جعبه | سرویس اشتراک ویدیو
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به جعبه می باشد.
مسئولیت محتوای ویدئوهای بارگذاری شده با منتشرکننده است و سایت جعبه مسئولیتی در قبال آن ندارد.
افزایش بازدید ویدیوهای شما با استفاده از پلتفرم تبلیغات هوشمند سنجاق
آموزش و آشنایی با نمودارهای ارز دیجیتال
در این ویدیو با انواع نمودار و شیوه نمودار خوانی ارز دیجیتال آشنا خواهید شد. برای تحلیل تکنیکال بازار ارز دیجیتال آشنایی با چارت می بایست با انواع ابزارهای تحلیل تکنیکال و تحلیل نمودار ارز دیجیتال آشنایی کافی را داشته باشید، به این علت که هریک از نمودارها بیان کننده اطلاعات متفاوتی هستند. هر چقدر اطلاعات بیشتری در این زمینه داشته باشید، تحلیل بهتری نیز خواهید داشت. برخی نمودارها عبارتند از: نمودار خطی :(Line Chart) از رایج ترین نمودارهای ارزدیجیتال که قیمت نهایی یا آخرین قیمت فروش را نشان می دهد. نمودار رنکو :(Renko Chart) نموداری است که با تغییر رنگ، شما را از قیمت ها آگاه می سازد و همچنین روندها را بهتر مشخص می کند. کندل های سبز نشان دهنده روند صعودی و کندل های قرمز نشان دهنده روند نزولی هستند. نمودار میله ای :(Bar Chart) این نمودار، اولین و آخرین قیمت معاملات بازار و نوسانات خرید و فروش را به شما نشان می دهد. نمودار شمعی :(CandleStick) نمودار شمعی تشکیل شده از (Body) و (Shadow) می باشد. همچنین می توانید از روی این نمودار، بالاترین و پایین ترین قیمت فروش، قیمت پیشنهادی هنگام باز شدن بازار و قیمت پیشنهادی هنگام بسته شدن بازار و نوسانات را در بازه زمانی مختلف، مشاهده نمایید. برای آشنایی و کسب اطلاعات بیشتر از انواع نمودارها و نمودار خوانی ارز، ویدیوهای آموزشی لوپیرو را دنبال کنید تا با تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال بیشتر آشنا شوید و اطلاعات خود را بالا ببرید.
گانت چارت چیست و مراحل ترسیم گانت چارت
وقتی از مدیریت پروژه و کنترل پروژه صحبت میکنیم، زمان بندی (Scheduling) یکی از مفاهیم بسیار مهم است.
به این معنا که بتوانیم فعالیتهای مختلف را تشخیص دهیم. اولویتها و منابع مورد نیاز و ریسکهای آنها را بسنجیم، زمان شروع و پایان هر فعالیت را مشخص کنیم و در نهایت، برآورد کنیم که پروژه در چه تاریخی به پایان خواهد رسید.
خروجی زمان بندی را میتوان به شکلهای مختلف نمایش داد که نمودار گانت یا گانت چارت (Gantt Chart) یکی از رایجترین این ابزارهاست.
اما فراموش نکنیم که نمودار گانت به خودی خود، هیچ ارزش و اعتباری ندارد. به عبارتی:
اگر شما بیانه پروژه را به درستی و دقت تنظیم کرده باشید (یا لااقل برای خودتان شفاف باشد)؛
و اگر ساختار شکست کار را تنظیم کرده باشید و بر اساس چک لیست پیشنهادی WBS آن را ارزیابی کرده باشید؛
و اگر بودجه بندی را به شکل درست انجام داده باشید و منابع مورد نیاز را پیش بینی کرده آشنایی با چارت باشید؛
و اگر مهارت شما در تخمین زدن و برآورد کردن، خوب باشد؛
صرفاً در این صورت گانت چارت شما ارزشمند و قابل اتکا خواهد بود.
به فرض اینکه شما به پیشنیازهای فوق توجه داشتهاید، در اینجا ترسیم گانت چارت را به صورت مرحله به مرحله با هم مرور میکنیم:
معمولاً محور افقی به عنوان زمان تقویمی و یک ستون عمودی هم به عنوان فهرست فعالیتها در نظر گرفته میشود.
البته معمولاً ستونهایی هم برای شروع و پایان فعالیت و نیز مدت زمان هر فعالیت (و گاه سایر منابع مورد نیاز هر فعالیت) در نظر گرفته میشود.
وابستگیها هم روی نمودار نشان داده میشوند.
البته آنچه در اینجا میبینید، سادهترین شکل قابل تصور برای یک گانت چارت است. در درسهای آتی شکلهای پیچیدهتر گانت چارت را مشاهده خواهیم کرد.
تمرین
با کلمات کلیدی مانند Gantt Chart و Sample Gantt Chart و Gantt Chart Template کمی در وب جستجو کنید و برخی نمونهها و چارچوبهای گانت چارت را ببینید.
اگر تصاویر و نمونهها یا نرم افزارها و ابزارهایی دیدید که گویا و آموزنده و مفید بود، لینک آنها را در اینجا به دوستانتان هم معرفی کنید.
برخی از دوستان متممی که به این درس علاقه مندند: سعید محمدی ، آیدین کهن ، منصور سجاد ، مهدیه دهقانی ، مهدی
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری مدیریت پروژه های کوچک به شما پیشنهاد میکند:
انواع نمودار قیمتی در تریدینگ ویو (Tradingview)
تریدینگ ویو جدیدترین نسل از ابزارهای نمودار خوانی بوده که با جامعه و ابزارهای قدرتمند خود تمامی تحلیلگران آشنایی با چارت را اعم از بزرگ و کوچک به سمت خود کشانده است. در سامانه تریدینگ ویو می توانید با انواع نمودارهای قیمت مانند نمودار میله ای، نمودار شمعی و خطی به تحلیل قیمت بپردازید. این مقاله جهت آشنایی با انواع نمودارهای موجود در تریدینگ ویو و نحوه خواندن آن ها به قلم در آمده است. با ما همراه باشید.
به طبع هر نموداری دارای ویژگی های منحصر به فرد خود بوده و روش معاملاتی مخصوص به خود را دارد. انتخاب نمودار مناسب بستگی به سبک و استراتژی معاملاتی تحلیلگر دارد. شما برای اینکه به یک تریدر موفق تبدیل شوید نیازی نیست طریقه معامله با تمامی نمودارهای قیمتی را یاد بگیرید، اما آشنایی با آن ها و نحوه خواندنشان می تواند در مسیر طولانی و پر پیچ و خم این بازار به شما کمک شایانی کند.
انواع نمودار های مبتنی بر زمان:
اگر بخواهیم یک تفکیک کلی برای نمودار های قیمتی در نظر بگیریم، می توان آنها را به دو گروه مبتنی بر زمان و مبتنی بر قیمت دسته بندی کرد. در نمودارهای مبتنی بر زمان هر بخش از اطلاعاتی که نمودار در اختیار ما می گذارد بر پایه تایم فریم یا قاب زمانی می باشد. این به معنی است که هر قسمت از نمودار نشان دهنده تغییرات قیمت در یک بازه زمانی مشخص است.
بیشتر بخوانید: آموزش تحلیل تکنیکال؛ تایم فریم چیست؟
همچنین خود نمودارهای مبتنی بر زمان به دو دسته خطی و OHLC تقسیم بندی می شوند. در نمودار های خطی، نمودار تنها قیمت نهایی را در یک بازه زمانی نشان می دهد. یعنی اگر شما تایم فریم خود را روی یک روزه تنظیم کرده باشید، نمودار قیمت در پایان روز را به شما نشان می دهد و با نوسانات قیمتی در طی روز کاری ندارد.
در نمودارهای OHLC شما اطلاعات بیشتری را از چارت دریافت می کنید. این اطلاعات شامل چهار قیمت می باشد:
۱- قیمت زمان باز شدن OPEN
۲- بالاترین حد قیمت HIGH
۳- پایین ترین حد قیمت LOW
۴- قیمت در زمان بسته شدن CLOSE
با استفاده از این اطلاعات شما متوجه می شوید که قیمت در بازه زمانی مد نظر شما دقیقاً چه میزان نوساناتی را تجربه کرده است. ضمناً فهرست نمودارهای مبتنی بر زمان در تریدینگ ویو بدین شرح می باشند:
لیست نمودارهای مبتنی بر زمان:
– نمودار میله ای Bars
– نمودار شمعی Candles
– نمودار شمعی Hollow Candles
– هِیکین آشی Heikin Ashi
– نمودار خطی Line
– نمودار خطی Area
– نمودار خطی Baseline
انواع نمودار های مبتنی بر قیمت:
در این نمودارها تغییرات بر اساس نوسانات قیمتی می باشد. این یعنی اگر یک ارز یا دارایی در طول مدت زمان زیادی دستخوش تغییر قیمتی نگردد، ما در نمودار های مبتنی بر قیمت هیچ اطلاعات و رسم جدیدی را دریافت نمی کنیم. ولی چنانچه در طول مدتی کوتاه قیمت صعود و یا نزول شدیدی را تجربه کند ما تغییرات را در این نوع چارت مشاهده می کنیم.
نمودارهای مبتنی بر قیمت در واقع یک نوع ابزار برای تشخیص روند به شمار می آیند و معمولاً تحلیلگران برای تأیید تحلیل و تشخیص روند از آنها در کنار نمودارهای مبتنی بر زمان استفاده می کنند. این نمودارها به خاطر حذف کردن نوسانات جزئی نسبت به نمودارهای مبتنی بر زمان جهت روند را بهتر نشان می دهند.
البته از آنجا که هر کالا یا ارزی سیستم تغییر قیمت و بازارهای مخصوص به خود را دارد برای تنظیم کردن نمودارهای مبتنی بر قیمت نیاز به آزمون و خطا بوده و ممکن است کمی در اوایل کار معامله گر را به خطا بیندازند. ضمناً فهرست کامل نمودارهای مبتنی بر قیمت که در تریدینگ ویو قابل استفاده هستند بدین شرح می باشند:
لیست نمودارهای مبتنی بر قیمت:
– نمودار رنکو Renko
– نمودار لاین بریک Line Break
– نمودار کاگی Kagi
– نمودار نقطه و شکل Point & Figure
– نمودار محدوده ایRange
آشنایی با انواع نمودار های تکنیکال : نمودار خطی، میلهای، شمعی ژاپنی (کندل)
نمودار های تحلیل تکنیکال انواع مختلفی دارند که در این مقاله شما را با نمودار خطی و نمودار میلهای و نمودار شمعی ژاپنی (کندل) آشنا خواهیم کرد، همراه داتیس نتورک باشید.
انواع نمودار های تکنیکال
انواع مختلفی برای نمایش نمودار های تکنیکال وجود دارد مانند نمودار های خطی میله های شمعی نقطه و خط طی البی و غیره که سه مدل از اصلی ترین آنها را در ادامه معرفی می کنیم:
نمودار خطی
ساده ترین حالت برای نمایش یک نمودار است.
معمولاً توسط افراد غیر بورسی مورد استفاده قرار می گیرد.
در این روش نقطه پایانی هر روز به نقطه پایانی روز دیگر متصل می شود با فرض آنکه تا این فرم به صورت روزانه انتخاب شده باشد و همچنین اگر تایم فریم به صورت هفتگی انتخاب شده باشد کافی از نقطه پایانی هر هفته به هفته بعد متصل گردد و الی آخر.
نمودار تکنیکال میله ای
این روش نسبت به حالت قبل از اطلاعات بسیار کامل تری برخوردار است.
به این صورت که برای هر واحد آشنایی با چارت زمانی بر روی چارت از یک پاره خط عمودی استفاده میکنیم که این پاره خط اصطلاحاً میله یا بار نامیده میشود
همانطور که ملاحظه می کنید هرمیله از دو ضایعه کوچک در سمت چپ و راست خود برخوردار است که این زایده ها به ترتیب اولین و آخرین قیمت را در طول بازه زمانی مورد نظر مشخص می کنند و به ترتیب قیمت های باز و بسته به معنی قیمت باز شدن و بسته شدن نامیده می شوند.
همچنین بیشترین و کمترین قیمت در طول بازه زمانی مورد نظر را نیز که متناظر با دو انتهای فوقانی و تحتانی پاره خط مذکور هستند به ترتیب آشنایی با چارت قیمتهای High و Low می نامند.
نمودار تکنیکال شمعی ژاپنی (کندل)
نهایتاً به نمودار کندل استیک یا شمعی ژاپنی می رسیم که نمودار مورد علاقه عموم تحلیل گر های تکنیکال است.
این روش در واقع هیچ اطلاعات اضافی نسبت به نمودار خطی ندارد و تنها تفاوت آن صرفاً این است که در مدل کندل استیک فاصله بین قیمت های باز و بسته را یک مستطیل ترسیم می کنیم .
رنگ بدنه این مستطیل بسته به صعودی یا نزولی بودن کندل میتواند به رنگ سفید یا سیاه سبز یا قرمز انتخاب شود.
بنابراین تحلیلگر صرفاً با یک نگاه سریع به نمودار و بر مبنای رنگ بدنه سیاه یا سفید سبز یا قرمز کندل ها می تواند به سادگی دریابد که آیا قیمت در بازه زمانی مورد نظر رشد کرده یا اینکه دچار نزول شده است.
در روزهایی که بازار مثبت و پر آشنایی با چارت رونق بوده و سطح عمومی قیمت ها افزایش یافته است و قیمت Close بالاتر از Open بوده است رنگ بدنه کندل را سفید انتخاب میکنیم که سمبل نور امید روشنایی و رونق است .
اما در روزهای منفی که بازار کساد و بی رونق بوده و سهامداران دچار ضرر و زیان شدهاند و قیمت Close پایینتر از قیمت Open قرار داشته است رنگ بدن کندل را سیاه انتخاب میکنیم که یادآور تاریکی و ظلمات و سیاه بختی سهامداران است.
به قیمتهای Open, Close, High, low به اختصار o,h,l,c می گویند.
سخن پایانی
امیدواریم مقاله آشنایی با انواع دیاگرام در تحلیل تکنیکال برای شما عزیزان مفید بوده باشد.
اصطلاحات تحلیل تکنیکال
شاید برای شما نیز پیش آمده باشد که در دنیای کریپتو با اصطلاحات گوناگونی مواجه شده باشید که معنی آن ها را درک نکرده و متوجه کاربرد آن ها نشده باشید. آشنایی با این اصطلاحات برای افرادی که از ارز دیجیتال استفاده می کنند، به خصوص اشخاصی که قصد ترید و کسب درآمد در حوزه رمز ارز ها را دارند امری ضروری تلقی می شود. به همین دلیل فراگیری مفاهیم تحلیل تکنیکال یکی از کار هایی است که هر شخص فعال در این زمینه باید انجام دهد. در این مقاله قصد دارید تمامی اصطلاحات تحلیل تکنیکال را تفسیر کرده و برای شما عزیزان شرح دهیم.
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال به دانش فنی گفته می شود که به وسیله مجموعه ای از ابزار های خاص، روند بازار های مالی پیشبینی می شود. در واقع تحلیل تکنیکال یک رشته تجاری است که برای ارزیابی سرمایه گذاری ها و شناسایی فرصت های معاملاتی، از طریق تجزیه و تحلیل آمار جمع آوری شده، مانند حرکت و حجم قیمت تشکیل شده است. بر خلاف تجزیه و تحلیل بنیادی، که تلاش می کند ارزش یک اوراق بهادار را براساس نتایج کسب و کار مانند فروش و درآمد ارزیابی کند، تحلیل فنی بر مطالعه قیمت و حجم دارایی ها متمرکز است.
از این نوع دانش اغلب برای تولید سیگنال های تجاری کوتاه مدت استفاده می شود که ابزار های خاصی مانند نمودار ها و کندل ها در کمک رسانی به آن تاثیر بسزایی دارند. در ادامه به اصطلاحاتی که در تحلیل تکنیکال به کار می روند پرداخته ایم.
اصطلاحات پایه ای تحلیل تکنیکال
CandleStick charts: نمودار های شمعی، نشان دهنده نوسانان قیمتی بازار هستند، در واقع به وسیله این ابزار شما می توانید تمام نوسانات قیمت که در تاریخچه یک دارایی اتفاق افتاده است را مشاهده کنید. همچنین این نمودار ها نوسانات لحظه ای بازار را نیز نشان می دهند. برای استفاده از این ابزار و اطلاعات بیشتر، می توانید به مقاله آموزش تحلیل کندل ها مراجعه نمایید.
Pivot: پیوت به نقاط ماکسیمم و مینیمم که در چارت قیمتی تشکیل می شوند گفته می شود. این نقاط نشان دهنده بازگشت قیمت یک دارایی می باشد که انواع گوناگونی را در بر می گیرد. معامله گران از این نقاط برای شناسایی نقاط احتمالی تحرکات بازار استفاده می کنند.
Pivot Major: پیوت ماژور نشان دهنده سطح های کلیدی بازگشت در بازار است. اگر این نقاط توسط تریدر به خوبی شناسایی شوند شامل سود می شوند. پیوت ماژور معمولا خلاف جهت است، یعنی اگر بازار صعودی باشد نزولی می شود و بالعکس.
Pivot Minor: اگر بازگشت قیمت بسیار ناچیز و محدود باشد به آن پیوت مینور گفته می شود، این نوع پیوت بر عکس پیوت ماژور عمل می کند و نشان دهنده تغییرات کوچک بازگشت قیمت می باشد.
Trendline: خط روند، یکی از قابلیت های شناسایی نقاط حمایت و مقاومت می باشد. این خطوط در امتداد روند رسم می شوند تا محدوده های حمایت و مقاومتی یک دارایی مشخص شود، در نتیجه تریدر می تواند تشخیص دهد چه زمانی برای خرید یا فروش بهتر است.
Up Trend: آپ ترند، روند صعودی قیمت یک دارایی مالی را توصیف می کند، در واقع در این حالت شاهد ایجاد شدن کف و سقف های بالا تری در قیمت هستیم.
Down Trend: مفهوم این اصطلاح دقیقا بر عکس آپ ترند است و حرکت نزولی قیمت دارایی ها را نشان می دهد. Down Trend نشان دهنده ایجاد شدن کف ها و سقف های پایین تر در قیمت است.
Trading Range: معاملات محدوده نوسان، به شرایطی از بازار های مالی اشاره دارد که در زمانی مشخص میان دو سطح حرکت کند. این شاخص می تواند به مدت 5 دقیقه ظاهر شود و یا ماه ها اتفاق بیفتد، در این روند کف و سقف قیمت نسبت به یکدیگر تغیری نمی کنند و تقریبا در یک سطح قرار می گیرند.
Support Zone: محدوده حمایت قیمت به منطقه ای اشاره دارد که قیمت یک سهام یا دارایی در آن حمایت می شود، در واقع محدوده حمایتی، به نقطه ای گفته می شود که انتظار می رود از افت قیمت جلوگیری شود.
Resistance Zone: محدوده مقاومتی قیمت، به ناحیه ای اشاره دارد که انتظار می رود از افزایش قیمت جلوگیری شود. برای مثال زمانی که می گویند بیت کوین در محدوده مقاومتی قیمت قرار دارد، به این معنی است احتمالا قیمت بیت کوین دیگر افزایش نمیابد.
Breakout: زمانی که سطوح مهم قیمتی شکسته می شوند به اصطلاح می گویند Breakout اتفاق افتاده است. شکست، در تحلیل تکنیکال هنگام عبور قیمت از سطوح مقاومتی (Resistance Zone) اتفاق می افتد.
Fakebreak: فیک بریک، به شکست هایی گفته می شود که واقعی نیستند و معامله گران را کمی گمراه می کنند. تریدر ها باید هنگام تحلیل Breakout ها دقت داشته باشند به دام فیک بریک نیفتند.
Price Action: پرایس اکشن یک تکنیک معامله است که به معامله گران این امکان را می دهد با استفاده از حرکات واقعی قیمت بازار را تحلیل کنند و معامله خود را تعیین کنند. در واقع به رفتار شناسی قیمت بدون استفاده از عوامل خارجی یا اندیکاتور ها گفته می شود.
Indicators: اندیکاتور ها ابزار یا شاخصی برای تحلیل قیمت هستند که در چارت های قیمتی وجود ندارند و تریدر طبق خواسته خود می تواند اندیکاتور های مختلف را به چارت قیمتی اضافه کند تا تحلیل صحیح تری از بازار داشته باشد. برای مثال استفاده از استراتژی معامله با RSI بر عهده معامله گران می باشد اما این اندیکاتور کمک بسیاری به تحلیل بازار می کند.
Impulse Wave: الگوی موج ضربه ای، یکی از اصطلاحات تریدینگ است که حرکت قوی در قیمت دارایی را همزمان با جهت اصلی روند اساسی توصیف می کند، این موج ها می توانند به شکل نزولی یا صعودی باشند. در واقع از این الگو برای تحلیل حرکت قیمت دارایی های مالی استفاده می شود.
Corrective Wave: امواج اصلاحی، دقیقا نقطه مقابل امواج ضربه ای هستند.
Divergence: هر گاه قیمت کف یا سقف جدیدی بسازد اما اسیلاتور بر خلاف آن عمل کند واگرایی یا Divergence اتفاق می افتد. اگر به زبان ساده تر بخواهیم توضیح دهیم، واگرایی به شرایطی گفته می شود که قیمت در چارت، با اندیکاتور مطابقت نداشته و شواهدی در مورد بازگشت قیمت وجود داشته باشد. واگرایی ها در قالب مثبت و منفی ارائه می شوند.
Oscillator: اسیلاتور یا نوسان ساز، آشنایی با چارت نوعی اندیکاتور محسوب می شود اما دارای تفاوت هایی نیز می باشد. اسیلاتور یکی از ابزار های تحلیل تکنیکال است که شرایط هیجانی بازار و مومنتوم قیمت را ارزیابی می کند و نتیجه نهایی را در قالب یک عدد به معامله گران ارائه می دهد. اسیلاتور نیز برای تحلیل بازار و پیشبینی روند قیمت یک دارایی مالی به کار می رود.
Classic Pattern: الگوی کلاسیک، به الگوهای کندلی مانند مثلث، پرچم، سر و شانه که در تحلیل تکنیکار مرسوم هستند گفته می شود.
اصطلاحات تعیین سفارش در تحلیل تکنیکال
market price: مارکت پرایس به معنی خرید و فروش لحظه ای یک دارایی به قیمت بازار می باشد، هر کجا این عبات را مشاهده کردید باید بدانید در مورد قیمت لحظه ای یک دارایی صحبت می شود.
Buy/Sell Limit: در اینجا کلمه Buy به معنی خرید و کلمه Sell به معنی فروش است. اما زمانی که کلمه Limit در کنار این دو قرار می گیرد به معنی خرید و فروش در محدوده ای مشخص می باشد. برای مثال Buy limit به معنی خرید در محدوده ای خاص می باشد.
Buy/Sell stop-Limit: این عبارت به معنی سفارش گذاری با شرایط معامله است، مثلا Buy stop-Limit به معنی خرید یک دارایی در شرایطی خاص است که خود تریدر( تحلیل گر) موقعیت خرید یا فروش را تعیین می کند.
Stop Loss: این عبارت نشان دهنده حد ضرر شماست، در واقع این قابلیت از ضرر بیش از حد معاملات جلوگیری می کند، مثلا تحلیل گری تشخیص می دهد قیمت بیت کوین در آینده افزایش میباد، در نتیجه فروش BTC های خود را در نقطه قیمتی بالا تعیین می کند در این شرایط اگر قیمت بیت کوین طبق پیشبینی تحلیل گر عمل نکند و کاهش یابد معامله گر دچار ضرر می شود، اما اگر از استاپ لاس استفاده شده باشد از ضرر های عظیم جلوگیری شده و فقط میزانی که معامله گر برای ریسک از دست دادن دارایی خود تعیین کرده است از بین می رود.
Target Profit: این اصطلاح دقیقا بر عکس استاپ لاس عمل می کند و به معنی حد سود می باشد، در واقع نقطه ای در معامله که از قبل توسط تریدر مشخص شده Target Profit نام دارد. اگر بخواهیم کمی واضح تر توضیح دهیم تریدر ها با تحلیل هایی که انجام می دهند قیمت یک دارایی را پیشبینی می کنند، در نتیجه نقطه ای تعیین می کنند که در صورت پیشبینی صحیح و دستیابی قیمت به آن، معامله به صورت خودکار بسته شده و دارایی با سود تعیین شده توسط تریدر به فروش می رسد.
Risk/Reward: نسبت حد سود به حد ضرر، به ارزیابی خطرات و مزایای یک معامله اشاره دارد. هر تحلیل گری باید پس از خرید یک دارایی نسبت ریسک و ریوارد آن را تخمین بزند، زیرا مشخص می شود میزان سود معامله بالا تر است یا میزان ریسک.
Save Profit: نجات سرمایه، به موقعیتی اشاره دارد که وضعیت بازار در حالت نرمال نبوده و ممکن است قیمت قبل از رسیدن به Target Profit( هدف تریدر) بازگردد. در این حالت معمولا تریدر های حرفه ای با هدف جلوگیری از باختن کل سرمایه، اصل پول خود را از معامله خارج کرده و تنها سود آن را وارد معامله می کنند که به این عمل Save Profit می گویند.
Risk Free: ریسک آزاد، به قرار دادن حد ضرر( Stop Loss) در نقطه ورود گفته می شود. در واقع زمانی که شما استاپ لاس ر ابه نقطه ورود معامله وارد می کنید حد ضررتان صفر احستساب می شود. این تکنیک ریسک معامله را کاهش می دهد و خطرات یک معامله را مدیریت می کند.
دیدگاه شما