است که ثبت هزینه های غیر عملیاتی به طور جداگانه برای ذینفعان و سرمایه گذاران بالقوه مفید است. به آن ها کمک می کند تا تصویری واضح و دقیق از تعهدات مالی شرکت بدست آورند و به برآورد سود بالقوه کمک می کند.

نمونه هایی از هزینه های غیر عملیاتی

با توجه به نوع صنعت، یک شرکت ممکن است چندین نوع هزینه غیر عملیاتی متحمل شود. در اینجا برخی از متداول ترین مثال های هزینه های غیر عملیاتی آورده شده است:

  • هزینه بهره
  • هزینه های موجودی منسوخ
  • هزینه مشتقات
  • هزینه بازسازی
  • ضرر در تصرف دارایی ها
  • خسارات ناشی از آتش سوزی
  • هزینه شناور
  • هزینه های حل و فصل دعوا
  • یادداشت مطالبات دریافتی یا موجودی کالا
  • نوشتن دارایی های نامشهود
  • مصادره اموال
  • اصول حسابداری تغییر یافته
  • تخفیف در انتشار سهام و اوراق بدهی
  • استهلاک هزینه های اولیه

صرف نظر از این موضوع، برای درک مولفه های هزینه های غیرعملیاتی و میزان موفقیت آن ها، افراد باید با موارد استثنا نیز آشنا شوند. به عبارت ساده تر، هزینه های ناشی از فعالیت های اصلی در لیست هزینه های غیر عملیاتی لحاظ نمی شوند.

محاسبه هزینه های غیر عملیاتی

محاسبه هزینه های غیر عملیاتی

صرفاً با مراجعه به صورت های مالی یک شرکت می توان به راحتی هزینه های غیر عملیاتی یک شرکت را محاسبه کرد. همانطور که گفته شد، چنین هزینه هایی در صورت سود و زیان شرکت ثبت می شود و ایده متمایزی در مورد هزینه های ناشی از فعالیت های دیگر غیر از عملیات اصلی ارائه می دهد.

اهمیت هزینه های غیر عملیاتی

سوالی که پیش می آید این است که کاربرد هزینه های عملیاتی به چه صورت است و چه اهمیتی دارد؟ در ادامه به معرفی برخی از مزایای هزینه های غیرعملیاتی می پردازیم. توجه داشته باشید قبل از اینکه با نقش اساسی هزینه های غیر عملیاتی آشنا شوید، باید از مزایای گزارش دقیق همان موارد نیز آگاه شوید.

  • با اعلام هزینه های غیر عملیاتی در صورت های مالی، صاحبان مشاغل از این طریق سود می برند.
  • ایجاد پیوند اعتماد با ذینفعان موجود و بالقوه از طریق معاملات شفاف.
  • اعلام هزینه های غیر عملیاتی مانند: مزایای کارکنان، پاداش، سود وام و. به اعتبار مالی شرکت افزوده است.
  • درج هزینه های غیر عملیاتی در صورت سود و زیان شرکت به صاحبان مشاغل اجازه می دهد تا گزارش مالی دقیق و شفاف تری تهیه کنند. به نوبه خود، به آن ها کمک خواهد کرد تا درآمد آینده را به دلایل عملی پیش بینی کنند.
  • هزینه های غیر عملیاتی در تجزیه و تحلیل عملکرد یک شرکت مفید هستند و همچنین به برآورد سود بالقوه آن کمک می کنند.
  • ثبت دقیق هزینه درآمد و سود خالص چیست؟ های غیر عملیاتی به مدیریت کمک می کند تا هزینه های اضافی را شناسایی کند. با تنظیمات لازم، مدیریت می تواند هزینه های غیر ضروری را به طور موثر کاهش دهد.

هزینه های غیر عملیاتی در مقابل هزینه های عملیاتی

هزینه های غیر عملیاتی در مقابل هزینه های عملیاتی

داشتن یک ایده منصفانه درباره تفاوت های اساسی بین هزینه های عملیاتی و غیر عملیاتی، ثبت دقیق آن ها را آسان می کند. هزینه های عملیاتی به عنوان هزینه هایی تعریف می شود که برای اجرای روان یک کار تجاری ضروری تلقی می شود. اگرچه چنین هزینه هایی بخشی از فرآیند اصلی تولید را تشکیل نمی دهند، اما در مورد فروش محصولات یا خدمات در بازار، بسیار حیاتی هستند.

از طرف دیگر، هزینه های غیر عملیاتی هزینه هایی هستند که از تعهدات مالی خاص یک شرکت ناشی می شود و بیشتر مربوط به عملیات اصلی آن نیست. اکنون، چنین هزینه هایی می تواند یک اتفاق منظم باشد یا به سمت یک امر غیرمعمول متمایل شود.

لازم به ذکر است که هر دو نوع هزینه برای ارزیابی مهارت یک شرکت مفید هستند و به عنوان یک شاخص قوی عمل می کنند. به طور معمول، هزینه های عملیاتی، قابل کنترل در نظر گرفته می شوند و به راحتی در صورت نیاز قابل تنظیم هستند. از سوی دیگر، کنترل هزینه های غیر عملیاتی بیشتر به دلیل وقوع نامنظم آن ها دشوار است و اغلب این امر به ارزیابی مدیریت نمی رسد.

همچنین، بین طبقه بندی دو هزینه در صورت های مالی تفاوت آشکاری وجود دارد. به عنوان مثال، هزینه های عملیاتی مستقیماً تحت عنوان COGS در صورت سود و زیان گزارش می شود. متناوبا، هزینه های غیر عملیاتی در پایان صورت سود و زیان گزارش می شود و از هزینه عملیاتی کسر می شود.

در آخر، باید اذعان کرد که برخی از هزینه های غیر عملیاتی ممکن است به عنوان هزینه های عملیاتی در برخی از شرکت ها تلقی شود. صاحبان مشاغل باید احتمال مشابه را دقیق بررسی کرده و هزینه ها را بر این اساس مدیریت کنند.

جمع بندی

درآمد غیر عملیاتی به بخشی از درآمد شرکت گفته می شود که به دلیل فعالیت های اصلی بنگاه اقتصادی مذکور، تکرارپذیر نمی باشد و در بازه های بلندمدت و به صورت مرتب قابل تحقق نیست. درآمد سرمایه گذاری، سود یا زیان حاصل از ارز، فروش دارایی ها، بازپرداخت دارایی ها، درآمد بهره و. را می توان به عنوان نمونه هایی از این نوع درآمد در نظر گرفت.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.