بازار نقطه ای چیست؟
مشاوره رایگان
برای دریافت مشاوره در مورد چگونگی عضویت در صندوق و شرایط سبد های مختلف کافیست عدد 2 را به سامانه زیر پیامک کنید.
- 02191004770
- [email protected]
- تهران، خیابان بهشتی، پلاک 436، طبقه 4، واحد 15
خانه / سرمایه گذاری و بورس / عرضه و تقاضا در بازار سهام چیست؟تاثیر عرضه و تقاضا بر روی قیمت سهام
عرضه و تقاضا در بازار سهام چیست؟تاثیر عرضه و تقاضا بر روی قیمت سهام
حتی اگر جز فعالان بازار بورس هم نباشید عبارت “عرضه و تقاضا” را شنیده اید در این مطلب قصد داریم به بررسی مفهوم عرضه و تقاضا سهام در بازار بورس بپردازیم که هم عامل تغییر قیمت ها و هم یکی از مفاهیم اصلی در بازار بورس و اقتصاد می باشد.
در واقع قیمت سهام در بازار بورس به صورت لحظه ای در حال تغییر می باشد و قیمت سهام در روزهای مختلف متفاوت است که دلیل تغییرات در قیمت سهام میزان عرضه و تقاضا می باشد.
منطور از عرضه و تقاضا در بازار سهام چیست؟
در تحلیل به روش تکنیکال نمودار قیمت سهام شرکت های بورسی مورد بررسی قرار می گیرد. در ادامه در تحلیل تکنیکال خواهید دید ما نقاطی با عنوان حمایت و مقاومت خواهیم داشت نقاطی که علت وجود آنها همین تغییرات در میزان عرضه و تقاضا در بازار سهام برای خرید و فروش یک سهم است.
تعریف عرضه سهام
“عرضه” به تعداد کل سهامدارانی که خواهان فروش سهام خود با هر قیمتی هستند اطلاق می شود. به عبارت دیگر زمانی که سهامداران تصمیم به فروش سهام خود دارند عرضه اتفاق می افتد و هر یک از این سهامداران میتوانند در دامنه نوسان فروش سهم، قیمت مورد نظر خودشان را برای عرضه سهام خود انتخاب کنند. در واقع عرضه همان فروش و عرضه سهام همان فروش سهام می باشد.
با یک دید کلّی به بازار سرمایه متوجه خواهیم شد که با افزایش قیمت ها تعداد کل سهام های عرضه شده نیز افزایش خواهد یافت.
تقاضای سهام یعنی چه؟
تا این بخش از مطلب با مفهوم عرضه و عرضه سهام آشنا شدید اما در این بخش میخواهیم به تقاضا و معنای تقاضا سهام در بورس را مورد بررسی قرار دهیم.
“تقاضا” به کل خریداران بالقوه سهام که مایل به خرید سهام با هر قیمتی هستند اطلاق می شود. خریداران سهام در بازار، تقاضا ایجاد می کنند.
در واقع تقاضا همان خرید و تقاضای سهام همان خرید سهام می باشد. در تقاضای سهام برخلاف عرضه سهام، با افزایش قیمت، افراد کمتری مایل به خرید سهام خواهند بود.
تغییرات قیمت بر اساس عرضه و تقاضا در بازار سهام
زمانی که تعداد عرضه کنندگان یا همان فروشندگان سهام از تعداد خریداران سهام بیشتر باشد سهم با کاهش قیمت رو به رو خواهد شد و در مقابل زمانی که تعداد عرضه کنندگان یا همان فروشندگان سهام از تعداد خریداران سهام کمتر باشد با افزایش قیمت رو به رو خواهیم بود.
یعنی با افزایش تقاضا قیمت سهم افزایش و با بالا رفتن عرضه قیمت سهم کاهش می یابد. پس به طور کلی میزان عرضه و تقاضا در بازار سهام ، عامل تعیین کننده قیمت هاست.
نقطه تعادل در عرضه و تقاضای سهام
زمانی که عرضه و تقاضا در بازار سهام برابر باشد بازار به تعادل رسیده است به بیان دیگر “تعادل بازار” نقطه ای است که در آن عرضه و تقاضا برابر باشند. در این نقطه خریداران سهم خودشان را در قیمت موردنظر خریداری می کنند و عرضه کنندگان سهم ها را در قیمت موردنظرشان به فروش می رسانند.
البته این نقطه تعادل یا همان تعادل بازار، با کاهش و افزایش عرضه و تقاضا در بازار سهام جابه جا می شود. یعنی هرچه عرضه بیشتر باشد نقطه تعادلی در قیمت های کمتری خواهد بود (توجه داشته باشید که عرضه باعث کاهش قیمت می شود) و اگر تقاضا افزایش یابد نقطه تعادل در قیمت های بالاتری رقم می خورد.
حمایت ها و مقاومت ها چگونه بر اثر عرضه و تقاضا در بازار سهام شکل می گیرند؟
زمانی که تقاضای سهم افزایش می یابد (یعنی جایی که تقاضا بیشتر از عرضه است) قیمت سهم رشد کرده و سهم از روند کاهشی خود به روند صعودی تغییر می یابد. به این نقطه که شروع روند صعودی سهم است نقطه حمایتی می گویند.
در مقابل نقطه حمایتی، نقطه مقاومتی قرار دارد و زمانی رخ می دهد که عرضه بیش از تقاضا (در قیمت مورد نظر) باشد.
تعریف صف های خرید و فروش در بازار سرمایه
زمانی که سهمی با تعداد زیادی خریدار یا فروشنده روبرو باشد صف ایجاد خواهد شد. در واقع عرضه و تقاضا در بازار سهام هم بر روی کاهش و افزایش قیمت بازار نقطه ای چیست؟ تاثیر می گذارد و هم صف های خرید و فروش را ایجاد می کند.
منظور از تشکیل صف خرید در بورس چیست؟
زمانی که تقاضا برای یک سهم افزایش پیدا کند و عرضه کننده ای در قیمت فوق حاضر به عرضه سهم خود نباشد صف خرید ایجاد می شود. صف های خرید نشانه شانس سهم است.
تعریف صف فروش در بازار بورس
در مقابل صف خرید مفهومی به نام صف فروش قرار دارد که به افزایش بازار نقطه ای چیست؟ عرضه کنندگان اشاره می کند. اگر عرضه کنندگان یک سهم بیشتر از متقاضیان آن باشد صف فروش شکل می گیرد که نشانه بی رقبتی و عدم تمایل افراد به خرید سهام شرکت است.
Compatible data.
Lorem ipsum dolor sit amet, consectetur adipis scing elit, sed do eiusmod tempor incididunt ut labore et dolore magna aliqua.
enim ad minim veniam quis nostrud exercita ullamco laboris nisi ut aliquip ex ea commodo consequat.
- Pina & Associates Insurance
- Payment at Contingency
- Amount of Payment
Two Most-Cited Reason
Consectetur adipiscing elit, sed do eiusmod tempor incididunt ut labore dolore magna aliqua. enim ad minim veniam, quis nostrud exercitation ullamco laboris nisi ut aliquip ex commodo consequat. duis aute irure dolor in reprehenderit in voluptate.
عرضه چیست ؟ / تعریف عرضه در بازار اقتصاد
اقتصادنیوز؛ عرضه عبارت است از مقدار کالا یا خدمتی که تولید کنندگان حاضرند در ازاء قیمتمعینی در واحد زمان به بازار ارائه دهند.
به گزارش اقتصانیوز، عرضه یک مفهوم اقتصادی بنیادی است که مقدار کل کالاها یا خدمات خاصی را که برای مصرف کننده موجود است توصیف میکند. عرضـه میتواند به مقدار موجود در یک قیمت خاص یا مقدار موجود در یک محدوده خاص از قیمت ها که در نمودار نمایش داده میشود، اشاره کند. عرضـه با تقاضا برای کالا یا خدمت در یک قیمت خاص نیز رابطه تنگاتنگی دارد. با فرض اینکه همه عوامل اثرگذار ثابت در نظر گرفته شوند، با توجه به اینکه همه شرکت ها به دنبال بیشینه کردن سود خود هستند اگر قیمتها افزایش یابد، عرضه محصولات توسط تولیدکنندگان نیز افزایش خواهد یافت.
روند عرضه و تقاضا اساس اقتصاد مدرن را شکل داده است. هر کالا یا خدمت خاص بر اساس قیمت، مطلوبیت و ترجیحات شخصی الگوهای خاص عرضه و تقاضای خود را خواهد داشت. اگر افراد برای یک کالا تقاضای بیشتری کنند و مایل به پرداخت مبلغ بیشتری نیز برای آن باشند، تولیدکنندگان به عرضـه آن محصول اضافه خواهند کرد. با افزایش عرضـه، قیمت محصول شروع به کاهش میکند تا سطح تقاضا کاهش مییابد. به صورت ایدهآل، بازارها به نقطهای از تعادل خواهند رسید که در آن برای یک نقطه خاص، عرضـه دقیقاً برابر با تقاضا میشود (نه عرضه بیشازحد و نه کمبود عرضه) در این نقطه، سود و منفعت مشتری و تولیدکننده بیشینه میشود.
مفهوم عرضـه در اقتصاد به وسیله بازار نقطه ای چیست؟ فرمولهای ریاضی مختلف و عوامل متعدد پیچیده شده است. درحالیکه عرضـه میتواند به هر چیز مورد تقاضا که در یک بازار رقابتی به فروش میرسد اشاره کند اما این واژه بیشتر برای اشاره به کالاها، خدمات یا نیروی کار مورد استفاده قرار میگیرد. یکی از مهمترین عواملی که بر عرضه تأثیر میگذارد قیمت کالاست. عموماً، اگر قیمت یک کالا افزایش یابد، عرضه آن هم زیاد خواهد شد. قیمت کالاهای مربوطه و قیمت مواد و بازار نقطه ای چیست؟ ملزومات ورودی (انرژی، مواد خام و نیروی کار) هم روی عرضـه تأثیر خواهد گذاشت، چراکه در افزایش بهای تمام شده کالای فروش رفته تأثیر دارند.
شرایط تولید یک محصول نیز در عرضه بسیار مهم است. به طور مثال، پیشرفت تکنولوژی باعث افزایش کیفیت کالای مورد عرضـه میشود، همینطور گاهی یک نوآوری مخرب باعث ارائه مجدد محصولی منسوخ شده یا محصولی که کمتر مورد تقاضا است، میشود. مقررات دولتی هم میتوانند بر عرضه تأثیر بگذارند، مثل قوانین مربوط به حمایت از محیط زیست. به علاوه تعداد عرضـه کنندگان (که باعث افزایش رقابت میشوند) و انتظارات بازار تأثیرات قابل توجهی بر میزان عرضـه دارند. یک مثال از این موضوع زمانی است که قوانین زیست محیطی مربوط به استخراج نفت بر عرضه این محصول اثر میگذارد.
عرضـه در اقتصاد خرد با تعدادی از فرمول های ریاضی نمایش داده میشود. تابع و معادله عرضه رابطه بین عرضـه و عوامل اثرگذار، مثل آنهایی که در بالا اشاره شد یا حتی نرخ تورم و سایر عوامل مؤثر در بازار را بیان میکند. منحنی عرضه همیشه رابطه بین قیمت کالا و تعداد عرضـه شده را توصیف میکند.
عرضه در اقتصاد و امور مالی اغلب، اگر نگوییم همیشه، با تقاضا در ارتباط است. قانون عرضه و تقاضا اصل بنیادی و اساسی اقتصاد است. قانون عرضـه و تقاضا نظریهای است که توصیف میکند عرضه یک کالا و تقاضا برای آن چگونه با هم در تعامل هستند. به طور عمومی، اگر عرضـه بالا باشد و تقاضا پایین، قیمت هم پایین خواهد بود. اگر عرضـه پایین باشد و تقاضا بالا، قیمت بالا خواهد بود. البته فرض این نظریه آن است که عرضـه و تقاضا در یک بازار رقابتی و در یک سیستم سرمایه داری تعریف شوند. عرضه و تقاضا در اقتصاد مدرن، در ابتدا منسوب به جان لاک بوده، اما استفاده قطعی آن به وسیله آدام اسمیت در کتاب مشهور «تحقیقی پیرامون ماهیت و اسباب ثروت ملل» که در سال ۱۷۷۶ در انگلستان به چاپ رسید صورت گرفته است.
نمایش نموداری داده های منحنی عرضه برای اولین بار در دهه ۱۸۷۰ و در متون اقتصادی انگلیسی مورد استفاده قرار گرفت و سپس در کتاب «اصول اقتصاد» و توسط آلفرد مارشال در ۱۸۹۰ به شهرت رسید. اینکه چرا بریتانیا اولین کشوری بود که نظریه عرضه و تقاضا را منتشر کرده و از آنها استفاده نمود و آن را با آغوش باز پذیرفت مدتهاست که محل بحث است. ظهور انقلاب صنعتی و به دنبال آن، قدرت اقتصادی بریتانیا که شامل تولید انبوه، نوآوریهای تکنولوژیک و ایجاد مشاغل فراوان میشد، میتوانند جزو دلایل باشند.
اصطلاحات و مفاهیم مرتبط با عرضه
اصطلاحات و مفاهیم مربوط به عرضـه و تقاضا امروزه شامل تأمین مالی زنجیره تأمین و عرضـه پول میشود. عرضه پول به کل منابع ارزی و دارایی های نقد شونده یک کشور اشاره دارد. اقتصاددانان بر عرضـه پول نظارت داشته و آن را تحلیل میکنند و برنامهها و مقرراتی بر اساس نوسانات آن از طریق کنترل نرخ سود و دیگر معیارهایی ازایندست تنظیم خواهند کرد. دادههای رسمی در عرضه پول یک کشور باید به شکل صحیحی ثبت شوند و به صورت دورهای در دسترس عموم قرار گیرند.
تأمین مالی زنجیره تأمین جهانی یک مفهوم مهم دیگر است که در دنیای جهانی امروز به عرضـه مرتبط است. هدف زنجیره تأمین این است که به صورت مؤثری همه اصول معامله را به یکدیگر متصل کند که شامل خریدار، فروشنده، موسسه تأمین مالی میشود تا مجموع هزینههای تأمین مالی را کاهش داده و فرآیند تجارت را سرعت بخشد. زنجیره تأمین مالی اغلب از طریق پلتفرمی بر اساس تکنولوژی ممکن میشود و بر صنایعی چون خودروسازی و بخش های فروش تأثیر میگذارد.
روانشناسی در بازار بورس چیست؟
نقش روانشناسی در بازارهای مالی بسیار پررنگ است، دکتر فان تارپ در مقاله ای می نویسد تقریبا هر سرمایه گذار موفقی را که می شناسم نشان می دهد که یک درس را به خوبی آموخته است و آن درس اینست که موفقیت در بازار از یک فرآیند کنترل درونی به وجود می آید و این موضوع بسیار مهم است، به دست آورذدن کنترل درونی یا دانستن نقش روانشناسی در بورس، ممکن است برای بعضی از سرمایه گذاران کار چنان سخت و پیچیده ای نباشد اما برای اکثریت مردم بسیار دشوار است.
در بورس، هر معامله گری سرنوشت خود را در دست دارد و هیچ سرمایه گذاری نمی تواند بدون درک درست این موضوع، یک فرد موفقی باشد.
روانشناسی در بازار بورس
توماس اس بولکووسکی می نویسد که یک ایمیل از یک معامله گر تازه کار دریافت کردم که در آن پرسیده بود: چرا من نمی توانم سهام خود را به موئقع بفروشم این شخص اگر می دید که قیمت سهمی را که خریده بالا رفته بلافاصله فکر می کرد قیمت به بیشترین نقطه ممکن رسیده و آن را بلافاصله می فروخت و اگر قیمت سهامی را که خریداری کرده بود پایین می رفت مانند آهویی که در جنگل و در معرض خطر قرار گرفته بی حرکت باقی می ماند و من پیشنهاد های زیر را به او دادم:
*از دستور توقف زیان استفاده کن
*از قوه تخیل خود استفاده کن ، تصور کن که این سهام متعلق به تو نیست فکر کن دوستت این سهام را خریداری کزده ، چه پیشنهادی به او خواهی داد خودت نیز همان کار را انجام بده
*تظاهر کن که حرفه ای هستی
چند نکته کلیدی:
*روی تکنیک تمرکز کنید اگر شما بر اساس سیگنالها و برنامه های معاملاتی خود عمل کنید پول بیشتری کسب می کنید.
*برای معاملات خود هدف قیمتی و حد ضرر را در نظر داشته باشید و در صورتی که این حدود را از ابتدای کار برای خود تعیین کنید موفقتر عمل خواهید کرد.
*مثبت فکر کنید همیشه تصور کنید که معامله ای را که در حال شروع آن هستید به بهترین معامله سال برای شما تبدیل خواهد شد.
*هزینه انجام این کسب و کار را به خود یادآوری کنید.
*از جمله های مثبت خبری استفاده کنید، زیرا که این جمله ها مانند دارو برای روح شما عمل می کنند و جمله های مثبت را سه بار در روز تکرار کنید.
واقعیت های مهم که باید در نظر بگیرید:
بیشتر افراد موفق در بازار با کنترل ریسک به موفقیت رسیده اند؛ کنترل ریسک به کنترل درونی بسیار زیادی نیازمند است بیشتر نوسان گیران موفق، میزان موفقیت در حدود ۳۵ تا ۵۰ درصد را در نظر می گیرند؛ آنها موفق هستند به این خاطر که حجم و تعداد معاملات موفقشان بیشتر از معاملات ناموفقشان است، بیشتر سرمایه گذاران محافظه کار موفق، برخلاف جهت بازار حرکت می کنند و دقیقا همان کاری را انجام می دهند که دیگران از انجام آن هراس دارند آنها صبور هستند و مایلند همیشه برای بهترین موقعیتها به اندازه کافی صبر کنند بنابراین همانطور که گفته شد موفقیت در سرمایه گذاری و معامله گری بیش از هر عامل دیگر نیاز به کنترل درونی دارد.
چگونه کنترل درونی را افزایش دهیم؟
برای اینکه کنترل درونی مان را افزایش دهیم به نظر می رسد باید به این سه عامل توجه ویژه ای داشته باشیم: روانشناسی، مدیریت پول، ایجاد و بهبود دائمی سیستم ؛ خیلی از افراد ایجاد سیستم را بیش از حد مورد تاٌکید قرار می دهند در حالیکه هر سه عامل مهم هستند، افراد موفقتر و آنهایی که ذهن پیچیده ای دارند باور دارند که هر سه عامل باید در کنار هم قرار گیرند ولی روانشناسی از جایگاه بالاتری برخوردار است.
در صورتی که تمایل دارید در ارزهای دیجیتال مثل بیت کوین ، اتریوم و … سرمایه گذاری امن کنید و از امتیاز ۱۰ درصد تخفیف کارمزد در معاملات رمزارزها بهره مند شوید، میتوانید از طریق لینک زیر اقدام به ثبت نام نمایید؛
روانشناسی بازار بورس اهمیت بسیار بالایی دارد و به افراد و اشخاص کمک می کند تا در موقع لازم بتوانند احساسات خود را کنترل کنند و اشنباهاتشان را به حداقل برسانند؛ در حقیقت می توان گفت که هدف اصلی روانشناسی در بورس، رسیدن به یک آرامش درونی برای کنترل احساسات و هیجانات در شرایط سخت است مثلاٌ نگه داشتن یک سهم برای مدت طولانی در پرتفوی به این معناست که فرد می خواهد از بروز زیان دوری کند.
کاربرد روانشناسی بازار بورس در معاملات
بازارهای مالی به همان میزان که می توانند موجب چند برابر شدن سرمایه و افزایش سودآوری شوند به همان اندازه می توانند پرخطر باشند و باعث از بین رفتن سرمایه افراد باشند بنابراین می توان گفت که روانشناسی بازار بورس و بازارهای مالی دیگر و شناخت رفتارهای سرمایه گذاران از عوامل اصلی برای موفقیت در این بازارها هستند باید افراد بتوانند در کنار تحلیلهای بنیادی و تکنیکال خود متوجه باشند که بهترین زمان برای ورود به بازار بورس یا سهم مورد نظر چه موقع است و اینکه چه زمانی پولها از بازارهای موازی مانند طلا، مسکن، ارز ، خارج شده و به سمت بازار بورس هدایت می شوند و یا اینکه چه زمانی پول هوشمند وارد سهم یا صنعت خاصی می شود که تشخیص تمامی این موارد با کمک رفتارشناسی و روانشناسی در بازار بورس امکانپذیر خواهد شد.
رفتار سرمایه گذاران : اگر از هر سرمایه گذاری سوال شود چه هدفی از سرمایه گذاری دارد بیشتر اوقات پاسخ ساده ای داده می شود و آن هم اینکه خواهان سود هستند، در درون هر یک از ما خواسته هایی وجود دارد که شاید همیشه آن را ابراز نمی کنیم و یا حتی ممکن است از وجود آن خواسته بی اطلاع باشیم و عدم اطلاع از این خواسته های نهفته در درون می تواند اغلب ما را به سمتی هدایت کند که خطاهای بسیاری را در سرمایه گذاری مرتکب شویم و هم از نظر احساسی و هم از نظر مالی ضربه ببینیم و این موضوع را نادیده بگیریم که سرمایه گذاری یک عمل دقیق و هوشیارانه است و یا ممکن است ریسک های معقول را نپذیریم و یا وارد معامله نشویم فقط به خاطر اینکه از فقیر شدن یا از دست دادن سرمایه می ترسیم خیلی مهم است که تمایلات پنهان دورن خودمان را بشناسیم تا بتوانیم از این طریق تصمیمات بهتر و هوشمندانه تری بگیریم.
یکی دیگر از مشکلات احساسی در بورس، وابستگی احساسی به یک سهم یا یک دارایی است مثلا اگر از پدر یا پدر بزرگمان مقداری سهم رسیده دوست داشته باشیم بدون توجه به روند سهم و وضع شرکت، آن سهم را نگهداری کنیم در حالیکه اگر واقع بین باشیم باید آن سهم را بررسی کرده و اگر ارزش نگه داشتن را دارد آن را نگه داریم و اگر روند مناسبی ندارد آنرا بفروشیم.
احساساتی بودن شاید در زندگی و روابط شخصی شما ارزشمند باشد اما سرمایه گذاری متفاوت از اینهاست در سرمایه گذاری برای وجود هر دارایی در پرتفوی، شما باید یک دلیل قانع کننده داشته باشید و اگر یک دارایی، هدفی که مد نظر شماست را محقق نمی کند باید برای فروش آن تصمیم بگیرید.
رفتار تقلیدی: هر روزه هزاران سهام در بازار معاملات مورد معامله قرار می گیرد و سرمایه گذاران با انبوهی از پیشنهادات و نظرات از طرف کارگزاران، مجلات، سایتهای اینترنتی، تلویزیون و … روبرو می شوند بعضی از افراد فکر می کنند که آخرین پیشنهادات خرید که شنیده اند بهتر از همه است و در نتیجه اقدام به خرید و فروش و یا جایگزینی سهام می کنند همه ما باید بتوانیم با یادگیری روشهای علمی انتخاب سهام و با دقت زیاد در این زمینه، سرمایه گذاری بهتر و مطمئن تری را انجام دهیم بنابراین نباید به شایعات عکس العمل نشان داد و خرید و فروش بدون دلیل محکم پذیرفته نیست.
چگونه می توانیم متوجه شویم که یک سرمایه گذار احساساتی هستیم؟
سرمایه گذاران موفق با اهمیت ثبات احساسی در سرمایه گذاری به خوبی آشنا شده اند به این معنی که آنها تصمیمات خود را بر اساس اطلاعات تحلیل شده و مفید می گیرند نه با احساسات و هیجانات بی دلیل، حالا اگر شما این خصوصیات را دارید یک سرمایه گذار یا معامله گر احساسی هستید:
*وقتی سهمی کمی افت می کند بلافاصله آن را به فروش می رسانید : اگر شما سهمتان را به خاطر اینکه کمی ضرر کرده اید می فروشید شما یک سرمایه گذار احساسی هستید.
*متمرکز شدن شدید روی اخبار: درست است که باید اخبار بازار را پیگیری و رصد کنید ولی اگر شما تمام وقتتان را به خواندن اخبار و اطلاعات سهام مرتبط می گذارانید این رفتار سالم نیست و شما یک سرمایه گذار احساسی هستید.
*وقتی که شما به خاطر سودی که هنوز محقق نشده خوشحال هستید: سود تحقق یافته همان سودی است که از یک دارایی به دست می آید فقط اگر آنرا در قیمت و زمان مشخص بفروشید، اگر شما پس از خرید سهم، با شروع رشد قیمت فوراٌ احساس خوشحالی ” شدید ” دارید شما یک سرمایه گذار احساسی هستید.
*اندوهگین شدن به خاطر ضرر و زیانی که هنوز قطعی نشده: زیان تحقق نیافته، بر عکس سود تحقق یافته است اگر هر زمان که سهم شما از قیمت خریداری شده کمی کاهش یافت و شما احساس نومیدی و اندوه کردید، شما یک سرمایه گذار احساسی هستید.
*ترس از بررسی قیمت سهام: اگر متوجه شده اید که به احتمال قوی قیمت سهم شما کاهش یافته ولی از بررسی قیمت سهم خودتان ترس دارید چون نمی خواهید با حقیقت مواجه شوید در این صورت شما یک سرمایه گذار احساسی هستید.
*با هر خبر بد، ترس وجود شما را فرا میگیرد: باید اخبار و اطلاعات را به صورت واقع بینانه بررسی کنید و در راستای آن تصمیم درست بگیرید، اگر شما با شنیدن هر خبر بد رسیده از بازار، هراسان می شوید شما یک سرمایه گذار احساسی هستید.
*بررسی پشت سرهم قیمت سهام: بورس ذاتاٌ دارای نوسان است و هر سهم روزانه نوسانات بسیار دارد، اگر مرتبا با کارگزار تماس می گیرید و یا مدام در سایت قیمت سهام را بررسی می کنید شما یک سرمایه گذار احساسی هستید.
راه حل های پیشنهادی جهت کاهش احساسات در سرمایه گذاری
*تشکیل پرتفوی سرمایه گذاری: ایجاد پرتفوی دارایی تکنیک بسیار مهمی است که باعث کاهش احساسات به بازار می شود زیرا اگر پرتفوی درستی را چیده باشید تا حدودی خیالتان راحت و آسوده است زیرا اگر یکی از سهم ها افت داشته باشد مابقی سهم ها از افت شدید شما جلوگیری خواهد کرد، تنوع سازی دارایی ها می تواند اشکال مختلفی داشته باشد: سرمایه گذاری در صنایع مختلف ، مناطق جغرافیایی مختلف، انواع اوراق بهادار، بنابراین تنوع سازی می تواند از کاهش شدید ارزش سرمایه شما جلوگیری کند و در نهایت راهکاری باشد برای جلوگیری از رفتارهای احساسی و هیجانی.
*داشتن طرح و استراتژی: وجود یک استراتژی دقیق و قوی و نوشته شده بر روی کاغذ در سرمایه گذاری حیاتیست به طور مثال: اهداف سرمایه گذاری، بازه زمانی سرمایه گذاری، هدف کلی پرتفوی؛ بسیاری از سرمایه گذاران موفق با اهداف قیمت و حد ضرر کار می کنند بطور مثال استراتژی برخی از افراد اینست که اگر قیمت سهام ۸ یا ۱۰ درصد از قیمت خرید اولیه آن ها کاهش یافت آن سهم را می فروشند.
*عدم سرمایه گذاری با پول وام یا قرض: زمانی که شما با سرمایه خودتان در حال معامله هستید نوسانات بازار، احساسات مخرب کمتری را در شما ایجاد می کند، بنابراین بهترین راه اینست که شما هیچگاه با پول وام یا قرض گرفتن مبادرت به خرید سهام نکنید.
*شروع سرمایه گذاری با مبالغ کم: اگر مبلغ سرمایه گذاری بالا باشد اگر چه در هنگام سودآوری از جذابیت بسیار بالاتری برخوردار است ولی اگر مبلغ بالا باشد می تواند میزان استرس و هیجانات را افزایش دهد، با مبلغ کم شروع کنید و رفته رفته با افزایش میزان مهارت در بورس، می توانید مبلغ سرمایه گذاری را بیشتر کنید.
*پذیرش فرصتهای از دست رفته: احساس از دست رفتن فرصت یکی از احساساتی است که می تواند باعث شتاب زدگی در انجام معاملات شود به طور مثال اگر شما قصد خرید سهمی را داشته اید ولی به هر دلیلی آن را نخریده اید ویا نتوانسته اید که بخرید و بعد آن سهم رشد کرده به احتمال قوی آرزو می کنید که کاش آن سهم را خریده بودید که البته آرزو کردن هیچ سودی برای شما نخواهد داشت و توصیه بزرگان اینست که به جای آرزو کردن، بر روی رشد مهارت سرمایه گذاری کار کنید تا فرصتهای بعدی را به موقع و به خوبی شناسایی کنید.
در بورس افراد بسیار کمی ممکن است باشند که همیشه در فرصتهای مناسب سهامی را خریده یا فروخته باشند و اگر این موضوع را بپذیرید اقدامات احساسی و هیجانی شما در معاملات کاهش پیدا میکند.
اشتباهات رایج روانشناختی در معاملات بورس: اگر ما با اشتباهاتی که اغلب افراد در هنگام ورود به بورس مرتکب می شوند آشنا شویم به کمک خواهد کرد که تا ۹۵ درصد از وقوع این اشتباهات جلوگیری شود، به هر حال بخش بزرگی از یک معامله و تجارت موفق وابسته به تسلط افراد روی ذهن و افکارشان است در اینجا به ۳ مورد از این اشتباهات اشاره می کنیم:
سرمایه گذاری فومو : این کلمه مخفف به معنای از دست دادن است در روانشناسی بورس، سرمایه گذار فومو به شخصی گفته می شود که نسبت به هر سرمایه گذاری که می خواهد انجام دهد به شدت خوش بین است اما استدلال و تفکر خیلی از سرمایه گذاران همین است که می تواند بسیار مهم و دردسرساز باشد روانشناسی بازار بورس به سرمایه گذاران فومو که نگران جا ماندن از فرصت های پیش آمده هستند پیشنهاد می کند که از چت رومها و اتاق های گفتگو فاصله بگیرند و حداقل برای مدت یک هفته به تنهایی خرید و فروش کنند و خودشان را محدود به برنامه ریزیهای خودشان کنند و به تنهایی معامله انجام دهند اینکار به افراد کمک میکند تا استراتژی معاملاتی و زمان مناسب برای ورود و خروج به سهم را بدانند و معاملاتشان را بدون وابستگی انجام دهند.
سرمایه گذاری : در بحث روانشناسی بازار بورس، منظور از سرمایه گذاران انتقامحو، افرادی هستند که حاضرند کل حسابشان را نابود کنند وتنها برای یکبار ضرر کردن، همه چیز را از دست بدهند این روش ممکن است یکی دو بار جواب دهد اما ادامه این روند می تواند به شدت به سرمایه گذاران آسیب بزند باید این را بدانید که بازار نگران سرمایه شما نیست و این خود شما هستید که باید مسئولیت سرمایه تان را برعهده بگیرید.
راه حلی که در این مورد پیشنهاد می شود بسیار ساده است و آن هم اینکه باید اندازه سرمایه تان را پایین بیاورید و در اندازه های کوچکتر معامله کنید و در این صورت است که دیگر از ضررهای هنگفت و بسیار بالا ناراحت نمی شوید و در نتیجه به جای تصمیم های احساسی، تصمیمات منطقی می گیرید.
سرمایه گذاری : از نظر روانشناختی بازار بورس ممکن است این مورد یک اشتباه روانی نباشد بلکه برداشت رایج غلط از برخی اشتباهات اساسی است که موجب می شود افراد، انتخاب های ضعیفی در سرمایه گذاری داشته باشند مطمئنا نباید به سرمایه گذاری مثل شرط بندی برخورد شود اما اشتباه شرط بندی به ما می گوید که یکسری اتفاقات به نوعی بر روی نتایج بعدی موٌثر است بر اساس این استدلال، در حقیقت باید نوعی تعامل همیشگی وجود داشته باشد بعضی از سرمایه گذارانی که در این مغلطه افتاده اند فکر می کنند مثلاٌ در ۵ فرصت سرمایه گذاری ضرر کرده اند و در فرصتهای بعدی حتماٌ برد با آنهاست که این تصور کاملاٌ اشتباه است.
راه حلی که روانشناسی برای اشتباه شرط بندی ارائه بازار نقطه ای چیست؟ می دهد بسیار سهل و آسان است و به راحتی می توان آن را درک کرد بنابراین باید حواستان را جمع کنید و مطمئن شوید که تحت تاٌثیر این طرز فکر قرار نگیرید و هر سرمایه گذاری را مستقل از سرمایه گذاری قبلی در نظر بگیرید و به یاد داشته باشید که تجارت به نوعی، بازی اعداد است و شما هستید که باید این اشتباهات روانی را از بین ببرید و فقط بر روی سرمایه گذاریتان تمرکز کنید.
خلاصه مطلب و کلام پایانی
روانشناسی به عنوان یک مهارت در بورس پذیرفته شده است و سرمایه گذاران موفق در کنار مباحث بنیادی و تکنیکال از این مهارت برای انجام معاملات صحیح استفاده می کنند و افرادی که به این مهارت کاربردی مجهز نباشند نمی توانند فعالیت موفق و پرسودی داشته باشند و پس از گذشت مدت زمان کوتاهی با این بازار خداحافظی می کنند و یا ممکن است دچار مشکلاتی در بهداشت روان شوند، بنابراین ضروری به نظر می رسد که پیش از ورود به دنیای بورس، علاوه بر یادگیری مهارتهای تکنیکی، زمانی را هم برای یادگیری روانشناسی در بورس اختصاص دهید.
همان طور که در ابتدای مطلب قول داده بودیم، در این مطلب به موضوع روانشناسی در بازار بورس پرداختیم.
همچنین اگر دوست دارید بدانید عوامل تاثیرگذار بر قیمت سهام چیست ، این مطلب را مطالعه کنید.
به نظر شما روانشناسی در بورس تا چه اندازه در روند معاملات موثر است؟
عرضه و تقاضا در بازار بورس چیست؟ و چگونه باعث تغییر قیمت سهام می شود؟
عرضه و تقاضا از پرکاربردترین اصطلاحات بورسی نمی باشد که حتی اگر از فعالان بازار بورس هم نباشید ، عبارت عرضه و تقاضا را شنیده اید، این عبارت تنها مختص بازار بورس و خرید و فروش سهام نیست بلکه در تمامی بازار ها کاربرد دارد . سرمایه گذاران با درک مفهوم عرضه و تقاضا در بازار بورس می توانند معنای این عبارت را در بازار های دیگر نیز درک کنند.
میزان عرضه و تقاضا در روش تحلیل تکنیکال بسیار حائز اهمیت می باشد. زیرا در این روش خطوط حمایت و مقاومت مورد بررسی قرار می گیرد که رابطه مستقیم با میزان عرضه و تقاضا دارند.
عرضه و تقاضا در بازار بورس چیست؟
به زبان ساده عرضه سهام یعنی ، میزان سهامی که سهامداران قصد فروش آن را به هر قیمتی دارند. و میزان تقاضا به تعداد سرمایه گذارانی گفته می شود که قصد خرید آن سهم را به هر قیمتی دارند. به عبارت دیگر می توان گفت این میزان عرضه و تقاضا است که تعین کننده قیمت یکی سهم در بازار بورس می باشد.
یعنی اگر میزان عرضه و تقاضا به هم برابر باشند تعادل برقرار است در غیر این صورت نوساناتی را در قیمت سهام مشاهده خواهیم کرد بعنی با افزایش عرضه قیمت کاهش و با کاهش عرضه قیمت افزایش خواهد یافت.
عرضه و تقاضا چگونه بر قیمت سهام تاثیر می گذارند؟
با مطالعه مطالب فوق با مفهوم عرضه و تقاضا در بازار بورس آشنا شدید اکنون می خواهیم بدانیم که چگونه عرضه و تقاضا بر قیمت سهام تاثیر می گذارد.
به عنوان مثال ، اگر قیمت سهام شرکتی در بازار بورس برابر با 300 تومان باشد و یک سهامدار سفارش فروش سهام خود را با قیمت 300 تومان ثبت کرده باشد و در آن سوی بازار 10 خریدار و یا بیشتر خواستار خرید آن سهم باشد و 9 نفر از آنها درخواست خرید خود را با قیمت پایین تر (280-270-290 تومان) ثبت نموده باشند و فقط یک نفر از آنها با قیمت 300 تومان سفارش خرید ثبت کرده باشد، در چنین شرایطی فقط آن یک نفر موفق به خرید آن سهام می شود.
اما در شرایطی که سرمایه گذاران بسیاری مایل به خرید آن سهام باشند و سفارش خرید خود را با قیمت هایی بالاتر از 300 تومان ثبت نمایند باعث رشد قیمت می شود. زمانی نقطه تعادل یه سهم جابجا می شود و رشد قیمتی سهام افزایش می یابد که میزان تقاضا بیشتر از عرضه در قیمتی شود.
در مقابل ، زمانیکه قیمت عرضه کنندگان بیشتر از خریداران باشند بازار حالت رقابتی پیدا کرده و باعث می شود نقطه تعادل سهم جابه جا شود و روند قیمت سهم نزولی شود.
چه زمانی بازار متعادل می گردد؟
منظور از تعادل بازار و یا بازار متعادل، تساوی بین میزان عرضه و تقاضا می باشد. یعنی کلیه معامله گران بالقوه تا وقتی که کسی برای دست یابی به توافق بر سر قیمت باقی نماند معامله می کنند.
نقش عرضه و تقاضا در شکل گیری خطوط حمایت و مقاومت
طبیعتا زمانیکه متقاضیان زیادی برای خرید یک سهم وجود دارد قیمت آن سهام بالا رفته و سیر صعودی دارند و به عبارتی به این ناحیه که شروع روند صعودی سهم است محدوده حمایتی سهم می گویند و به ناحیه ای که میزان عرضه عرضه بیش از تقاضا باشد ناحیه مقاومتی گویند.
نقش عرضه و تقاضا در تشکیل صف خرید و فروش سهام در بورس
هنگامیکه سرمایه گذاران زیادی تمایل به خرید یک سهم داشته باشند اما در طرف دیگر عرضه کننده ای حاضر به فروش سهام خود نباشد به اصطلاح صف خرید ایجاد می شود. صف های از نشانه های خوب رشد قیمت سهم است.
و بالعکس این موضوع فوق صف فروش می باشد یعنی اگر سهامداران یک شرکت بورسی اقدام به فروش و عرضه سهام خود نمایند بگونه ای که تعداد عرضه کنندگان بیشتر از تقاضا برای خرید آن سهم شود باعث تشکیل صف فروش می شود که نشانه بی رقبتی و عدم تمایل افراد به خرید سهام شرکت است.
کلام آخر
بطور خلاصه می توان گفت که اگر سهام یک شرکت بورسی با میزان بالایی از خریدار و یا فروشنده روبرو شود ، صف خرید و صف فروش تشکیل خواهد شد و این به رابطه عرضه و تقاضا با قیمت سهم اشاره دارد.
در حقیقت این میزان عرضه و تقاضا در بازار سهام است که بر روی کاهش و افزایش قیمت تاثیر می گذارد و در نهیات باعث تشکیل صف سنگین خرید و فروش می شود.
مدیریت سرمایه چیست | با 5 رکن اصلی این نوع مدیریت آشنا شوید
مدیریت سرمایه یک استراتژی علمی اما کاملا شخصی و مختص به هر سرمایهگذار است و بنا بر شخصیت، روحیات و اهداف مالی افراد، متفاوت خواهد بود. علاوه بر این، سن سرمایهگذار، میزان سرمایه، اهداف و زمان تعیین شده برای رسیدن به اهداف نیز نقش مهمی در تعیین استراتژی مدیریت سرمایه دارد. هدف اصلی مدیریت سرمایه، بقای آن است. در مرحله بعدی کسب سود و افزایش سرمایه در اولویت قرار میگیرند.
مدیریت سرمایه دانشی است که اگر به نحو درست از آن استفاده شود، نه تنها موجب بقای سرمایه میشود، بلکه سودآوری و افزایش سرمایه را نیز به همراه خواهد داشت. بنابراین، سرمایه گذار باید بیاموزد چگونه سرمایه خود را با توجه به مدلهای سرمایهگذاری خود، به درستی مدیریت کند.
فهرست عناوین مقاله
اهمیت مدیریت سرمایه در زندگی مالی
در سالهای اخیر شاخصهای بازار سهام رشد چشمگیری داشته و سرمایه گذاران با سرمایههای خرد و کلان و با هر میزان مهارت و تخصص مالی وارد این بازار شدهاند. اگرچه روشهای مطمئن و کم ریسکتری مانند صندوقهای سرمایهگذاری وجود دارد، اما افراد زیادی ترجیح میدهند خودشان به معاملات سهام بپردازند.
جهت سرمایهگذاری منطقی و آگاهانه، لازم است سرمایه گذار قبل از ورود به بازار مفهوم و ارکان اصلی معاملهگری از جمله ت حلیل تکنیکال ، تحلیل بنیادی، روانشناسی و مدیریت سرمایه را بیاموزد. در این میان، فراگیری مدیریت سرمایه از اهمیت زیادی برخوردار است، چرا که به طور مستقیم در بقای افراد در بازار تاثیرگذار است و میتوان آن را ضامن حفظ و رشد سرمایه دانست.
مفهوم مدیریت سرمایه چیست؟
مفهوم مدیریت سرمایه که گاهی مدیریت ریسک نیز نامیده میشود، دانش و مهارت سرمایهگذاری با کمترین ریسک و با هدف کسب بیشترین بازده است. هدف اصلی آن، حفظ دارایی و کنترل ریسک و است. در واقع سرمایه گذار برای کسب بازده مورد انتظار خود، میبایست ریسک مشخصی را متحمل شود؛ اما برای جلوگیری از ضررهای سنگین، باید مقادیر بازده و ریسک پیش از ورود به موقعیت معاملاتی مشخص شود به گونهای که در مقابل انتظار کسب سود معقول، ضرر احتمالی نیز کم باشد.
قوانین مدیریت ریسک در معاملات تاثیر به سزایی در راستای کاهش ضرر و زیان دارد. یک استراتژی معاملاتی در کنار مدیریت سرمایه، علاوه بر پیشگیری از ضررهای غیر منتظره، به تدریج موجب رشد سرمایه خواهد شد. مدیریت سرمایه و حتی دیگر ابزارهای مالی در معاملات سهام ، واحد و مشخص نیست و به شخص سرمایه گذار بستگی دارد. در واقع جزئیات و نحوه اعمال آن، با توجه به دیدگاه سرمایهگذار، اهداف مالی، تفکر و روحیات او متفاوت است. بنا بر چنین معیارهایی، رویکرد سرمایهگذاران اعم از ریسکگریز و ریسکپذیر بودن مشخص میشود.
رعایت اصول مدیریت سرمایه
به طور کلی نمیتوان برای همه سرمایه گذاران قواعد واحدی تجویز کرد و معاملهگران باید از قواعدی متناسب با شخصیت خود استفاده کنند. بطور مثال، میزان پذیرش ریسک در افرادی که در موقعیتهای معاملاتی دیدگاه کوتاه مدت دارند به نسبت افرادی که دیدگاه بلند مدت دارند، متفاوت است. افراد زیادی با رویای ثروتمند شدن در زمان کوتاه وارد بازار سهام میشوند؛ چنین سرمایهگذارانی را نمیتوان ریسک پذیر توصیف کرد زیرا واژه ریسک برای آنها تعریف نشده است زیرا آنها در محاسبات ذهنی خود فقط به سود فکر میکنند. ممکن است چنین سرمایه گذارانی مدتی سود بالایی را تجربه کند اما به دلیل عدم توجه به دانش مدیریت سرمایه و پذیرش ریسک نامحدود، ثروت خود را به نابودی میکشانند.
بیشتر بخوانید: سبد سهام چیست
وجه تمایز اصلی معاملهگران موفق با دیگر سرمایه گذاران، رعایت اصول مدیریت سرمایه است که برای آن روشهای مختلفی ارائه شده است. روشهای کلاسیک اغلب تئوری و شامل محاسبات ساده هستند و مدلهای نوین آن، بر مبنای جداول و فرمولهای پیچیده ریاضی شکل گرفتهاند. این روشها به طور کلی بر مبنای ارزیابی ریسک در موقعیتهای معاملاتی و به صورت انفرادی است که در نهایت قوانین و چهارچوبهای مشخصی را برای محدوده ریسک پذیری معاملهگران تعیین میکند.
ارکان اصلی مدیریت سرمایه را بشناسید
اگرچه برای مدیریت سرمایه فرمول و روش واحدی وجود ندارد اما شاخصهای مرسومی وجود دارند که از آنها برای تعیین قوانین مدیریت سرمایه و بررسی دقیق موقعیتهای معاملاتی در بازار استفاده میشود. ریسک، بازده، حجم معاملات، نسبت بازده به ریسک و نسبت افت سرمایه پنج رکن اصلی مدیریت سرمایه است که به هر کدام جداگانه میپردازیم.
سرمایه گذار برای آنکه معاملاتی اصولی و موفقیت آمیز داشته باشد، باید این شاخصها را در هر موقعیت معاملاتی و پیش از ورود به آن بارزیابی کرده و درباره آنها تصمیمگیری کند. پس از تعیین این موارد، نقاط خروج و نیز سود و زیان مورد انتظار از معاملات مورد نظر با دقت مشخص میشود. مدیریت سرمایه در موفقیت هر استراتژی معاملاتی نقش حیاتی دارد و چشم پوشی از آن قطعا به شکست منتهی خواهد شد.
ریسک از بنیادیترین مفاهیم بازار پول و سرمایه است. به بیان ساده، ریسک به معنای زیان احتمالی در سرمایهگذاری است. اجتناب از ریسک در دنیای معاملات غیرممکن است و میبایست در محاسبات منطقی و برای سرمایهگذاری هوشمندانه، درصد مشخصی از آن را در نظر گرفت. تعیین میزان ریسک قبل از ورود به معامله از اصولیترین رسوم بازار نقطه ای چیست؟ انجام معاملات موفق است. برای این منظور، سرمایه گذار باید مشخص کند که در معامله مورد نظر، چند درصد ضرر نسبت به کل سرمایه قابل تحمل و منطقی خواهد بود.
سرمایه گذار بنا بر منطق سرمایهگذاری در بازار، باید به میزان ریسک تعیین شده پایبند باشد؛ زیرا گاهی ممکن است با وسوسه تحمل ریسک بیشتر در ازای سود بالاتر، شاهد یک روند نزولی طولانی مدت باشد و یک ریسک نامحدود را متقبل شود.
بازده
سود حاصل از سرمایهگذاری، بازده نام دارد. مفهوم بازده نیز همانند ریسک به صورت درصد بیان میشود و بر مبنای دوره زمانی، عملکرد سایر داراییها در این دوره و شاخصهای پولی ارزیابی میشود. بازدهی سرمایهگذاران در بازار سهام، از طریق افزایش قیمت سهم و سود نقدی سالانه آن حاصل میشود. بازده مطلوب میتواند تابعی از دیدگاه سرمایهگذاری، هزینههای معاملاتی، ماهیت دارایی، ریسک، نرخ بهره و درصد تورم باشد. به همین دلیل معیار مشخصی برای تعیین درصد بازده بهینه وجود ندارد. در واقع کسب بازده مطلوب تا حد زیادی، نتیجه مهارت سرمایه گذاران در معاملهگری است که توانستهاند مدیریت سرمایه را در تمام مراحل موقعیتهای معاملاتی خود، از لحظه ورود تا خروج اعمال کنند و بهترین نتیجه ممکن را بدست آوردند.
حجم معاملات
تعداد واحدهایی از یک دارایی که سرمایه گذار با پرداخت قیمت معادل مالکیت آن را بدست میآورد، حجم معاملات نامیده میشود. واحد شمارش داراییها در بازارهای سرمایه گذاری متفاوت است. به عنوان مثال شمش طلا را در واحد گرم، ارز را بر مبنای اسکناس با عدد مشخص و سهام را با برگه سهم معامله میکنند. به بیان ساده، حجم معاملات در بازار مالی از طریق تقسیم سرمایه بر قیمت واحد دارایی تعیین میشود.
منظور معاملهگران از تعیین حجم معاملات در بازارهای سرمایه، تعیین حجم بهینه موقعیت معاملاتی متناسب با ریسک احتمالی آن است. ورود به معامله با حجم بالا، ریسک بالاتر و در نتیجه بازدهی بیشتری خواهد داشت؛ استدلال این جمله این است که در صورت صحیح یا غلط بودن پیشبینی سرمایه گذار درباره وضعیت بازار، به دلیل در اختیار داشتن تعداد بیشتری از دارایی، نسبت سود و زیان آن نیز بیشتر خواهد بود. سرمایه گذار منطقی هیچگاه همه سرمایه خود را وارد یک موقعیت معاملاتی خاص نمیکند، بلکه حجم معامله خود را با توجه به حداکثر ریسک قابل تحمل تعیین میکند. در واقع باید بخشی از سرمایه وارد بازار شود و با تعیین نقاط خروج مشخص، قسمت کوچکی از دارایی در معرض ریسک قرار بگیرد.
نسبت بازده به ریسک
نسبت پاداش به ریسک یکی دیگر از شاخصهای مهم و کاربردی در مدیریت سرمایه است. این نسبت در هر موقعیت معاملاتی از حاصل تقسیم بازده مورد انتظار به ریسک احتمالی بدست میآید. سرمایه گذاران باید پیش از ورود به سرمایهگذاری، این نسبت را محاسبه و آن را ارزیابی کنند. این شاخص، میزان ارزشمندی سرمایهگذاری را بیان میکند. نسبت بازده به ریسک در واقع نشان میدهد که در صورت در معرض خطر قرار گرفتن سرمایه، چند برابر بازده احتمالی بدست خواهد آمد.
حداقل مقدار مجاز برای این نسبت طبق اصول سرمایهگذاری منطقی،، عدد ۱ است. یعنی توان ریسکپذیری در یک موقعیت معاملاتی در بدترین حالت باید برابر بازده مورد انتظار باشد. در این نسبت مقادیر کمتر از ۱ قابل قبول نیست و نباید به معامله ورود پیدا کرد. زیرا سرمایه گذار نسبت به بازده احتمالی، ریسک بیشتری را تحمل میکند و این رویکرد در بلند مدت با زیان همراه خواهد بود.
از مهمترین کاربردهای نسبت بازده به ریسک، تعیین محدودیت برای سرمایهگذاران هیجانی است که معمولا متحمل ریسکهای غیر منطقی میشوند. محاسبه این نسبت پیش از ورود به معامله، تعادلی بین ریسک و بازده مورد انتظار برقرار میکند؛ رویای سودهای نجومی در چنین سرمایه گذارانی در اکثر مواقع موجب پذیرش ریسکهای سنگین و نابودکننده میشود. یک اصطلاح رایج بیان میکند که ریسک پذیری بالاتر، بازدهی احتمالی بیشتری را نتیجه خواهد داد. در واقع میزان بازده با مقدار ریسک پذیرفته شده مرتبط است؛ اما سرمایه گذار صرف کسب بازده بالاتر نمیتواند و نباید ریسکهای نجومی را تحمل کند.
نسبت افت سرمایه
نسبت افت سرمایه، میزان افت قیمت یک دارایی در یک دوره خاص برای یک سرمایه گذاری، حساب معاملاتی یا صندوق است. نسبت افت سرمایه که به صورت درصدی بیان میشود، میزان کاهش ثروت سرمایه گذاری است که در یک سری از معاملات ناموفق عمل کرده یا معامله زیان ده بوده است. نسبت افت سرمایه از اختلاف میان سطح قبلی سرمایه پیش از ضرر و سطح فعلی سرمایه بعداز ضرربدست میآید.
بیشتر بخوانید: چگونه در بورس ضرر نکنیم
به طور طبیعی همه تریدرها افت سرمایه را تجربه کردهاند، اما تریدرهای حرفهای در این بین متحمل ضرر هنگفت نشدهاند زیرا در کنترل و محدود نگه داشتن آن مهارت کافی داشتهاند. سرمایه گذاران باید همیشه به این اصل در مدیریت سرمایه توجه داشته باشند که مهمترین اصل در بازار سرمایه، بقا است.
قواعد مرسوم و توصیههای رایج در مدیریت سرمایه
- هر سرمایه گذار باید بر اساس شخصیت و رویکرد خود یک استراتژی معاملاتی برای خود در نظر بگیرد و به آن پایبند باشد.
- هدف اصلی مدیریت سرمایه، بقای آن است و کسب سود و افزایش سرمایه در الویت بعدی قرار میگیرند.
- پیش از ورود به یک معامله، باید ریسک و بازده مورد انتظار از آن معامله به دقت تعیین شود.
- محاسبه مقدار ریسک و بازده، یک تابع مستقیم از نقاط خروج احتمالی و حجم معاملات است.
- بنا بر اصول سرمایهگذاری و توصیه سرمایه گذاران موفق بازار سرمایه، حداکثر مقدار ریسک تعیین شده در هر موقعیت معاملاتی، نباید بیشتر از ۳ درصد باشد.
- کمترین مقدار مجاز در محاسبه نسبت بازده به ریسک در یک موقعیت معاملاتی، عدد ۱ است و در صورت کمتر بودن مقدار حاصل، ورود به این معامله خطای بزرگی خواهد بود.
- در صورتی که سرمایه گذار به چندین موقعیت معاملاتی باز به صورت همزمان نیاز دارد، لازم است حداکثر ریسک قابل تحمل بین موقعیتهای معاملاتی تقسیم شود.
- زمانی که سرمایه گذار به بازده نجومی انواع معاملات اعتباری و اهرمی فکر میکند، باید ریسک سنگین و چند برابری آن را نیز در نظر بگیرد.
- توصیه میشود سرمایهگذار آستانه تحمل افت سرمایه خود را در موقعیتهای معاملاتی به طور دقیق مشخص کند. در صورت مواجهه با چند معامله زیانده که نسبت افت سرمایه به محدوده خطر رسید، لازم است سرمایه گذار فرآیند معاملاتی خود را بدون تعلل برای مدتی متوقف کند.
جمعبندی
یک سرمایه گذار پیش از ورود به بازار سرمایه باید مشخص کند که چه نوع معاملهگری است و چه سبک معاملاتی را در نظر دارد. بنا بر این موارد، یک استراتژی معاملاتی طراحی میشود که مدیریت سرمایه در بستر آن صورت میگیرد. در این استراتژی باید مشخص شود معامله در چه بازه زمانی انجام شود و گزینه سرمایه گذاری چه ویژگیها و جذابیتهایی داشته باشد. سرمایه گذاران حرفهای کاملا محتاط و ریسک گریز هستند و زمانی وارد یک معامله خواهند شد که ریسک آن درصد ناچیزی باشد.
همچنین برای ورود به معامله باید میزان سرمایه، نقاط ورود و خروج سرمایهگذاری و حد ضرر و حد سود تعیین شود که شما این موارد را بصورت اصولی و علمی در دوره تحلیل تکنیکال مقدماتی و دوره تحلیل تکنیکال پیشرفته بصورت حرفه ای فرا می گیرید. علاوه بر این، نظم مهمترین شاخص رفتاری یک معاملهگر است و باید بتواند سرمایه خود را مطابق با استراتژی طراحی شده مدیریت کند. در مدیریت سرمایه، هیچ استراتژی معاملاتی نتیجهبخش نخواهد بود، مگر اینکه سرمایه گذار به اصول و قوانین آن پایبند باشد.
دیدگاه شما