محاسبه شده به عنوان= هزینه کالاهای فروخته شده / درآمد
وبلاگ
نقش سیاست های سرمایه در گردش بر عملکرد مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
یکی از مهمترین بحثهای مدیریت یک واحد انتفاعی، مدیریت سرمایه در گردش آن واحد انتفاعی است که نقش قابلتوجهی در رشد و بقای واحد انتفاعی ایفا میکند مدیریت سرمایه در گردش در دو گروه مدیریت دارائیهای جاری و مدیریت بدهیهای جاری تقسیم میشود . ایجاد تعادل در دارائیهای جاری و بدهیهای جاری از اهمیت خاصی برخوردار است بهطوریکه تصمیمگیری در مورد یکی بر روی دیگری تأثیر زیادی میگذارد. در اداره امور سرمایه در گردش یک واحد تجاری استراتژیهای گوناگونی وجود دارد که از تلفیق استراتژی دارائیهای جاری و استراتژی بدهیهای جاری حاصل میشود . مدیریت سرمایه در گردش واحد تجاری در شرایط مختلف باید استراتژیهای مناسبی را برای شرکت انتخاب نماید تا بتواند به نحو کارآمد دارائیهای جاری و بدهیهای جاری را اداره نماید و تأمین مالی اقتصادی صورت گیرد و بدین طریق بازده شرکت را بالابرده و ثروت سهامداران را حداکثر نماید . به عبارتی ارزش زایی مدیریت سرمایه در گردش بسیار حائز اهمیت است. (رهنمای رود پشتی و کیائی،1387).
در اقتصاد پر چالش کنونی با فشارهای فزاینده محیطی و منابع خارجی محدود,داراییها و بدهیهای جاری در قالب سرمایه در گردش بنگاههای اقتصادی از اهمیت زیادی برخوردار است و مدیریت بهینه آن در بنگاهها میتواند بهعنوان یك مزیت رقابتی محسوب شود.
گونداولیبر این باور است که امروزه شرکتها راههای جدیدی را برای رشد و بهبود عملکرد مالی و کاهش ریسک جستجو میکنند مولفه های سرمایه در گردش و در این راستا سرمایه در گردش بهعنوان منبعی مهم برای بهبود عملکرد مالی به شمار میآید.هاووتیس نیز بر این باور است که مدیریت سرمایه در گردش فعال یک نیاز اساسی برای توانایی شرکتها جهت سازگاری در یک اقتصاد پر چالش است و هدف آن برقراری یک تعادل حساس بین حفظ نقدینگی برای پشتیبانی از عملیات روزانه و حداکثر سازی فرصتهای سرمایهگذاری کوتاهمدت میباشد.( فتحی و توکلی ,1388)
مدیریت سرمایه در گردش نقش اساسی را در عملکرد روزانه واحدهای تجاری ایجاد میکند. بنابراین مدیریت سرمایه در گردش یك عنصر مالی مهم شرکت میباشد بهطوریکه تأثیر مستقیمی بر نقدینگی و سودآوری هر موسسهای دارد (Rehman &Nasr,2007)
شرکتها میتوانند سرمایهگذاری در سرمایه در گردش خود را به حداقل برسانند یعنی یك سیاست جسورانه را در پیش گیرند و یا اینكه یك سیاست محافظهکارانه را انتخاب كنند، بنابراین مدیریت شركت مجبور است قبل از انتخاب سیاست سرمایه در گردش خود در مورد موازنهی ریسك و بازده تصمیمگیری نماید. حداقل كردن سرمایهگذاری در سرمایه در گردش (سیاست تهاجمی) ممكن است بهطور مثبتی بر روی سودآوری شركت تأثیر بگذارد . از سوی دیگر سرمایهگذاری سنگین در سرمایه در گردش (سیاست محافظهکارانه) نیز ممكن است منجر به سودآوری گردد .در كل میتوان اینچنین استدلال كرد كه سیاستهای سرمایه در گردش جسورانه، اگرچه ریسك زیادی را
نیز دارا میباشد در مقایسه باسیاستهای سرمایه در گردش محافظهکارانه دارای سودآوری بیشتری است و شرکتها باید از طریق موازنه ریسك و بازده كه شالودهی تمام تصمیمگیریهای مالی است، سیاستهای سرمایه در گردش مناسب را اتخاذ نمایند.(حسینی ، 1389)
واحدهای انتفاعی با بهکارگیری راهبردهای گوناگون در ارتباط با مدیریت سرمایه در گردش میتوانند میزان نقدینگی شركت را تحت تأثیر قرار دهند. این راهبردها میتواند بر میزان خطر و بازده آنها اثرگذار باشد(زهدی،1389)
1-3 اهمیت وضرورت تحقیق
در مورد اهمیت موضوع سرمایه در گردش ،برخی از مطالعات نشان میدهد که حجم زیادی از دارایی شرکتها در سرمایه در گردش سرمایهگذاری شده است . موضوع دیگر در مقوله سرمایه در گردش و وجه نقد در خلق ارزش و مازاد بازده سهام این است که اگرچه سرمایه در گردش معمولاً به اختلاف بین دارایی جاری و بدهی جاری اطلاق میشود،اما وجه نقد موجود در سرمایه در گردش،وجه نقد محدودشده تلقی میگردد و نمیتواند برای بازده سرمایهگذاریها به کار گرفته شود (فخاری،1392)
اهمیت روزافزون مدیریت سرمایه در گردش باعث شده است که این موضوع بهصورت یکرشته تخصصی مدیریت مالی درآید .در شرکتهای بسیار بزرگ ،تعدادی مدیر اجرایی متخصص حضور دارند که تماموقت و انرژی خود را منحصراً صرف اداره سرمایه در گردش میکنند .دلایل اهمیت این موضوع به شرح زیر است :
- سطوح واقعی و مطلوب داراییهای جاری (با توجه به تغییراتی که درفروش واقعی و پیشبینیشده رخ میدهد)دستخوش تغییرات دائمی است.این وضع باعث میشود که درباره سطح مطلوب یا مورد انتظار از داراییهای جاری ، بهصورت مستمر(روزانه) تصمیماتی گرفته شود .
- شاید با توجه به تغییراتی که در میزان داراییهای جاری رخداده است ، مدیران مجبور شوند در تصمیماتی که قبلاً برای تأمین مالی گرفتهاند تجدیدنظر کنند ، مثلاً اگر برای تأمین مالی داراییهای جاری از مبالغ سنگینی وام کوتاهمدت استفادهشده است گرفتن وامهای اضافی و تمدید وامهایی که به سررسید میرسند مستلزم صرف وقت و انرژی بیشتر مدیریت شرکت خواهد بود.
- میزان منابع و مصارف وجوهی که به سرمایه در گردش تخصیص داده میشود باید مشخص شود .داراییهای جاری حدود 75 درصد کل داراییهای شرکت و بدهیهای جاری حدود 60 درصد ساختار سرمایه هستند این بدان معناست که بهعنوانمثال اگر کل داراییهای یک شرکت 500 میلیارد ریال باشد مبلغ 375 میلیارد ریال ممکن است بهصورت داراییهای جاری باشد و بدهیهای جاری هم حدود 300 میلیارد ریال خواهد شد .
- اگر مدیریت سرمایه در گردش صحیح نباشد احتمال دارد فروش و سود شرکت کاهش یابد و چهبسا شرکت در پرداخت بهموقع دیون و تعهدات خود ناتوان بماند.(نوو،1385)
- نسبت هزینه تعمیر و نگهداری به داراییهای ثابت
اهمیت روزافزون سرمایه در گردش در تداوم فعالیتهای واحدهای انتفاعی موجب گردیده که راهبردهای مختلفی برای مدیریت سرمایه در گردش مدنظر قرار گیرد .واحدهای انتفاعی با بهکارگیری راهبردهای گوناگون در رابطه با مدیریت سرمایه در گردش میتوانند میزان نقدینگی شرکت را تحت تأثیر قرار دهند.این راهبردها میزان خطر و بازده آنها را مشخص میکند . بهطورکلی مدیران اداره واحدهای انتفاعی یا خطرپذیر هستند و یا اینکه خطر گریز هستند که به تعبیری محافظهکارانه عمل مینمایند.( رهنمای رودپشتی و همکاران ،
مقاله انگلیسی با ترجمه مدیریت سرمایه در گردش و سن مدیر عامل اجرایی
این مقاله علمی پژوهشی (ISI) به زبان انگلیسی از نشریه الزویر مربوط به سال ۲۰۲۱ دارای ۱۵ صفحه انگلیسی با فرمت PDF و ۵۲ صفحه ترجمه فارسی به صورت فایل WORD قابل ویرایش می باشد در ادامه این صفحه لینک دانلود رایگان مقاله انگلیسی ، بخشی از ترجمه فارسی مقاله و لینک خرید آنلاین ترجمه ی کامل مقاله موجود می باشد.
کد محصول : H648
سال نشر : ۲۰۲۱
نام ناشر (پایگاه داده): الزویر
نام مجله : Journal of Behavioral and Experimental Finance
نوع مقاله : علمی پژوهشی (Research articles)
تعداد صفحه انگلیسی : ۱۵ صفحه PDF
تعداد صفحه ترجمه فارسی : ۵۲ صفحه WORD
قیمت فایل ترجمه شده : ۵۹۰۰۰ تومان
عنوان کامل فارسی:
مقاله انگلیسی ترجمه شده ۲۰۲۱ : مدیریت سرمایه در گردش و سن مدیر عامل اجرایی
عنوان کامل انگلیسی:
Working capital management and CEO age
برای دانلود رایگان مقاله انگلیسی بر روی دکمه ذیل کلیک نمایید
وضعیت ترجمه : این مقاله به صورت کامل ترجمه شده برای خرید ترجمه کامل مقاله بر روی دکمه ذیل کلیک نمایید (لینک دانلود بلافاصله بعد از خرید نمایش داده می شود)
مقالات مرتبط با این موضوع : برای مشاهده سایر مقالات مرتبط با این موضوع ( با ترجمه و بدون ترجمه ) بر روی دکمه ذیل کلیک نمایید
چکیده فارسی:
ادبیات موجود شواهد مستحکمی مبنی بر این که مدیریت سرمایه در گردش بر عملکرد و ارزش شرکت تأثیر می گذارد، را نشان می دهند. در این مقاله ، بررسی می کنیم که چگونه سن مدیرعامل بر تصمیمات سرمایه در گردش شرکت تأثیر می گذارد. با استفاده از نمونه ای از ۲۸،۲۴۳ مشاهده سال – شرکت های آمریکایی از سال ۱۹۹۳ تا ۲۰۱۸ ، دریافتیم که سرمایه در گردش عملیاتی خالص با افزایش سن مدیر عامل افزایش می یابد و شرکت هایی که مدیرعامل جوانتری دارند ، سطح میزان موجودی را پایین تر و سطح حساب های پرداختنی را بالاتر نگه می دارند. نتایج بر اساس مشخصات مختلف مدل و تعاریف متغیر همچنان استوار است ، و همچنین نتایج شواهد مستحکمی ارائه می دهد که مدیران جوان تر تمایل به اجرای سیاست های مدیریت سرمایه در گردش متهوارنه تری دارند (فرضیه استراتژی متهورانه). این یافته ها بینش های مهمی را برای هیئت مدیره ، سرمایه گذاران و گروه های نظارتی مختلف ارائه می کند.
واژه های کلیدی : سن مدیر عامل ، سطح نگرانی های شغلی ، سرمایه در گردش عملیاتی خالص ، استراتژی متهوارنه (تهاجمی) ، استراتژی محافظه کارانه
۱.مقدمه
مدیرعامل یک شرکت نقشی اساسی در جهت گیری کلی تیم مدیریتی به سمت سیاستگذاری های شرکت ایفا می کند ، که به نوبه خود بر عملکرد روزانه شرکت تأثیر می گذارد. در این مطالعه ، بررسی می کنیم که چگونه سن مدیر عامل شرکت بر سیاست های سرمایه در گردش شرکت تأثیر می گذارد. مدیریت سرمایه در گردش (WCM) ، به عبارت ساده ، مدیریت دارایی های جاری و بدهی های یک شرکت است ، به عنوان مثال ، مدیریت تصمیمات مرتبط با سرمایه گذاری کوتاه مدت و تأمین مالی که برای فعالیت های روزمره شرکت ضروری است. با این حال ، تصمیمات سرمایه در گردش کوتاه مدت متمرکز دارای تأثیر بلند مدت بر یک شرکت هستند. WCM ارتباط مستقیمی با کنترل هزینه ، بهره وری ، رشد شرکت و عملکرد شرکت دارد. WCM یک مولفه مهم در مدیریت مالی عمومی شرکت است و یک ابزار مهم مدیریت ریسک می باشد. بویسجولی و همکاران (۲۰۲۰) بیان می کنند که WCM می تواند یک مزیت رقابتی برای شرکت ها ایجاد کند. به عنوان مثال ، گروه هاکت معتقد است که یکی از استراتژی های اساسی در واکنش به بحران های مالی ، آزاد سازی جریان های نقدی مربوط به سرمایه در گردش می باشد …
۵.جمع بندی
مدیریت سرمایه در گردش یکی از کارکردهای اساسی شرکت است. مدیریت کارآمد سرمایه در گردش می تواند از طریق خلق ارزش به سود مدیریت و سهامداران باشد. در این مقاله ، ما به دنبال درک بهتری از عوامل تعیین کننده بر رفتار سرمایه گذاری در سرمایه در گردش عملیاتی خالص شرکت ها هستیم. به طور خاص ، ما استدلال می کنیم که مدیران ممکن است از مدیریت سرمایه در گردش به عنوان ابزاری موثر برای برجسته کردن خود استفاده کنند. مدیران جوانتر افق شغلی طولانی تری دارند و از این رو سطح بالاتری از نگرانی در مورد آینده شغلی خود دارند، که ممکن است برای انجام اقدامات هدفمند برای حفظ امنیت شغل فعلی خود و افزایش رقابت در بازارهای کار و سرمایه در آنها انگیزه ایجاد کند…
Abstract
The existing literature مولفه های سرمایه در گردش provides strong evidence that working capital management affects a firm’s performance and value. In this paper, we examine how CEO age affects firms’ working capital decisions. Using a sample of 28,243 firm-year observations of U.S. firms from 1993 to 2018, we find that net operating working capital increases with CEO age, and firms with younger CEOs hold lower levels of inventory and higher levels of payables. The results are robust to various model specifications and variable definitions, providing strong and robust evidence that younger CEOs tend to implement more aggressive working capital management policies (Aggressive strategy hypothesis). The findings provide important insights to the board of directors, investors, and various monitoring groups.
Keywords : CEO age, Level of career concerns, Net operating working capital, Aggressive strategy, Conservative strategy
۱.Introduction
The CEO of a firm plays a vital role in establishing the management team’s general orientation towards policymaking, which in turn affects the firm’s daily operations. In this study, we examine how CEO age affects a firm’s working capital policies. Working capital management (WCM), simply speaking, is the management of a firm’s current assets and current liabilities,1 i.e., dealing with short-term investing and financing decisions that are essential to a firm’s daily operations. However, short-term-focused working capital decisions have a long-term impact on a firm. WCM has direct links with cost control, productivity, firm growth, and, hence, firm performance.2 WCM is a critical component of a firm’s overall financial management and is an important risk management tool. Boisjoly et al. (2020) posit that WCM can create a competitive advantage for firms. For example, The Hackett Group posits that one of the essential strategies in response to financial crises is to free up cash flows from working capital…
۵.Conclusion
Working capital management is an essential function of a firm. Efficient working capital management can benefit both the management and shareholders through value creation. In this paper, we seek a better understanding of the determinants of firms’ net operating working capital investment behavior. Specifically, we argue that managers may use working capital management as an effective tool to distinguish themselves. Younger CEOs have a longer career horizon, and hence a higher level of career concerns, which may motivate them to take purposeful actions to secure their current job and increase their competitiveness in the labor and capital markets…
مولفه های سرمایه در گردش
سیستم شاخص های مالی
هر بخش یک بنگاه اقتصادی نوعی اطلاعات تهیه میکند که توسط مدیر برای اندازه گیری عملکرد آن بخش مورد استفاده قرار می گیرد. این اطلاعات ممکن است به عملیات، وضعیت مالی کل شرکت و یا عملکرد تامین کنندگان و مشتریان یک شرکت مربوط شود اما این اطلاعات به خودی خود مفهومی را به دنبال ندارند و زمانی که با معیار ارزیابی چون روند شرکت، متوسط صنعت و شرکتهای مشابه مورد مقایسه قرار میگیرند، میتوانند به مدیران سازمان کمک کنند تا گرفتار اشتباهات حاصل از اطلاعات گمراه کننده نشوند.
سیستم شاخص های مالی سندپرداز از مجموعه سیستم های لایه حسابداری مدیریت می باشد و برای مدیران شرکت های بزرگ که نیاز به آگاهی از عملکرد بخش های مختلف سازمان خود دارند طراحی شده است. از مزایای این سیستم آن است که نه تنها شامل اندازه گیری عملکرد بخش های حسابداری است بلکه برای سایر بخش ها نظیر مهندسی، تولید، پشتیبانی، تدارکات، منابع انسانی، فروش و بازارایی نیز قابل اجراست.
در این سیستم میتوان به دو مفهوم سنجه و شاخص اشاره کرد که سیستم قادر است در هر دو مورد گزارش های دقیق و جامعی از مقدار دوره ای و روند دوره ای آنها ارائه دهد.
سنجه تابعی از گردش یا مانده تعدادی حساب به دست می آید که مستقیما از ترازها استخراج می گردد و به یک قلم اطلاعاتی مفهوم دار تبدیل می گردد مانند خالص فروش یا حقوق مالکانه. فایده مهم سنجه آنست که می تواند ترازهای مالی شرکت های مختلف علیرغم تفاوت در ساختار سرفصل حساب ها را همگن و مقیاس پذیر نماید.
اما شاخص حاصل تقسیم دو سنجه است که می تواند بیانگر وضعیت شرکت باشد خصوصا هنگامی که با صنایع مشابه و رقیب مقایسه گردد و یا حداقل روند آن در دوره های مختلف یک شرکت مورد بررسی قرار گیرد.
شاخصها براساس استفاده از دارایی، کارایی عملیاتی، جریان نقد، نقدشوندگی، ساختار سرمایه، بازده سرمایه گذاری، کارائی بازار، کارائی پردازشهای مالی، کارائی دپارتمان عملیات مهندسی، کارائی دپارتمان منابع انسانی، کارائی دپارتمان پشتیبانی، کارائی دپارتمان تولید و کارائی فروش و بازاریابی طبقه بندی می شوند. این طبقهبندی نه تنها برای بخش حسابداری و مالی جذاب است، بلکه مورد توجه استفادهکنندگان شرکت از جمله سرمایه گذاران و اعتباردهندگان نیز میباشد.
شاخص های مالی بسیار متنوع هستند و در سیستم سندپرداز بیست مورد آن ها مورد توجه قرار گرفته است.
سیستم شاخص های مالی سندپرداز یک ابزار گزارش گری چهار بعدی است که سنجه ها و شاخص های مورد نظر مدیران را به سهولت، در اشکال مختلف و از زوایای مختلف نمایش می دهد به گونه ای که قادر خواهد بود اطلاعات را در سالهای مالی مختلف، دوره های گزارش گری ماهانه، سه ماهه، شش ماهه، نه ماهه و سالانه و در مقایسه با شرکت های مختلف مورد بررسی و ارزیابی قرار دهد.
در زیر به مهم ترین شاخص ها و سنجه هایی که در این سیستم پیش بینی شده است می پردازیم.
سنجه ها
منظور از سنجه اقلام اطلاعاتی است که از سیستم اطلاعاتی سازمان استخراج می گردد و عموما یا جمع جبری چند حساب (ترازنامهای یا سود و زیانی) است یا اعدادی است که مستقیما از سیستم یکپارچه سازمان (ERP) استخراج می شود. می توان به سنجه های موجود در سیستم به شرح زیر پرداخت:
فروش خالص که حاصل جمع جبری حساب فروش و حساب برگشت از فروش و تخفیفات است،
دارایی جاری که حاصل جمع جبری حساب های وجوهنقد، سرمایهگذاری کوتاهمدت، پیشپرداختها وسفارشات، بدهکاران و موجودی کالا می باشد،
سرمایه درگردش که حاصل جمع جبری حساب های دارایی جاری و بدهی جاری است،
داراییهای ثابت خالص که حاصل جمع جبری حساب های اموال، ماشینآلات و تجهیزات و استهلاکانباشته آنها می باشد،
هزینه های فروش که شامل هزینه های مربوط به فروش کالا و هزینه های مستقیم مربوط به آن است
هزینه های اداری که شامل هزینه های مربوط به انجام امور اداری مربوط به فروش کالا و موارد مستقیم در مورد فروش است.
سود عملیاتی که حاصل جمع جبری فروش خالص و بهای تمام شده کالای فروش رفته و درآمدهای عملیاتی و هزینه های عملیاتی است،
تفاضل دارایی جاری از موجودی کالا که برای به دست آوردن نسبت آنی به کار میرود،
در کل، سنجه ها مفاهیم ملموس تری هستند که معمولا بررسی روند آن ها در دوره های مختلف برای مدیران از جذابیت های زیادی برخوردار است.
شاخص ها:مولفه های سرمایه در گردش
ضروری است برای کاهش نیازهای تامین مالی، مبلغ وجوه نقد مورد استفاده در سازمان را در میزان حداقلی نگه داریم. یکی از بهترین شیوهها برای تعیین میزان تغییرات در استفاده از وجوهنقد در طول زمان، نسبت فروش به سرمایهدرگردش است. این نسبت نشان میدهد چه میزان نقد برای حفظ سطح خاصی از فروشها نیاز است. این نسبت هنگامی اثربخشتر است که به روند آن توجهکنیم بطوریکه مدیر میتواند ببیند آیا تغییرات بلندمدت در مبلغ وجوهنقد مورد نیاز موسسه برای ایجاد همان مبلغ فروش وجود دارد.
مساله کلیدی، میزان هزینه سربار مورد نیاز برای حفظ سطح خاصی از حجم فروش است. برای نمونه، شرکتی با استرتژی فروش سفارشهای خیلی اندک به مشتریانش نیاز به بخش حسابداری بزرگی نه تنها برای انتشار تعداد زیادی از فاکتورها بلکه برای پردازش تعداد زیادی از پرداختها دارد. به طور مشابه اگر شرکت نیاز به کارکنان زیادی برای ایجاد درآمد داشته باشد (مثل زنجیره رستوران)، پرسنل منابع انسانی بههمان نسبت بزرگ میباشد. در چنین مواردی لازم است، اطمینان حاصل کنیم؛ هزینههای اداری با چنان دقتی کنترل شدهاند که اثر زیادی بر روی سود ندارند.
این نسبت برای برآورد سن گروه مشترک داراییهای ثابت گزارششده در صورتهای مالی سودمند است. اگر این نسبت روند افزایشی داشته باشد، شرکت احتمالاً به جایگزینهایی برای دارایی نیاز دارد. همچنین روند افزایشی بیانگر مصرف زیاد دارایی است که نیاز به تعمیرات پیشرفته نابهنگام کار دارد. اگر نسبت بالا به طور ناگهانی بدون افزایش همزمان در مبلغ داراییهای ثابت، کاهش یابد، بیانگر آن است که اعتبار نقدی شرکت تمام شده و نمیتواند از پس تعمیرات داراییهای جاری برآید یا اینکه دارایی جدیدی بخرد.
برخی فروشها برای شرکت آنقدر هزینهبر پیوسته هستند که حاشیه کسبشده از هر فروش حتی هزینههای فروش را هم پوشش نمیدهد. این نسبت برای تعیین هزینه متغیر فروش مناسب است تا اینکه مدیریت بتواند تعیین کند که آیا سیستمهای فروش باید تغییر کند تا به رویکرد هزینه کمتر منجر شود.
نرخ سربار برای تعیین هزینه سربار استفاده میشود و بهتر است برای یک واحد تولیدی بامحصول تکمیلشده یا مبالغی از خدمات ارائه شده به مشتری استفاده شود.
روند بلندمدت در طول قرون گذشته بیانگر جایگزین تدریجی هزینههای کار مستقیم با هزینههای سربار در بهایتمامشده کالای فروشرفته است. اکنون سربار بیشترین سهم هزینهها را در این طبقه برای شرکتها دارد. باوجود اهمیت فزاینده آن، نسبت سربار به بهایتمامشده فروش مورد نیاز است تا اینکه مدیران بتوانند ببینند که آیا افزایش مستمری در هزینه سرباری وجود دارد که نیاز به کاهش داشته باشد.
سنجه گردش سرمایه توسط سرمایهگذاران استفاده میشود تا توانایی شرکت را برای تبدیل حقوقمالکانه و بدهی به مبالغ فروش تعیین کنند. نسبت بالای فروش به حقوقمالکانه و بدهی بیانگر سطح بالایی از کارایی در ایجاد فروش است. روند این معیار باید بررسی شود تا دید تا مشخص شود که آیا تغییراتی در سطح کارایی فروش در طول زمان وجود دارد.
تنها سنجه این فصل است که فقط مبتنی بر اطلاعات ترازنامه است و برای استفاده مدیران طراحی شده تا بتوانند تعیین کنند؛ کدام دارایی را میتوان با اطمینان از شرکت حذف کرد بدون اینکه قابلیتهای عملیاتیاش از بین برود. درنتیجه داراییهایی که بازده سرمایهگذاری ایجاد نمیکنند را میتوان را حذف کرد.
برای محاسبه این نسبت فروش، هزینههای توزیع و بهای فروش را جمعآوری میکنیم. درنتیجه همه سودها را از فعالیتهای درآمدزای شرکت جدا میکند. بعلاوه میتواند به عنوان حاشیه سود قبل از هزینههای اداری درنظرگرفته شود
این نسبت برای تعیین درصدی از سرمایه در گردش سودمند است که از نقد و یا سرمایهگذاریای تشکیل شدهاند که به راحتی به وجه نقد تبدیل میشود. اگر این نسبت پایین باشد، بیانگر این است که شرکت برای پرداخت تعهدات کوتاهمدتش به دلیل فقدان وجه نقد مشکل دارد.
حسابداری نوین
**دانش هر فرد نه دارایی اوست نه سرمایه او بلکه بدهی او به جامعه است **
ترجمه مقاله اثر مخارج سرمایه ای در مدیریت سرمایه در گردش
اثر مخارج سرمايه اي شرکت ها بر مديريت سرمايه در گردش: يك مطالعه تجربي در كل بورس تايلند
هدف اين تحقيق بررسي اثر مخارج سرمايه اي بر مديريت سرمايه در گردش مي باشد. مولف از اطلاعات جمع آوري شده از شرکت هاي بورس اوراق بهادار تايلند استفاده کرده است. مطالعه استفاده شده شولمن و کوکس (1985) مانده نقدينگي خالص و سرمايه در گردش مورد نياز را به عنوان نماينده اي براي اندازه گيري سرمايه در گردش استفاده مي کند و مدل رگرسيون چند متغيره توسعه يافته را بکار میگیرد. مطالعه همچنين جريان وجوه نقد عملياتي شرکت ها، که به عنوان متغير كنترل شناسايي کرده است ، داراي ارتباط معني دار با مديريت سرمايه در گردش مي باشد. که سازگار با يافته هاي ديگر محققان قبلي نيز مي باشد. نتايج اساس دانش مديريت سرمايه در گردش را ارتقائ مي دهد. و به شرکت ها در مديريت سرمايه در گردش کارا در رشد وضعيت هاي وابسته با مخارج سرمايه اي کمک مي کند.
مخارج سرمايه اي، بورس اوراق بهادار تايلند، سرمايه در گردش و شرکت.
سازمان هاي مالي اساسا با سه نوع تصميم سرو كار دارند: تصميم هاي ساختار سرمايه، تصميمات بودجه بندي سرمايه اي و تصميمات مديريت سرمايه در گردش.
در اين ميان، مديريت سرمايه در گردش جزء خيلي مهم شرکت هاي مالي مي باشد. زماني که آن داراي اثر روي سودآوري و نقدينگي شرکت مي باشد.
اين مقدار دارايي جاري و بدهي جاري مي باشد. مديريت سرمايه در گردش را به عنوان يک مدير مالي شركت مهم به دلايل زياد شناسايي مي شود. براي مثال دارايي جاري يک نمونه بارز شرکت هاي صنعتي که نصف بيشتر از جمع دارايي هاي آن را شامل مي شود. براي يک شرکت توزيع کننده حساب آنها کمي بيشتر مي باشد. نگهداري بيش از حد سطوح دارايي هاي جاري به آساني مي تواند نتايج را در يک ريز استاندارد بازده سرمايه گذاري شرکت ها را داشته باشد. اگر چه شرکت ها به سطوح کسري دارايي هاي جاري ممکن است داراي کمبود باشند و دشواري هايي در نگه داري يکنواخت عمليات روز به روز دارند.(هورن وراچويز 2000)
مديريت کارآمد سرمايه در گردش شامل برنامه ريزي و کنترل کردن دارايي و بدهي هاي جاري در يک روشي كه ريسك ناتواني در پرداخت تعهدات كوتاه مدت در يك طرف و اجتناب از سرمايه گذاري بيش از اندازه در اين داراييها در طرف ديگر را رفع مي كند.(ايلجلي 2004) بسياري از مقالات موجود يافته اند كه مديران زمان قابل توجهي را در تصميمات روز به روز سرمايه در گردش خرج كرده اند از زماني كه دارايي جاري سرمايه گذاري هاي كوتاه مدتي هستند كه به طور متوالي به ديگر داراييها تبديل مي شوند.(راو 1989) در مورد بدهي هاي جاري شركت مسئوليتي براي پرداخت تعهدات نگه داري شده تحت عنوان بدهي جاري در مبناي زماني دارد. نقدينگي براي ادامه شركت متكي به جريانهاي نقدي عملياتي ايجاد شده در دارايي هاي شركت مي باشد.( سيونن 1993). به عنوان يك نتيجه، مديريت سرمايه در گردش يك شركت يك منطقه حساس در بخش مديريت مالي مي باشد(جوشي 1994). و آن شامل تصميمات درباره مبالغ و وضعيت دارايي هاي جاري و تامين مالي اين داراييها مي باشد. فرآيند تصميم گيري در سطوح مختلف سرمايه در گردش داراي اجزاي تكرار شونده، تكراري و فرض زمان مي باشد.
شركتها در جست و جوي راههايي براي تحريك رشد، بهبود عملكرد مالي، و كاهش ريسك در شرايط رقابت اقتصادي امروزي مي باشند. مبالغ محدود شده در سرمايه در گردش ميتواند به طور آشكارا و مخفي آنچه را كه ميتواند براي يافتن استراتژي هاي رشد از قبيل توسعه سرمايه ديده شود. جريان نقد محدود شده توسط سهام و بدهكاران با استفاده از فهميدن تعيين سرمايه در گردش آزادانه مي تواند حركت كند. بسياري از سازمانهايي كه داراي سود كسب شده در طي سالها هستند مديريت كاراي سرمايه در گردش را نشان مي دهند(WCM). مديريت موفق سرمايه در گردش براي شركت هاي كوتاه مدت در پرداخت بدهيها يا بقاي هر سازماني اساسي است. مخصوصا WCM كارا براي يك شركت براي واكنش سريع و در فرصت مناسب به تغييرات غير منتظره در متغير هاي بازار، از قبيل نرخ هاي بهره و قيمت هاي مواد خام و سود مزاياي رقابتي در رقابتشان مقدم مي باشد. همچنين اين منطقه اي مي باشد كه اكثر سازمانها آن را ناديده مي گيرند. راه مديريت كاراي سرمايه در گردش از يك شركت به شركت ديگر تغيير مي كند و آن متكي به توليد، نوع تجارت، سياست هاي تجاري، استراتژي و غيره مي باشد. بنابراين اين براي سازمانها بسيار مهم است تا راهي را براي مديريت كردن كارآمد سرمايه در گردش بفهمند.
بيشتر محققان در جست و جوي فهميدن عواملي كه سرمايه در گردش يك سازمان را تعيين ميكند بوده اند. هوريجان 1965، لو 1984، ليو 1985، ژو 1995، و سو 2001 يافته اند که رشد شرکت، اندازه و اهرم و. داراي اثر در سرمايه در گردش مي باشد. به طور وسيع مشخصات صنعت، مشخصات شرکت خاص و محيط مالي به عنوان عوامل تعيين کننده سرمايه در گردش شناسايي شده اند. اگرچه هنوز شرکت هايي هستند که براي مديريت کردن سرمايه در گردش تلاش مي کنند در حالي که آنها فهم کارا از عوامل تعيين كننده سرمايه در گردش را ندارند. علاوه براين رشد، اهرم و اندازه شرکت، نوع و اندازه مخارج از قبيل مخارج مالي، عملياتي و سرمايه اي داراي اثرات مختلف در سرمايه در گردش مي باشند.
اهداف کلي مطالعه اين تحقيق بررسي اثر مخارج سرمايه اي بر مديريت سرمايه در گردش در اصطلاحات مانده نقدينگي خالص (NLB) و سرمايه در گردش مورد نياز (WCR) مي باشد.
اهداف خاص عبارتند از :
1- بررسي اينکه چه ارتباطي ميان مخارج سرمايه اي و سرمايه در گردش وجود دارد.
2- توصيف ارتباط ميان ماهيت مخارج و سرمايه در گردش.
براي بررسي عوامل مختلف موثر بر سرمايه در گردش بر مانده نقدينگي خالص و سرمايه در گردش مورد نياز.
بررسي ادبيات موجود در مديريت سرمايه در گردش براي مشخص کردن روند هاي اخير.
3- فهميدن کاربردNLB , WCR به عنوان مباني اندازه گيري مديريت سرمايه در گردش.
4- بررسي ارتباط ميان عمليات شرکت و مديريت سرمايه در گردش.
دامنه اين مطالعه: تمركز اصلي اين مطالعه در شركت هاي بورس تايلند مي باشد.
بانکداري، تامين مالي و صنايع بيمه از اين مطالعه مستثني شده اند از زماني که ماهيت خاص اين صنايع در مديريت سرمايه در گردش مشخص شده است. اين مطالعه از اطلاعات مالي بخش هاي تجاري براي دوره مالي از 2005-2000 استفاده کرده است.
ماموران مالي اصلي بيشتر شرکتها زمان و تلاش خود را در مديريت سرمايه در گردش روزبه روز مي گذرانند. هنوز به خاطر عدم توانايي مديران مالي برنامه ريزي و کنترل دارايي هاي جاري و بدهي هاي جاري شرکتها، شكست تعداد زيادي از تجارتها مي تواند نشان دهنده مديريت غير كارآمد سرمايه در گردش باشد (اسميت 1973). به هر حال ديده مي شود كه مديريت سرمايه در گردش در سال هاي گذشته كمتر مورد توجه قرار گرفته است.
&&&تصور دارايي هاي جاري و بدهي هاي جاري در يک روش اصلي که ريسک عدم توانايي براي مطابقت تعهدات بدهي کوتاه مدت در يک طرف والقا بيشتر سرمايه گذاري در ديگر دارايي ها در طرف ديگر برطرف ميکنند.(ايلجلي 2004)
بسياري از صفحات تحقيقات موجود يافته اند که مديران يک تقابل زمان روز به روز تصميمات سرمايه در گردش را خرج مي کنند، زماني که دارايي هاي جاري سرمايه گذاري هاي کوتاه مدت هستند که به طور مداوم به ديگر دارايي ها تبديل ميشوند(راو 1989).در مورد بدهي هاي جاري،يک شرکت براي پرداخت تعهدات ذکر شده تحت عنوان بدهي هاي جاري بر مبناي زماني مسئول است. نقدينگي براي شرکت هاي در حال رشد بيشتر به جريان نقدي عملياتي ايجاد شده توسط دارايي هاي شرکت متکي مي باشد. به عنوان يک نتيجه، مديريت سرمايه در گردش يک شرکت يک منطقه حساس در حوزه مديريت مالي مي باشد.(جوشي 1994) .ان شامل تصميم درباره مبالغ و وضعيت دارايي هاي جاري و تامين مالي اين دارايي ها ميشود.
فرايند تصميم گيري در سطوح مختلف سرمايه در گردش جزء تکرار شونده و زمان طلب شرکت هاي سهامي براي راه هاي جديد براي تحرک رشد، بهبود کارکرد مالي و کاهش مناطق چالش انگيز اقتصادي امروز جستجو مي کند. مبالغ از دست داده شده سرمايه در گردش ميتواند به عنوان ذخاير منفي ديده شود که ميتواند براي راه حل هاي رشد وجوه از قبيل شکوفايي سرمايه استفاده شود. وجه نقد محدود شده در سهام و بدهکاران مي تواند بوسيله فهم سرمايه در گردش تعيين شود.
سازمانهاي بسياري که سود کسب شده دارند در طول سالها که به عنوان مديريت سرمايه در گردش کارا نشان داده شده است.
موقعيت مديريت سرمايه در گردش براي ايجاد توانايي پرداخت بدهي کوتاه مدت يا بقا سازمان اساسي است. مخصوصا WCM کارا در يک شرکت را براي واکنش تند و مناسب به تغييرات غيرمنتظره در متغييرهاي بازار از جمله نرخ هاي بهره و قيمت هاي مواد خام ، سود مزاياي رقابتي بيشتر از رقيبشان هدايت مي کند. اغلب اگرچه اين منطقه مي باشد که مديريت ان را ناديده مي گيرد. راه مديريت کردن سرمايه در گردش کارامد از يک شرکت به شرکت تغيير مي کند. و آن متکي است به يک صنعت، ماهيت تجارت، سياست هاي تجاري ف استراتژي و غيره.
بنابراين اين براي سازمانها براي فهميدن راه مديريت کردن سرمايه در گردش کارامد خيلي مهم مي باشد. بيشتر محققان به فهميدن عواملي که شرکت هاي اندازه بزرگ از تجارت ها مي تواند منسوب به بي کفايتي مديريت سرمايه در گردش توجه مي کنند.(اسميت 1973)
اگرچه اين توجه کمي را به مديريت سرمايه در گردش معطوف مي کند و در سالهاي طولاني ديده شده است.&&&&
در طي 20 سال گذشته لارجي و استيکني(1980) گزارش کرده اند که ورشكستگي W.T grant، زنجيره كل كشور از ساختمانهاي فروشگاهها که بايد سبقت گرفته باشد، زيرا شرکت کسري وجوه نقد از فعاليتهاي عملياتي براي هشت سال از طي ده سال عمر مفيد شرکت براي عملکرد داشته است. به عنوان قسمتي از مطالعه از روشهاي مديريت مالي دارايي هاي 500 شرکت گيلبرت و ريچارد مدلهاي مديريت حسابهاي دريافتني را در 59 درصد از اين شرکتها براي بهبود پروژه هاي مديريت سرمايه در گردش استفاده کرده اند. در 60 درصد شرکتهاي از مديريت مواد استفاده شده است. اسميت (1973) هشت عملکرد تئوريک اصلي را که از مديریت سرمايه درگردش گرفته شده اند شناسايي کرده اند. او نياز براي توسعه يک مدل ماندگار با اهداف دوگانه مالي سودآوري و نقدينگي، و بحث درباره عملکرد مالي مديران که در تصميم گيري روز به روزشان کمک خواهد کرد را بيان کرده است.
در طي سالها، بيشتر محققان به تعيين سطح بهينه هر جزء سرمايه در گردش توجه کرده اند. جنتري (1979) يافته است که ادبيات سرمايه درگردش نسبتا محدودتر است و از مديريت منابع کوتاه مدت به خوبي و به وسيله تحصيل کرده ها استفاده نمي شود. بنابراين در تطابق تحصيلي براي شناسايي اندک تئوري مديریت منابع مالي به خاطر مشکلات ذاتي در توسعه مدل تصميم گيري سرمايه در گردش توافق شده است، که به عنوان يک نياز دستوري براي يک آزمون بحراني پذيرفته شده است. در ميان نمونه هاي محدود شده، واينروب و ويچر (1998) که گرايش يک شرکت به سطوح پائين نسبتهاي جاري براي داشتن سطوح پائين بدهي هاي جاري ديده شده است. مينز و زيتلو (2004) دو مدل ايجاد ارزش را بيان کرده اند که فعاليت مديريت مالي کوتاه مدت بطور موثر ايجاد نشده اند. اگرچه اين مدلها، مدلهاي کلي هستند و رسيدگي را تنها به يک شرکت يا تاثير صنعت انجام نمي دهند. يک بازديد وسيع از منابع کتابخانه و اينترنت گزارشهاي زيادي را درباره مديريت سرمايه درگردش فراهم مي کند. بيشتر مجموعه اقلام وابسته وايسل و برادلي (2003) است كه يک شاخص در مديريت وجه نقد و کنترل مواد به عنوان يک نتيجه از مديريت زنجيره تامين ( SCM ) به وسيله هادلي (2004) مي باشد.
مديريت سرمايه در گردش
طبق نظر وانهورن (1977) مديريت سرمايه درگردش شامل مديريت کردن دارايي هاي جاري مي باشد که وجه نقد، اوراق آماده فروش، بدهکاران و موجودي ها نام دارند. اوسيسيوما (1997) مديريت سرمايه در گردش را به عنوان مقررات، رسيدگي و کنترل مانده دارايي هاي جاري و بدهي هاي جاري يک شرکت از قبيل تعهدات ايجاد شده، و دارايي هاي ثابت که احتمالا به كار گرفته شده اند توصيف مي کنند. به منظور مديريت کردن موثر سرمايه در گردش، اينجا بايد دو قلم به عنوان اعضاي مهم و مقادير مرغوب وجود داشته باشد. اوسيسيوما (1997) مديريت سرمايه در گردش خوب بايد اطمينان از يك ارتباط قابل قبول ميان اجزاءمختلف سرمايه درگردش شرکت براي ساختن ترکيب کارا، که کفايت سرمايه ضمانت شده خواهد بود را اثبات کرده باشد. بنابراين مديريت سرمايه درگردش بايد اين اطمينان را ايجاد کند که مقادير مرغوب هر جزء سرمايه درگردش براي مديريت در دسترس مي باشد. اگرچه سئوال اين است که " چه چيزي اجزاء مهم سرمايه درگردش شرکت را تعيين مي کند و چطور اين اقلام مهم مي تواند ملاحظه شوند باکفايت يا مرغوب هستند " ؟
اساسا اجزاء مهم سرمايه در گردش سازمانها، به نوع تجارت يا صنعت وابسته است. وجه نقد، بدهکاران، دريافتني ها، موجودي مواد، اوراق آماده براي فروش و بازخريد آتي مي تواند به عنوان اجزاي عادي سرمايه در مولفه های سرمایه در گردش گردش سازمان شناسايي شوند. اگر چه يک سئوال اين است که شناسايي عواملي مي باشد که کفايت سرمايه درگردش را براساس رشد، اندازه، وجه نقد عملياتي و غيره تعيين مي کند. عدم توانايي در فهم تعيين عوامل و اندازه گيري کفايت مبلغ سرمايه در گردش، سازمانها را به سوي ورشکستگي هدايت خواهد کرد.
هدف اين تحقيق همکاري با يک جنبه مهم از چشم انداز مديريت مالي كه به عنوان مديريت سرمايه در گردش با منبع تايلند مي باشد. اين مطالعه اثر مخارج شرکتها را در مديريت سرمايه در گردش نشان مي دهد. اين فصل از تحقيق داراي يک چارچوب تحليلي مقداري، تجزيه و تحليل داده که شرکتها و متغير هاي شامل شده اين مطالعه، توزيع الگوهاي داده ها و تکنيک هاي آماري فراهم شده در مورد بررسي ارتباط ميان سرمايه در گردش و مخارج سرمايه اي را توصيف مي کند.
جمع آوري داده ها
زماني که اين مطالعه مبني بر داده هاي مالي مي باشد، منبع اصلي اطلاعات صورت مالي است که از قبيل صورت سود و زيان، تراز نامه و صورت گردش وجوه نقد ارائه شده شرکت ها براي سالهاي 2000 تا 2005 مي باشد. دليل محدود کردن دوره زماني به شش سال اين بوده که آخرين اطلاعات براي مطالعه در اين سالها در دسترس بوده است. علاوه بر اين گزارش سالانه شرکتها به منظور فهميدن پيشينه شرکتها و صنعت استفاده شده است.
اين مطالعه از اطلاعات شرکتهاي ارائه شده در بورس اوراق بهادار تايلند به عنوان نمونه استفاده مي کند. شرکتهاي بدون ارئه اطلاعات از اين مطالعه مستثني شده اند. مطالعه همچنين بخش هاي اوراق بهادار و تامين مالي شرکتها، به عنوان مشخصات مالي و استفاده از اهرم ها كه اختلاف ذاتي از ديگر شرکتها دارند را مستثني كرده است. بعد از حذف کردن عوامل داخلي، اندازه نمونه 416 شرکت از 1613 شرکت - سال بوده است.
29 شاخص کلیدی عملکرد محبوب مالی برای داشبورد مدیریتی
شاخص کلیدی عملکرد (KPI) مقداری قابل اندازه گیری است که نشان می دهد عملکرد یک شرکت در زمینه درآمدزایی و سودآوری چقدر خوب است. نظارت بر KPI ها نشان می دهد که آیا یک کسب و کار به اهداف بلند مدت خود رسیده است.
صرف نظر از وسعت، سابقه و صنعت هر یک از شرکت ها باید از علمکرد مالی خود آگاهی داشته باشند. در حالی که حسابداران با همه هزینه ها، درآمد و بودجه سر و کار دارند، مدیران شرکت نیز باید از اقدامات مهم مالی مطلع باشند.
سریع ترین و کارآمدترین راه برای پیگیری عملکرد سازمان، راه اندازی داشبورد KPI است که معیارهای مالی را نمایش می دهد.
گزارش کامل KPI مولفه های سرمایه در گردش مالی، به روزرسانی های حقیقی در مورد ارقام مهم مالی یک شرکت را ارائه می دهد، مانند جریان نقد عملیاتی، نسبت جاری، نرخ سوختن سرمایه و غیره.
با استفاده از معیارهای مالی پرکاربرد، ما طیف کاملی از معیارهای مهم بودجه را که اکثر شرکت ها باید بسنجند، توضیح خواهیم داد.
1- جریان نقد عملیاتی (OCF)
جریان نقد عملیاتی مقدار کل پول تولیدشده توسط عملیات روزانه یک شرکت را نشان می دهد. این معیار مالی به این نکته اشاره می کند که آیا شرکت می تواند جریان نقد مثبت مورد نیازِ رشد را حفظ کند یا برای تامین کلیه هزینه ها به سرمایه خارجی نیاز دارد.
گردش جریان نقد عملیاتی با تنظیم درآمد خالص برای مواردی مانند استهلاک، تغییرات سرمایه و تغییر در حساب های دریافتنی محاسبه می شود. در حالی که جریان نقد عملیاتی خود را آنالیز می کنید، آن را با کل سرمایه به کار رفته مقایسه کنید، در این صورت می توانید ارزیابی کنید که تجارت شما سرمایه کافی برای مثبت نگه داشتن حساب ها تولید می کند.
2- نسبت جاری
نسبت جاری منعکس کننده توانایی سازمان در پرداخت کلیه تعهدات مالی طی یک سال است. این KPI دارایی های جاری شرکت مانند حساب دریافتkی و بدهی های جاری را زیر نظر می گیرد.
نحوه ارزیابی نسبت جاری شما: نسبت جاری کم تر از یک نشان می دهد که شرکت شما قادر به انجام کلیه تعهدات مالی نخواهد بود، مگر این که جریان نقد اضافی وجود داشته باشد.
نسبت جاری سالم بین 1.5 تا 3 است، اما داشتن دوره های نسبت جاری زیرِ 1 برای مشاغل کم نیست، به خصوص اگر شرکت در حال سرمایه گذاری روی رشد یا پرداخت بدهی باشد.
سرمایه گذاران دوست دارند از نسبت جاری به عنوان چرخه عملکرد سالم شرکت استفاده کنند. نسبت جاری بیش از حد بالا ممکن است نشان دهنده این باشد که شرکت دارایی و پول نقد زیادی دارد اما نمی تواند در زمینه نوآوری و رشد سرمایه گذاری کند.
3- نسبت آنی یا نسبت سریع
نسبت آنی نشان می دهد که آیا یک کسب و کار دارایی کوتاه مدت کافی برای پوشش بدهی های خود در آینده نزدیک را دارد. نسبت آنی، به دلیل نادیده گرفتن نقدینگی ها مانند فهرست موجودی ها، نمای دقیق تری از سلامت مالی یک شرکت را نسبت به نسبت جاری ارائه می دهد.
4- نرخ سوختن سرمایه
این KPI منعکس کننده میزان هزینه های هفتگی، ماهانه یا سالانه یک شرکت است. این معیار اصلی می تواند به نفع شرکت های کوچکی باشد که تجزیه و تحلیل گسترnه مالی را انجام نمی دهند.
در مقایسه با سود خالص و درآمد، نرخ سوختن سرمایه نشان می دهد که آیا هزینه های عملیاتی سازمان در طولانی مدت پایدار است یا خیر.
5- حاشیه سود خالص
این معیار نشان می دهد که یک شرکت در سودآوری در مقایسه با درآمد خود چقدر کارآمد است. این KPI که غالباً به صورت درصد محاسبه می شود، نشان می دهد که چگونه مقدار هر دلار به دست آمده توسط شرکت به سود تبدیل می شود.
حاشیه سود خالص منعکس کننده سودآوری یک تجارت است و نشان می دهد که شرکت در چشم انداز بلندمدت به چه سرعتی می تواند رشد کند.
6- حاشیه سود ناخالص
حاشیه سود ناخالص پول باقی مانده از درآمد را پس از محاسبه هزینه کالاهای فروخته شده اندازه می گیرد. این معیار که شاخص خوبی برای سلامت مالی یک شرکت است، نشان می دهد که آیا یک کسب و کار توانایی پرداخت هزینه های عملیاتی خود را دارد، آن هم در حالی که بودجه ای برای رشد باقی مانده است.
معمولاً سازمان ها از حاشیه سود ناخالص نسبتاً پایداری برخوردار هستند، مگر این که برخی تغییرات اساسی را که در هزینه های تولید تاثیرگذار بوده یا تغییراتی را که در سیاست های قیمت گذاری اعمال نکرده اند، انجام دهند.
محاسبه شده به عنوان= هزینه کالاهای فروخته شده / درآمد
برای مشاهده نمونه داشبورد تحلیل سودآوری بر روی دکمه روبرو کلیک کنید.
7- سرمایه در گردش
KPI سرمایه در گردش، دارایی موجود سازمان را برای پاسخگویی به تعهدات مالی کوتاه مدت اندازه می گیرد. سرمایه در گردش شامل دارایی مانند وجه نقد موجود، سرمایه گذاری های کوتاه مدت و حساب های دریافتنی است که نقدینگی تجارت (توانایی تولید سریع پول نقد) را نشان می دهد.
پول نقد فوری موجود به عنوان سرمایه در گردش شناخته می شود. با مطالعه دارایی های موجود که با بدهی های کوتاه مدت مالی رو به رو هستند، سلامت مالی را تجزیه و تحلیل کنید. سرمایه در گردش که با کسر بدهی های جاری از دارایی های جاری محاسبه می شود، شامل دارایی هایی مانند پول نقد موجود، سرمایه گذاری های کوتاه مدت و حساب های دریافتنی است.
سرمایه در گردش با کسر بدهی های جاری (تعهدات مالی) از دارایی های جاری (منابعی با ارزش نقدی) محاسبه می شود.
8- حساب های دریافتنی جاری
این KPI میزان پولی را که بدهکاران به یک تجارت بدهکار هستند، اندازه گیری می کند. معیار حساب های دریافتنی جاری به شما کمک می کند درآمد آینده را تخمین زده و میانگین روزهای بدهکار را محاسبه کنید. همچنین این معیار نشان می دهد که یک شرکت تجاری یا مشتری عادی چه مدت طول می کشد تا بدهی خود را پرداخت کند.
معیار حساب های دریافتنی جاری بالا ممکن است نشان دهد که یک تجارت قادر به معامله با بدهکاران طولانی مدت نیست و در نتیجه ضرر می کند. اگر افراد یا شرکت ها قبض خود را پرداخت نکنند، به عنوان پیش فرض در نظر گرفته می شوند.
9- حساب های پرداختنی جاری
در مقابل حساب های دریافتنی، معیار حساب های پرداختنی جاری مبلغی است که یک تجارت باید به تامین کنندگان، بانک ها و بستانکارhن بپردازد. این معیار می تواند توسط بخش های تجاری و پروژه ها تجزیه و تحلیل شود تا اطلاعات بیشتری در مورد بدهی های فعلی به دست آید.
برای محاسبه حساب های پرداختنی جاری، سازمان ها باید کلیه بدهی هایی را که باید در یک بازه زمانی خاص پرداخت شوند، در نظر بگیرند.
10- بازده حساب های پرداختنی
این KPI نرخی را نشان می دهد که یک سازمان به طور متوسط مبلغ قابل پرداخت خود را به تامین کنندگان، بانک ها و سایر طلبکاران بپردازد.
نحوه محاسبه بازده حساب های پرداختنی به شرح زیر است:
فرض کنیم شرکتی، از تامین کنندگان در یک ماه 10 بیلیون دلار خرید می کند و در هر زمان معین حساب های پرداختنی باقی مانده 2 بیلیون دلار است. این بدان معنی است که بازده حساب های پرداختنی 10 بیلیون دلار / 2 بیلیون دلار = 5 است.
اگر نسبت بازده نسبت به دوره های قبل کاهش یابد، این ممکن است نشان دهد که سازمانی در بازپرداخت بدهی های خود با مشکل رو به رو است. اگر نرخ بازده افزایش یابد، به این معنی است که یک شرکت بازپرداخت تامین کنندگان خود را با سرعت بیشتری از قبل انجام می دهد.
11- هزینه فرایند حساب های پرداختنی
هزینه فرایند حساب های پرداختنی، هزینه کل پردازش کلیه پرداخت ها و فاکتورها را در یک دوره خاص نشان می دهد.
نتایج نظرسنجی APQC (انجمن کیفیت و بهره وری آمریکا) پیرامون بهره وری فرایند حساب های پرداختنی، نشان می دهد که موردی قوی جهت سرمایه گذاری در فناوری های ارائه فاکتور الکترونیکی، پردازش مولفه های سرمایه در گردش و پرداخت وجود دارد، زیرا آن ها هزینه پردازش فاکتورها و پرداخت به تامین کنندگان را به طرز قابل توجهی کاهش می دهند.
12- بازده حساب های دریافتنی
بازده حساب های دریافتنی، اثربخشی یک شرکت در جمع آوری بدهی ها و تمدید اعتبارات را نشان می دهد. اگر شرکتی قبض پرداخت نشده یک مشتری را حفظ کند، مانند این است که به جای استفاده از پول برای توسعه تجارت، وام بدون بهره بدهد.
برای محاسبه بازده حساب های دریافتنی، شرکت ها باید ارزش خالص فروش اعتباری طی یک دوره معین را بر میانگین حساب های دریافتنی تقسیم کنند. این محاسبه بسیار شبیه به بازده حساب های پرداختنی است: ارزش خالص فروش اعتباری / حساب های دریافتنی
هرچه این معیار مالی کم تر باشد، کسب و کار دارایی های بیشتری جهت سرمایه گذاری در رشد و نوآوری دارد و کم تر با جمع آوری بدهی ها و پرداخت ها دست و پنجه نرم می کند.
13- گردش موجودی کالا
KPI گردش موجودی کالا نشان می دهد که شرکت با چه کارایی مولفه های سرمایه در گردش موجودی خود را در مدت زمانی خاص می فروشد و جایگزین می کند. بنابراین نشان دهنده توانایی سازمان در تولید و فروش و جایگزینیِ کالاها است.
برای محاسبه گردش موجودی کالا دو فرمول وجود دارد:
گردش موجودی کالا = فروش / موجودی
گردش موجودی کالا = هزینه کالاهای فروخته شده / موجودی میانگین
14- انحراف بودجه
همچنین انحراف بودجه یک KPI مدیریت پروژه است که اغلب مورد استفاده قرار می گیرد و نشان می دهد که بودجه های پیش بینی شده مولفه های سرمایه در گردش در مقایسه با کل بودجه واقعی متفاوت است. این معیار برای ارزیابی این که آیا بودجه یا میزان پایه هزینه ها یا درآمد، انتظارات را برآورده می کند، استفاده می شود.
حداقل انحراف بودجه نشان می دهد که هزینه های واقعی برابر یا کم تر از هزینه های پیش بینی شده یا درآمد بالاتر از حد پیش بینی شده است. تغییرپذیری قابل توجه در بودجه معمولاً به دلیل پیش بینی بیش از حد خوشبینانه یا تصمیمات ضعیف مدیریت ایجاد می شود.
15- زمان چرخه تولید بودجه
زمان چرخه تولید بودجه نشان دهنده دوره ای است که برای تحقیق، برنامه ریزی و توافق در مورد بودجه یک شرکت استفاده شده است. یک چرخه طولانی تولید بودجه لزوماً چیز بدی نیست، اما ممکن است منابع ارزشمندی مانند زمان مدیریت را هدر دهد.
16- موارد موجود در بودجه
موارد موجود در بودجه به مدیران پروژه کمک می کند تا هزینه ها را با روش دقیق تری پیگیری کنند. موارد موجود می تواند نشان دهنده پروژه ها، بخش های بازرگانی یا برخی اقدامات حسابداری دیگر باشد تا بتواند نمای بهتری از محل خرج پول ارائه دهد.
علاوه بر این، یک بودجه دقیق باعث می شود شرکت در صورت نیاز به کاهش بودجه، به بخش ها و پروژه های مناسب بپردازد.
17- تعداد تکرار بودجه
هرچه تعداد تکرار بودجه بیشتر باشد، زمان بیشتری برای برنامه ریزی بودجه و درست کردن آن لازم است. تعداد نسخه های بودجه تولیدشده قبل از تصویب نهایی به توانایی مدیریت در برنامه ریزی موثر بودجه دوره بعد بستگی دارد.
طبق یک نظرسنجی، 25 درصد شرکت کنندگان برتر 4 بار تکرار بودجه داشتند، در حالی که پایین ترها قبل از تصویب نهایی به 9 نسخه بودجه عادت کرده اند.
18- نسبت سرانه حقوق و دستمزد
این معیار مالی نشان می دهد که چه تعداد از اعضای تیم در مقایسه با تعداد کل کارمندان درگیر پردازش حقوق و دستمزد هستند.
برای محاسبه نسبت سرانه حقوق و دستمزد، مشاغل باید نسبت موقعیت های تمام وقت منابع انسانی به تعداد کل کارمندان را پیدا کنند.
19- رشد فروش
این معیار مالی تغییر در کل فروش طیِ یک دوره خاص را نشان می دهد. رشد فروش درصد دوره فروش فعلی را نسبت به دوره قبل نشان می دهد، که نشان دهنده رشد یا کاهش فروش کل است.
20- روزهای فروش معوق (DSO)
روزهای فروش معوق میانگین روزهای مشتریان برای پرداخت یک شرکت – از دریافت فاکتور تا زمان پرداخت کامل را نشان می دهد. به بیان دیگر روزهای فروش معوق نشاندهنده میانگین تعداد روزهایی است که فروشهای اعتباری به پول نقد تبدیل میگردد و یا حسابهای قابل وصول شرکتی گردآوری میشود. هرچه DSO پایین باشد، یک شرکت می تواند تمرکز بیشتری روی رشد و سفارش لوازم اضافی داشته باشد.
برای مشاهده نمونه داشبورد تجزیه سنی حسابهای دریافتنی بر روی دکمه روبرو کلیک کنید.
21- هزینه های وندورها
این KPI پرداخت های جاری یک شرکت را با به وندورها را نشان می دهد (کسی که کالا یا خدمات را به یک سازمان یا افراد دیگر ارائه می دهد). ممکن است هزینه های بالای وندورها نشان دهد که مشکلاتی برای پرداخت به موقع به فروشندگان و تامین کنندگان وجود خواهد داشت.
22- نرخ خطای پرداخت
نرخ خطای پرداخت، درصد پرداخت های ورودی یا خروجی را نشان می دهد که به دلیل خطای پردازش تکمیل نشده اند. غالباً، دلیل ورشکستگی ها عدم تایید، مستندات ضعیف یا مرجع از دست رفته است.
اگر نرخ خطای پرداخت شرکتی با گذشت زمان افزایش یابد، ممکن است نشان دهنده این باشد که زمان بررسی سیستم پردازش پرداخت است.
23- زمان چرخه بازرسی داخلی
زمان چرخه بازرسی کامل میانگین دوره لازم جهت انجام بازرسی داخلی کامل را نشان می دهد. این رقم به طور عمده مدیر و دینفعان یک شرکت را در نظر می گیرد که باید بر بودجه، هزینه ها، پرداخت ها و غیره مروری داشته باشند.
24- گزارش خطای مالی
این معیار مالی تعداد گزارش های مالی را نشان می دهد که به توضیحات بیشتری نیاز دارند یا حاوی اشتباهاتی هستند و این امر نیاز به بررسی دقیق تر دارد.
25- بازده حقوق صاحبان سهام
این KPI ظرفیت یک تجارت را برای استفاده موثر از سرمایه گذاری سهامداران نشان می دهد و سود بالایی را به همراه دارد. بازده حقوق صاحبان سهام نشان می دهد که شرکت برای هر واحد از سهام صاحبان سهام چه میزان درآمد دارد
26- نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام
به طور مشابه با بازده حقوق صاحبان سهام، این KPI نشان می دهد که یک کسب و کار چگونه از سرمایه گذاری سهامداران خود استفاده می کند. نسبت بالای بدهی به حقوق صاحبان سهام نشان می دهد که یک سازمان به جای سودآوری جدید از سرمایه گذاری ها، سرمایه خود را از دست می دهد و مقروض می شود.
27- هزینه مدیریت فرایندها
این KPI را می توان توسط بخش های تجاری دیگر پیگیری کرد تا هزینه مدیریت کار افراد و برنامه ریزی برای آینده را بسنجد. هرچه هزینه مدیریت فرایندها کم تر باشد، دارایی بیشتری برای اجرای وظایف و رشد شرکت باقی می ماند.
28- بهره برداری از منابع
برای برخی شرکت ها، زمان کارمند باارزش ترین سرمایه ای است که روی آن حساب می کنند. این مورد برای آژانس های خلاق، شرکت های حقوقی و سایر نمونه های تجاری مبتنی بر خدمات صدق می کند.
KPI بهره برداری از منابع نشان می دهد که یک شرکت چگونه از منابع خود (زمان)، با مقایسه زمان قابل پرداخت و کار غیرقابل پرداخت، استفاده می کند. همچنین می تواند در داشبورد پروژه برای نمای بهتر عملکرد پروژه مورد استفاده قرار بگیرد.
29- هزینه کل عملکرد مالی
هزینه کل عملکرد مالی نسبت کل هزینه فعالیت های مالی را نسبت به کل درآمد نشان می دهد. هزینه های مالی یک شرکت شامل پرسنل، سیستم های مدیریتی، مخارج کلی و سایر هزینه های لازم برای فعالیت روزمره سازمان مالی است.
طبق یک نظرسنجی APQC (انجمن کیفیت و بهره وری آمریکا)، میانگین هزینه های کل عملکرد مالی شرکت هایی با عملکرد بالا 0.6 درصد است در حالی که این عدد برای 25 درصد شرکت هایی که عملکرد پایینی دارند، 2 درصد است. شرکت هایی که می خواهند این معیار را بهبود ببخشند، باید برای اتوماسیون و بهینه سازی فرایندهای تجاری خود، از فناوری و نرم افزار مدرن استفاده کنند.
دیدگاه شما