احساس بیاعتمادی در بازار بیت کوین روزبهروز بیشتر میشود
آنطور که از وضعیت بازارهای آتی بیت کوین پیداست، معاملهگران حرفهای هنگام جهش قیمت در روزهای اخیر، اعتماد چندانی به این روند صعودی نداشتند و اکنون هم این شرایط ادامه دارد. ضمن اینکه تغییر مجدد احساسات معاملهگران از صعودی به نزولی، استقبال از آلت کوینهای بازار را هم با کاهش مواجه کرده است.
به گزارش کوین دسک، عملکرد قیمتی روز گذشته ارزهای دیجیتال، از ارزی به ارز دیگر متفاوت بود و این در حالی است که از اواسط هفته گذشته به نظر میرسد فشار فروش در بازار در حال افزایش است.
سقوط روز جمعه بیت کوین پس از عبور موقتی قیمت از مقاومت ۴۴٬۰۰۰ دلاری اتفاق افتاد. همزمان با کاهش قیمت بیت کوین، نیر پروتکل (NEAR Protocol) جهشی ۲۰ درصدی را تجربه کرد و قیمت ویوز (WAVES) و ریپل نیز در این مدت بهترتیب ۱۰ و ۳ درصد کاهش یافت.
فروکشکردن روند روبهرشد چند روز اخیر ارزهای دیجیتال نشاندهنده بازگشت مجدد احساس بیاعتمادی به سرمایهگذاران است و تأثیر این تغییر احساسات را میتوان بهوضوح در سقوط ۸ درصدی بیت کوین در هفت روز گذشته مشاهده کرد. علاوه بر این، با تغییر دوباره احساسات سرمایهگذار از صعودی به نزولی، توجه به آلت کوینهای بازار هم کمتر از قبل شده است.
شاخص بورسی «S&P500» روز گذشته تقریباً بدون نوسان بود و از سوی دیگر، قیمت دلار و طلا در بازارهای جهانی افزایش یافت. بازدهی سرمایهگذاری در اوراق قرضه دولتی آمریکا با سررسید ۱۰ ساله به بالاترین سطح سه سال گذشته خود در ۲.۷ درصد رسیده است. یکی از دلایل اصلی این اتفاق، سرمایهگذاری کمتر فعالان بازار در این شکل از اوراق بهادار است. کاهش علاقه سرمایهگذاران به اوراق قرضه دولتی آمریکا هم عمدتاً تحتتأثیر افزایش تورم در ماههای گذشته و تصمیم بانک مرکزی برای افزایش نرخ بهره بانکی در ماههای آینده است.
معاملهگران حرفهای هم خوشبین نیستند
شرایط در بازارهای آتی (Futures) بیت کوین آرام به نظر میرسد که نشان میدهد جهش ۳۰ درصدی قیمت بیت کوین از کف ۳۳٬۰۰۰ دلاری ۲۴ ژانویه (۴ بهمن) کار معاملهگران بازارهای آنی (Spot) بوده است.
نمودار زیر تعداد کل قراردادهای آتی باز بیت کوین در بورس کالای شیکاگو (CME) را نشان میدهد که در هفت روز گذشته با کاهش مواجه شده است. منظور از قراردادهای باز، آن دسته از موقعیتهای معاملاتی مشتقه است که هنوز تسویه نشدهاند. گفتنی است از این شاخص بهعنوان ابزاری برای سنجش جریان ورود و خروج پول در بازارهای آتی استفاده میشود.
فعالیت در بازارهای آتی بیت کوین از زمان اوجگیری در نوامبر (آبان) سال گذشته رو به کاهش بوده است. اوجگیری این شاخص در آن دوره، پیش از کاهش ۵۰ درصدی قیمت بیت کوین اتفاق افتاده بود و سطوح فعلی نیز همچنان بالاتر از بازه بین مه تا سپتامبر (اردیبهشت و شهریور) سال گذشته است که نشان میدهد فعالیت در ماههای اخیر بهنسبت آن زمان بیشتر است.
کنترل احساسات در بازار بورس
یکی از مهمترین موضوعات قابل توجه برای سرمایهگذاران، جهت ماندگار بودن در بازارهای مالی، کنترل احساسات است.
بازارهای مالی هم دارای سود و هم دارای زیان می باشند.
این طبیعی است که سود و زیان احساساتی را درون معاملهگر به وجود بیاورد و بر رفتار او تأثیر بگذارد؛ پس اینکه بگوییم یک معاملهگر «باید» تماما با منطق معامله کند و «هیچ» احساسی نسبت به اتفاقات زندگی مالی خود نداشته باشد، درک ناصحیح ما را از ذات انسان نشان میدهد.
بنابراین احساسات جزء لاینفک و همیشگی انسان می باشند؛ چه در زندگی شخصی و روزمره، چه در معامله و زندگی کاری!
فرض کنید سهامی را روی قیمت ۵۰۰ تومان خریدهاید. برخلاف انتظار شما تغییر احساسات بازار قیمت رو به افت میگذارد و به ۴۵۰ تومان کاهش پیدا می کند. در چنین شرایطی احساساتی در شما به وجود میآید و دائم به خود می گویید: «نه! من این سهم را نمیفروشم. انشاالله که به قیمت خریدم، برمیگردد» و اصطلاحاً به خود امید واهی و کاذب می دهید، غافل از اینکه سهام دلایل خود را برای بالا و پایین رفتن دارد، که شما به جای کشف آن دلایل و گرفتن تصمیم درست در مورد آن سهم، نتوانستهاید احساسات خود را کنترل کنید و اجازه غلبه آنها را بر خود داده اید.
برعکس این موضوع نیز ممکن است اتفاق بیوفتد. شما سهامی را روی ۶۰۰ تومان میخرید. قیمت رشد میکند و به ۷۰۰ تومان میرسد. در این شرایط حسی در شما به وجود میآید که در نتیجه آن با خود می گویید: «نکند که سودم از دست برود» و سریع از معامله خارج می شوید، در حالی که ممکن است قیمت پس از آن نیز رشد بیشتری داشته باشد.
در بازارهای مالی برای کنترل احساسات به دو مشخصه نیاز است:
اول، سیستم معاملاتی شخصی و پایبندی به آن تحت هر شرایطی؛
دوم، تجربه؛ هرچه تجربهتان بیشتر باشد، بهتر میتوانید افسار احساسات را در دست بگیرید.
گونهای دیگر از بروز احساسات به صورت دعا و آرزو است. حتماً افرادی را دیده اید که بدون تحلیل و صرفاً با زیاد شدن صحبتهای مثبت مردم درباره یک سهم، دست به خرید آن سهم میزنند. پس از خرید نیز، هر روز و با هر منفی می گویند: «ان شاءالله. به امید خدا. با نذری که برداشتم و. قیمت بالا می رود»! از قدیم گفته اند «از تو حرکت از خدا برکت» آنها همین جمله ساده را در زندگی و معاملات خود فراموش کردهاند و بدون هیچ گونه حرکت و تحلیلی، خواهان برکت و سود هستند!
پس همه ما باید از احساسات و تصمیم های احساسی که منجر به زیان مان می شود، دوری کنیم و باید از روی منطق و پایبندی به سیستم معاملاتی از پیش طراحی شده خودمان، تصمیم گیری و معامله کنیم. همانطور که گفته شد نادیده گرفتن احساسات امری محال است و کنترل آن بسیار زمانبر است و لازمه این کنترل تجربه است.
ساخت چارچوب ذهنی صحیح در معامله گری
“بزرگترین دشمن تغییر احساسات بازار شما در معامله گری همان کسی است که هر روز صبح در آینه او را میبینید.” (جسیکا شوارتزر)
احساسات و عواطفی که در زندگی عادی ما را ممتاز میکنند در بورس برای ما مشکلساز میشوند. معامله گران زیادی تنها به این دلیل که متوجه نشدند چه الگوی ذهنی اشتباهی دارند و عملاً چه چیزی باعث شده تا در بازار بورس موفق نشوند برای همیشه از بازار خداحافظی کردند. اگر ندانیم مشکل کارمان کجاست هرگز نمیتوانیم آن را حل کنیم.
تفاوت روانشناسی بازار و روانشناسی معامله گری
روانشناسی بازار بورس و روانشناسی معامله گر دو مطلب کاملاً مجزا از یکدیگر هستند. در روانشناسی بورس یا بهتر بگویم رفتار شناسی بازار شما به بررسی رفتار سهام میپردازید؛ اما در روانشناسی معامله گر شما به موضوع شناخت خود و تغییر الگوهای ذهنی اشتباهتان خواهید پرداخت.
داشتن چارچوب ذهنی اشتباه در هنگام ورود به بازار بورس چیزی کاملاً طبیعی است. چرا که ما سعی میکنیم بازار را همانگونه که دنیای اطرافمان را درک میکنیم، درک کنیم.
طرز تفکر و انتظارات ما از بازار در هنگام ورود به آن میتواند مانند یک مانع منجر به شکست ما در بازار شود. اولین مرحله در برطرف کردن این موانع شناخت خود است. اگر ما ندانیم که چه رفتارها و تفکرات اشتباهی داریم هرگز نمیتوانیم آنها را اصلاح کنیم چون حتی از وجودشان باخبر هم نیستیم.
ما در این مقاله ابتدا به شناخت چارچوبهای ذهنی اشتباه فعلی تغییر احساسات بازار میپردازیم و بعد جایگزین آنکه چارچوب صحیح و حرفهای هست را معرفی میکنیم و درنهایت تکنیکی که منجر به جایگزین کردن آنان باهم میگردد را به شما آموزش خواهیم داد. امیدوارم که سرمایه گذاری در بازار بورس برای شما به کاری موفقیتآمیز تبدیل گردد.
ناسازگاری ادراکی در بازارهای مالی
ویژگیهای انسان اقتصادی که در تئوریهای کلاسیک اقتصاد در نظر گرفتهاند انسانی است که در معاملاتش منطقی، عقلانی، بیاحساس و کاملاً منفعتطلب است و هدفی جز استفاده مادی و منفعت جاری خود ندارد. میداند دقیقاً به دنبال چیست و با طمع، ترس، تردید یا وحشتزدگی کاملاً غریبه است؛ اما حیف که انسان واقعی حتی از دور شباهتی به این موجود تخیلی ندارد.
مثال فرض کنید شما و یک نفر غریبه درمجموع ۱۰۰ یورو هدیه بگیرید. به شرطی که غریبه تعیین کند که هرکدام از شما چه مقدار از این پول را بردارید و شما هم آن را قبول یا رد کنید و اگر شما نپذیرید به هیچکدام از شما چیزی نمیرسد.
خب احتمالاً با تقسیم ۵۰-۵۰ بین هر دو نفر کاملاً موافقید و منصفانه به نظرتان میآید اما اگر طرف مقابل بگوید ۷۰ درصد سهم خودش و ۳۰ درصد هم برای شما آن موقع چه؟
احتمالاً نمیپذیرید تا به قیمت از دست دادن سهم خودتان درس عبرتی به آن انسان حریص بدهید؛ اما انسان اقتصادی به هیچ عنوان چنین احساساتی ندارد و در تمام حالات حتی اگر فقط قرار باشد یک یورو هم به او برسد میپذیرد چون به هر حال از هیچی بهتر است.
برای همین ما نیاز به داشتن یک چارچوب سفت و سخت برای محافظت در مقابل احساسات، برای موفقیت در بازار بورس یا سرمایه گذاری در هر نوع بازار مالی داریم. دانشمندان فرآیندی که در آن شخص موفق نمیشود بین احساسات و عواطف خود با اهداف منطقی که دارد هماهنگی ایجاد کند را ناسازگاری ادراکی نامیدهاند؛ که در واقع با داشتن حس بد همراه است و معمولاً باعث میشود که اطلاعاتی را که با سیستم ارزش ما هماهنگ نیست بهطور خودکار حذف کنیم.
آندره کوستالونی میگوید: “ده درصد از عکسالعملها در بورس مبتنی بر واقعیتهای اقتصادی است و مابقی آن در حیطه روانشناسی است.”
ساخت چارچوب ذهنی صحیح در معاملهگری
گام اول: تهیه یک ژورنال ثبت حالات روحی و روانی در هنگام معاملات
خب حال که میدانیم عواطف و احساسات ما منجر به خطاهای ما در معامله گری میگردند و هیچکدام از ما حتی شبیه به انسان اقتصادی گفتهشده در تئوریهای اقتصاد کلاسیک نیستیم بهتر است آنها را بشناسیم و کنترلشان کنیم.
اولین مرحله در هر تغییر خودشناسی است. وقتی میخواهیم تغییر کنیم باید بدانیم که قرار است چه چیزهایی را تغییر دهیم. افکار و عقایدی را که با اهداف ما هم سو نیستند بشناسیم. این کار خیلی هم راحت نیست بهترین روشی که میتوان برای این موضوع داشت تهیه یک ژورنال ثبت حالات روحی و روانی در هنگام معاملات است.
قوانینی برای خرید و فروش خودتان مشخص کنید و یا ممکن است استراتژی از قبل داشته باشید. بهتر است استراتژیتان ترکیبی از تحلیل بنیادی، تحلیل تکنیکال و رفتارشناسی سهام باشد. با پول کم این آزمایش را انجام دهید و سعی کنید تنها نکته مهم برایتان خرید و فروش صحیح بر اساس استراتژیتان باشد.
میتوانید یک برگه را بردارید و در آن جدولبندی کنید. در ستونی از جدول سهامی که خریدهاید بنویسید و در ستونی دیگر قیمتهای ورود و خروجتان را بنویسید. همچنین ستون سومی در نظر بگیرید تا بتوانید حالات روحی خود را در زمان انجام آن معامله بنویسید.
ساخت چارچوب ذهنی صحیح در معامله گری – پارسیان بورس
آیا استرس داشتید؟ آیا ترسیده بودید؟ و یا اینکه طمع کارانه به دنبال سودی بیشتر از مقدار سودی که استراتژیتان برای شما به ارمغان آورده بودهاید.
سعی کنید ژورنالی که برای این کار میسازید ساده و قابل فهم باشد. اکثر مواقع به خاطر سختی پر کردن این ستونها افراد تمایل چندانی به انجام و ادامه بلندمدت آن ندارند. اگر چنین حالتی دارید مثل ترس، طمع، هیجان، استرس و … در همان لحظه آنها را ثبت کنید و ذهن فراموشکار انسانی نسپارید. برای تشخیص بهتر این خطاهای ذهنی و معامله گری پیشنهاد میکنم مقاله «روانشناسی معامله گری کلید رسیدن به سود مستمر» را مطالعه کنید.
بعد از اینکه توانستید الگوهای اشتباه خود را تشخیص دهید (همان چیزهایی که مانع از انجام درست استراتژیتان میشود)، حال زمان تغییر آنها میرسد است.
گام دوم: داشتن یک استراتژی مناسب در معامله گری
انسان هرگز نمیتواند بیاحساس باشد اما داشتن یک چارچوب ذهنی درست و سفت و سخت که قبلاً تستشده باشد و بازدهی خود را ثابت کرده باشد میتواند از دخیل شدن احساسات در تصمیماتمات معامله گری جلوگیری کند، که همین تفاوت معامله گران حرفهای و مبتدی است؛ چرا که آنها نیز همچون سایر انسانها دارای احساسات هستند اما با داشتن نظم و چارچوب درست مانع از تأثیر این احساسات بر معاملاتشان میشوند.
در بازار بورس و سایر بازارهای مالی اکثر مردم احساساتی عمل میکنند چون سرمایه آنها در معرض خطر است و سختی آن عاقل بودن شماست.
جان مینارد کینز میگوید: «چیزی سختتر از این نیست که در دنیایی دیوانه، بخواهی عاقلانه رفتار کنی»
چارچوب صحیح به معنای داشتن انتظارات درست و بهجا از بازار و همچنین تفکر درست راجع به نحوه موفقیت یک فرد است.
شما قرار نیست که بتوانید نتیجه هر معامله را درست پیشبینی کنید. شما نیاز ندارید که در همه معاملاتتان سود کنید. ضرر جزء جداییناپذیر معامله گریست و هرگز نمیتوانید آن را حذف کنید. به شخصه زمانی معامله گریم متحول شد که یک جمله را از کتاب معامله گر منضبط نوشته مارک داگلاس خواندم که میگفت: “زیانت را بپذیر در غیر این صورت باید تمام پارامترهای تأثیرگذار بر قیمت سهم را بشناسی مثل احساسات و عواطف سهامداران آن و دلایلی که میخواهند سهامشان را بفروشند و هزاران پارامتر دیگر که عملاً غیرممکن است.”
ما نمیتوانیم نتیجه یک معامله را پیشبینی کنیم. درواقع نتیجه یک معامله کاملاً تصادفی است. حال شاید با خود بگویید پس چه نیازی به تحلیل بنیادی، تحلیل تکنیکال و یا مدیریت سرمایه داریم زمانی که نمیتوانیم نتیجه یک معامله را پیشبینی کنیم.
درست است که نمیتوانیم نتیجه یک معامله را پیشبینی کنیم اما میتوانیم با رعایت یک استراتژی خاص و استفاده از تحلیلهای نامبرده شانس موفقیت خود را تغییر احساسات بازار افزایش دهیم. حال میتوان گفت با داشتن شانس بیشتر در تعداد معاملات بالا این موضوع قابل پیشبینی هست که تعداد پیروزیهایمان بیشتر از شکستهایمان باشد.
پس دو اعتقاد را به یاد داشته باشیم اول اینکه نتیجهای هیچکدام از معاملات بهتنهایی قابل پیشبینی نیست؛ دوم اینکه نتیجه تغییر احساسات بازار تعداد بالایی از معاملات در صورت داشتن یک استراتژی مناسب و رعایت آن به نفع ما خواهد بود.
تغییر چارچوب ها و عقاید اشتباه در معاملهگری بازار بورس
با شناسایی رفتارها و الگوهای اشتباه در معامله گری میتوانیم آنها را با تکنیکی که مارک داگلاس به آن خود انضباطی میگوید تغییر دهیم و الگوها و عقاید درست را جایگزین آنها کنیم.
خود انضباطی تکنیکی ساده اما کاربردی است. اگر شما از تاریکی ترس داشته باشید راهکار مقابله با آن چیست؟ درست است باید خود را در دل تاریکی شب قرار دهید تا کمکم متوجه شوید که چیزی برای ترسیدن وجود ندارد. به زبان عامیانه میگویند با ترس خود روبهرو شوید. اگر شما مدتی کاملاً برخلاف باورتان عمل کنید بهتدریج انرژی نهفته در باورتان تضعیف شده و جای خود را به باور جدید میدهد. حال زمانی که باورها و ترسهای اشتباه خود را شناسایی کردهاید زمان تغییر آن است.
راهکارهای تغییر چارچوب ها و عقاید اشتباه در معامله گری
بر خلافشان عمل کنید. البته این کار را با پول کم انجام دهید مثلاً جایی که وسوسه میشوید برخلاف استراتژیتان سهامتان را بفروشید دست نگهدارید به هر قیمتی که شده با آن مقابله کنید البته چون سرمایه شما در این مرحله کم است احتمالاً بهراحتی بتوانید کار درست را انجام دهید. پس از انجام کار درست برای دفعات متوالی خواهید دید که نتایج بهتری کسب میکنید و درنتیجه باور مربوط به ترستان برای انجام کار اشتباه از بین میرود و جای خود را به باور صحیح میدهد.
ساخت چارچوب ذهنی صحیح در معامله گری – پارسیان بورس
پیشنهاد من همواره به دانشآموختگانی که به آنان معامله گری در بازار بورس را آموزش میدهم این است که ۲۰ تا ۳۰ معامله اول خود را با مقدار کمی پول انجام دهند. مقداری که سود و زیانش به هیچ عنوان اهمیتی برایشان نداشته باشد. خب وقتی سود و زیان برایتان مهم نباشد راحتتر میتوانید به درست معامله کردن فکر کنید. زمانی که ۳۰ معامله درست تغییر احساسات بازار انجام دهید عملاً برخلاف تمام باورهای اشتباهات گذشتهتان عمل کردهاید. این کار سه نتیجه فوق العاده دارد:
اول اینکه انرژی باورهای غلطتان تخلیهشده و چارچوب صحیح معاملهگری در شما شکل میگیرد.
دوم اینکه با دیدن نتایج شما به اعتمادبهنفس دست پیدا میکنید و میدانید تنها با انجام همین کار میتوانید همیشه سودآور باشید. زمانی که اعتمادبهنفس درون شما به وجود آید ترس از بین میرود و ترس سرمنشأ تمام خطاهای معامله گری است.
سومین اثر شگفتانگیز آن تبدیلشدن معامله گری صحیح برای شما به یک عادت است. زمانی که در تعداد بالا این کار را تکرار کردهاید معامله گری از سطح خودآگاه شما وارد ناخودآگاهتان میگردد و درنتیجه شما به یک معاملهگر منضبط و حرفهای تبدیل میشوید.
سخن پایانی
در پایان میخواهم بگویم که موفقیت در معامله گری نیازمند تلاش و پشتکار فراوان است. برای یادگیری و سرمایه گذاری حتماً از اساتیدی استفاده کنید تا به شما آموزش بورس و سرمایهگذاری در آن را ارائه دهند، چرا که گذراندن این مسیر به تنهایی کار سخت و دشواری است.
هرگز ناامید نشوید به گفته وینستون چرچیل: “موفقیت به معنای افتادن در ورطه شکست بدون از دست دادن اشتیاق است.”
هیچ راهی برای یکشبه پولدار شدن نیست و تنها با تلاش و پشتکار و آموزش بورس به روش صحیح و حرفهای است که موفقیت حاصل میشود. برای خود هدفگذاری کنید اما واقعگرایانه و برای رسیدن به آن برنامهریزی کنید کتاب بخوانید و پیشرفت کنید. معامله گری چیزی بسیار فراتر از تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی است. درواقع معامله گری یک سبک زندگی است.
افتی کلی در احساسات بازار ارزهای دیجیتال نسبت به هفته های گذشته
هفته دوم دسامبر (هفته سوم آذر) شاهد افتی کلی در احساسات بازار ارزهای دیجیتال نسبت به هفته های گذشته بودیم.
به گزارش کریپتونیوز، طی هفت روز گذشته، میانگین متحرک ۷ دوره ای مربوط به مجموع امتیاز احساسات (sentiment score)، یا به اختصار sentscore، برای ۹ کوین برتر از نظر ارزش کل بازار از ۵.۹۴ به ۵.۴۴ کاهش یافته است. طبق داده های ثبت شده توسط پلتفرم اُمنیکس (Omenics)، که یک سرویس تحلیل احساسات بازار ارزهای دیجیتال است، این میزان از مرز منطقه مثبت که چندین هفته نزدیک به آن نوسان می کرد، فاصله ای نسبی گرفته است.
پلتفرم امنیکس احساسات بازار را با توجه به اخبار، شبکههای اجتماعی، تحلیل تکنیکال، روندهای پرطرفدار و عوامل فاندامنتال هر کوین و بر اساس الگوریتم های وابستهٔ آنها بررسی می کند. در حال حاضر، این پلتفرم تنها ۳۶ کوین را مورد بررسی قرار می دهد.
داده های سه هفته گذشته، مربوط به ۹ کوین از ۱۰ کوین برتر بازار هستند و بیت کوین کش در این فهرست بررسی نشد، زیرا این کوین پس از هاردفورک اخیر خود امتیاز احساسات صفر دریافت کرده بود. در فهرست جدید امینکس، بیت کوین کش از ۳۶ کوین مورد بررسی حذف شده است و پولکادات جدیدترین کوینِ جای گرفته در بین ۱۰ ارز دیجیتال برتر محسوب می شود. با احتساب پولکادات، جمع امتیاز احساسات برای ۱۰ کوین برتر، در حال حاضر ۵.۴۴ ارزیابی می شود.
طی هفته گذشته، امتیاز احساسات حتی برای یکی از تغییر احساسات بازار ۱۰ کوین برتر هم بهبود پیدا نکرده است. در این بین، بیشترین کاهش امتیاز احساسات مربوط به بایننس کوین با افت ۲۲.۷ درصدی بوده است و چین لینک و پولکادات، به ترتیب، با ۱۵ و ۱۴.۱ درصد افت، در رتبه های دوم و سوم کاهش میزان احساسات قرار دارند.
کاهش امتیاز احساسات بازار برای سایر کوین ها کمتر از ۱۰ درصد بوده است و تتر با ۱.۴ درصد شاهد کمترین میزان افت بود. رتبه دوم و سوم کمترین کاهش احساسات بین ۱۰ کوین برتر، به بیت کوین و اتریوم با ۳.۵ و ۶.۱ درصد افت تعلق دارد.
با ورود کاردانو به منطقه خنثی، می توان دو ارز دیجیتال بیت کوین و اتریوم را تنها موارد باقیمانده در منطقه مثبت احساسات دانست. برخلاف دو هفته پیش، سه کوین اکنون امتیازی زیر ۵ دارند: تغییر احساسات بازار تتر، چین لینک و بایننس کوین؛ مورد آخر بین ۱۰ کوین برتر از نظر ارزش بازار، نزدیکترین کوین به منطقه منفی است.
تفسیر مقیاس احساسات بازار:
۰ تا ۲.۵: بسیار منفی
۲ تا ۳.۹: تا حدی در منطقه منفی
۴ تا ۵.۹: منطقه خنثی
۶ تا ۷.۴۹: تا حدی در منطقه مثبت
۷.۵ تا ۱۰: بسیار مثبت
با نگاهی به میانگین امتیاز احساسات طی ۲۴ ساعت گذشته، شاهد وضعیت نسبتاً بهتری در مقایسه با تایم فریم ۷ دوره ای هستیم، حتی با اینکه امتیازها نسبت به همین میزان در اوایل هفته گذشته (۵.۷) تغییر چندانی نشان نمی دهند. در حال حاضر، میانگین امتیازهای ۱۰ کوین برتر ۵.۴۴ است؛ هفته گذشته این میزان برای ۹ کوین محاسبه شده بود. امتیاز احساسات طی ۲۴ ساعت گذشته، برای ۴ کوین XRP، اتریوم، تتر و بیت کوین کاهش یافته است و بایننس کوین با افزایشی ۱۰.۷ درصدی، صدرنشین است. پولکادات و چین لینک، به ترتیب با ۶.۲ و ۶.۱ درصد رشد، در میانه این دسته جای گرفته اند و کمترین میزان رشد مربوط به کاردانو با ۳.۹ درصد افزایش است.
با بررسی ۲۶ کوین دیگر در فهرست امنیکس، شاهد افت امتیاز احساسات تمامی آنها، بهغیر از کامپاند و مونرو هستیم. تنها دو کوین آوه و نانو هر دو با امتیاز ۶، در منطقه مثبت جای دارند. در این بین، برخی از کوین ها نیز در منطقه منفی قرار گرفته اند. ضعیف ترین عملکرد مربوط به اوام جی نتورک و آنتولوژی بوده است.
روانشناسی بازار چیست؟
روانشناسی بازار ایده ای است که حرکت یک بازار، وضعیت احساسی شرکت کنندگان را منعکس می کند (یا تحت تأثیر آنها قرار می گیرد). این یکی از مباحث اصلی اقتصاد رفتاری است، که عوامل مختلف تصمیم گیری اقتصادی را بررسی می کند.
بسیاری بر این باورند که احساسات نیروی محرکه اصلی جابجایی بازارهای مالی هستند. و اینکه نوسانات کلی احساسات سرمایه گذاران همان چیزی است که چرخه های به اصطلاح روانشناختی بازار را ایجاد می کند.
به طور خلاصه ، احساسات در بازار، احساس کلی است که سرمایه گذاران و بازرگانان نسبت به عملکرد قیمت یک دارایی دارند. وقتی احساس بازار مثبت است و قیمتها به طور مداوم در حال افزایش هستند ، گفته می شود که یک روند صعودی وجود دارد (که اغلب از آن به عنوان بازار گاوی یاد می شود). در مقابل ، بازار خرسی نامیده می شود ، زمانی که روند نزولی مداوم قیمت ها وجود دارد.
بنابراین ، احساسات از دیدگاه ها و احساسات فردی همه تجار و سرمایه گذاران در یک بازار مالی تشکیل شده است. روش دیگر برای بررسی آن، میانگین احساس کلی فعالان بازار است.
در عمل ، وقتی بازار صعود می کند ، احتمالاً به دلیل بهبود نگرش و اطمینان در بین معامله گران است. احساس مثبت در بازار باعث افزایش تقاضا و کاهش عرضه می شود. به نوبه خود ، افزایش تقاضا ممکن است باعث ایجاد نگرشی حتی شدیدتر شود. به همین ترتیب ، روند نزولی قوی تمایل به ایجاد احساسات منفی دارد که تقاضا را کاهش می دهد و عرضه موجود را افزایش می دهد.
چگونه احساسات در دوره های بازار تغییر می کنند؟
همه بازارها چرخه های انبساط و انقباض را طی می کنند. وقتی یک بازار در مرحله گسترش است (بازار گاوی) ، فضای خوش بینی ، اعتقاد و حرص و آز وجود دارد. به طور معمول ، این احساسات اصلی است که منجر به یک فعالیت خرید قوی می شود.
با افزایش قیمت ها ، احساسات مثبت می شوند و همین امر باعث می شود که احساسات حتی مثبت تر شوند و بازار را حتی بالاتر ببرند.
گاهی اوقات ، احساس شدید حرص و اعتقاد به گونه ای بازار را فرا می گیرد که می تواند حباب مالی ایجاد کند. در چنین سناریویی ، بسیاری از سرمایه گذاران غیر منطقی می شوند و یک دارایی را فقط به این دلیل خریداری می کنند که معتقدند روند صعودی بازار ادامه خواهد داشت.
آنها حرص می خورند و بیش از حد تحت تأثیر حرکت بازار قرار می گیرند ، به امید اینکه سود کسب کنند.
روند نزولی وقتی شروع می شود که بسیاری از معامله گران از باور روند صعودی امتناع می ورزند. با ادامه روند نزولی قیمت ها ، احساسات بازار به سرعت به سمت منفی حرکت می کند. اغلب شامل احساس اضطراب ، انکار و وحشت است. در این زمینه ، ما ممکن است اضطراب را لحظه ای توصیف کنیم که سرمایه گذاران شروع به سوال کردن در مورد دلیل کاهش قیمت می کنند ، که به زودی به مرحله انکار منجر می شود. دوره انکار با احساس عدم پذیرش مشخص می شود. بسیاری از سرمایه گذاران اصرار بر حفظ موقعیت های از دست رفته خود دارند ، یا به این دلیل که “برای فروش خیلی دیر است” یا به این دلیل که آنها می خواهند باور کنند “بازار به زودی باز خواهد گشت” اما با کاهش بیشتر قیمت ها ، موج فروش قویتر می شود. در این مرحله ، ترس و وحشت اغلب منجر به چیزی می شود که تسلیم بازار نامیده می شود (زمانی که دارندگان تسلیم می شوند و دارایی های خود را پایین می فروشند). سرانجام با کاهش نوسانات و ثبات بازار روند نزولی متوقف می شود.
سرمایه گذاران چگونه از روانشناسی بازار استفاده می کنند؟
با فرض معتبر بودن نظریه روانشناسی بازار ، درک آن ممکن است به یک معامله گر کمک کند تا در زمان های مطلوب تری از موقعیت ها خارج و وارد شود.
نگرش عمومی بازار معکوس است: لحظه بالاترین فرصت مالی (برای خریدار) معمولاً زمانی اتفاق می افتد که اکثر مردم ناامید هستند و بازار بسیار پایین است. در مقابل ، غالباً بالاترین ریسک مالی هنگامی رخ می دهد که اکثر فعالان بازار سرخوشی و بیش از حد اعتماد به نفس داشته باشند.
بنابراین ، برخی از معامله گران و سرمایه گذاران سعی می کنند احساسات یک بازار را بخوانند تا مراحل مختلف چرخه های روانشناختی آن را تشخیص دهند. در حالت ایده آل ، آنها از این اطلاعات برای خرید در هنگام وحشت (قیمت پایین تر) و فروش در هنگام طمع (قیمت بالاتر) استفاده می کنند.
تحلیل تکنیکال و روانشناسی بازار
به راحتی می توان به چرخه های بازار نگاه کرد و شناخت که چگونه روانشناسی کلی تغییر کرده است. تجزیه و تحلیل داده های قبلی آشکار می کند که چه اقداماتی و تصمیماتی سودآورترین هستند.
با این حال ، درک چگونگی تغییر بازار در حال حرکت بسیار دشوار است و حتی پیش تغییر احساسات بازار بینی آینده نیز بسیار دشوارتر است. بسیاری از سرمایه گذاران با استفاده از تجزیه و تحلیل فنی (TA) سعی می کنند پیش بینی کنند که بازار به کجا می رود.
به تعبیری ، ممکن است بگوییم که شاخص های TA ابزاری هستند که ممکن است هنگام تلاش برای اندازه گیری وضعیت روانی بازار مورد استفاده قرار گیرند. به عنوان مثال ،MACD شاخصی است که ممکن است برای ردیابی مراحل مختلف روانشناختی یک چرخه بازار استفاده شود. به طور خلاصه ، رابطه بین خطوط آن ممکن است نشانگر زمانی باشد که حرکت بازار در حال تغییر است (به عنوان مثال ، قدرت خرید در حال ضعیف شدن است).
بیت کوین و روانشناسی بازار
بازار بول کوین سال 2017 نمونه بارزی از تأثیر روانشناسی بازار بر قیمتها و بالعکس است. از ژانویه تا دسامبر ، بیت کوین از حدود 900 دلار به بالاترین قیمت خود در 20،000 دلار رسید. در طی صعود ، احساسات بازار بیشتر و مثبت تر می شد. هزاران سرمایه گذار جدید وارد هیئت بازار گاوی شدند. خوش بینی بیش از حد و حرص و طمع به سرعت قیمت ها را افزایش داد.
تغییر روند در اواخر سال 2017 و اوایل سال 2018 آغاز شد و بسیاری از مردم را با ضررهای قابل توجه روبرو کرد. اعتماد به نفس کاذب باعث شد بسیاری از مردم بر HODLing اصرار کنند.
سوگیری شناختی از الگوی تفکر رایج است که غالباً باعث تصمیم گیری غیر منطقی انسان می شود. این الگوها می تواند هم معامله گران منفرد و هم بازار را تحت تأثیر قرار دهد.
اکثر تاجران و سرمایه گذاران اتفاق نظر دارند که روانشناسی بر قیمت ها و چرخه های بازار تأثیر دارد. گرچه چرخه های بازار روانشناختی کاملاً شناخته شده است ، اما کنار آمدن با آنها همیشه آسان نیست.سرمایه گذاران با کار دشواری روبرو هستند که نه تنها روانشناسی بازار بلکه روانشناسی خودشان را نیز بفهمند و اینکه این امر چگونه بر روند تصمیم گیری آنها تأثیر می گذارد.
دیدگاه شما