روشهای تعیین حد سود و زیان
روشهای مختلفی برای تعیین حد سود و زیان در بازار سهام وجود دارند و همانگونه که در مقاله قبلی توضیح داده شد؛ اکثر معاملهگران به منظور پیشبینی نقاط خروج احتمالی از بازار، از تحلیل تکنیکال استفاده میکنند. در این مطلب به بیان مهمترین روشهای تعیین حد سود و ضرر بر مبنای قیمت، با ذکر مثالهایی از بازار سهام خواهیم پرداخت.
فواصل قیمتی مشخص نسبت به ناحیه ورود
برخی سرمایهگذاران رویکرد تحلیلی خاصی نداشته و بیشتر روی اعداد ثابت تمرکز دارند. معیار اصلی در این روش، میزان فاصله نقاط خروج نسبت به ناحیه ورود است که معمولاً این فواصل بر اساس واحد درصد بیان میشوند. این مقادیر بر مبنای شرایط کلی بازار (نظیر محدودیت نوسان مجاز روزانه)، نوسانات ذاتی سهم و سایر موارد تعیین خواهند شد. در نمودار زیر که مربوط به سهام شرکت ایران خودرو است؛ معاملهگر پس از شکست سطح مقاومتی تصمیم به ورود میگیرد و بر اساس یک استراتژی شخصی، مقدار ثابت %۱۰ حد ضرر نسبت به نقطه ورود در نظر گرفته است. با توجه به اینکه نسبت پاداش به ریسک معاملاتش روی عدد ۲ تنظیم شده است؛ حد سود از ناحیه ورود به بازار، %۲۰ فاصله خواهد داشت.
اعداد رند
استفاده از اعداد رند در تحلیل تکنیکال کلاسیک و به طور کلی تعیین نقاط بازگشت بازار سهام، بسیار مرسوم است. معاملهگران کهنهکار بازار مالی نیز به این سطوح توجه ویژهای داشته و هنوز هم نسبت به کارایی آنها دیدگاه مثبتی دارند. عموماً رسیدن قیمت به محدوده اعداد رند در نمودار، موجب ایجاد تحرکات خاصی در عرضه و تقاضای بازار میشود. برخی معاملهگران با قرار دادن نقاط خروج خود در این سطوح سعی دارند؛ حد سود و زیان مطمئنی داشته باشند. به منظور درک بهتر مطلب، موقعیت معاملاتی فرضی زیر را در سهم وبصادر در نظر بگیرید. پس از شکست نقطه تلاقی خط روند و سطح مقاومتی، فرد اقدام به ورود نموده است که با نسبت بازده به ریسک برابر ۱، مقادیر ۸۰۰ و ۵۰۰ ریال را به ترتیب به عنوان حد سود و زیان احتمالی این معامله در نظر گرفته است.
اندیکاتورها
بدون شک یکی از پرطرفدارترین ابزار نموداری در میان معاملهگران بازار مالی اندیکاتورها هستند که خود به چندین نوع تقسیم میشوند. این ابزارها به حدی مورد علاقه سرمایهگذاران است که به عناوین مختلفی نظیر تحلیل بازار، نقطه ورود و نواحی خروج از آنها استفاده میکنند. مهم ترین دلیل محبوبیت اندیکاتورها در میان معاملهگران مبتدی، سهولت کاربری آنها است. اندیکاتورها بر اساس ماهیت و دسته بندی موجود در پلتفرمهای تحلیلی، به چهار نوع کلی روند یاب، مبتنی بر حجم، اسیلاتورها و اندیکاتورهای تدوین شده توسط آقای بیل ویلیامز تقسیم بندی میشوند.
میانگین متحرک یکی از کاربردی ترین اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال است که یکی از موارد استفاده آن تعیین نقاط خروج میباشد. میانگینها معمولاً به صورت منفرد یا چندگانه استفاده میشوند. در تصویر زیر یک موقعیت معاملاتی را مشاهده میکنیم که نقاط ورود و خروج کاملاً بر اساس تقاطع دو میانگین متحرک شکل گرفته اند.
اگر قیمت بالاتر از میانگینها قرار داشته و یک تقاطع مثبت نیز اتفاق بیفتد(یعنی خط قرمز رنگ که متعلق به میانگین ۴۰ روزه است، میانگین متحرک۶۰ روزه را به سمت بالا بشکند) اقدام به خرید نموده و زمانی که میان قیمت و میانگین متحرک ۴۰ روزه، یک شکست قیمتی نزولی رخ دهد؛ باید از معامله خارج شویم. در واقع یک نقطه خروج غیرثابت انتخاب شده است که به صورت همزمان حد سود و زیان را پوشش میدهد.
فیبوناچی
افرادی که سواد ریاضی داشته باشند؛ مطمئناً سری اعداد فیبوناچی را میشناسند و داستان معروف آن را نیز شنیدهاند. مجموعه ابزار فیبوناچی در پلتفرمهای معاملاتی بازار مالی، یکی از قدرتمندترین ابزارهای تحلیلی به شمار میآیند که حتی میتوان صرفاً بر مبنای آنها یک استراتژی معاملاتی کامل تدوین نمود! فیبوناچی بازگشتی یکی از محبوب ترین ابزار تحلیل نموداری فیبوناچی است که معاملهگران بسیاری از سطوح آن به عنوان نقاط کلیدی ورود و خروج از معامله استفاده میکنند. با مشاهده نمودار قیمت شرکت مخابرات ایران متوجه میشویم که معاملهگر «الف» بر اساس تلاقی خط روند صعودی، سطح حمایتی کلاسیک و ناحیه %۳۸ فیبوناچی بازگشتی در یک نقطه، اقدام به خرید نموده است. حد سود این معامله در سطح صفر درصد فیبوناچی یا همان قله قبلی و حد ضرر آن نیز در ناحیه %۶۱.۸ که درصد طلایی فیبوناچی میباشد؛ قرار داده شده است.
سطوح حمایت و مقاومت
تعداد کثیری از معاملهگران قدیمی بازار، به این سطوح ساده اما مهم در نمودار قیمت، توجه خاصی داشته و بخش مهمی از استراتژی معاملاتی آنها را شامل میشود. تئوری اصلی در استفاده از حمایت و مقاومت کلاسیک این است که بر اساس روانشناسی جمعی اگر قیمت از یک ناحیه بازگشت داشته باشد؛ ممکن است دفعات بعدی نیز با رسیدن به این نقطه، سرمایهگذاران واکنش مشابهی داشته باشند. به همین دلیل استفاده از این سطوح به عنوان نقاط خروج از بازار، کار بسیار عاقلانهای به نظر میرسد. زیرا، در صورت شکست این نواحی، هشدار جدی مبنی بر تغییر روند صادر شده و منطقی است که از معامله خارج شویم. در مثال زیر بر اساس نماد تاپیکو، نمونهای از موقعیتهای معاملاتی را مشاهده میکنیم که نقاط حد سود و زیان بر اساس سطوح حمایت و مقاومت مشخص شدهاند.
خطوط روند
همانند سطوح حمایت و مقاومت کلاسیک، خط روند نیز یکی از مفاهیم ابتدایی و مهمی است که به تحلیلگران فنی آموزش داده میشود. این خطوط که طبق قواعد مشخصی، از اتصال نقاط بازگشت قیمت در نمودار تشکیل میشوند، یکی از قدرتمند ترین ابزارهای تحلیلی در بازار مالی به شمار میروند. خط روند به صورت انفرادی یا در نقاط تلاقی با سایر ابزار تحلیل، قابلیت استفاده دارد. این خطوط به دلیل اینکه یکی از مبانی اصلی تحلیل تکنیکال تلقی میشوند؛ ابزار دیگری نیز بر اساس آنها تدوین یافتهاند. به عنوان نمونه کانالهای قیمتی از نمونه ابزار مرسوم در تحلیل نموداری میباشند که بر مبنای خطوط روند ترسیم میشوند.
در موقعیت معاملاتی فرضی ذیل مشاهده میکنید که پس از ترسیم یک کانال قیمتی صعودی در نمودار روزانه سهم ملی صنایع مس ایران، معاملهگر «ب» پس از شکست ناحیه مقاومتی کوتاه مدت، اقدام به خرید سهم مینمایند. در چنین موقعیتهایی معاملهگران بلندمدتی میتوانند، از خطوط کف و سقف کانال به ترتیب به عنوان حد زیان و سود بهره ببرند و در صورتی که سرمایهگذار افق کوتاه مدتی را مد نظر داشته باشد؛ با رسیدن به خط روند کوتاه مدت(خط قرمز رنگ) جهت جلوگیری از تقبل ریسک تغییر روند، میتوان از معامله خارج شد.
الگوهای قیمتی
امروزه تشخیص روند آتی بازار سهام بر اساس الگوهای قیمتی، بسیار رایج است. این الگوها بر اساس حرکات قیمتی پرتکرار و مشابه که پس از وقوع آنها بازار روند مشخصی پیدا کرده است؛ از اطلاعات قیمتی بلند مدت بازارهای مالی، استخراج شدهاند. الگوهای نموداری انواع و اقسام مختلفی دارند که مهم ترین آنها عبارتند از: سر و شانه، پرچم، مستطیل، سقف و کفهای چند قلو، کنج.
این الگوها بر اساس شرایط وقوع میتوانند خاصیت نزولی یا صعودی داشته و یکی از نقاط قوت الگوهای قیمتی این است که یک الگو به تنهایی میتواند نواحی حد سود و زیان معاملات را به طور دقیق مشخص کند. به طور مثال به الگوی پرچم و نقاط خروج از معامله در نمودار سهام بانک ملت توجه فرمایید.
حد سود چیست؟
یکی از مفاهیمی که هر معامله گر در بازار های مالی و در هنگام تعیین استراتژی معاملاتی خود با آن مواجه خواهد بود، «حد سود» است. اما می خواهیم بدانیم که مفهوم حد سود در بازار های مالی به چه معناست.
حد سود و استراتژی معامله در بازار
رشد و توسعه در هر کسب و کار و تجارتی، اتفاق می افتد و باید بدانیم که محدوده مشخصی دارد . مفهوم حد سود در بازارسرمایه، ناحیه قیمتی است که با عبور از آن، تغییراتی در تحرکات و روند معاملات مشاهده می شود و تعیین این ناحیه، برای افرادی که در این حوزه مشغول به کار هستند، بسیار حیاتی بوده و باید همراه با تحلیل ها و بررسی های دقیق باشد.
در نظر داشته باشید که این نقاط معمولا از طریق تحلیلهای تکنیکال و یا برپایه استراتژی های موفقی که دیگران در موقعیت های مشابه با به کارگیری آنها، قادر به جلوگیری از زیان های بعدی بوده اند، تعیین می شود. تمام این موارد، بعلاوه تجزیه و تحلیل های بنیادی، بستگی به استراتژی های معاملاتی خواهد داشت. اینکه فرد در چه حدی از سود، رضایت به برداشت سود کسب شده خود داده و یا اقدام به ذخیره بخشی از آن نماید ، بستگی به عوامل شخصیتی افراد نیز دارد. در هر صورت آن چه که در استراتژی های معاملاتی مهم است، مقید بودن به حدود تعیین شده است.
در این مقاله می خواهیم به صورتی جامع و کامل به بیان مفهوم حد سود پرداخته و شما را با یک معامله موفق و هدفدار آشنا نماییم. پس در ادامه مقاله با ما همراه باشید.
تعیین حد سود
یک مفهوم مهم و کلیدی در دنیای سرمایه گذاری و تجارت، تعیین حد سود است و بیانگر آن نقطه و بازه ای از قیمت است که بر اساس آن، معامله گران تصمیم به خروج از بازار البته با کسب سود ، می گیرند. تعیین این نقطه با استفاده از تحلیل های معتبر، شناسایی شده و در موعد مقرر نیز اقدام لازم برای آن صورت می گیرد. این اقدام به منزله حفظ محدوده سود و خروج به موقع از ناحیه تعیین شده است که در نهایت منجر به ذخیره سود و جلوگیری از زیان های احتمالی می شود.
سود نهفته در خروج به موقع از بازار می تواند مانند سودی که در هنگام رشد بازار به دست می آید، یک معامله را جذاب و شیرین نماید. بنابراین باید دقت و توجه زیادی برای تعیین این محدوده، در نظر داشت. تاکید بر این دقت را از این جهت اشاره می کنیم که کنترل رسیدن به این محدوده در تحلیل ها و صحت محل ورود به سهم از بین رفته و سبب زیان های فراوانی خواهد شد. تلاش کنید تا نسبت به کنترل مداوم سهم و ارزیابی حرکت آن در محدوده سود، حساس باشید و پس از ورود به سهم، تمرکز خود را برای خروج به موقع از آن به کار ببندید.
تعیین هدف در استراتژی معاملاتی
استراتژی های معاملاتی به منزله تعیین راهبردهایی موثر برای داشتن یک معامله موفق هستند که شما را در شرایط نابسامان کمک می کنند. شما باید پاسخ صحیحی برای هر یک از سوالات از قبیل اینکه، بهتر است چه زمانی به سهم ورود کنم و یا چه زمانی آن را فروخته و خارج شوم؟ و یا ممکن است در شرایطی واقع شوم که تا قبل از رسیدن به موعد مقرر، شرایط خوب و یا بسیار بد شد، بهتر است چه تصمیمی بگیرم و چه کاری انجام دهم؟ داشته باشید.البته توصیه می شود که در این مواقع شما چند حدسود داشته باشید .
سعی کنید اهداف خود را اولویت بندی کنید و در تحقق هر مرحله از آن، استراتژی های معاملاتی خود را مورد بررسی قرار دهید. چنانچه شما در حال رسیدن به حد سود اول هستید و شرایط کلی بازار را مثبت و صعودی می بینید، هدف دوم را در محدوده بعدی تعریف کنید و منتظر رویدادهای بعدی باشید و اگر شرایط را در زمان حصول هدف، معکوس می ببینید، سعی کنید که اقدام مورد نظر خود را برای خروج به سرعت عملی کنید. برای کسب موفقیت نیاز دارید که، میان زمان ورود و خروج خود تعادل برقرار نمایید و به هیچ عنوان، در فکر داشتن و دریافت سود، بیش از حد مجاز آن نباشید.
تعیین محدوده سودآوری معمولا مطابق با روند بازار مشخص می شود و نتایج و داده های تحلیل بازار عامل تعیین کننده آن خواهد بود. این داده ها را با توجه به ویژگی های شخصیتی خود که در روند تجارت اعمال می کنید در نظر گرفته و بر اساس آن عمل کنید و سپس خروجی آن را مشخص کنید. چرا که شخصیت افراد در پذیرش و تحمل ریسک و همچنین میزان رضایت از حد سودآوری، می تواند به عنوان عاملی تعیین کننده، دخیل باشد. بنابراین برای داشتن معامله ای موفق، باید فاکتورهای این چنینی را نیز در نظر داشته باشید و به مرور زمان و کسب تجربه در معاملات گوناگون، چارچوب های اقتصادی و روانی را برای خود ترسیم کنید.
در همین راستا نیز برنامه ریزی و تعیین هدف، اهمیت زیادی دارد. یعنی این تفکر که نسبت به شرایط بازار تصمیم گیری خواهیم کرد، بسیار زیان ده بوده و شما را از دایره معامله گران حرفه ای و موفق دور می سازد.
توصیه می شود که، پیش از خرید یک سهم، به خوبی آن را بررسی نموده و همچنین محدوده های ورود و خروج را به طور کامل مشخص کنید. در فرایند سوددهی سهم موردنظر، به میزان رشد مورد انتظاری که تعیین کرده اید، وفادار بمانید و انتظار خود از آن را زیاد بالا نبرید. در صورتی که بخواهید درجه ای از ریسک را پذیرفته و آن را به کار بندید، چند حدسود برای خود درنظر بگیرید و ریسک را در محدوده های مختلف به نسبت حد سود وحد ضرر خود تقسیم کنید تا از خطرات احتمالی آن در امان بمانید. این می تواند یکی از بهترین روش های انجام معاملات از سوی شما برای سرمایه گذاری و کسب سود باشد.
چگونه می توان حد سود و ضرر را محاسبه و از آنها در معاملات استفاده کرد
سطوح حد سود و حد ضرر دو مفهوم مهم هستند که بسیاری از معامله گران از آنها استفاده می کنند تا بسته به میزان ریسکی که تمایل به پذیرش دارند، زمان خروج از موقعیت خود را تعیین کنند. این سفارشات هم در بازارهای سنتی و هم در بازار ارزهای رمزنگاری مورد استفاده قرار می گیرند و در بین معامله گرانی که رویکرد ترجیحی آنها تحلیل تکنیکال است، بسیار محبوب هستند.
مقدمه
زمان بندی بازار یک استراتژی معاملاتی است که در آن سرمایه گذاران و معامله گران سعی می کنند آینده قیمت را پیش بینی کنند و سطح قیمتی مطلوب را برای خرید یا فروش دارایی ها پیدا کنند. طبق این رویکرد، تعیین زمان خروج از بازار اهمیت زیادی دارد. در اینجاست که حد سود و حد ضرر به کمک معامله گران می آیند.
سطوح حد ضرر و حد سود اهداف قیمتی هستند که معامله گران از قبل برای خود تعیین می کنند. معامله گران منضبط اغلب از این سطوح از پیش تعیین شده برای خروج از موقعیت معاملاتی استفاده می کنند تا معاملات بر اساس احساسات را به حداقل برسانند. این سطوح همچنین برای مدیریت ریسک ضروری هستند.
سطوح حد ضرر و حد سود
سطح حد ضرر (SL) قیمت از پیش تعیین شده یک دارایی است که پایین تر از قیمت فعلی تنظیم می شود. با رسیدن قیمت به این سطح، موقعیت سرمایه گذار به طور خودکار بسته می شود و در نتیجه ضرر معامله گر به حداقل می رسد. برعکس، سطح حد سود (TP) قیمت از پیش تعیین شده ای است که در آن موقعیت معامله گر با سود بسته می شود.
معامله گران می توانند به جای استفاده از سایر سفارش های بازار، این سطوح را برای فروش خودکار تنظیم کنند و نیازی نیست که مداوم بازار را زیر نظر بگیرند.
چرا باید از حد ضرر و حد سود استفاده کرد؟
مدیریت ریسک
سطوح حد سود و حد ضرر منعکس کننده تحرکات فعلی بازار هستند و کسانی که می دانند چگونه سطح قیمتی مطلوب خود را به درستی تشخیص دهند، اساسا فرصت های معاملاتی مطلوب و سطوح قابل قبول ریسک را شناسایی می کنند.
مدیریت ریسک؛ هنر از دست ندادن تمام سرمایه
ارزیابی ریسک با استفاده از این سطوح می تواند نقش مهمی در حفظ و رشد پرتفوی ارز رمزنگاری شما داشته باشد. با اولویت دادن به معاملات کم ریسک، نه تنها به طور سیستماتیک از دارایی های خود محافظت می کنید، بلکه از سقوط کامل ارزش پرتفوی خود جلوگیری می کنید. بنابراین، بسیاری از معامله گران از حد سود و حد ضرر در استراتژی های مدیریت ریسک خود استفاده می کنند.
اجتناب از معاملات احساسی
احساسات فردی در هر لحظه استراتژیهای حد ضرر و سود می توانند تاثیر زیادی بر تصمیم گیری بگذارند و به همین دلیل است که برخی از معامله گران برای اجتناب از معاملات تحت تاثیر استرس، ترس، طمع یا سایر احساسات تاثیرگذار، به یک استراتژی از پیش تعیین شده تکیه می کنند.
ماهر شدن در تشخیص زمان بستن یک موقعیت می تواند به شما کمک کند تا از معاملات احساسی خودداری کنید و به شما این امکان را می دهد که معاملات خود را به صورت هدفمند مدیریت کنید نه از روی احساسات.
محاسبه نسبت ریسک به ریوارد (یا سود به زیان)
سطوح حد سود و حد ضرر برای محاسبه نسبت ریسک به ریوارد معامله استفاده می شوند. به طور کلی، بهتر است وارد موقعیت هایی شوید که نسبت ریسک به ریوارد پایینی دارند، چون سود احتمالی این موقعیت ها بیشتر از ضرر احتمالی آنها است.
نسبت ریسک به ریوارد چیست و چگونه می توان از آن در معاملات استفاده کرد؟
ریسک به معنی تفاوت بین قیمت یک ارز و حد ضرر آن و ریوارد به معنی تفاوت بین قیمت یک ارز و حد سود آن است. طبق فرمول های زیر می توان آنها را محاسبه کرد:
حد ضرر- قیمت ورود به موقعیت = ریسک
قیمت ورود به موقعیت – حد سود = ریوارد
محاسبه نسبت ریسک به ریوارد ساده است. می توانید آن را از تقسیم ریسک به ریوارد به دست آورید:
ریوارد ÷ ریسک = نسبت ریسک به ریوارد
نحوه محاسبه سطوح حد سود و حد ضرر
روش های مختلفی وجود دارند که معامله گران می توانند از آنها برای تعیین سطوح مطلوب حد سود و حد ضرر استفاده کنند. این روش ها ممکن است به طور مستقل یا با ترکیب شدن با روش های دیگر مورد استفاده قرار بگیرند، اما هدف نهایی همه آنها یکی است: استفاده از داده های موجود برای گرفتن تصمیم آگاهانه درباره زمان بستن یک موقعیت.
سطوح حمایت و مقاومت
حمایت و مقاومت دو مفهوم مهم بوده که همه معامله گران تکنیکال در بازارهای سنتی و ارز رمزنگاری با آنها آشنا هستند.
مفهوم سطوح حمایت و مقاومت چیست و چه کاربردی دارد؟
سطوح حمایت و مقاومت مناطقی در نمودار قیمت هستند که احتمال افزایش فعالیت معاملاتی (چه خرید و چه فروش) بیشتر است. در سطوح حمایت، انتظار می رود روند نزولی قیمت به دلیل افزایش میزان فعالیت خرید معامله گران، متوقف شود. در سطوح مقاومت، انتظار می رود به دلیل افزایش میزان فعالیت فروش از سوی معامله گران، روند صعودی متوقف شود.
معامله گرانی که از این روش استفاده می کنند، معمولا حد ضرر خود را درست بالاتر از سطح حمایت و حد سود خود را درست زیر سطح مقاومتی که شناسایی کرده اند، تعیین می کنند.
میانگین متحرک ها
این شاخص تکنیکال نویز بازار را فیلتر می کند و داده های مربوط به حرکت قیمت را برای ارائه جهت یک روند، یکدست می کند.
معرفی شاخص های تکنیکال و چگونگی استفاده از آنها؛ میانگین متحرک
میانگین متحرک را می توان بسته به اولویت های معامله گران، در یک بازه زمانی کوتاه تر یا طولانی تر محاسبه کرد. معامله گران به دقت میانگین متحرک ها را زیر نظر می گیرند و در جاهایی که آنها صلیب تشکیل می دهند (یکدیگر را قطع می کنند) به دنبال فرصت های خرید یا فروش هستند.
چگونه از صلیب طلایی و صلیب مرگ در تحلیل قیمت استفاده کنیم
به طور معمول، معامله گرانی که از میانگین متحرک استفاده می کنند، سطوح حد ضرر خود را زیر میانگین متحرک بلند مدت تعیین می کنند.
روش درصدی
برخی معامله گران به جای یک سطح از پیش تعیین شده (که با استفاده از شاخص های تکنیکال محاسبه می شود)، از یک درصد ثابت برای تعیین سطوح حد سود و حد ضرر استفاده می کنند. برای مثال، زمانی که قیمت دارایی 5 درصد بالاتر یا پایین تر از سطح قیمتی ورود به موقعیت قرار می گیرد، موقعیت خود را می بندند. این یک روش بسیار ساده است و برای معامله گرانی که آشنایی چندانی با شاخص های تکنیکال ندارند، به خوبی جواب می دهد.
سایر شاخص ها
در بالا به چند شاخص تکنیکال اشاره کردیم که برای تعیین سطوح حد ضرر و حد سود استفاده می شوند. اما برخی معامله گران از شاخص های دیگر برای این کار استفاده می کنند. این شاخص ها شامل شاخص قدرت نسبی، باندهای بولینگر و میانگین متحرک همگرایی واگرایی هستند.
چگونه می توان از شاخص MACD برای پیش بینی قیمت ارزها استفاده کرد
شاخص قدرت نسبی (RSI) چیست و چگونه می توان از آن در تحلیل قیمت استفاده کرد؟
استفاده از باندهای بولینگر برای تعیین وضعیت اشباع خرید یا فروش
شاخص قدرت نسبی یک شاخص حرکتی است که نشان می دهد آیا یک دارایی در وضعیت اشباع فروش قرار دارد یا در وضعیت اشباع خرید. باندهای بولینگر نوسانات بازار را اندازه گیری می کنند و میانگین متحرک همگرایی واگرایی از میانگین متحرک های نمایی برای تعیین جهت حرکت بازار و روندهای قیمتی استفاده می کند.
حد ضرر در بورس یا استاپ لاس چیست؟ ۱۰ نکته اصولی برای تعیین حد ضرر
معاملهگرانی که در بازارهای مالی با دیدگاه کوتاهمدت و میانمدت فعالیت میکنند معمولا برای تعیین زمان خروج خود از معاملات از حد سود و حد ضرر استفاده میکنند. این افراد که بیشتر بر اساس تحلیل تکنیکال به خرید و فروش در بازارهای مالی مانند سهام، ارز و … مشغول هستند، اغلب برای میزان سود و زیان خود محدودههایی را تعیین میکنند. در این حالت، خروج از معامله با هدف کاهش زیان و افزایش سود انجام میشود. اجازه بدهید مثالی در این زمینه بزنیم. فرض کنید شخصی سهامی را در قیمت ۲۰۰ تومان خریده است. او بر اساس نتایج تحلیلی که روی این سهام انجام داده – که معمولا از جنس تحلیل تکنیکال است – تصمیم میگیرد با رسیدن قیمت به اولین سقف قیمتی مورد انتظار، مثلاً ۲۲۰ تومان سهام خود را به فروش برساند. در صورتی که قیمت سهام به ۱۸۰ تومان کاهش یابد نیز او سهام خود را خواهد فروخت. در این حالت، حد ضرر او ۱۸۰ تومان خواهد بود.
چه عواملی در تعیین حد ضرر تاثیر گذار هستند؟
عاملهای گوناگونی بر تعیین حد ضرر، تاثیرگذار هستند. به عنوان مثال میتوانیم به ویژگیهای سرمایهگذار از نظر ریسکپذیری و دیدگاه زمانی او در سرمایهگذاری اشاره کنیم. اما در کل، عوامل تأثیرگذار بر این فرآیند شامل موارد زیر میشوند:
تغییر موقعیت حد ضرر به نقطهای بالاتر یا پایینتر، به معنی تعیین حد شناور یا متغیر است. مثلا زمانی که یک سهم را استراتژیهای حد ضرر و سود روی قیمت ۲۵۰ تومان میخریم، حد ضرر را برای آن در نقطه ۲۳۰ تومان قرار میدهیم. اگر قیمت سهم افزایش یافت و به نقطه ۳۳۰ تومان رسید، حد ضرر را در نقطه بالاتری مثلا روی قیمت ۳۰۰ تومان میگذاریم. به این فرآیند، تغییر حد با توجه به روند قیمت سهام گفته میشود.
نکتههایی اصولی در تعیین حد ضرر که باید همواره به یاد داشته باشید
هیچ قانون کلی برای تعیین حد ضرر وجود ندارد. اما برای تعیین این حد، نکتههای قابل توجهی وجود دارند که باید آنها را در نظر گرفت. مثلا میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
استراتژی های حد سود و ضرر در بازار فارکس
حد سود و ضرر در بازار فارکس بسیار حائز اهمیت است. بنا براین باید به استراتژی های حد سود ضرر در بازار فارکس نیز توجه ویژهای داشته باشیم. چون یکی از علل اصلی ضرر معاملهگران بی توجهی به حد سود و ضرر و ادامه دادن معامله بر خلاف جریان و روند است.
به خاطر دارم نخستین روزهایی که بازار فارکس را شروع کرده بودم، بارها شده بودم که معاملهای انجام میدادم و به سطح سود خوبی میرسید اما پس از مدتی همان معامله را با ضرر سنگین میبستم.
حتی در بعضی مواقع آن معاملات موجب از بین رفتن حساب معاملاتیم میشد. برای من سوال بود حد سود و ضرر را در کدام رقم بگذارم که بالاترین و بهترین بازدهی را برایم به ارمغان بیاورد؟ چون کار بسیار چالش انگیزی بود و هیچگونه قاعده ثابتی نداشت.
امکان داشت زمانی که حد ضرری میگذاریم بازار همان رقم را بزند و برگردد. و یا بلعکس. در نخستین معاملاتم به یاد دارم که در روند صعودی، طلا خریده بودم. حد سود آن را ده دلار بالاتر تعیین کرده بودم.
آن معامله با سود بسته شد، اما اگر آن معامله را نمیبستم پنجاه برابر آن مبلغ سود نصیبم میشد. حسرت بزرگی بود! به این دلیل است که به نحوه قرار دادن حد سود و ضرر اهمیت میدهیم و شاگردان و دانشجویانمان را به فراگیری این اصول فرا میخوانیم.
روش سود و ضرر با توجه به حد مطلوبیت
استراتژیهای حد ضرر و سود
همان طور که پیش از این هم اشاره شد، حد سود و حد ضرر اهمیت بسیاری بالایی در معاملات شما در بازارهای مالی دارند بنابراین، لازم است که در کنار آموزش فارکس این استراتژیها را فرا بگیرید.
روش اول، حد ضرر و سود با توجه به حد مطلوبیت
نخستین روشی که معاملهگران برای تعیین حد سود و ضرر انتخاب میکنند با توجه حد مطلوبیت آنان است. برای مثال یک حساب ده هزار دلاری داریم، وارد یک پوزیشن طلا میشویم.
با خود میگوییم که اگر در این معامله پانصد دلار سود کنم کافیست و نمیخواهم بیش از دویست و پنجاه دلار ضرر کنم. این ارقام هیچ اساس تحلیلی و علمی ای ندارند، صرفا حد مطلوبیت شما هستند و شما اینگونه دوست دارید؛ یا امکان دارد در یک معاملهای نفت خریداری کرده و قصد داشته باشید در این معامله هزار دلار ضرر کنید و هزار دلار هم سود کنید.
این یکی هم بدون هیچ تحلیلی است. به صورت کلی برای فعالیت در بازار های مالی باید با چند اصطلاح مدیریت ریسک آشنا باشید و آن ها را برای خود تعیین و مشخص کنید. در زیر حائز اهمیت ترین آن ها را به شما میگوییم.
مطلوبیت و توانایی ریسک در حد ضرر و حد سود
هدف شما این است که در بازار فارکس کار کنید و پول به دست آورید. قطعا اگر هدفی دیگر داشته باشید فعالیت شما در بازار بیهوده است. چند سال قبل یکی از دوستان ثروتمند من وارد بازار فارکس شد.
او سرمایه فراوانی را وارد بازار کرد و قصد داشت خیلی سریع ثروتش را چند برابر کند. از من برای مشاوره دعوت کرد و به دفترش رفتم. یک دفتر فوق العاده داشت در مرکز نیویورک و کار اصلیاش صادرات و واردات کالاهای نایاب بود. از او پرسیدم چه مقدار سرمایه وارد بازار کردی؟ پاسخ داد تقریبا یک میلیون دلار. گفتم تجربه داری؟
مطلوبیت و تونایی ریسک در بازار فارکس
با اکراه گفت اندکی. بعد شروع کرد به صحبت کردن از ایده هایش درباره بازار فارکس: من دیگه واقعا از کارکردن فیزیکی خسته شدم، وقتش شده که برم کنار ساحل هاوایی در ویلایم بنشینم و آنلاین پول دربیارم.
منم بهش گفتم موافقم، مشکلی با این مسئله ندارم. فقط بیا چند تا مسئله را با هم مشخص کنیم. اول این که چه قدر میخواهی پول در بیاری؟ گفت فکر میکنم درآمد از بازار فارکس نامحدود باشد، ماهی هرچه قدر بخواهم میشود. مثلا صد هزار دلار.
گفتم برای این 100 هزار تا حاضری چه قدر ضرر کنی؟ حاضری صد هزار تا ضرر کنی؟ گفت نه به هیچ وجه، این سرمایه کارم بوده و الان باید با این سرمایه زندگی کنم. بعد بهش گفتم، تو توانایی ضرر کردن و ریسک کردن را داری، چون یک میلیون دلار در حسابت پول داری. اما مطلوبیت آن را نداری. یعنی حاضر نیستی برای صد هزار دلار سود، صد هزار دلار ضرر کنی.
ابتدا باید حد ریسک مطلوب را تعیین کنیم
پس ابتدا باید حد ریسک مطلوب را تعیین کنیم. توانایی ریسک و مطلوبیت ریسک را بسنجیم. ازش استراتژیهای حد ضرر و سود پرسیدم چه قدر از این پول را میتوانی ضرر کنی؟ گفت نهایتا پنجاه هزار دلار. خب پس ما باید برای پنجاه هزار دلار برنامه ریزی کنیم.
حد ریسک در هر معامله
بعد از آن که حد مطلوبیت را شناسایی کردیم، باید ببینیم در هر معامله باید چه قدر از سرمایه خود را بگذاریم. برای مثال ما یک حساب ۱۰ هزار دلاری داریم، و حد مطلوبیت ریسکمان هزار دلار است. در نتیجه ما میبایست قسمتی از این 1000 دلار را در هر معامله ریسک کنیم.
برای مثال ما حد ریسک مان در هر معامله بین ده تا سی درصد حد ریسک مان باشد. یعنی بین صد تا سیصد دلار. در نتیجه هنگامی که قصد داریم معامله کنیم، حد ضرر خود را بین صد تا سیصد دلار میگذاریم.
نسبت ضرر به سود
ریسک به ریوارد (نسبت ضرر به سود)
یک رقم دیگری که بسیار حائز اهمیت است که برای خودمان مشخص کنیم، ریسک به ریوارد است. اگر در یک معاملهای حد ضرر خود را روی سیصد دلار گذاشتیم، حد سودمان باید چند باشد که این معامله منطقی شود؟ ریسک به ریوارد میشود: نسبت حد ضرر به حد سود.
به عنوان مثال ما طلا میخریم و حد ضررمان را روی سیصد دلار میگذاریم. حد سود خود را نیز روی ششصد دلار میگذاریم. به این معنا که به ازای هر 1 دلاری که ضرر میکنیم 2 دلار احتمال سود داریم؛ این به معنی ریسک به ریوارد 1 به 2 است.
حداقل در یک معامله ریسک به ریوارد میبایست 1 به 1 باشد، در حالت مطلوب ریسک به ریوارد 1 به 2 ، 1 استراتژیهای حد ضرر و سود به 3 و یا حتی بیشتر است. در این حالت شما هم سطح ریسک خود را حفظ کردهاید و هم به ازای هر 1 دلار ضرر خود چندین دلار کسب سود کرده اید.
روش حد سود و ضرر با توجه به مطلوبیت بیشتر به استراتژی معاملاتی افراد در بازار فارکس بستگی دارد و اساس تحلیلی ندارد. به هدف، برنامه و سطوح مطلوبیت هر شخص بستگی دارد. این روش اگر با سایر روش هایی که در این مقاله توضیح میدهیم ترکیب شود میتواند بازدهی و راندمان خیلی فوق العاده ای را داشته باشد.
روش دوم، حد ضرر و سود با توجه به مقاومت و حمایت
روش مرسوم دیگر برای حد سود و ضرر مشخص کردن در بازار فارکس با توجه به حمایت ها و مقاومت ها است. برای اطلاعات بیشتر درباره حمایت و مقاومت به مقاله هر آنچه درباره تحلیل تکنیکال فارکس باید بدانید مراجعه کنید.
حد سود و ضرر با توجه به مقاومت و حمایت
همانطور که اطلاع دارید حمایت ها و مقاومت ها نواحی خیلی حساسی در قیمت هستند که معامله گران به آن اعداد و ارقام واکنش نشان میدهند. به عنوان مثال اگر در طلا خط حمایت روی 1370 باشد، با شکست این رقم میتوان امیدوار بود که قیمت پایین تر برود چون سطح بسیار قوی ای را شکسته است. به طور کلی با شکست حمایت و مقاومت قیمت جریان و روند خود را ادامه میدهد و ریزش و افزایش آن با شدت بیشتری پیگیری میشود. یکی از روش های حد سود و ضرر تعیین کردن توجه به این سطوح حمایت و مقاومت است.
برای مثال ما در رقم 1375 طلا خریدهایم، روند طلا نزولی است و در رقم 1370 حمایت شده. در نتیجه ما میتوانیم حد ضرر معامله خود را پایین تر از رقم 1370 بگذاریم. به این دلیل که میدانیم با شکست این رقم جریان و روند نزولی ادامه پیدا میکند و دلیلی ندارد که در یک روند نزولی ما معامله خرید داشته باشیم.
برای همین معامله میتوان حد سود خود را با توجه به مقاومت گذاشت. برای مثال طلا در رقم 1400 مقاومت شده است و یک سطح بسیار قوی در این ناحیه ساخته است.
در نتیجه ما حد سود خود را در محدوده و بازه این مقاومت میگذاریم، به این دلیل که فکر میکنیم با رسیدن به این رقم جریان و روند صعودی متوقف میشود و ما میتوانیم معامله خود را در این قیمت ببندیم. دقت کردن به خطوط حمایت و مقاومت در حد سود و ضرر گذاری بسیار حائز اهمیت، مرسوم و رایج است.
به خطوط و نواحی حمایت و مقاومت توجه کنید
از شما سپاسگزاریم که با مقاله استراتژی های حد سود و ضرر در بازار فارکس با ما همراه بودید. باعث افتخار ماست که نظرات خودتان را با مجموعه ما به اشتراک بگذارید. همچنین میتوانید برای فراگرفتن آموزشهای بیشتر، سایر مقالات آموزشی بلاگ آموزش فارکس را دنبال کنید.
دیدگاه شما