نحوه محاسبه مارجین


مارژین و مارکاپ

اصطلاح رایج در بازار که امروز به عنوان سود و یا حاشیه سود مطرح می شود گاهی شرکت ها با خریداران دچار مشکل در تفهیم موضوع می شوند، به طور مثال شرکتی که قیمت خرده فروشی یک محصول آن 4000 هزار تومان است و قیمت مصرف کننده آن 5000 هزار تومان است ،میزان 1000 تومان را به عنوان سود برای آن محصول در نظر گرفته شده است ،

در فروشگاه های زنجیره ای عموما جهت خرید محصولات خود از درصد سود استفاده می کنند و محصولاتی که از درصد خاص (سود خود + مصرف کننده ) پایین تر باشد را در شلف خود قرار نمی دهند

چند روز پیش یکی از دوستان در این خصوص سوال داشت که ما می گویم محصولمان 25 درصد برای شما حاشیه سود دارد و مسئول فروشگاه می گوید 20 درصد و این محصول را در شلف فروشگاه قرار نمی دهد و این مسئله را نمی توانم برایش توجیه کنم .

تعریف حاشیه سود (اصطلاح رایج بازار)

نسبت به قیمت فروش محصول تعیین می گردد و میزان مبلغی که از فروش آن محصول بدست می آوریم منهای قیمت خرید خود می نمایم و می توانیم درصد سود خود را محاسبه نمایم .

محاسبه مارژین : (Profit Margin) ) از معادله تقسیم 1000 بر 5000 بدست می آید که برابر با 20 درصد می باشد.

NET PROFIT= NET PROFIT/REVENUE

با توجه به اینکه نحوه قیمت گذاری در درخواست سفارش از طرف مشتری بسیار تاثیر است،گاهی به دلیل حاشیه سود کم خریدار از خرید محصول طفره می رود، بخصوص اگر محصول جدید باشد که نیاز به معرفی توسط واسطه را داشته باشد،، لذا همیشه در قیمت گذاری باید به مسئله حاشیه سود واسطه ها توجه ویژه داشت .

حاشیه سود الگوی از قیمت خرده فروشی و هزینه بازار یابی است که برای محصول تعریف می شود.

این الگو اولین بار توسط (واگ در سال 1964) مطرح شد .

قیمت فروش خالص تقسیم بر قیمت خرده فروشی

قیمت خرده فروش : 4000

قیمت مصرف کننده : 5000

سود محصول : 1000

مارکاپ یا اضافه بها به قیمت خرید (مصرف کننده) اطلاق میگردد به این معنی کهمصرف کننده باید درصدبالاتری را به نسبت درصد خرید برای محصول هزینه نماید.

5000 هزار تومان تقسیم بر 4000 هزار تومان مساوی با 25 درصد است. یعنی مصرف کننده باید به میزان 25 درصد بیشتر به نسبت هزینه خرید محصول ،هزینه انجام دهد (هزینه مصرف )

به بیان ساده تر که توسط خانم نوشین بختیاری در یکی از کامنت ها به آن اشاره کرد:

به صورت ذیل نیز می توانید حساب کنید:

A: قیمت مصرف کننده
B: قیمت مغازه دار
X: تفاضل قیمت مصرف کننده و مغازه دار
حال اگر x را بر A تقسیم کنید سود از پایین یا مارجین را خواهید داشت
و اگر X را بر B تقسیم کنید سود از بالا یا مارک آپ را نحوه محاسبه مارجین می توانید محاسبه نمایید

مارجین تریدینگ در بازار های مالی؛ نردبانی لغزنده برای صعود یا سقوط دارایی شما

مارجین چیست؟

مارجین تریدینگ (Margin Trading) چیست و چه تاثیری بر روی ارزش سرمایه معامله‌گران می‌گذارد؟ مارجین ناخالص چگونه محاسبه، و صرف چه اموری می‌شود؟ مارجین کال چه زمانی به وجود می‌آید؟ تفاوت مارجین در بازار ارزهای دیجیتال و بازار جهانی معاملات فارکس چیست؟ در این مقاله به پاسخ سوالات فوق می‌پردازیم. در انتهای هر بخش، برای درک بهتر شما عزیزان مثال هایی را ارائه می‌دهیم. برای آشنایی با مفهوم مارجین در معاملات بازار های مالی و آگاه شدن از میزان ریسک استفاده از آن، تا پایان این مقاله با ما همراه باشید.

↵ مفهوم مارجین تریدینگ و تاثیر آن بر روی دارایی سرمایه‌گذاران

در دنیای واقعی شما تنها می‌توانید معاملات مختلف خود را بر اساس ارزش دارایی‌ای که مالک آن هستید انجام دهید. به عنوان مثال شما بهای اتومبیل خود را به صورت کامل پرداخت کردید. پس در حال حاضر مالک آن محسوب می‌شوید. در نتیجه در هر زمان که بخواهید می‌توانید به اندازه ارزش واقعی اتومبیل خود، آن را به فروش برسانید. اما در بازار های مالی شرایط کمی متفاوت است.

به واسطه وجود مفهوم مارجین در بازارهای مالی شما می‌توانید با ارزشی بیش از ارزش واقعی دارایی خود به معامله سهام یا ارزهای مختلف بپردازید. به عبارتی دیگر وقتی که از مارجین استفاده می‌کنید، شما به صورت کامل مالک دارایی خود نیستید. فقط می‌توانید، ارزش سرمایه خود را معامله کنید.

مثالی از مارجین تریدینگ در بازارهای مالی

برای مثال اگر سرمایه شما 100 دلار است و در یک پوزیشن معاملاتی از یک اهرم معاملاتی X2 استفاده کنید ، ارزش دارایی شما 200 دلار می‌شود و می‌توانید پوزیشن خود را با 200 دلار ببندید. در این حالت سود و زیان شما دو برابر می‌شود. یعنی اگر 10 دلار سود کنید، در اصل 20 دلار سود کردید و اگر برای مثال 12 دلار ضرر کنید در اصل 24 دلار ضررکردید.

افزایش ضریب سود و زیان، باعث افزایش هیجان و جذابیت معاملات مارجین برای معامله‌گران می‌شود. اما درنظر داشته باشید متقابلا ریسک و خطر معامله نیز به شدت بالا می‌رود. در نتیجه معامله‌گران باید در انتخاب اهرم معاملاتی خود بسیار هشیارانه عمل کنند. تعیین درجه اهرم در معاملات تا حد زیادی به قدرت ریسک پذیری معامله‌گران بستگی دارد. همچنین مبتدی یا حرفه‌ای بودن تریدر بسیار مهم است. معامله‌گران مبتدی به هیچ وجه نباید از اهرم در معاملات خود استفاده کنند. زیرا استفاده از این قابلیت، برای معامله‌گران با تجربه و مسلط بر شرایط بازار بسیار مناسب‌تر است. حتی تریدر های حرفه‌ای با توجه با مدیریت سرمایه و بسیاری از پارامترهای دیگر باید از اهرم های معاملاتی استفاده کنند. تا حتی در صورتی که تمام سرمایه خود را از دست دادند، از لحاظ روحی و روانی دچار مشکل نشوند.

مارجین تریدینگ به چه معناست؟

↵ مارجین ناخالص (Gross Margin)

برای محاسبه مارجین ناخالص ، مجموع درآمد ناشی از فروش محصولات یک شرکت را از مجموع تمام هزینه های مستقیم شرکت، کم می‌کنند. مقدار حاصل را بر درآمد ناشی از فروش محصولات شرکت تقسیم می‌کنند. در نهایت رقم حاصل را عنوان مارجین ناخالص در نظر می‌گیرند. مارجین ناخالص را می‌توان برای توسعه شرکت استفاده شود. همچنین می‌توان به وسیله آن بدهی سرمایه گذاران را پرداخت کرد. ممکن است که این پول (مارجین ناخالص) در حساب شرکت نگهداری شود تا در موارد ضروری از آن استفاده شود.

مثالی از مارجین ناخالص

برای مثال یک شرکت تولید کفش در یک ماه 350 میلیون تومان ، کفش را به فروش نحوه محاسبه مارجین رسانده. اما برای تولید این کفش های 280 میلیون هزینه کرده است. (با احتساب هزینه حقوق کارکنان و مدیران و تمامی هزینه های مستقیم) حال برای محاسبه مارجین ناخالص این شرکت، باید 350 میلیون تومان (درآمد ناشی از فروش محصولات) را از 280 میلیون تومان (هزینه های مستقیم)، کم کنیم. در نهایت رقم حاصل را نحوه محاسبه مارجین بر 350 میلیون تومان (درآمد ناشی از فروش محصولات) تقسیم کنیم.

به این معنی که این شرکت می‌تواند 20% از درآمد حاصل از فروش هر جفت کفش را برای برنامه های دیگر خود در نظر بگیرد.

به صورت کلی شرکت ها می‌توانند با محاسبه مارجین ناخالص، ارزش تولید یک محصول را بسنجند. مارجین ناخالص می‌تواند معانی دیگری برای یک شرکت یا مجموعه نیز داشته باشد. برای مثال اگر مارجین ناخالص یک شرکت زیاد باشد، به این معناست که شرکت می‌تواند بودجه بیشتری برای برنامه های توسعه تجهیزات و یا هر نوع سرمایه‌گذاری دیگری، در نظر بگیرد. اما اگر مارجین ناخالص یک شرکت کم باشد، آن شرکت باید مقداری از هزینه های تولید محصولات خود را کم کند و یا قیمت محصولاتش را افزایش دهد.

مارجین ناخالص به چه معناست؟

↵ مارجین کال (Margin Call) چیست؟

همان طور که در بخش مارجین تریدینگ ذکر کردیم، با استفاده از اهرم های معاملاتی، شما می‌توانید با ارزشی چندین برابر ارزش واقعی سرمایه خود معامله کنید. این سرمایه چند برابری از سوی صرافی یا همان کارگزاری که در آن فعالیت می‌کنید، تامین می‌شود. در مواقعی نیز صرافی، مبالغی را که بانک ها و مجموعه های مالی، جهت دریافت بهره در آن قرار دادند را به شما می‌دهد. در ازای این کار شما در صورت استفاده از مارجین باید بهره بانکی آن را هم بپردازید. وجه تضمینی هم که برای استفاده از مارجین می‌پردازید همان سرمایه اولیه شماست. مقدار آن نباید از میزان ضرر شما در صورت استفاده از مارجین کمتر باشد.

در صورتی که معامله‌گران در یک معامله که در آن از مارجین استفاده کرده و ضرر کنند. و نتوانند با افزایش سرمایه اولیه خود جلوی ضرر بیش از حد پوزیشن معاملاتی خود را بگیرند، صرافی یا کارگزاری‌ که در آن فعالیت می‌کنند تمام سرمایه آنها را به عنوان بدهی، برداشت می‌کنند. به این اتفاق مارجین کال(Margin Call) می‌گویند.

منظور از Margin Call چیست؟

↵ تفاوت مارجین تریدینگ در بازار های مالی

اصول کلی مارجین تریدینگ در بازار های مالی‌ که امکان استفاده از این قابلیت را برای کاربران خود فراهم کردند، تقریبا یکسان است. اما در بعضی از بازارها مانند بازار ارزهای دیجیتال، به علت نوپا بودن این قوانین با سخت‌گیری کمتری در حال اجرا هستند.

در برخی از بازار های جهانی مانند بازار فارکس، کارگزاری هنگامی که مشاهده کند میزان ضرر های معامله‌گر در یک معامله اهرم دار، به قدری زیاد است که مبلغی که باید به کارگزاری به عنوان بدهی بازگردانده شود در خطر است، پوزیشن معاملاتی به صورت خودکار از طرف خود کارگزاری بسته می‌شود.

مارجین تریدینگ چیست؟

↵ سخن پایانی

به وسیله مارجین، معامله‌گران می‌توانند با ارزشی چندین برابر ارزش واقعی سرمایه خود معاملات خود را انجام دهند. با وجود اینکه این امتیاز خوبی است. و در صورتی که برای مثال شما از اهرم 10 استفاده کنید و تنها ، 10% سود کنید، در اصل صد در صد سود نصیب شما می‌شود. اما باید ریسک و خطرپذیر بودن این ویژگی را هم در نظر داشته باشید. زیرا در اگر با همان اهرم 10، فقط 10% درصد ضرر کنید، تمام سرمایه شما نابود می‌شود. در این مقاله مفاهیم وابسته به مارجین تریدینگ نظیر مارجین ناخالص و مارجین کال را مورد بررسی قرار دادیم.

معامله‌گران حرفه‌ای فعال در بازارهای مالی، در تیم آکادمی آینده با برگزاری دوره‌های صفر تا صد آموزش کریپتوکارنسی در کرمان (به صورت حضوری) و سایر شهرها (به صورت غیرحضوری)، سعی در آموزش اصولی و کامل بازار ارزهای دیجیتال، برای فعالیت در بازار های مالی را دارند. برای دریافت مشاوره رایگان و نحوه محاسبه مارجین اطلاع از جزئیات و سر فصل های دوره آموزشی اطلاعات خود را برای ما ارسال کنید.

حاشیه سود (Profit Margin)

حاشیه سود (خالص) که مارجین هم به آن گفته می شود، یکی از نسبت های سودآوری است که از تقسیم سود (خالص) بر درآمد یا فروش به دست می‌آید. سود خالص که آخرین خط از صورت نحوه محاسبه مارجین سود و زیان است، با کسر کردن همه هزینه های شرکت، از جمله هزینه های عملیاتی، هزینه مواد اولیه و هزینه های مالیاتی، از کل درآمد به دست می آید.

در حسابداری و مالی، میزان سودآوری یک شرکت را نسبت به درآمد (فروش) آن با استفاده از مارجین اندازه گیری می کنند.

حاشیه سود یا مارجین به زبان ساده

حاشیه سود به شکل درصدی بیان می‌شود و به عبارتی مشخص می‌کند که یک شرکت در ازای هر 100 میلیون تومان فروش (درآمد)، چند میلیون سود به دست می آورد. برای مثال، اگر مارجین سود خالص شرکتی 20% باشد، به این معنی است که این شرکت در ازای هر 100 میلیون تومان فروش، 20 میلیون تومان سود خالص کسب می کند.

انواع حاشیه سود و نحوه محاسبه آن ها

حاشیه سود انواع مختلفی دارد، که از طریق تحلیل عمودی صورت سود و زیان هم می توان آن ها محاسبه کرد.

حاشیه سود ناخالص (Gross Profit Margin)

حاشیه سود ناخالص از تقسیم سود ناخالص بر درآمد به دست می آید. برای محاسبه مارجین سود ناخالص از فرمول زیر استفاده می کنیم:

حاشیه سود عملیاتی (Operating Profit Margin)

حاشیه سود عملیاتی از تقسیم سود عملیاتی (EBIT) بر درآمد به دست می آید. مارجین سود عملیاتی برای ارزیابی سودآوری شرکت از عملیات اصلی آن مورد استفاده قرار می گیرد. برای محاسبه آن از فرمول زیر استفاده می کنیم:

حاشیه سود خالص (Net Profit Margin)

حاشیه سود خالص از تقسیم سود خالص (Net Profit) بر درآمد به دست می آید و یکی از پر کاربرد ترین نسبت های مالی است که تحلیلگر های مالی با استفاده از آن میزان سودآوری شرکت را با توجه به فروش یا درآمد های شرکت مورد ارزیابی قرار می دهند.

روش محاسبه مارجین سود خالص از طریق فرمول زیر نمایش داده شده است:

کاربرد ها و تحلیل حاشیه سود و مارجین

در سطحی ابتدایی، مارجین پایین می‌تواند این‌طور تعبیر شود که سود دهی شرکت چندان ایمن نیست. اگر شرکتی با حاشیه سود پایین، با افت در فروش مواجه شود، مارجین آن حتی کمتر هم خواهد شد و حتی امکان دارد صفر یا منفی شود.

مارجین سود پایین می‌تواند به نکات خاصی درباره صنعتی که یک شرکت در آن فعالیت دارد یا شرایط کلان اقتصادی آشکار کند. به طور مثال، اگر مارجین سود یک شرکت کم باشد، می‌تواند نشان دهنده آن باشد که فروش کمتری از سایر شرکت‌ها در همان صنعت (سهم بازار کم) داشته و یا اینکه صنعتی که شرکت در آن فعالیت دارد خودش از شرایط وخیمی رنج می‌برد.

حاشیه سود همچنین به یک سری نکات راجع به توانایی شرکت در مدیریت هزینه هایش اشاره دارد. مخارج بالا نسبت به درآمد (مارجین سود پایین) ممکن است نشانگر این باشد که شرکت، احتمالاً به خاطر مشکلات مدیریتی، در حال تقلا برای پایین نگه‌داشتن هزینه‌ها است. این نحوه محاسبه مارجین امر مستلزم آن است تا هزینه ها بهتر تحت کنترل قرار گیرند. مخارج بالا ممکن است به دلایل مختلفی اتفاق بیفتند، مثلاً شرکت به نسب فروش خود موجودی کالای زیادی دارد، یا اینکه کارمندان زیادی استخدام کرده یا در فضای بیش‌ از حد بزرگی فعالیت می‌کند و درنتیجه مجبور است پول اجاره زیادی بپردازد و دلایل دیگری از این‌ دست.

از طرف دیگر حاشیـه سود بالا نشانگر سودآوری شرکت است که کنترل بهتری بر هزینه‌هایش به نسبت رقبا دارد.

مارجین ها همچنین می‌توانند جنبه‌های خاصی از استراتژی قیمت گذاری یک شرکت را مشخص نمایند. به طور مثال مارجین سود پایین ممکن است نشان دهد که شرکت کالاهای خود را کمتر قیمت گذاری کرده است.

محدودیت‌های استفاده از مارجین ها

گرچه حاشیه سود نسبت مفید و محبوبی برای اندازه‌گیری سودآوری شرکت‌ها است، اما مثل هر معیار یا نسبت مالی دیگری دارای محدودیت‌هایی است که سرمایه گذاران باید در هنگام استفاده از آن، این محدودیت‌ ها را در نظر بگیرند.

اگرچه حاشیه سود می‌تواند برای مقایسه شرکت‌ها با یکدیگر بسیار مفید باشد، افراد باید از این معیار فقط جهت مقایسه شرکت‌ها در یک صنعت خاص و با مدل‌های کسب و کار و سطح درآمدی یکسان استفاده نمایند. شرکت‌ها در صنایع متفاوت اغلب مدل‌های کسب و کار مختلف با مارجین های گوناگون دارند، به همین دلیل تفسیر مقایسه‌ای بین حاشیه‌های سود آن‌ها تقریباً بی‌معنی است.

به طور مثال، شرکت‌هایی که اجناس لوکس می‌فروشند اغلب درصد سود بالایی در اجناس دارند، درحالی‌که موجودی کالا و هزینه سربار کمی دارند یا درآمد متوسطی دارند اما از حاشیـه سود بالایی برخوردارند. در سویی دیگر، شرکت‌های تولیدکننده کالاهای اساسی به دلیل نیاز به نیروی کار و فضای بیشتر، درصد سود کمی داشته و موجودی کالا و هزینه سربار نسبتاً بالایی دارند. همین‌طور ممکن است این شرکت‌ها درآمد بالایی داشته باشند، اما از مارجین پایینی برخوردارند.

محاسبه حاشیـه سود برای شرکت‌هایی که در حال ضرر کردن هستند، خیلی مفید نیست، چون آن‌ها هیچ سودی ندارند.

توضیحات مدیر مالی در مورد مارجین

اعدادی مثل فروش یا درآمد به ندرت می‌توانند چیز خاصی راجع به سودآوری شرکت در اختیار قرار دهند و نگاه کردن به درآمدهای یک شرکت اغلب کل داستان را تعریف نمی‌کند. افزایش درآمدها خوب است، ولی افزایش بدین معنی نیست که حاشیـه سود یک شرکت در حال بهبود است. به طور مثال، فرض کنید که درآمد یک سال شرکت فرضی شناسا ۱ میلیارد تومان بوده و ۷۵۰ میلیون تومان هزینه داشته باشد که مارجین سود او را ۲۵% می‌کند (۲۵%=۱۰۰۰/(۷۵۰-۱۰۰۰)). اگر در طول سال بعدی درآمدش به ۱٫۲۵ میلیارد تومان افزایش یابد و هزینه های آن به ۱ میلیارد تومان برسد، حاشیـه سود آن ۲۰% می‌شود ((۱۲۵۰-۱۰۰۰)/۱۲۵۰=۲۰%). گرچه درآمد شرکت افزایش پیدا کرده، اما حاشیه سود شرکت به خاطر افزایش سریعتر هزینه ها نسبت به درآمد، کاهش یافته است.

به همین ترتیب، افزایش یا کاهشی در مخارج شرکت ضرورتاً بدین معنی نیست که حاشیه سود شرکت در حال رشد یا کاهش است. فرض کنید که شرکت فرضی پایا درآمد و مخارجش در یک سال ۲ میلیارد و ۱٫۵ میلیارد تومان باشد. در این صورت حاشیـه سود آن ۲۵% خواهد بود. در سال بعد، شرکت یک تغییر ساختار انجام می‌دهد و مخارج خود را با حذف یک خط تولید کاهش می‌دهد، به همین خاطر درآمد کل هم کاهش می‌یابد. اگر درآمد و مخارج شرکت پایا در سال دوم ۱٫۵ میلیارد و ۱٫۲ میلیارد دلار باشد، پس مارجین سود آن حالا ۲۰% است. گرچه شرکت پایا توانست هزینه های خود را به شکل قابل‌توجهی کاهش دهد، ولی حاشیـه سود به شکل قابل ملاحظه‌ای تحت تأثیر قرار گرفت. چون درآمد سریع‌تر از مخارج با کاهش روبرو شد.

فایفو(FIFO) چیست؟

فایفو (FIFO) مخفف واژه (First-in-First-Out)به معنای اولین خروجی از اولین ورودی است. این واژه در حسابداری و انبارداری کاربرد بسیاری دارد. این عبارت درواقع یک روش برای انبار انبارداری کالاست. به این معنی که به روشهای متفاوت اولین کالایی که وارد انبار و یا محل ذخیره‌سازی می‌شود در محلی قرار گیرد که هنگام نیاز به ترتیب زمان ورود به انبار، کالا امکان انتخاب را داشته و از انبار خارج شود. به عبارت دیگر کالایی که زودتر وارد انبار یا قفسه فروشگاه شده، زودتر از سیستم خارج خواهد شد.

این روش از روشهایی است که امکان اجرای آن بسیار دشوار است و نیاز به سیستم درست و انبار استاندارد دارد. اما علیرغم سختی منافع بسیاری برای فروشنده و مصرف کننده دارد. در واقع با توجه به اینکه معمولا در محاسبات یا برنامه تولید مقداری به عنوان موجودی اطمینان در سیستم نگهداری می‌شود که معمولا در گردش نسیت، در صورت عدم رعایت FIFO قطعات زمانهای زیادی بصورت استوک در انبار باقی مانده و باعث ایجادمشکلاتی مانند گذشتن تاریخ مصرف، تغییر طرح و گرفتن گرد و غبار بر روی قطعات می شود که مانع مصرف آن کالا خواهد شد.

این روش در ظاهر ممکن است آسان به نظر برسد اما از نظر انبارداری به دانش و مهارات بالایی نیاز دارد. اجرای این روش این روش در صنایعی مانند مواد غذایی، دخانیات، صنایع آرایشی و بهداشتی و دارویی از ملزومات کار است.

در این سیستم‌ها تقریبا همواره این اصل رعایت می‌شود چون در صورت عدم رعایت، ضایعات بسیاری حاصل خواهد شد. البته در بسیاری از صنایع روشی به نام روش لایفو (Last-in-First-Out) نیز وجود دارد که دقیقا بالعکس این روش است. به عنوان مثال روش لایفو در ذخیره گندم تاثیر بهتری دارد.

گندم کالایی است که با ذخیره شدن و کهنه شدن کیفیت بهتری پیدا می کند. یعنی آردحاصل شده از گندمهای مانده در انبارها، بسیار با کیفیت تر از آردی است که از گندم های تازه بدست می‌آید. باتوجه به اینکه این روش موضوع بحث این مقاله نیست، در صورت لزوم در مقاله های بعدی در این خصوص توضیحات لازم ارائه خواهد شد.

فوائد اجرای روش فایفو

درصورت وجود امکانات نرم افزاری و سخت افزاری در سیستم انبار داری و فروشگاهی، اجرای این روش با توجه به نوع صنعت مزایای بسیاری خواهد داشت. در این بخش به برخی از این مزایا اشاره خواهیم کرد.

  • جلوگیری از فاسد شدن و باطل شدن کالا بعلت تاریخ گذشته شدن.
  • گردش و مصرف تمام موجودی قفسه یا انبار به نوبت و زمان ورود.
  • جلوگیری از ضایعات و اتلاف سرمایه.
  • مصرف کالا طبق تغییرات و جلوگیری از ماندن کالاهای دارای تغییرات.
  • سرعت در شناسایی کالاهای معیوب و برگشت سریع آن و جلوگیری از تولید یا خرید کالای معیوب.
  • بهبود درکیفیت محصولات.
  • جلوگیری از خواب سرمایه.
  • رسیدن به حداقل موجودی در گردش.
  • افزایش سرعت انجام کار و جلوگیری از فعالیت اضافی.
  • جلوگیری ایجاد ضایعات در انبار و قفسه‌ها.

برای اجرای درست این روش، باید به روندگردش فیزیکی اقلام انبار(Physical flow)، نیز توجه کافی نمود. در شرکت‌های تولیدی لازم است، که موجودی های انبار به طور منظم گردش داشته و همواره محصولات جدید و تازه ذخیره شود باشد و محموله های قدیمی تر که به فساد نزدیکتر است زودتر مصرف شود.

در شرکت های توزیعی نیز رعایت این اصل با اشراف به دانش انبارداری کمک خواهد کرد تا خدمات بهتری به مشتریان ارائه گردد.

فایفو در منابع انسانی

فایفو(fly-in fly-out)، در منابع انسانی نیز وجود دارد. این مقوله به نوعی کار گفته می شود که درآن کارکنان بوسیله هواپیما، قطار یا وسایل دیگر به محل کار منتقل شده و در پایان شیف دوباره باز می گردند. در این روش کارکنان در نزدیکی محل کار خود زندگی نمی کنند و صرفا هر روز یا هفته به آنجا مراجعه نموده و مجددا به خانه های خود باز می گردند.

در این روش، به جای انتقال کارکنان و خانواده های آنها به شهری در نزدیکی محل کار، کارکنان به محل کار منتقل می شوند و سپس برای استراحت چند روزه به شهر خود برمی گردند.

فایفو(fly-in fly-out)، معمولا در صنایع معدنی و حفاری نفت و گاز استفاده می شود، زیرا معادن و چاهها اغلب در مناطق دور از شهرها هستند. برای اسکان موقت کارکنان نیز از کانکسهای قابل حمل استفاده می کنند ، زیرا کار بصورت پروژه یا موقت است و یا صرفه اقتصادی برای اسکان دائم وجود ندارد.

به عنوان مثال، معدن پس از استخراج مواد معدنی بسته می شود، پس از حفر چاه، دکل حفاری جابجا می شود. شرکت ها ترجیح می دهند اقامت دائمی مانند شهرکهای سازمانی را در اختیار کارگران FIFO قرار ندهند ، زیرا این امر مقرون به صرفه نیست.

استفاده از FIFO پاسخی به نیاز منابع انسانی در پروژه های گران قیمت اما کوتاه مدت است. کارکنان را می توان به سرعت در زمان کار به محل پروژه فرستاد و سپس بازگرداند.

به این نوع کارکنان “کارکنان پروزای”، نیز گفته می‌شود. به عنوان مثال برخی دانشگاهها نیز “استاد پروازی”، دارند که در دانشگاه محل تدریس خود ساکن نیست و پس درس دادن، با هواپیما به شهر محل سکونتش باز می گردد.

جهت آشنایی بیشتر با مباحث فروش و مهندسی فروش، شرکتها اقدام به برگزاری دوره های مختلف آموزشی می کنند. دوره آموزشی مهندسی فروش، یکی از دوره های بسیار مفیدی است که شرکت کنندگان در این دوره ها، هم با مباحث روز بازاریابی و فروش آشنایی پیدا میکنند و هم سرعت عمل و خطای کمتری در فروش خواهند داشت و فروش بیشتری را تجربه خواهند کرد.

مارژین و مارکاپ چیست؟

مارژین و مارکاپ چیست؟

مبحث مربوط به مارژین(یا مارجین) و مارکاپ، موضوعی است که بسیاری از فروشندگان درخصوص آن صحبت می‌کنند. بسیاری از مدیران فروش زمانی که قصد توجیه مشتری خود درباره سود محصولات خود را دارند، از تفاوت این دو بهره می‌برند. جالب اینجاست که در واقع هر دو این موضوعات در واقع یک موضوع هستند. شاید بتوان گفت مثالی که حضرت مولانا در خصوص فیل در تاریکی بیان کرده است را می‌توان به این موضوع نحوه محاسبه مارجین نسبت داد.

در حقیقت موضوع مارژین و مارکاپ، نوع نگاه و محاسبه حاشیه سود است که تعریف خود را دارد. اما از نظر روانی نحوه مدیریت این محاسبات در فروش نقش دارد. در ادبیات مدیریت، استعاره مفهومی فیل در تاریکی، نگاه به موضوع از دیدگاه کلان است. باوجود اینکه در مثال فیل در تاریکی، هیچ‌کدام از آن افرادی که فیل را توصیف کردند، حرف نادرستی نمی‌زنند؛ بلکه تنها بخشی از آن را دیده بودند و از منظر خود به موضوع نگاه کرده بودند. نگاه به مارژین و مارکاپ، همان نگاه از منظر فردی از دیدگاه مشتری یا فروشنده است.

مطابق تعریف در علم اقتصاد، مارژین(margin)، یا حاشیه سود(Profit margin)، نسبتی است که به‌وسیله آن، سودآوری فروش را محاسبه می‌کنند. این بدان معناست که مقدار سود، پس از کسر مالیات بر فروش خالص تقسیم می‌شود و حاصل آن حاشیه سود است. در حسابداری، سود خالص(Net income)، یا درآمد خالص، به میزان سود باقی‌مانده یک شرکت اطلاق می‌شود، که پس از کسر نمودن مجموع بهای کالای فروخته شده، هزینه‌های عملیاتی، برآمد و مالیات، از مجموع درآمدها در طول یک دوره حسابرسی، عاید آن شرکت می‌گردد. مارک آپ(Markup)، اضافه بها نسبتی است که از تقسیم سود خالص بر قیمت خرید محاسبه میشود. یعنی با توجه به اینکه قیمت خرید برای ایجاد سود باید کمتر از قیمت فروش باشد، عدد حاصل از تقسیم سود برآن عدد بزرگتری است و جنبه روانی آن اهمیت دارد.

مارژین چیست؟

همانگونه که شرح داده شد، مارژین(margin)، یا حاشیه سود(Profit margin)، نسبتی است، که به‌وسیله آن، سودآوری هر ریال از فروش را، محاسبه می‌کنند؛ به این ترتیب که مقدار سود پس از کسر مالیات را بر فروش خالص تقسیم می‌کنند. میزان سود خالص یک شرکت، اولین معیاری است که بیشتر سرمایه‌گذاران در رابطه با سوددهی شرکت، مدنظر قرار می‌دهند، ولی توجه محض به سودهای خالص، تصویری دقیق از عملکرد شرکت، ارائه نخواهد داد.

در مقابل نسبت‌های حاشیه سود، بجای برآورد کردن میزان دارایی‌ها، سهام و سرمایه‌گذاری‌های شرکت، مقدار پولی را که آن شرکت، از تمام درآمدهای حاصل از فروش محصولات، دارایی‌ها و سرمایه‌گذاری‌ها به دست خواهد آورد، مورد توجه قرار می‌دهد. حاشیه‌ها به بیان ساده، عوایدی هستند، که به صورت نسبت یا درصدی از فروش شرکت، بیان می‌شوند. این درصد، سهام‌داران و سرمایه‌گذاران را قادر می‌سازد، که سوددهی شرکت‌ها را به مقایسه بگذارند.

مارژین عملیاتی چیست؟

حاشیه سود عملیاتی(operating profit margin)، نسبت از تقسیم سود عملیاتی به فروش بدست می‌آید. به این روش محاسبه از پایین نیز اطلاق می‌شود. اقلام غیر عملیاتی همچون درآمد و هزینه بهره، سود و زیان واگذاری دارایی‌ها در محاسبه سود عملیاتی منظور نمی‌شود. این نسبت معیار قوی‌تری برای ارزیابی سودآوری و فروش است.

با در نظر گرفتن سود شرکت نحوه محاسبه مارجین قبل از کسر مالیات، حاشیه سود عملیاتی منعکس‌کننده موفقیت مدیریت شرکت در ایجاد سود از عملیات جاری شرکت است. این نسبت نشان‌دهنده این واقعیت است که به ازای هر واحد پولی، از فروش، چه میزان سود عملیاتی (سود پس از کسر هزینه‌های عملیاتی) عاید شرکت شده‌است. نسبت‌های بالای حاشیه سود عملیاتی نشان‌دهنده توفیق مدیریت در کنترل هزینه‌های شرکت یا پیشی گرفتن رشد فروش شرکت به رشد هزینه‌های آن است.

حاشیه سود عملیاتی در عین حال امکان مقایسه سوددهی شرکت‌هایی که معمولاً هزینه‌های عملیاتی و بهای تمام شده کالای فروش رفته را افشا نمی‌کند، برای سهامداران فراهم کند. این نسبت معمولاً قابل اتکاتر به‌شمار می‌آید. زیرا کمتر مورد دستکاری توسط حقه‌های حسابداری قرار می‌گیرد. به‌طور طبیعی به علت اینکه این نسبت شامل تمام هزینه‌ها از جمله هزینه‌های فروش و هزینه‌های عملیاتی است، مقدار آن از حاشیه سود ناویژه کمتر است.

مارکاپ چیست؟

مارک آپ(Markup)، یا اضافه بها نسبیتی است که از حاصل تقسیم حاشیه سود بر قیمت خرید حاصل می‌گردد. به این روش محاسبه از بالا نیز گفته می‌شود. الگوی محاسبه مارکاپ اولین بار توسط واگ در سال 1964 به جهان معرفی شد. همانگونه که اشاره شد، این موضوع در نحوه قیمت‌گذاری تاثیر داشته و قیمت گذاری در میزان سفارش مشتری و فروش آن تاثیر خواهد داشت.

در برخی اوقات مشتری به دلیل حاشیه سود پایین، ممکن است از خرید محصول اجتناب کند. در خصوص محصولات جدید باشد که نیاز به معرفی توسط واسطه را داشته باشد، این مهم اهمیت ویژه‌ای دارد. لذا نحوه محاسبه، همواره در قیمت گذاری باتوجه به حاشیه سود واسطه‌ها، بسیار اهمیت دارد.

مارژ در اقتصاد

مارژ در اقتصاد به معنای کنار، حد، حاشیه، لبه، تفاوت، به عنوان فرق میان هزینه و قیمت کالای تولید شده است. این واژه در خرید و فروش سهام و بازار بورس نیز کاربرد دارد.

مارژین در پزشکی

در جراحی موارد مشکوک به سرطان، هنگام برداشت توده، همراه توده مقداری از بافت اطراف نیز برداشته می‌شود. به این بافت اطراف مارژین یا مرز گفته می‌شود.

نحوه محاسبه حجم معامله در فارکس

نحوه محاسبه حجم معامله در فارکس

نحوه محاسبه حجم معامله در فارکس در هر پوزیشنی در فارکس یکی از مهمترین اصول مدیریت سرمایه و ریسک در این بازار است که انجام صحیح آن می‌تواند منجر به موفقیت تریدرها شود. انجام معاملات در بازار فارکس همیشه این سوال برای معامله‌گران پیش آمده که با چه میزان مقدار لات وارد معامله شوند. در اینجا به نحوه محاسبه لات در فارکس می‌پردازیم.

لات در فارکس چیست؟

بسیاری از نحوه محاسبه مارجین معامله گران روش‌های اشتباهی را برای میزان لاتیج یا محاسبه لات استفاده می‌کنند، که ممکن است باعث ضررهای سنگینی در حساب معاملاتی آن ها شود. به عنوان مثال برخی از معامله‌گران به ازای هر ۱۰۰۰$ برای حجم معاملاتشان ۰.۱ lot در نظر می‌گیرند که این روش کاملا غیر اصولی و اشتباه است.

در صورتی که حساب معاملاتی شما کوچک باشد، مثلا ۱۰۰$ یا ۲۰۰$، اگر برای هر پوزیشن ۰.۰۱ لات در نظر بگیرید اشکالی ندارد و مدیریت سرمایه در آن لحاظ شده است. اما برای حساب‌های بزرگتر این روش برای محاسبه لات منطقی نمی‌باشد زیرا معامله گران باید با توجه به میزان ریسکی که در نظر دارند و بالانس حساب میزان لاتیج را تعیین کنند.

نحوه محاسبه حجم معامله در فارکس

برای انجام این کار ابتدا باید با تعریف چند مورد از اصطلاحات فارکسی آشنا باشید.

اولین مورد بالانس (Balance) است. بالانس حساب همان مقدار پول یا موجودی حساب شما می‌باشد.

دومین مورد Risk ratio یا درصد ریسکی است که برای معاملات در نظر دارید. این مقدار معمولا بین ۱تا ۵ درصد می‎‌باشد. توجه داشته باشید که ریسک بیشتر از ۵% در فارکس بسیار خطرناک است و ممکن است حساب شما دچار افت سرمایه زیادی شود که جبران آن کار بسیار سختی است.

سومین مورد حد ضرر یا SL است. هر معامله‌گر با توجه به استراتژی که استفاده می‌کند می‌تواند میزان SL خود را تعیین کند که مقدار حد ضرر به pip برای محاسبه لات و حجم معاملات ضروری است. در واقع این حد ضرر ما است که مقدار لاتیج برای هر معامله را مشخص می‌کند.

فرض کنید شما یک حساب ۱۰۰۰$ دارید و می‌خواهید فقط ۵% یا ۵۰$ ریسک کنید. میزان لات یا حجم معامله شما باید مقداری باشد که اگر SL فعال شد، شما در آن معامله فقط ۵۰$ ضرر کنید.

چهارمین مورد pip value یا ارزش هر پیپ در جفت ارز مورد نظر می‌باشد. کمتر معامله‌گران تازه کاری هستند که به این موضوع توجه داشته باشند، مقدار pip value برای هر جفت ارز در فارکس ممکن است متفاوت باشد و مقدار آن برای محاسبه تعیین لات و حجم معاملات بسیار مهم است.

پنحمین مورد لوریج یا اهرم معاملاتی می‌باشد که بروکر در اختیار معامله‌گران قرار می‌دهد تا بتوانند حجم بیشتری در معاملاتشان استفاده کنند. هرچقدر که لوریج حساب معاملاتی بیشتر باشد می‌توان از میزان لات بیشتری استفاده کرد. مورد بعدی مارجین می‌باشد که عبارت‌است‌از مقدار پولی که در حین معامله مورد استفاده قرار می‌گیرد. پیشنهاد می‌کنیم مقاله تفاوت مارجین و لوریج را مطالعه کنید.

نسبت های لات در فارکس

ناممقادیر بر حسب ارز پایهضریب لات
Standard۱۰۰,۰۰۰۱
Mini۱۰,۰۰۰۰.۱
Micro۱,۰۰۰۰.۰۱
Nano۱۰۰۰.۰۰۱

در جدول زیر مشاهده می‌کنید که اگر بر روی جفت ارزی مثل EUR/USD بخواهیم از لاتیج یا حجم‌های متفاوت استفاده کنیم، میزان سود و ضرر ما بر اساس هر ۱ پیپ چه مقدار خواهد بود. توجه داشته باشید که ما در اینجا تغییرات را به ازای ۱ پیپ درنظر گرفته‌ایم.

مقدار حجم Lot Sizeپیپ Pipمیزان سود یا ضرر
۰.۰۱۱۱۰ Cent
۰.۰۲۱۲۰ Cent
۰.۰۳۱۳۰ Cent
۰.۰۴۱۴۰ Cent
۰.۰۵۱۵۰ Cent
۰.۱۱۱ $
۰.۲۱۲ $
۰.۳۱ ۳ $
۱ ۱۱۰ $
۱.۵۱۱۵ $
۲۱۲۰ $
۱۰۱۱۰۰ $

مثالی از محاسبه لات سایز

مثلا pip value در جفت ارز EURUSD به ازای هر یک قرارداد استاندارد یا یک لات برابر ۱۰$ است.اما در جفت ارز USDCAD برابر ۷.۹$ می‎‌باشد که این مقدار در جفت ارزهایی که یک طرف آن ها دلار نباشد می‌تواند تغییر کند.

برای محاسبه pip value می‌توان از یک اندیکاتور استفاده کرد که براحتی مقدار آن را در هر جفت ارز به ما نمایش می‌دهد. در تصویر نحوه محاسبه مارجین زیر می‌توانید نحوه نمایش دادن آن را ببینید.

اندیکاتور محاسبه لات

فرمول محاسبه لات در فارکس

حجم معامله = میزان ریسک به دلار/ حد ضرر(pip) * pip value

به عنوان نمونه فرض کنید یک حساب داریم که بالانس آن ۱۰۰۰$ است و می‌خواهیم ۳% ریسک کنیم که برابر با ۳۰$ است. قصد داریم روی جفت ارز EURCAD معامله بزنیم. مقدار pip value آن برابر با ۷.۶$ است و حد ضرر ما ۵۰ پیپ می‌باشد. طبق فرمول بالا محاسبه لات و حجم معامله را انجام می‌دهیم.

حجم معامله= ۳۰$ / ۵۰*۷.۶ که در اینجا حجم یا لاتیج ما برای انجام این معامله باید ۰.۰۷۸ lot باشد. به عبارت دیگر در صورتی که با ۰.۰۷ لات نحوه محاسبه مارجین پوزیشن بزنیم و این پوزیشن به ضرر رود تنها ۳۰$ ضرر کرده‌ایم.

فرمول محاسبه لات در فارکس

شاید برای عده‌ای از معامله‌گران سخت باشد که همواره خودشان این محاسبات را انجام دهند به همین منظور نرم‌افزارها و سایت‌هایی وجود دارند که این کار را انجام می‌دهند.

ماشین حساب محاسبه حجم معامله در فارکس

پیشنهاد ما این است که از سایت myfxbook استفاده کنید. در این وبسایت می‌توانید با انتخاب جفت ارز مورد نظر و مقدار بالانس حساب و همچنین مقدار ریسک به راحتی محاسبه لات و حجم معامله خود را انجام دهید.

توضیحات تصویر به صورت زیر می‌باشد:

Currency Pair: جفت ارز مورد نظر خود را انتخاب کنید.

Account Currency: ارز حسابتان را انتخاب کنید ( بر روی USD یا EUR قرار دهید )

Account Size: میزان بالانس و موجودی حسابتان.

Risk Ratio: میزان ریسکی که در صورت فعال شدن حد ضرر یا SL با حساب شما وارد می‌شود.

Swap with Money: با کلیک روی این گزینه می‌توانید میزان درصد ریسک را تبدیل به دلاری کنید.

Stop-Loss, Pips: میزان استاپ لاس بر اساس پیپ

Trade Size: بر روی ۱ قرار دهید.

myfxbook چیست

myfxbook چیست؟

Myfxbook اولین انجمن اجتماعی برای معامله گران فارکس است که می تواند با حساب معاملاتی فارکس شما ارتباط برقرار کند. با انجام این کار به قابلیت های زیر دست پیدا می کنیم:

  • سیستم معاملاتی خود را تجزیه و تحلیل کنید.
  • همه سیستم های معاملاتی خود را در یک مکان سازماندهی و پیگیری کنید.
  • از داشبورد نوآورانه برای به روز ماندن از بازارها استفاده کنید.
  • یک مدیر پول پیدا کنید.
  • برای بهبود مهارت های معاملاتی خود، سایر معامله گران را دنبال کنید.
  • صفحه سیستم خود را با مشتریان بالقوه به اشتراک بگذارید.
  • بررسی نتایج معاملات.

نتیجه گیری

در این مقاله سعی بر آن شد که نحوه محاسبه لات در فارکس را به صورت کامل توضیح دهیم تا در معاملات خود بتوانید مدیریت سرمایه را به صورت دقیق رعایت کنید. در پایین همین صفحه می‌توانید سوالات خود را برای ما ارسال کنید تا به آنها پاسخ دهیم و در صورت نیاز این مقاله را بروزرسانی کنیم.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.